#میلاد_امام_حسن_مجتبی
فردی نامهای به دست حضرت امام حسن مجتبی(ع) داد که در آن نامه نیاز و حاجت خود را نوشته بود.
امام بدون خواندن نامه به شخص سائل جواب داد: حاجت تو ادا شد!
شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا خوب بود نامه سائل را میخواندید و میدیدید چه حاجت و نیازی دارد و آن وقت بر طبق حاجت پاسخ میدادید.
امام پاسخ داد: من میترسم خدای متعال را تا به این مقدار که من نامهاش میخوانم از خواری مقامش مرا مجازات بکند، (یعنی همین مقدار که مشغول مطالعه نامه هستم فرد سائل احساس خواری و حقارت کند و خداوند مرا به این خاطر مواخذه کند.)
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
آقا جانم!
روز تولدتان ، عکس حرم حسینی را گذاشتیم تا داغ دلمان بیاد بقیع، تازه نشود !
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
روایت شده، روزی امام حسن عليه السلام به مسجد رفته و مشغول عبادت بود.
در اين هنگام مردی نزد حضرت آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! شخصی از من مقداری پول طلب دارد و چون نمی توانم در حال حاضر پولش را بپردازم، تصميم گرفته است مرا به زندان بيندازد.»
حضرت فرمود: «متأسفانه اکنون پولی ندارم که به تو بدهم، اگرچه دوست دارم که کاری انجام دهم.»
مرد عرض کرد: «شما به او سخنی بفرماييد، شايد مدتی مهلت دهد و مرا زندانی نکند.»
امام تقاضای مرد را پذيرفت. کفشهايش را پوشيد تا به همراه مرد برود.
راوی گفت : «ای پسر پيغمبر خدا! مگر فراموش کردی که در حال اعتکاف هستی و نبايد از مسجد بيرون بروی؟»
امام فرمود: «فراموش نکردهام. ولی از پدرم اميرمؤمنان شنيدم که جدم رسول اکرم ميفرمود: «کسی که برای برآوردن حاجت برادر مسلمان خود بکوشد، چنان است که خداوند را نه هزار سال عبادت (مستحبی) کرده باشد. عبادتی که در آن، روز را به روزه و شب را به شب زندهداری و نماز به سر برده باشد.»