#طیب_رضایی
طیب حاجرضایی" فرزند "حسینعلی ، انسانی جوانمرد با منش لوطی و مشتیگری بود و کارش بارفروشی بود.
طیب بارها به دلیل دعوا و درگیریهای جاهلانه دستگیر شده بود و به زندان رفته بود. وی در سالهای جوانی سابقه خوبی نداشت.
او در سال ۱۳۳۲ از کودتاچیان ۲۸ مرداد بود . اما در اثر یک تحول روحی طیب به نهضت اسلامی پیوست.
مرحوم طیب حاجرضایی به اتهام مشارکت و همکاری در قیام ۱۵ خرداد در تهران دستگیر و سپس محکوم به اعدام شد.
#طیب_رضایی
وفاداری طیب به امام خمینی(ره)
مرحوم عسگراولادی درباره روحیه شهید طیب در زندان میگوید: « چند شب قبل از اعدام طیب یک هیئتی آمدند در زندان به طیب گفتند: « کارت تمام شد. اعدام میشوی، مگر یکی از این سه تا کار را بکنی: یا به شاه نامه بنویسی و بگویی در مقابل کاری که در 28 مرداد کردی تو را ببخشد؛ یا شاه را به ولیعهد قسم بدهی، یا اینکه از خمینی تبری بجویی!»
طیب دستش را روی شکمش زد و گفت: سه ماه است این شکم من از حرام پاک است، دیگر نمیخواهم آلوده بشوم. اما اینکه میگویید از خمینی تبری بجویم. اگر این کار را بکنم خمینی بسیار خوشحال میشود تا اینکه من آلوده با او نسبت داشته باشم و در این باره خیلی گریه کرد و گفت من حاضر نیستم چنین کاری بکنم.»
.
#طیب_رضایی
سید ابوالفضل کاظمی ره:
امام[خمینی] فرمود، وظیفه به جای خود، من به حوزه علمیه قم، نجف و مشهد اعلام کردم، سه شبانهروز برای ایشان نماز قضا بخوانند و روزه قضا بگیرند.
۱۵۰ هزار تومان هم، برایش رد مظالم دادند.
📚«طیب خان» جلد دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
استاد فاطمی نیا ره:
آقا! همین کسی که حضرت امام به او لقب حُرّ نهضت را دادند، همین جناب طیب حاج رضایی.
بنده شاهد بودم که برخی از بزرگان و علما سر قبر این آقا و با حاجات روا شده باز میگشتند.
خود بنده وقتی از خدا چیزی بخواهم به زیارت مزار این بزرگوار میروم. از ایشان میخواهم که واسطه شوند تا مشکلات ما برطرف شود و خدا شاهد است هر بار که میروم با حاجات روا شده برمیگردم!
📚التجاء، ج ١، ص ٣٩٣.
#طیب_رضایی
آیتالله نصرالله شاهآبادی ره:
🔸لوطی های سابق با لوطی های فعلی فرق می کنند ، مرحوم حاج طیب رضایی و برادرش حاج طاهر و همچنین حاج اسماعیل خوب از سران داش مشتی های تهران بودند .
🔹یکی از محسنات اینها این بود که تمام برنامه های خلافشان را در دو موقع کنار می گذاشتند یکی محرم و صفر بود و یکی دیگر هم ماه رمضان، در این سه ماه هیچ عمل خلافی را اینها مرتکب نمی شدند .
🔸از خصوصیات مرحوم حاج طیب این بود به اینکه ماه رمضان که می آمد ایشون و جمعیتش تماما روزه می گرفتند...
و حتی من یادم هست که ایشون روز 21 ماه رمضان که جمعیت زیادی می آمدند به حدی که صحن حیاط را هم پر می کردند، بلند می شد برای تعمیر مسجد و کاهگل پشت بام مسجد و پول خادم و ... پول جمع می کرد.
یک دستمال ابریشمی بزرگ داشت خودش اون موقع یک پانصد تومان می انداخت توی دستمال و می گفت یا لا و تمام مخارج سال این مسجد تقریبا به وسیله مرحوم حاج طیب تأمین میشد.
🔹در محله هایی که این لوطی ها بودند خیلی امن و امان بود، خانواده ها در امان بودند، چون یکی از صفاتی که اینها داشتند خیلی غیرت ناموسی داشتند، یعنی واقعاً به ناموس افراد نظر هیچ نداشتند. کسی هم جرأت نداشت به نوامیس افراد در منطقه خیانت بکند ، منتهی دیگر لات بازی و اینها را داشتند.
🔸 ولی اساس و ریشه آن ایمان و اعتقادی بود که اینها داشتند، حتی در قضیه مرحوم امام اگر مرحوم طیب دو تا کلمه می گفت جان سالم در می رفت، گفتن فقط بگو به اینکه به تو پول دادن و این بساط را راه انداختی ـ جواب واقعا عجیبی داد ـ گفت : من پیش خدا گناه خیلی کردم ولی کاری نمی کنم که دیگر در مقابل حضرت زهرا سلام الله علیها شرمنده بشوم و بچه و نسل او را متهم کنم!
گفتند :می کشیمت!
گفت: کشتن را آماده هستم ولی این اتهام را به هیچ وجه حاضر نیستم بزنم.
و این خیلی ارزشمند بود ، و لذا یکی از دوستان من که با مرحوم طیب رفیق بود گفت بارها من او را خواب دیدم گفت:
هر کی سراغ من را گرفت بگو من مشهد خدمت امام رضا هستم هر که می خواهد مرا ببیند بیاید آنجا !!
.