eitaa logo
شمیم ملکوت
383 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
391 ویدیو
140 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ «سلیمان جعفری» از یاران امام رضا علیه السلام می گوید: ... همراه امام به خانه ی او رفتم، هنگام غروب بود، غلامان حضرت مشغول بنائی بودند. امام در میان آنها غریبه یی دید، حضرت پرسید: این کیست؟ عرض کردند:به ما کمک می کند و به او چیزی خواهیم داد. فرمود: مزدش را تعیین کرده اید؟ گفتند: نه!هر چه بدهیم می پذیرد. امام بر آشفت و خشمگین شد. فرمود: « من بارها به اینها گفته ام که هیچکس را برای کاری نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرار داد ببندید. کسی که بدون قرار داد و تعیین مزد کاری انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می کند مزدش را کم داده یی، ولی اگر قرار داد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده یی، و در اینصورت اگر بیش از مقدار بدهی هر چند کم و ناچیز باشد می فهمد که بیشتر پرداخته یی و سپاسگزار خواهد بود.» @shamimemalakut
۲ . مردی از اهالی بلخ می گوید:در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم، روزی سفره گسترده بودند و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان، حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند. من به امام عرض کردم:فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند. فرمود: ساکت باش، پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است، و پاداش هم به اعمال است.  «یاسر» خادم امام می گوید:امام رضا علیه السلام به ما فرموده بود، اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما به غذا خوردن مشغول بودید، برنخیزید تا غذایتان تمام شود! بهمین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد، و در پاسخ او می گفتند به غذا خوردن مشغولند، و آن گرامی می فرمود بگذارید غذایشان تمام شود.   @shamimemalakut
۳ . موسی بن سیار می گوید: با امام رضا ع در مکانی مشرف بر باغهای طوس بودیم، صدایی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم . جنازه ای را دیدیم که تشیع می شد . به همراه آنها حرکت کردیم، سپس امام ع رو به من کردند و فرمودند: « ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان مارا تشیع کند، او از گناهانش رهایی می یابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود .» هنگامی که جنازه به کناره قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دست بر سینه آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: «ای فلانی، پسر فلانی! بهشت بر تو بشارت باد، که بعد از این ساعت بر تو ترسی نیست .» به امام عرض کردم: « فدایت شوم، آیا این مرد را می شناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهاده اید .» امام ع فرمودند: « ای موسی! آیا نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می شود . اگر در اعمال آنها تقصیر و کوتاهی باشد، از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش می کنیم و اگر در اعمال آنها علو و ارتقاء باشد، از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) می نمائیم !»  @shamimemalakut
۴ هروی  می گوید: « امام رضا علیه السلام با مردم با زبانهای خودشان سخن می گفت و به خدا قسم او فصیح ترین مردم و آگاه ترین آنان به هر زبان و لغتی بود .» روزی به ایشان عرض کردم :« من در شگفتم که چگونه به تمام این لغات با اختلافات آنها آشنایی دارید .» امام علیه السلام فرمودند: « ای ابا صلت! من حجت خدا بر خلق او هستم و خداوند کسی را که به زبان مردم آشنایی نداشته باشد، بر آنها حجت قرار نمی دهد .»  @shamimemalakut
۵ آن حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کرد و خود می فرمود: « اگر بخواهم می توانم در کمتر از این مدت هم قرآن را ختم کنم، اما من هرگز به آیه ای برنخورده ام جز آن که در آن اندیشیده ام که چیست و در چه زمینه ای نازل شده است!» @shamimemalakut
۶ امام رضا ع در مناظره با دانشمندان و علمای مقابلش، روش ویژه ای داشت، بر این اساس امام ع راه را بر طرف مقابلش نمی بست؛ بلکه او را آزاد می گذاشت تا به هر صورتی که می خواهد، همه مسایل خود را بیان کند و چیزی برای او ناگفته نباشد. حضرت حتی در مواردی به یاری دانشمندان مورد بحثش می شتافت و به وی می گفت: تو می خواهی فلان مسأله را بگویی و فلان نکته را یادآور شوی ! چنین فرصتی آن قدر به طرف مقابل داده می شد تا آن گاه که احساس می کرد راه علمی دیگر بر وی مسدود گشته است؛ آن گاه امام پا پیش می نهاد و مباحث خود را مطرح می کرد، به گونه ای که آن دانشمند قانع می شد و به اشتباه استدلال خود پی می برد. امام ع در شیوه های خود از روش های حکمت، جدال احسن و راه موعظه استفاده می کرد و گاهی هم برای افراد بی محتوا ولی گستاخ با بهره گیری از شیوه کرامت و اعجاز به پیش می رفت . و این راهی بود که اولیای الهی و در رأس آن ها انبیاء از آن بهره می گرفتند و یکی از دلایل موفقیت انبیاء و اولیاء در تبلیغ خود اعمال همین شیوه ها بود! @shamimemalakut
۷ . یاسر خادم حضرت نقل می کند : چون آن حضرت تنها می شد همه خادمان و چاکران خود را جمع می کرد، از بزرگ و کوچک، و با آنان سخن می گفت. او به آنان انس می گرفت و آنان با او! ابراهیم بن عباس نقل می کند : چون امام رضا (ع) تنها بود و برای او غذا می آوردند ، آن حضرت غلامان و خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره اش می نشاند و با آنها غذا می خورد. امام رضا (ع) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد و حاجتی را که می توانست برآورده سازد رد نمی کرد. پاهایش را دراز نمی کرد و هرگز روبه روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی داد. هرگز آب دهان بر زمین نمی افکند و در خنده اش قهقهه نمی زد بلکه تبسم می نمود. کلینی در کافی به سند خود نقل کرده است که مهمانی برای امام رضا (ع) رسید. امام شب در کنار مهمان نشسته بود و با وی سخن می گفت که ناگهان وضع چراغ تغییر کرد. مرد مهمان دستش را دراز کرد تا چراغ را درست کند ولی امام او را از این کار بازداشت و خود به درست کردن چراغ پرداخت و کار آن را راست کرد. سپس فرمود: ما قومی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم! @shamimemalakut
۸ در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختی نقل شده است که امام رضا (ع) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وی گفت: این ضرر است! امام فرمود: بلکه سود و بهره است. چیزی را که پاداش و کرامت بدان تعلق می گیرد، ضرر محسوب مکن! @shamimemalakut
۹ امام هشتم به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی داد. حتی در مهم ترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیّت می داد. نقل شده که به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می شدند و امام رضا(ع) با آن ها بحث و مناظره می کرد. در یکی از این مجالس «عمران صائبی» که از دانشمندان بزرگ بود، حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(ع) وارد گفت و گو گردید. در آن جلسه امام سؤال های او را با حوصله، متانت و استدلال های قطعی پاسخ داد و او را به سوی توحید متمایل کرد. هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود، حضرت رضا(ع) احساس کرد که وقت اذان ظهر و هنگام نماز است، بنابراین به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسیده است. عمران صائبی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم بهره هایی برده بود با التماس گفت: آقای من! گفت و گو و پاسخ های خویش را قطع مکن، زیرا دل من آماده پذیرش سخنان شماست. امّا آن حضرت تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را می خوانیم و دوباره به گفت و گو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند. حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفت و گو ادامه داد و پاسخ های روشن گرانه خویش را ارایه نمود. @shamimemalakut