#خانه_های_دوست_داشتنی_خدا
آهسته و با خجالت سراغم را می گیرد!
من هم با دیدن قیافه اش یقین می کنم که با من کاری ندارد و اشتباه گرفته، چون بطرز وحشتناکی آرایش کرده است!
ولی بعد متوجه می شوم که برای مشاوره آمده است.
بعد از سلام و احوال پرسی، اول کتابچه کوچکی را از کیفش بیرون می آورد و می گوید لطفا دستتان روی این بگذارید!
با تعجب می پرسم : چرا ؟
او اصرار می کند که : به قرآن قسم بخورید که در مورد من فکر بدی نخواهید کرد!
می گویم : شما حرفتان را بفرمایید ، من فکر بدی نمی کنم.
زیاد اصرار می کند و من به او قول می دهم.
می گوید : من زن مطلقه ای هستم و یک پسر ده ساله دارم که نزد شوهر سابقم است. اخیراً با پسر دانشجویی در پارک آشنا شدم و ملاقات های مکرر، منجر به عشق و علاقه شد، تا اینکه روزی که والدینم سفر بودند او را به خانه دعوت کردم و اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد!
من گفتم : او جوان مجرد و ناپخته ای بوده ، شما چرا اینکار کردی، حداقل صیغه موقت می کردید؟
با قیافه حق بجانبی بهم گفت : دیدید در مورد من فکر بدی کردید !!!
حالا این زن نادم بوده و می خواسته که من مثل کشیش های مسیحی، گناه او را ببخشم ، اما وای بحال خانه هایی که اینچنین بنیانش بر باد می رود و فرو می ریزد و اعضای آن برای همیشه زیر آوار می مانند!
کاش دولت فکری هم بحال این زلزله «طلاق » می کرد که بجان بنیان خانواده ها افتاده است و فکری بحال مصدومین ابدی آن!
قال رسول اللَّه(ص):
«ما بنی فی الاسلام بناء أحبّ إلی اللَّه عزّوجلّ و أعزّ من التّزویج» هیچ بنایی در اسلام نزد خداوند محبوب تر و عزیزتر از ازدواج نیست.
(مکارم الاخلاق، ص۱۹۶)
#طرید
@shamimemalakut