#محرم
#نامه ۱
"اما بعد، نامه ات به دستم رسید. نوشته بودى که درباره ما گزارشات نامطلوبى دریافت کرده اى و گفته اى که به نظر تو این گونه اعمال را براى من سزاوار نمى دانى.
و یادآورى کرده اى که تنها خداى تعالى مردم را به نیکی ها راهنمایى کرده و پشتیبان نیکى است.
اما باید بدانى که این گزارش هاى نامطلوب و ناروا را مردمى دروغگو و کرنشکار و فرومایه به تو مى فرستند. همان مردمان تملق پیشه و سخن چین که میان مردم تفرقه و جدایى مى افکنند، این گمراهان فتنه گر براى تو دروغ گفته اند."
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۲
" نه مى خواستم تدارک جنگى با تو ببینم و نه در فکر قیامى علیه تو بودم.
اما نه چنان پندارى که من از سکوت خود خوشنودم، بلکه در برابر حکومت باطل تو و ترک قیام و جهاد با تو از خداى خود بیم دارم.
به هر حال هیچ گونه عذرى براى من باقى نمانده، و بایستى این حقیقت را براى تو و یارانت که حزب ستمکاران و دوستداران شیاطینند بازگو کنم. "
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۳
" آیا تو قاتل حجر بن عدى برادر کنده و یاران نمازگزار او که خداى را پرستش مى کردند نیستى؟
ایشان با ستمکارى و بدعت هاى ناپسند مخالف بودند و امر به معروف و نهى از منکر مى کردند، و در راه حق از سرزنش و ملامت هراسى نداشتند. اما تو با شمشیر ستم و کینه ایشان را کشتى بعد از آن که پیمان هاى محکم و استوار با آنان بستى و امان دادى. تو از خدا نترسیدى و پیمان او را سست شمردى و در کمال جرأت و جسارت آنان را به قتل رساندى؟
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۴
آیا تو قاتل عمرو بن حمق یار و مصاحب رسول خدا صلی الله علیه و آله، آن بنده صالح که کثرت عبادت او را فرسوده و پیکرش را نحیف و رنگ از رخسارش برده بود نیستى؟
در حالى که امانش دادى و چنان عهد و پیمان ها برایش بستى که اگر براى بزهاى وحشى بسته مى شد از قله کوه ها به زیر مى آمدند! "
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۵
"اى معاویه آیا تو ادعا نکردى که زیاد پسر سمیه که در فراش عبید از قبیله ثقیف به دنیا آمده فرزند پدر تو است؟ گمان بردى که او پسر ابوسفیان است و او را برادر خود خواندى در حالى که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده است که هر طفل نوزادى متعلق به همان خانه و فراشى است که به دنیا مى آید و زناکار را جز سنگباران نصیبى نباشد.
و تو عملا سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله را ترک گفتى و از روى گمراهى مطابق هوا و هوس خویش گام برداشتى!!
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۶
"آنگاه زیاد را بر اهل اسلام مسلط ساختى تا مردم را بکشد و دست و پا و گوش آنان را قطع کند و چشم ها را از حدقه بیرون آورد و مردم را بر درختان خرما به دار آویزد.
رفتارت آن چنان وحشیانه و ناهنجار است که گویى اصلا از این امت نیستى و این امت را با تو ربطى نیست!
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۷
" مگر تو قاتل حضرمیین آن مرد با ایمان نیستى که همین زیاد درباره او شرحى به تو نوشت و گفت حضرمیین پیرو على بن ابى طالب (علیه السلام) است و تو پاسخ دادى هر کس را که بر دین على است بکشد.
او نیز فرمان تو را اطاعت کرد و دوستداران على را کشت و جسد مطهرشان را مثله کرد!؟"
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۸
" مگر دین على همان دین پسر عمش رسول الله صلی الله علیه و آله نیست، که امروزه تو به نام همین دین بر جاى پیامبر صلی الله علیه و آله تکیه زده اى؟
اگر دین على و دین پیامبر نبود، شرافت تو و پدرانت در همان زحمات طاقت فرساى بیابانگردى و کوچ هاى زمستانى و تابستانى بود!"
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۹
" به هر حال آن چه باید بگویم، گفتم. پس تو به خود و به دین خود و بر امت محمد صلی الله علیه و آله بنگر.
آگاه باش که کشانیدن این مردم به فتنه و فساد، خود بزرگترین گناه و سرپیچى از اوامر الهى است.
و من فتنه اى را بزرگتر از این که تو بر این مردم حکومت کنى نمى بینم،
و بزرگترین وظیفه اى که در برابر دین و امت محمد صلی الله علیه و آله دارم این است که کار تو را آشکار کنم.
پس اگر چنین کردم نزدیکى به خداست و اگر قصور کنم، از کوتاهى و قصور خود در پیشگاه الهى استغفار، و استمداد مى کنم که مرا ارشاد و رهبرى فرماید تا در کار و مهم خود موفق گردم! "
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۱۰
" و نیز در نامه ات گوشزد کرده اى که اگر من برخیزم، تو هم برخواهى خواست.
هر نقشه و حیله اى دارى بکار بند.
اما آگاه باش که ضربات تو بر وجود من کارگر نیست، و مکر و حیله هاى تو بر من زیانى نیست و بر هیچ کس هم جز بر خودت ضرر نخواهى زد.
تو بر مرکب جهل و نادانى سوار شده اى!
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۱۱
از عهد بستن و عهد شکستن یاد کرده اى. بدان که خصلت پیمان شکنى و نقض عهد شیوه خاص توست.
آن عهدها و پیمانها که با ما بستى به کدامین عهدت پایبند ماندى؟
تو امان ها دادى و هم خود امان نامه خود را به زیر پاى افکندى، و با کشتن این پاکمردان پیمان خود را شکستى و سوگندها و عهدها را زیر پا گذاشتى.
بى آنکه این افراد با کسى سر جنگ داشته و یا کسى را کشته باشند آنان را بکشتى.
آن ها کشته شدند، بى آن که کسى را کشته باشند. تنها گناهشان این بود که فضایل و حق ما را به عظمت یاد مى کردند.
تو آنان را از بیم آن که شورش و انقلاب کنند کشتى،
و در ریختن خون این مردان خدا چه زود شتاب کردى. چه بسا اگر آنان را نمى کشتى پیش از آن که انقلابشان به ثمر برسد، مرگ تو مى رسید و یا آن ها پیش از آن که دست بکارى بزنند خود به خود به مرگ طبیعى مى مردند.
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۱۲
" اى معاویه تو را به قصاص بشارت مى دهم،
و یقین داشته باش که حساب و کتاب در کار است و خداوند بزرگ هیچ امر کوچک و بزرگى را بدون حساب نخواهد گذاشت.
مردم بى گناه را تهمت زدى و بکشتن دادى و پاره اى از ایشان را از خانه هاى خود دور ساختى و به دیار غربت فرستادى و از مردم براى پسرت (یزید) که جوانى شراب خوار و سگ باز بود به زور بیعت گرفتى.
اما بدان که خداوند از این جنایات آگاه است، و فجایع تو را فراموش نخواهد کرد!
#نامه_امام_حسین_به_معاویه
#محرم
#نامه ۱۳
" چنان مى بینم که در تمام این احوال جز بر خودت هیچ کس را ضرر نرسانده اى و خود را به هلاکت مى افکنى.
دین خود را از دست داده اى و به امت اسلام خیانت ورزیده اى و در امانت خیانت روا داشتى.
از فرومایگان و سفیهان سخن شنیدى و به دلخواه آنان مردان پارسا و متقى را بیازردى. والسلام».
#نامه_امام_حسین_به_معاویه