#حضرت_زهرا سلام الله علیها🌷
🟦 عجایبی از "فضه" کنیز حضرت زهرا ::
👤 قشیری نقل کرده: عبدالله بن مبارک که سالی از كاروان حج عقب مانده بود مىگويد: بانویی را در بيابان تنها ديدم، سوار بر شتر بودم و نزد او رفتم و هرچه از او پرسيدم، با آيه قرآن بمن جواب داد، به اين ترتيب که:
🔵 به او گفتم: تو كيستي؟ گفت: "وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ: و بگو سلام بر شما، امّا خواهند دانست." (زخرف- ۸۹) عبدالله گوید: بر او سلام كردم و گفتم: تو در اينجا چه میکنی؟ گفت: "وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ مُضِلٍ: هر كس را خدا هدايت كند هيچ گمراه كنندهای نخواهد داشت." (زمر- ۳۷) فهميدم كه راه را گم كرده است. به او گفتم: آيا از جن هستى يا از انس؟ گفت: "يا بَني آدَمَ حُذُوا زينَتَكُمْ _ اى فرزندان آدم، زينت خود را برداريد. (اعراف- ۳۱) فهميدم كه از انس است. به او گفتم: از كجا میآئی؟ گفت: "يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ: آنها از مكان دور، صدا زده مىشوند." (فصّلت- ۴۴) فهميدم كه از راه دور ميآيد. گفتم: كجا میروی؟ گفت: "وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ: «خداوند بر مردم مستطيع، حجّ كعبه را واجب كرده است» (آل عمران- ۹۷) فهميدم كه عازم مكّه است. گفتم: چه وقت از كاروان جدا شدی؟ گفت: "وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ فِي سِتَّةِ اَيّامٍ: ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست، در شش روز آفريديم» (ق- ۳۸) فهمیدم شش روز است از كاروان جدا شده است. گفتم: آيا به غذا ميل دارى؟ گفت: "وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يأْكُلُونَ الطَّعامَ: ما آنها را پيكرهائی كه غذا نخوردند قرار نداديم." (انبياء- ۸) فهميدم كه به غذا ميل دارد. گفتم شتاب كن و تندتر بيا. گفت: "لا يُكَلِفُ اللَّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها: خداوند هيچكس را جز به اندازه توانائيش تكليف نمیكند." (بقره- ۲۸۶) فهميدم كه خسته شده و قدرت راهرَوی ندارد. گفتم: بر شتر در رديف من سوار شو. گفت: "لَوْ كانَ فِيهما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا: اگر در زمين و آسمان خداياني جز خداى يكتا باشد، بهم مىخورند." (انبياء- ۲۲) - فهميدم كه از سوار شدن به پشت سر من، حيا مىكند. پياده شدم و او را تنها سوار بر شتر كردم، وقتى سوار بر شتر شد گفت: "سُبْحانَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هذا: «پاك و منزّه است خدائی كه اين را مُسَخر ما ساخت." (زخرف- ۱۳)
🔵 وقتى كه با كاروان رسيديم، به او گفتم: آيا از بستگان تو كسى در ميان كاروان هست؟ گفت: "يا داوُدُ اِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْاَرْضِ: اى داود ما تو را نماينده خود در زمين قرار داديم. وَ ما مُحَمَّدٌ اِلّا رَسُولٌ: و نيست محمّد، جز رسول. يا يَحْيي خُذِاْ الكِتّابَ بِقُوَّةٍ: اي يحيى، كتاب را با قوّت بگير. يا موسي اِنّي اَنَا اللَّهَ: «اي موسي، منم خداوند." دريافتم كه افرادى بنامهای داود، محمّد، يحيی و موسى، داخل كاروان هستند و با او خويشاوندی دارند، آنها را با نام صدا زدم، ناگهان چهار نفر جوان بسوى آن زن آمدند، به او گفتم: اين افراد با تو چه نسبتی دارند؟ گفت:" اَلْمالُ وَ الْبَنُونُ زِينَةُ الْحياةِ الدُّنْيا: و فرزندان زينت حيات دنيا هستند» (كهف- ۴۶) فهميدم كه آنها فرزندان او هستند. وقتى كه آنها نزد زن آمدند، زن گفت: " يا اَبَتِ اسْتَأجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ الْقَوِيُّ الْاَمينُ: پدرم، او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه استخدام مىتوانی كنى، آن كس است كه نيرومند و امين است." (قصص- ۲۶) فهميدم كه به آنها مىگويد مزدی بمن بدهند، آنها مقداری پول بمن پاداش دادند. سپس گفت: "وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ: خداوند آن پاداش را براى هركس بخواهد، چند برابر ميكند." (بقره- ۲۶۱) فهميدم به آنها مىگويد: زيادتر بدهيد، آنها بر پاداش من افزودند. از آنان پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند :: 👈 اين زن، مادر ما « #فضه » است كه كنيز حضرت زهرا سلام الله علیها بود، و بيست سال است به غير از قرآن، سخني نگفته است!!
📚نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس رحمه الله جلد :1 صفحه :4
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#موسسه_شمیم_عفاف
─┅═ೋ❅💠❅ೋ═┅─
🍃🌸 @shamimeefaf
@habibatolhosein🌸🍃
─┅═ೋ❅💠❅ೋ═┅─