#کمی_تامل 🤔
📌 بخشی از خاطرات همسر شهید حسن آبشناسان
وقتی افشین باید میرفت سربازی، گفتم «هوای بچهمان را داشته باش.»
گفت «اگر من پارتی افشین باشم، میفرستمش بدترین و سختترین جایی که ممکن است. چون با سختی، آدم ساخته میشود. پس بهتر است پارتیاش خدا باشد نه من.»
افشین که رفت سربازی، دائم سفارش میکرد که «سعی کن دو برابر نگهبانی بگیری. نگهبانی فرصت فوقالعادهای است که برای خودت کار کنی. اگر توی ساختمان پاس داشتی، کتاب بخوان. چیز یاد بگیر. اگر بیرون بودی، نایست، کلاغپر برو. تفنگت را بگذار روی شانهات و کلاغپر برو.» و افشین همه این کارها را میکرد. دو سه ماه بعد وقتی آمد، عجیب ورزیده شده بود. میگفت «آنجا کمتر از همه اذیت میشوم.»
📚 مجله آشنا
🆔 @Shamimeashena