سلام جانم
حسودان نردبان ترقی معنوی انسان هستند. شما که در نهایت کمال هستید که بیشتر در معرض هستید. چهارقل و ایه الکرسی را مدام با توجه بخوانید. صدقه زیاد بدهید ولو جمع صدقات در چند روز بشه هزار تومن. حتما حرز امام جواد بگیرید و در بازو بیندازید. فقط با قدرت روحی و معنوی میشه از جهنم حسودان رد شد. اگر هم تیری اصابت کرد ، پاکی از گناه است .
ببین الان چطوری از دست حسودان در عذابی ؟ در عالم معنا هم همین اتفاق می افتد و شیاطین مدام به قلب و اعتقادات انسان هجوم می برند. مراقب ایمان و قلبت باش بیشتر. جسم مهم تر از قلب نیست .
بعدش فقط مراقب زبانت باش. فقط حرفی نزن و چیزی نگو . در مقابل بدگویی شان ساکت باش. به حساب پاک شدنت از گناه بگذار. حرف بد ، حرف می آورد . جواب دادن آدم را بیچاره می کند. توی جواب دادن و رو در رو کردن و تلافی کردن و دفاع کردن ، آدم هزار خطا و اشتباه می کند.
فقط باید قلبت با خدا انس بگیره و با خدا و اهل بیت هم نشین باشی ، تا از طوفان حرف و حدیث و بد گویی ها سلامت بگذری.
فقط باید غرق انس و ارتباط با خدا باشی ، تا حرف ها در تو اثر نکنه. اصلا به قلبت اصابت نکنه.
انس و ارتباط عمیق با خدا ، روح و جسم انسان را رویین تن می کنه.
خدای نکرده اگر پنج شنبه عمل جراحی سختی داشته باشی ، دیگه اصلا حواست به حرف و حدیث و سرما و گرما و مهمونی و عروسی و جار و جنجال های خاله زنکی نیست، چرا ؟؟!
چون بزرگی واقعه پنج شنبه ، همه چیز را بیرنگ و محو کرده .
فقط با درک عظمت و بزرگی حوادث آخرت ، آدم می تونه مصایب دنیوی را تحمل کنه.
وگرنه این مشکلات دنیوی آدم را قورت می دهد.
درست مثل کسی که در مصیبت فقدان فرزندش می گریست و امام به او فرمود : مرگ فرزند در مقابل حوادث آخرت هیچ است !!!
اینجا چیز بزرگی وجود نداره !
این همان راز صبر و بردباری و آرامش و تعادل ربانیون و مردان الهی است .
#المراقبه
استکان کمرباریک لب طلایی نازنینم را شستم و کنار سینک گذاشتم و طبق معمول زیر لب غر زدم : انگار توی این چایی نخورند روزشان نمی گذرد!
( آخه بچه ها خوششان می آید توی لیوان ها و استکان های مهمان ، چایی بخورند !!)
بعد که شروع کردم با عصبانیت روی کابینت را بسابم که لکه های چربی و ... پاک بشوند ، دستم خورد و استکان با شدت افتاد و شکست !! با بهت و ناباوری نگاه کردمش! اصلا این ضربه ای نبود که استکان بشکند، انگار خودش ، قصد خودکشی داشت..! آهسته استکان را بی سر و صدا سُر دادم توی سطل زباله، تا بعدا قضیه را یکجوری جمع و جورش کنم !!
بعدش دوباره آنالیز کردن خودم شروع شد : خانوم استاد حوزه ! اگه بچه ها هم استکان را می شکستند، اینطوری یواشکی سُر می دادی توی سطل زباله و صداش در نمیاوردی ؟! نه دیگه ، دوباره اینو پیراهن عثمان می کردی که چقدر دست و پا چلفتی هستید و ...!!!
بله ! داستان اینه که مومن باید اهل انصاف باشه. یعنی نصف نصف ! یعنی همانطور که با خودش است با همه باشه!!
یعنی غذایی که برای خانواده یا مهمان می پزد براش فرقی نکنه! یعنی لباسی که برای فقیر و ثروتمند می دوزد براش فرقی نکنه! یعنی تحقیقی که برای مدرسه می نویسد یا یک همایش بین المللی براش فرقی نکنه! یعنی پذیرایی از کارگر و بنّا که همیشه دست و لباسشان خاکی است ، با پذیرایی از دکتر و پرفسور براش فرق نکنه، یعنی درست کردن تاکسی داغون جعفر آقا با ماشین لاکچری آقای دکتر، براش فرقی نکنه ، ... چون در همه ی اینها مخاطب ما ، انسان است و انسان ها در انسانیت فرقی ندارند!
من در اولین اصل انسانی بودن و انسانی زیستن ، روفوزه ام ! چون در همه چیز اول به تحصیلات و ثروت و پایگاه اجتماعی آنها نگاه می کنم بعد قابلمه برایشان بار می گذارم!
باید دوباره در امتحان بازپذیری بندگی شرکت کنم !!
#طرید
چراغ گرفتنتان برای شیعه به یک طرف!
اذنی که به عبدالعظیم علیهالسلام دادید برای رسانیدن رازی سَر به مُهر به رِی ... به یک طرف!
هدایتی که در پسِ این راز نهفته است؛
چراغ نیست ...
آفتابی است که نور هدایت شما را، تام و تمام، در تمام عالَم به تکامل خواهد رساند.
※ ویژه ولادت #امام_هادی علیه السلام
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#غدیر
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام
السلام علیک بر آنان که اندک را می پذیرند!
هدایت شده از طلاب الکریمه
۲۰ ذیالحجه سالروز ولادت با سعادت امام موسی کاظم(علیه السلام) مبارکباد.
@tollabolkarimeh 🌷
#المراقبه
تازه از تدفین منیر خانوم برگشته بودیم . خسته و غمزده در سالن بزرگ پذیرایی مشغول تلاوت بودیم که سر و صدایی در آشپزخانه بین شعله و خواهر شوهرها بلند شد!
هیس هیس خانم بزرگ ها هم از گوشه و کنار بگوش می رسید !
خودمون زدیم به نشنیدن و به خوندن قرآن ادامه دادیم !
بعد فهمیدیم که ساعت گران قیمت روی شومینه غیب شده است !
دارایی بچه های منیرخانوم، کمتر از ثروت منیرخانوم نبود. تازه اینها چیزهایی بود که ما می دیدیم و از ملک و املاک های پنهانی خبر نداشتیم !
کاش خداهم به اندازه اون ساعت برای بچه های منیرخانوم مهم بود !!!!
« وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ » (بقره/ 165)
@shamimemalakut
#المراقبه
برای خانه ی همسایه ات هم، چراغ آرزو کن قطعا حوالی خانه ات روشن تر خواهد شد...
#المراقبه
پرفسور، دکتر، مهندس،
سرلشگر، سرتیپ ، سردار،
آیه الله، حجت الاسلام ،
جناب ، سرکار، خانم، آقا،
و.... لقب های دنیایی ست !
در یوم الحساب، همه را به اسم خودش فرا می خوانند، بدون هیچ پسوند و پیشوندی!
رئیس مرکز مشاوره صدرا برای ما نقل می کرد، در دهه هفتاد ، همایش اساتید روان شناسی را برگزار کردیم در حالی که اجرت سخنران همایش را که ۷۰۰ هزار تومان بود ، تقبل کرده بودیم . وقتی آن دکتر روان شناس وارد سالن شد و دید که روی پارچه ی خیر مقدم ، کلمه « دکتر» قبل از اسم ایشان نوشته نشده ، از همان جا برگشت !!
در همین راستا ، آیت الله سیّداحمد نجفی نقل می کردند که مرحوم حاج هادی ابهری گفته بود:
از ابهر با یک ماشین پُر از گونی های کاه می آمدیم همدان. رئیس پاسگاه جلو ماشین نشسته بود، از قضا ماشین واژگون شد. ما که روی گونی ها بودیم نجات پیدا کردیم.
رئیس پاسگاه زیر گونی ها مانده بود، و ما فریاد می زدیم: « کمک کنید، رئیس پاسگاه ابهر زیر گونی هامانده. »
شنیدیم رئیس پاسگاه از آن زیر، صدا می زد:
« رئیس پاسگاه ابهر و توابع » !
بدبخت با همان ذکر و صدا و خیال از دنیا رفت !
به نظر شما وقت بیداری کی است ؟!
« أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ » ( حدید/۱۶)
@shamimemalakut
#غدیر
يكي از قشنگترين و در عين حال دلهرهآورترين صحنههای غدير، آنجاست كه پيامبر فرمود به هر كسی که رفته، بگوييد برگردد.
فكر كن، بعدِ يك مسير طولانی رسيدهای به جايی كه اميدی برای گذشتن نيست و توانی برای بازگشتن. تشنهای و دلتنگ، گرسنهای و دلتنگ، خستهای و دلتنگ.
بعد يكی فرياد بكشد به هر كسی که رفته، بگوييد برگردد. آنوقت چشم باز كنی و همه رفتهها را ببيني كه دارند، برمیگردند. عشق رفته، رفيق رفته، بابای رفته، مامان رفته. اصلن هر رفتهای كه خيال بازگشت نداشته را ببينی كه دارد میآيد.
و يك آن بفهمی كه ديگر نه تشنگی مانده و نه دلتنگی، نه گرسنگی مانده و نه دلتنگی، نه خستگی مانده و نه دلتنگی.
و عجيب نيست كه خود تنهايش، خودِ نه زادهشده و نه زاييدهاش، دستهایش را به دور خودش میپیچید و احدیتش را این گونه دلداری میدهد كه «انا لله و انا اليه راجعون.»؟
كه همه رفتههايی كه از من بودهاند، باز میگردند و وعده ديدار نزديك است؟ كه من نه تشنه میشوم و نه گرسنه و نه خسته. ولی دلتنگ. ولی دلتنگ...
اين روزهای عجيب -که جای قلب، سنگ در سینهها میتپد و آغوشها، خالی از هندسه دلدارند- بايد كه پيامبری از كوچه ما رد شود و با صدای داوودیاش بانگ سر دهد: «به هر كسی که رفته، بگوييد برگردد.»
که غدیر نه در گذشته ای دور، که هر روز است.
#ظریفیان