eitaa logo
شمیم معارف
49 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
457 ویدیو
65 فایل
حکمت و عرفان، فلسفه، علوم غریبه و روانشناسی
مشاهده در ایتا
دانلود
عزلت (خلوتنشینی) 🔸ج) اشاراتی به احادیث 🕊🍃1- علی (ع): «کنارهگیری از دنیاپرستان، جامع هرگونه صلاح (درستی) است.»(غررالحکم ح 6505) 🕊🍃2- علی (ع): «پیوستن به خدا، در کنارهگیری از مردم است.» (غررالحکم ح 1750) 🕊🍃3- علی (ع): «تنهایی، آسایش برای عبادتکنندگان است.» (غررالحکم ح 661) 🕊🍃4-علی (ع): «کسی که از مردم کناره گرفت، انسش به خداوند سبحان زیادتر میشود.»(غررالحکم ح 6504) 5🕊🍃- پیامبر (ص): «گوشهگیری، سالم ماندن است.» (کنزالعمال ح 7 /699) 🕊🍃6- علی (ع): «سلامتی دین در کنارهگیری از مردم است.» (غررالحکم ح 5609) 🕊🍃7- امام صادق (ع): «اگر توانستی که از خانهات بیرون نیایی این کار را بکن، زیرا وقتی بیرون آمدی باید غیبت نکنی، دروغ نگویی، حسادت نورزی، ریا نکنی، تملق نگویی و سازشکاری نکنی.» (الکافی 8 /128) 🕊🍃8- از علت گوشهنشینی از امام صادق سؤال کردند فرمود: «زمانه فاسد شده و برادران تغییر کردهاند، بنابراین آرامش دل را در تنهایی یافتم.» (بحار 47 /60) 🕊🍃9- پیامبر (ص): «حکمت ده جزء است نُه جزء در گوشهگیری و یک جزء در خاموشی است.» (کنز العمال 2 /372) 🕊🍃10-علی (ع): «مداومت بر تنهایی، سلامت بیشتری در پی دارد تا آمیزش با مردم.»(غررالحکم ح 9796) 📌گلستان کشمیری www.golestanekeshmiri.ir 📍کشکول طریقت 👇👇👇 🆔https://sapp.ir/kashkoletarighat 🆔https://eitaa.com/kashkoletarighat 🆔https://t.me/kashkoletarighat
در کتاب کافی روایتی از امام‌ باقر علیه‌السلام است که: رسول خدا صلی‌الله علیه وآله سخنی را از خداوند تبارک‌وتعالی نیاموخت مگر این‌که آن را به علی علیه‌السلام نیز یاد داد و سپس به ما رسید. رمز افاضه به مستفیض همیشه بوده و هست. در همه زمان‌ها از عصر ائمه تا به امروز و بعد، این آموختن بوده و هست. اولیا به‌وسیله الهامات، مکاشفات و خواب‌های صادقانه از این علوم می‌آموختند و به قابلان می‌آموزند و این مسئله حدّ و حصر ندارد.
گوش برزخی ::پیامبر صلی‌الله علیه وآله فرمود: اگر پراکندگی دل‌ها و دروغ‌گویی‌های شما نبود، بی‌گمان آنچه را من می‌شنوم، شما نیز می‌شنیدید.
شمیم معارف, [١٥.٠٨.١٨ ١٣:٥٩] جوان خائف سلمان فارسی از بازار آهنگران کوفه عبور می‌کرد، دید مردم دور جوانی را گرفته‌اند و آن جوان بی‌هوش روی زمین قرارگرفته است. وقتی‌که مردم حضرت سلمان را دیدند، از محضر ایشان درخواست کردند که دعایی بخواند تا جوان از حالت بیهوشی نجات یابد. سلمان وقتی‌که نزدیک جوان آمد، جوان برخاست و گفت: مرا عارضه‌ای نیست، از این بازار عبور می‌کردم دیدم آهنگران چکش‌های آهنین می‌زنند، یادم آمد که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: برای کفار گرز گران و عمودهای آهنین است که بر سر آن‌ها مهیا باشد (1) تا این آیه را شنیدم این حالت به من دست داد. سلمان به آن جوان علاقه‌مند شد و محبت او در دلش جای گرفته و او را برادر خود قرارداد و پیوسته با همدیگر دوست بودند: تا اینکه آن جوان مریض شد و در حالت احتضار افتاد، سلمان به بالین وی آمد و بالای سر او نشست. در این حال سلمان به عزرائیل توجه کرد و گفت: ای عزرائیل با برادر جوانم مدارا کن و نسبت به وی مهربان و رئوف باش! عزرائیل در جواب گفت: ای بنده خدا، من نسبت به همه افراد مؤمن مهربان و رفیق هستم (2) ::منبع: 1- لهم مقامع من حدید حج: 21. 2- داستان جوانان ص 94 ::یکصد موضوع پانصد داستان جلد اول
ابن سینا معتقد بود اگر "پودر سنجد" با "شیر یا ماست" مخلوط شود و خورده شود کاملا پادرد، آرتروز و پوكى استخوان را درمان ميكند! اگر یهویی سرتون درد گرفت، سنجد بخورید چون معجزه میکنه !
#تلنگر ذهن 👌یادمان باشد خدا میهمان #قـــلبهای وسیع است قلبت را از نفرت و کینه پاک کن تا سهم بیشتری از حضور خــدا در قلبت داشته بـاشۍ! @seiro_solook_ta_khoda
#بالاترین_شناخت 🔸سقراط خود شناسى و اخلاق را از همه مهم تر مى شمرد. 🔹گويند وقتى از كنار معبد دلف ، عبور مى كرد ديد بالاى آن نوشته است: 🔸خود را بشناس ! 🔹همين كلام را اساس فلسفه خود قرار داد. 🔸سقراط در مقابل دانشمندان طبيعى گفت: 🔹بيهوده در شناختن موجودات خشك و بى روح رنج مبر! بلكه خود را بشناس كه شناختن نفس انسان بالاتر از شناختن اسرار طبيعت است. 📔1001نكته 🌿علامه حسن زاده @samad1001
📝 نامه عرفانی حضرت آیت الله سعادت پرور (پهلوانی) به یکی از یاران طریقت خود 📝 👈 بسمه تعالی 🌷 تصدّقت شوم! 🌹 نظر به محّبت دیرینه که با شما و دوستان هم طریق خود دارم ، لازم دانستم اموری که در سلوک الی الله به نفع سالک است ، تذکّر دهم؛ در صورت مراعات ره صد ساله ، یک ساله طی شود ان شاالله. 1⃣👈 فعل واجبات و ترک محّرمات ، پس از آن انجام مستحبات را حتّی المقدور به جای آورد و ترک مکروهات کند . 💓 از مستحّبات ، نماز شب و بیداری قبل از اذان صبح را بسیار اهمیت دهد، 🔸 همچنین نماز اول وقت ، قرائت قرآن وتوسل به رسول – صلّی الله علیه و آله وسلّم – و اولادش – علیهم السّلام – را ترک نکند. 2⃣👈 ملازمت استاد و عمل به گفتار ایشان ، و ذکر حالات و مقالات و مشاهداتی که پیش می آید؛ بلکه اگر خوابی هم باشد بگوید ، و اظهار نظر نکردن در نظر استاد. 3⃣👈 از افراط و تفریط در هر امری ، احراز جوید. 4⃣👈🏻 از استماع سخن هایی که تفرقه حواس می آورد ، ⛔️ همچنین از مراوده با اشخاص بی موالات در گفتار و رفتار – اگر چه سالک باشد- باید احراز جست. 5⃣👈 مراوده با سالکِ مراقب ، بسیار خوب است ، ولی اگر صاحب عقايد خاصّ باشد، نسبت به امور سلوکی ، نباید جز به آنکه استادش دستور می دهد ، متوجّه باشد ؛ زیرا ایجاد تفرقه می کند. 6⃣👈 با اهل دنیاو کسانی که جز همّ خوردن و خوابیدن و به سر این و آن زدن همّی ندارند ، مراوده مضِّر است مگر به قدر ضرورت. 7⃣👈 سالک باید همّ خود را صرف خود کند و به خود بپردازد ، عمر خود را به گفتار در عقب این آن – اگرچه غیبت نباشد –نگذارند ، از سخنان بی فایده احراز جوید. 8⃣👈 سکوت را شعار خود قرار دهد مگر به قدر احتیاج ؛ زیرا بیشتر لغزش ها ، سببش زبان است. 9⃣👈 از خواهش های نفسانی – حتی المقدور و مع التشخیص – احتراز جوید ، در هر امری و با سرکشی نفس استخاره کند که لااقل مرجّحی برای فعلش پیدا شود. 0⃣1⃣👈 داخل هر کار و عملی ، بدون تامل – اگر چه مدّتی طول کشد- نشود ، و مشورت با استاد و دوستان سالک هم بسیار لازم است. 1⃣1⃣👈 اموری که برای سالک پیش می آید ، از گفتن به غیر استاد ، باید احتراز کند تا زمانی که نفس او به مرحله اطمینان نرسده است. 2⃣1⃣👈 از بدبینی نسبت به عبد خدا باید احتراز جست و به فکر اصلاح خود افتاد ، و موشکاف در خود شد تا عیوب دیگران ، در نظر نیاید. 🔸 البته مساله ی امر به معروف و نهی از منکر مطلب دیگری است. 3⃣1⃣👈 چون تمام مجاهدات و زحمات برای آن است که روح تقویت شود و نفس از این عالم طبیعت انقطاع پیدا کند 💠 لذا در تقویت آن باید کوشید و تقویتش آن است که به امور مذکوره اهمیت داده شود، به قدر امکان ، و از تقویت جهات مادّی ، بیش از مایحتاج ، بپرهیزد.
قَالَ الصَّادِقُ (ع): اولين چيزي كه از عبد به حساب كشيده مي شود نماز است اگر قبول شود بقيه اعمالش پذيرفته است و اگر مرود گردد بقيه اعمالش نيز مرود است. وسايل الشيعه ، ج 3 ، ص 22 پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: نخستين چيزى كه خداوند بر امّت من واجب كرد نمازهاى پنجگانه است، و نخستين عملى كه از آنان بالا برده مى شود، و از آنان سئوال مى شود همان نماز است. امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه بنده اى سر وقت به نماز بايستد و مراقب آن باشد بصـورت پـاره اى نـور سفيد بـالا مى رود و مى گـويد: تو مرا حفظ كردى خدا تو را حفظ كند، ولى وقتى نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد آن نماز بصورت لكه سياه و تاريكى بر مى گردد و مى گويد: مرا ضايع كردى خدا تو را ضايع نمايد.
کاملترین دعاها؛؛ دعایی جامعتر از عافیت و عاقبت بخیری!! بسم الله الرحمان الرحیم الحمدلله رب العاالمین لاحول و لاقوه الاباالله العلی العظیم اللهم صل علی محمد و اله الطاهرین: ای مالک ملک وجود کاری کن در دنیا به چه کنم چه کنم و در آخرت به ای کاش ای کاش نیوفتم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
انرژی های ملکوتی و آثار آنها در جهان نیروها وانرژی های بیشماری وجود داردکه خداوند عالم آنها را برای مقاصد بسیار آفریده است.برخی از این انرژی ها امواجند که مادی اند و برخی امواج نیز بر اثر گردش کواکب و کرات و ستارگان و کهکشانها به وجود می آید برخی از نیروهای موجود در عالم نیز ملکوتی هستند که روی بُعد باطنی و نفسانی انسان تاثیر می گذارد. امواج ملکوتی از چشمه وجود صادر و بر اثر گردش افلاک و ستارگان و کواکب و کهکشان های ملکوتی به باطن اشیاء( مطلق اشیاء) بخصوص انسان می رسد. تا اینجا بحث کلی بود اکنون بحث را جزیی وخاص تر می کنیم تا به مرادمان نزدیک شویم. اولین انرژی ملکوتی را نیروی سبحانی نام نهادیم که رنگ آن سفید و باعث تخلیه نفس و روح از قاذورات و آلودگی هاو نجاسات و خبائث و رذیل و جهل می شود . دراین مرتبه شخص گاه احساس فراموشی می کند و گاهی در تکلم دچار مشکل می شود و گاهی ساده ترین مطالب را از یاد می برد و اظهار ندانستن می کند حتی گاهی اسمش را یا الفبا را. گاهی هم احساس سرگردانی می کند. نیروی سبحانی که از آسمان وارد مغز و قلب و اندام نفسانی می شود باعث رفع حجابهای ظلمانی می گردد و رنگ دین و شریعت به جان آدمی می زند. انرژی دوم را حمدانی نام نهادیم که رنگ آن زرد و باعث آرایش نفس و روح و زینت آن و بروز و ظهور صفات نیک و اخلاق حمیده و علم و ادب می شود. انرژی حمدانی سبب ایجاد حجابهای نورانی می شود و رنگ طریقت به جان می زند. شخص در این مرحله دارای آگاهی غیر محسوس و غیبی و بصیرت و الهامات و شهودات می شود و احساس سبکی و اطمینان می کند. انرژی سوم امواج وحدانی است که رنگ آن سرخ وطوفانی سهمگین است که بر اثر آن حجابهای نورانی دریده می شود و هیچ از خوبی و بدی باقی نمی گذارد. دراین مرتبه شخص هیچ احساس خاصی ندارد. طوفان وحدانی چنان می کند با شخص دراین مرحله که در ملک و ملکوت وجبروت ردی از آن نخواهی یافت. چه اینکه خداوند عالم غیور است و معشوقش را در پرده می دارد. برای بهره گیری از این انرژیهای تکامل بخش و حیات بخش باید به اذکار شریف سبحان و و برای انرژی دوم اسم شریف حمید و انرژی وحدانی به تهلیل پرداخت. الهی اعوذ بک من فعلی بفعلک یا سبحان و من صفتی بصفتک یا حمید و من ذاتی بذاتک یا لااله الاالله والله اکبر
خدا چیست یا کیست؟ خدا وجود محض است. وجود محض امری بسیط است و بسیط نه کثرت دارد نه قابلیت تجزیه و تقسیم دارد و نه به حدی محدود می شود نه رنگی می گیرد نه اسمی ونه صفتی، نه قبل دارد نه بعد نه چیزی در تحت اوست و نه مافوقی دارد هر چه هست به او می باشد همه جا از زمان و مکان از او پر است و هیچ کس را به کنه ذات او راهی نیست چون او به ماسوای خودش محیط است . قطره دریا را می شناسد اما هیچ وقت به عظمت و وسعت دریا نمی تواند پی ببرد و بزرگی او را حتی تصور کند.
اینکه شرّ اقتضای عالم ماده است و نسبتش با خدا یکی از سئوالات مرسوم و مهم در باب خداشناسی و جهان شناسی و خلقت این است که چرا در عالم شرّ وجود دارد و اگر عالم خدا دارد چرا جلوی شرورات را نمی گیرد و دیگر اینکه منشاء شرّ چیست؟ این مسئله بسیار مهم را با مثالی بسیار ساده واضح و روشن می کنیم. انسان زنده کسی است که روح دارد و روح هم موجودی مجرد از ماده است همین انسان فضولاتی دارد مانند مدفوع و ادرار و باد . انسان تا زنده نباشد یعنی جسم انسان تا دارای روح نباشد فضولاتی هم نخواهد داشت زیرا جسم مرده هیچ کدام از فضولاتی فوق را ندارد بنابراین به نوعی وجود فضولات جسم منوط به وجود روح است اما آیا می توان گفت روح است که مدفوع می کند؟ آیا می توان گفت فضولات جسم نسبت به جسم شرّ محسوب می شود؟ آیا می توان گفت چون جسم دارای فضولات است بنابراین باید منکر وجود روح شویم؟ آیا صحیح است بگوییم چرا روح جلوی فضولات جسم را نمی گیرد چرا روح جلوی مدفوع و ادرار را نمی گیرد؟ خب حالا اینکه گفته می شود شرّ اقتضای عالم ماده است مانند فضولات بدن است که هر جسمی که دارای روح باشد فضولات دارد و این برای جسم طبیعی است این طبیعی بودن و خصوصیت بدن بودن همان اقتضای جسم و ماده بودن است. یعنی جسم انسان با جسم طبیعت عالم ماده دراین خصوصیت مشترک است. دراین عالم مادی نیز پدیده هایی وجود دارد که در جای خودش طبیعی است اما وقتی آنرا با چیز دیگری قیاس می کنیم تقسیم به خیر و شرّ می شود یعنی مثلاً سیل برای خودش خیر و یک امر طبیعی است اما برای سفره های زیر زمینی خیر و برای محصولات کشاورزی و باغات شرّ حساب می شود. جسم انسان فضولاتی دارد اما از طرفی نمی توان دفع فضولات را به روح نسبت داد یعنی همه می دانیم که روح تولید فضولات جسمانی نمی کند اما از طرفی نیز بدون وجود روح جسم فضولات تولید نمی کند. دنیا نیز بدون وجود خداوند عالم فضولات و شرورات تولید نمی کند از طرفی نیز شرورات را نمی توان به خدا نسبت داد اینکه چرا خدا جلوی شرّ را نمی گیرد جوابش همان است که فعل هر پدیده ای طبیعی و مختص آن پدیده است مثل اینکه بگوییم چرا خدا جلوی بریدن چاقو و سوراخ کردن سیخ را نمی گیرد. این حرف به همان میزان غیرمعقول است که بگوییم چرا خدا جلوی شرورات را نمی گیرد. جالب اینکه شرورات خود دلیل بر وجود خداوند است. جدا از این مطالب که به عرض رسید تیمما مشرف به ساحت مقدس کلام امیرالمومنین می شویم که فرمودند دنیا دار عمل است نه حساب و آخرت دار حساب است و نه عمل. عمل اعم ازخیر وشرّ و نیک و بد است دنیا فرصتی است که طیب، پاک بودنش را و خبیث خباثتش را به منصه ظهور می رساند و دنیا دار جدایی خیر و شر و نیک و بد نیست بلکه در آخرت و عالم ملکوت نیک و بد از یکدیگر جدا می شود زیرا همانطور که در دنیا نمی توان نیک و بد و نیکان و بدان را تفکیک کرد برعکس در عالم آخرت نمی توان این دو را در کنار هم قرار داد. اینجا دار تحمل و همسایگی است و در آخرت دار جدایی و تفکیک."الارواح جنودُ مجنده". در دنیا نیکان و بدان با هم در یک جامعه حتی یک خانواده زندگی می کنند اما در آخرت نیکان فقط با نیکان و بدان فقط با بدان محشورند.