#داستان_کوتاه
استادی از شاگردان خود پرسید: «به نظر شما چه چیز انسان را زیبا میکند؟»😕
هریک جوابی دادند؛ یکی گفت: «چشمانی درشت.»👀
دومی گفت: «قدی بلند. 👰
دیگری گفت: «پوست شفاف و سفید !»🙌🏻
در این هنگام استاد، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: 🍜🏆
«به این دو کاسه نگاه کنید. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسهای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه مینوشید؟»
شاگردان جواب دادند: «از کاسه گلی 🤔🤔
استاد گفت: «زمانی که حقیقت درون کاسهها را در نظر گرفتید، ظاهر آنها برایتان بیاهمیت شد. 😐
آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا میکند درونش و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیباکنیم نه صورتمان را.»👤🍲
#انتخاب_همسر
#هنر_به_اخلاق_است
🆔 @Shamimeashena
#داستان_کوتاه
🔹کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
🔹هنگام برداشت محصول بود شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد.
🔻پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
🔻مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
🐕 روباه شعلهور در مزرعه به اينطرف و آن طرف ميدويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
🌹وقتی کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است.
ببخشيم و بگذريم ...
#حکیمانه
🆔 @Shamimeashena
#داستان_کوتاه
🔹 ﻣﺮﺩی ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎکسی ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮی ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰی ﻳﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ میکرد، ﺳﺮ ﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮچی میﺩﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. کسی ﺟﻮﺍبی ﻧﺪﺍﺩ، ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ میﺩﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ هیچی، ﺯنی ﻛﻪ ﺟﻠﻮی ﺗﺎکسی ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ. ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﭼﺮﺍ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه... ﻫﺮ ﻛﺎﺭی میﻛﻨﻴﻢ نمیﺗﻮنه. ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ...
🔸 چقدر برای اینکه سلامت هستیم
خدا را شکر میکنیم...؟!
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena