به نام خدای حسین..
روضه ای باخود زمزمه کرده و به این فکر می کردم که در این شرایط، به کدام هیئت بروم..
تلفن همراهم زنگ خورد..
بعد از سلام و احوالپرسی، همسرم پرسید: بیام فرشهای خونهمون رو ببرم برای هیئت!؟ فضای حیاط بزرگه و فرش کم دارن!
(هیئت را در حیاط یک مدرسه برگزار می کنند)
لحظهای سکوت کردم و گفتم: فرش های خونهمون..!؟
منتظر جواب من بود..
راستش چندثانیه ای فکرکردم..
انگار کسی وسوسهام میکرد و میگفت: ولش کن، فرشها کثیف میشن، پاره میشن، ممکنه گم بشه و...
به ناگاه گفتم: باشه، ببر..
با خودم می گفتم اگر آنقدری دلبستگی داری که از یک فرش، آن هم برای چندروز، برای هیئت و روضه ی اباعبدالله نمی توانی بگذری، چطور میگویی #بأبی_أنت_و_امی_یااباعبدالله !؟
تو هر چه داری باید بدهی!
مگر نه اینکه اماممان هرچه داشت، روز عاشورا فدا کرد تا تو امروز افتخار کنی که شیعه ی علی هستی و گریهکن حسین..!؟
فداکاری و ایثار امامت نبود، امروز اسلام با چه کیفیتی به تو رسیده بود؟
در روزی که فرش و دَم و دستگاه! و لوازم زندگی دنیوی به دردمان نمیخورَد؛
در روزی که حسرت یک ثوابِ بیشتر را میخوریم، #نوکری_برای_حضرت_ارباب و #اشکِ بر اوست که آب حیات است و زنده میکند ما را در صحرای قیامت!
این ایام، فرصت خوبیست برای کم کردن دلبستگیهایمان..
هنوز هم دیر نشده..
اگر نمیتوانیم روضه ی خانگی بگیریم، فرشهایمان را برای هیئت ببریم تا روضه ی اربابمان از رونق نیفتد!
فرشهایمان را بدهیم تا «#بأبی_أنت_و_امی» گفتنهایمان، دروغ نباشد!
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_را_به_کربلا_برسان
#نوشتههای_محرم
#میم
@shamimemalakut