eitaa logo
شمیم یار
1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
24 فایل
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ دور هم جمع شدیم تا شمیم حضرت یار باشیم .🫂 کپی؟!مطالب کانال بغیر از 👈رمانها 👉بدون ذکر منبع از شیرِ مادر حلال تر . .🌸 پاسخگوی سوالات شرعی : @helpers_mahdi برای تبلیغات ارزان در کانال : @helpers_mahdi2
مشاهده در ایتا
دانلود
📆تقویم و مناسبتهای امروز📅 🔺امروز سه شنبه: 🔹 ۱۰ مهر ۱۴۰۳ 🔹 🔹 ۲۷ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🔹 🔹 ۱ اکتبر ۲۰۲۴ 🔹 🔰مناسبت های امروز: 💢 روز نخبگان 💢 روز جهانی سالمندان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨◾️✨◾️✨◾️✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🎬 «امت آخرالزمان» 👤 شهید سید مرتضی آوینی 🥀 داغ‌های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم... امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده می‌دارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم. 💚 📥 دانلود با کیفیت بالا
مداحی آنلاین - نماهنگ کجایی - ستوده.mp3
5.75M
حالمان خوب نیست😔 کاش برگردی.... و شنبه بهانه است کاش امروز برگردی، دلمان... 💔😢 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرانقلاب: بدترین موقعیت برای یک کشور اینه که مسئولین از اخم و تهدید و تَشَر دشمن بترسند احساس ضعف شما موجب تشویق دشمن در حمله به شماست ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
امام خامنه ای در بیانات چند روز پیش،دوباره امر کردند که امت اسلام، باید شریان اقنصادی اسرائیل را، قطع کند. حکم جهاد یعنی همین! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏔سنگـــر بودی... سنگر همه مظلومان سنگر همه مومنان و همه مجاهدان در راه حق ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
آزادی بیان در قاموس اینستاگرام 😂😂😂 این احمقها فکر کردن با حذف تصاویر شهید مقاومت سید حسن نصر الله میتوانند نام و یاد او را هم از جان و دلِ آزادی خواهان دنیا حذف کنند. سید حسن نصر الله یک مکتب است، که باشهادتش این مکتب پویاتر و زنده تر خواهد شد. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
شمیم یار
آزادی بیان در قاموس اینستاگرام 😂😂😂 این احمقها فکر کردن با حذف تصاویر شهید مقاومت سید حسن نصر الله می
اینستاگرام نامرد استوری من رو حذف میکنی😂😂😂 چه شب ستاره بارونی شد امشب💫💫⭐️⭐️⭐️ اوه اوه از اتاق فرمان اشاره میکنن اینها موشکهای🚀🚀 شیر بچه های حیدری هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستن صحنه ها رو داریم میبینیم لذت میبریم فقط یادم رفت تخمه بخرم بشینیم این تصاویر زیبا رو ببینیم😂😂😂 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
🔰حضرت فاطمة زهراسلام‌الله علیها: ✍ جَعَلَ اللهُ الجِهادَ عِزّاً لِلاسلام. 🔴 خداوند جهاد را جهت عزّت و سرافرازی اسلام مقرر فرموده است.  📚بحار، ج ٢٩، ص ٢٣٣
🔹جهت تعجیل در فرج: 🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 ساعت۶ونیم صبح بود که اول محدثه رو حاضر کردم و بعدش کارن رو بیدار کردم. _کارن جان؟ عزیزم بیدار شو ساعت یک ربع هفته‌. آروم چشماشو باز کرد و لبخند زد. _خوشا آن صبحی که چشمم در چشمانت باز شود. با ناز خندیدم و گفتم:سر صبحی شاعرم شدیا. پاشو دیر شد آقا. دستشو گذاشت رو چشمش و گفت:چشم بانو. رفتم مسواک و خمیر دندون و شامپو هم برداشتم و گذاشتم تو چمدونا. همه وسایلمون شد دو تا چمدون و یک ساک دستی کوچیک. حاضر که شدیم چراغای خونه رو خاموش کردم و همراه کارن و دخترم از خونه رفتیم بیرون. تا فرودگاه با ماشین رفتیم و ماشین رو تو پارکینگش پارک کردیم. پروازمون بدون تاخیر پرید و منم با ذوق فقط لحظه شماری میکردم برای رسیدن به مشهد. دل تو دلم نبود که حرم آقا رو ببینم. خیلی خیلی خوشحال بودم و این حال خوبم رو مدیون کارن بودم. وقتی هواپیما نشست اولین نفرایی بودیم که پیاده شدیم و با تاکسی خودمون رو به هتل رسوندیم. _کارن بریم حرم. _بزار خستگیمونو در کنیم خانمی. شب میریم کار دارم. رو حرفش حرف نزدم و تا شب با دل بی قرارم سر کردم. ساعت۸بود که سه نفری پای پیاده راه افتادیم سمت حرم. گنبد آقا که به چشمم خورد اشک تو چشمام جمع شد و بغض گلومو گرفت. وارد حرم که شدیم اشکهام بی هوا جاری شد رو گونه هام. دستمو به نشونه ادب رو سینه ام گذاشتم و با چشمای تر زل زدم به ضریح طلایی آقا. زیر لب زمزمه کردم:السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا. السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الضعفا و الفقرا.. یا امام رضا قربونت برم که طلبیدی بیایم حرمت. از ته ته قلبم خوشحالم. ممنونم که منو برگردوندی به زندگی و یک عمر دوباره بهم دادی. پیش تو و خدا حسابی شرمنده و خجالت زده ام. سلام که دادم برگشتم سمت کارن دیدم صورت اونم خیسه. رفتیم جلوتر و تو صحن جمهوری وقتی نشستیم، کارن رفت یک روحانی آورد و نشستن کنارمون. _سلام خواهر. _سلام حاج آقا. خوب هستین؟ _ممنونم شکر خدا. محدثه رو پام خوابش برده بود. با تعجب کارن رو نگاه کردم و گفتم:برای چی ایشون رو آوردی؟ دستشو گذاشت رو بینیش ‌ گفت:هیس الان میفهمی‌. _حاج آقا شروع کنین. _آقا کارن مطمئنی؟ _بله. _تحقیقاتو کردی؟ _بله حاج آقا یک ذره هم شک ندارم. حاج آقا دو زانو نشست و گفت:بسیار خب. اعوذ باالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. هرچی که من میگم تکرار کنین لطفا. مات و مبهوت نگاهشون میکردم. صحنه قشنگی بود. کارن دوزانو نشسته بود رو به ضریح و دست گذاشته بود رو سینه اش‌. _الله اکبر اشهد ان لا الٰه الا الله اشهد ان محمدً رسول الله اشهد ان علیاً ولی الله اشهد ان علیاً حجة الله کارن دستشو بالا برد و تکرار کرد همشو. حاج آقا لبخندی زد و گفت:مبارکه کارن جان. مسلمون شدنت مبارک بعد بهم دست دادن.‌ حاج آقا که رفت، برگشت طرفم و با چشمای خیس از اشکش گفت:تبریک نمیگی خانمی؟ دستشو گرفتم و با خوشحالی و اشک گفتم:مبارکه عزیزم.. تولد دوباره ات مبارک عشقم تو شب تولدش مسلمون شده بود. شبی که انگار تازه متولد شده بود و من چقدر از این بابت راضی و خوشحال بودم. خدایا شکرت... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar