عمه جان !
از گیسوان خاکی ام تا که ببافی
یک چیزهایی مانده، اما آنقدر که نه ...
#شهادت_حضرت_رقیه
@shamimemalakut
#شهادت_حضرت_رقیه
ﺳﯿﻼﺏ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺭﺩ ﺧﺴﻮﻑ ﺷﺐ ﻗﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
قبلا صدای ناله او سوز و آه داشت
این مشت آخری اثرش را گرفته بود
آن زیر ﭘﺎ فتادن مابین کوچه ها
تاب و توان بال و پرش را گرفته بود
بازار شام عمه نشد یاریش کند
چون تازیانه ها سپرش را گرفته بود
هر جا که خورده بود نگاهش به دست زجر
بی اختیار باز سرش را گرفته بود
شیرین زبان خانه ارباب ای دریغ
تلخی این سفر شکرش را گرفته بود
ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ
ردﭘﺎﯼ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
غلامرضا سازگار
@shamimemalakut
در خرابه دختری جا مانده بود
حسرتِ دیدارِ بابا مانده بود
از فراقِ دیدنِ روی پدر
کنجِ این ویرانه تنها مانده بود
ایام #شهادت_حضرت_رقیه(س)
#تسلیت_باد
#دمشق
تمومِ عالم میدونن، که دخترا بابایی اند
بابا نیاد ... نمیخوابن، منتظرِ لالایی اند
#شهادت_حضرت_رقیه(س) 💔
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات 🌺