فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨◾️✨◾️✨◾️✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🎬 #کلیپ «امت آخرالزمان»
👤 شهید سید مرتضی آوینی
🥀 داغهای همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم...
امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده میدارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم. 💚
📥 دانلود با کیفیت بالا
#مهدویت
مداحی آنلاین - نماهنگ کجایی - ستوده.mp3
5.75M
#امام_زمان حالمان خوب نیست😔
کاش برگردی....
#جمعه و شنبه بهانه است
کاش امروز برگردی، دلمان... 💔😢
#نوای_انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرانقلاب: بدترین موقعیت برای یک کشور اینه که مسئولین از اخم و تهدید و تَشَر دشمن بترسند
احساس ضعف شما موجب تشویق دشمن در حمله به شماست
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
امام خامنه ای در بیانات چند روز پیش،دوباره امر کردند که امت اسلام، باید شریان اقنصادی اسرائیل را، قطع کند.
حکم جهاد یعنی همین!
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏔سنگـــر بودی...
سنگر
همه مظلومان
سنگر
همه مومنان
و همه
مجاهدان در راه حق
#سید_حسن_نصرالله
#حزبالله_زنده_است
#شما_هم_رسانه_باشید
#نشر_حداکثری
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
آزادی بیان در قاموس اینستاگرام 😂😂😂
این احمقها فکر کردن با حذف تصاویر شهید مقاومت سید حسن نصر الله میتوانند نام و یاد او را هم از جان و دلِ آزادی خواهان دنیا حذف کنند.
سید حسن نصر الله یک مکتب است، که باشهادتش این مکتب پویاتر و زنده تر خواهد شد.
#سید_حسن_نصر_الله
#آزادی_بیان
#اینستاگرام
#شما_هم_رسانه_باشید
#نشر_حداکثری
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
شمیم یار
آزادی بیان در قاموس اینستاگرام 😂😂😂 این احمقها فکر کردن با حذف تصاویر شهید مقاومت سید حسن نصر الله می
اینستاگرام نامرد استوری من رو حذف میکنی😂😂😂
چه شب ستاره بارونی شد امشب💫💫⭐️⭐️⭐️
اوه اوه
از اتاق فرمان اشاره میکنن اینها موشکهای🚀🚀 شیر بچه های حیدری هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستن
صحنه ها رو داریم میبینیم لذت میبریم
فقط یادم رفت تخمه بخرم بشینیم این تصاویر زیبا رو ببینیم😂😂😂
#شما_هم_رسانه_باشید
#نشر_حداکثری
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
#در_محضر_معصومین
🔰حضرت فاطمة زهراسلامالله علیها:
✍ جَعَلَ اللهُ الجِهادَ عِزّاً لِلاسلام.
🔴 خداوند جهاد را جهت عزّت و سرافرازی اسلام مقرر فرموده است.
📚بحار، ج ٢٩، ص ٢٣٣
#حدیث_روز
🔹جهت تعجیل در فرج:
🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
10.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙داره هی میزنه ، پیاپی میزنه...
#وعده_صادق
#شما_هم_رسانه_باشید
#نشر_حداکثری
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_نود_و_یک
ساعت۶ونیم صبح بود که اول محدثه رو حاضر کردم و بعدش کارن رو بیدار کردم.
_کارن جان؟ عزیزم بیدار شو ساعت یک ربع هفته.
آروم چشماشو باز کرد و لبخند زد.
_خوشا آن صبحی که چشمم در چشمانت باز شود.
با ناز خندیدم و گفتم:سر صبحی شاعرم شدیا. پاشو دیر شد آقا.
دستشو گذاشت رو چشمش و گفت:چشم بانو.
رفتم مسواک و خمیر دندون و شامپو هم برداشتم و گذاشتم تو چمدونا.
همه وسایلمون شد دو تا چمدون و یک ساک دستی کوچیک.
حاضر که شدیم چراغای خونه رو خاموش کردم و همراه کارن و دخترم از خونه رفتیم بیرون.
تا فرودگاه با ماشین رفتیم و ماشین رو تو پارکینگش پارک کردیم.
پروازمون بدون تاخیر پرید و منم با ذوق فقط لحظه شماری میکردم برای رسیدن به مشهد.
دل تو دلم نبود که حرم آقا رو ببینم. خیلی خیلی خوشحال بودم و این حال خوبم رو مدیون کارن بودم.
وقتی هواپیما نشست اولین نفرایی بودیم که پیاده شدیم و با تاکسی خودمون رو به هتل رسوندیم.
_کارن بریم حرم.
_بزار خستگیمونو در کنیم خانمی. شب میریم کار دارم.
رو حرفش حرف نزدم و تا شب با دل بی قرارم سر کردم.
ساعت۸بود که سه نفری پای پیاده راه افتادیم سمت حرم.
گنبد آقا که به چشمم خورد اشک تو چشمام جمع شد و بغض گلومو گرفت.
وارد حرم که شدیم اشکهام بی هوا جاری شد رو گونه هام.
دستمو به نشونه ادب رو سینه ام گذاشتم و با چشمای تر زل زدم به ضریح طلایی آقا.
زیر لب زمزمه کردم:السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا. السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الضعفا و الفقرا.. یا امام رضا قربونت برم که طلبیدی بیایم حرمت. از ته ته قلبم خوشحالم. ممنونم که منو برگردوندی به زندگی و یک عمر دوباره بهم دادی. پیش تو و خدا حسابی شرمنده و خجالت زده ام.
سلام که دادم برگشتم سمت کارن دیدم صورت اونم خیسه.
رفتیم جلوتر و تو صحن جمهوری وقتی نشستیم، کارن رفت یک روحانی آورد و نشستن کنارمون.
_سلام خواهر.
_سلام حاج آقا. خوب هستین؟
_ممنونم شکر خدا.
محدثه رو پام خوابش برده بود. با تعجب کارن رو نگاه کردم و گفتم:برای چی ایشون رو آوردی؟
دستشو گذاشت رو بینیش گفت:هیس الان میفهمی.
_حاج آقا شروع کنین.
_آقا کارن مطمئنی؟
_بله.
_تحقیقاتو کردی؟
_بله حاج آقا یک ذره هم شک ندارم.
حاج آقا دو زانو نشست و گفت:بسیار خب. اعوذ باالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. هرچی که من میگم تکرار کنین لطفا.
مات و مبهوت نگاهشون میکردم. صحنه قشنگی بود. کارن دوزانو نشسته بود رو به ضریح و دست گذاشته بود رو سینه اش.
_الله اکبر
اشهد ان لا الٰه الا الله
اشهد ان محمدً رسول الله
اشهد ان علیاً ولی الله
اشهد ان علیاً حجة الله
کارن دستشو بالا برد و تکرار کرد همشو.
حاج آقا لبخندی زد و گفت:مبارکه کارن جان. مسلمون شدنت مبارک
بعد بهم دست دادن. حاج آقا که رفت، برگشت طرفم و با چشمای خیس از اشکش گفت:تبریک نمیگی خانمی؟
دستشو گرفتم و با خوشحالی و اشک گفتم:مبارکه عزیزم.. تولد دوباره ات مبارک
عشقم تو شب تولدش مسلمون شده بود.
شبی که انگار تازه متولد شده بود و من چقدر از این بابت راضی و خوشحال بودم.
خدایا شکرت...
#نویسنده_زهرا_بانو
#شما_هم_رسانه_باشید
#نشر_حداکثری
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@shamime_yaar