eitaa logo
مسابقاتِ شهداییِ "شمیم عشق"
558 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
43 فایل
『موسسه فرهنگی هنری و پژوهشیِ شمیم عشق رفسنجان شماره ثبت 440』 خادم شهدا @shamimeshghar کانال روبیکا https://rubika.ir/shamimeeshgh1399
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس در ۲۳ بهمن سال ۱۳۹۴ دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود:« میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود». عباس اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول۱ اردیبهشت سال۱۳۹۵ داوطلبانه عازم سوریه شد
۲۹ آذر ۱۴۰۱
شهید ۱- یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگر ؛ شجاع و نترس بودن او در دوران کودکی و نوجوانی اش بوده است. ۲- او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت .او در اولین برخورد انقدر گرم و صمیمی می شد که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار می‌کرد. ۳-شهید عباس دانشگر هیچ‌وقت از کارها و کلاس‌هایش چیزی به خانواده اش نمی‌گفت. بعد از شهادتشان خانواده ی او گفتند:« که ایشان دوره‌های بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح ۱ بینش مطهر را تدریس می‌کرده است. یا اینکه مدرک کارشناسی ادوات نظامی را هم گرفته بود. از دوستانشان شنیدیم که مرتب در کلاس‌های استاد پناهیان و دکتر عباسی شرکت می‌کرده است.»
۲۹ آذر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻 دل نوشته ای زیبا از عباس دانشگر: دنیا بوی خون گرفته است. ظلمت ظلم ظالم بر عالم پرده افکنده است.🥀آه ای کودک سوری... ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانان به خون کشیده شده...🍂 قدری تحمل کنید، قدری بیشتر دوام بیاورید دستان من یارای کمک به شما را ندارد... 🥀 دلم به اندازه تمام شما آتش می گیرد، خدایا زنده نباشم ونبینم این ظلم را( پنج هزار) کودک سوری در آلمان ربوده می شوند؛ به همین سادگی🍂واز این اخبار دیگر برای ما طبیعی است.انگار ما هم مثل BBC و CNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار می دهند ما هم چند ثانیه ای متأثر می شویم و دیگر هیچ... 🥀 آی بشر...آی انسان... فأین تذهبون؟ به کجا می رویم ؟🍂حق زیر چکمه ی باطل لگد مال میشود و صدای شکستن پهلوی مادرمان هر روز شنیده می شود و صدای هلهله لشکر شمر گوشمان را از ندای (هل من ناصر) ارباب کر کرده است.😭چه ستمی، چه ظلمی بالاتر از این می توان کرد؟ مسلمانان را سر می برند، می سوزانند، تکه تکه میکنند، در انظار دوربین های جهانی و بعد مخابره می کنند!!!آن قدر که تو می🥀 بینی اما چشمانت را عادت می‌دهند خدایا دلم تنگ است. هم جاهلم هم غافل نه در جبهه سخت می جنگم نه در جبهه نرم.کربلای حسین (ع) تماشاچی نمی خواهد🍂 یا حقی یا باطل؟🥀راستی من کجا هستم؟🍂خدایا یا مرا از زمین بردار یا دست من زمین گیر را بگیر. گناه غرقمان کرده و غفلت دلمان را سیاه کرده! نشانه اش می خواهی؟ همین بی تفاوتی ست🥀حیوان اگر ببیند می رنجد ولی انسان به جایی می رسد که نمی رنجد. خدایا کمکم کن. مرا آزاد کن از بند نفسیات و هوسها🍂 هدیه به روح مطهر شهید عباس دانشگر صلوات 🌹
۲۹ آذر ۱۴۰۱
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🔹 بخشی از زندگینامه ی شهید 🌷 حضور فعال در هیئات و مکان های مذهبی تقریبا از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت مسجد محل حضور داشت و با دوستانش هر سال در اعتکاف ماه رجب شرکت می کرد. بزرگتر که شد زیاد هیئت می‌رفت، به قول معروف بچه هیئتی بود، پا منبری ثابت اکثر سخنرانی هایی مسجد محل و دیگر مساجد شهر محسوب می‌شد و علاوه بر شرکت در مراسمات مذهبی مثل عزاداری های ماه محرم و شب‌های قدر و تلاوت جزء خوانی قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز خصوصا پنجشنبه شب ها در دعای کمیل امام زاده یحیی سمنان و جمعه صبح ها در دعای ندبه شهرستان (بیشتر در مسجد المهدی سمنان) حضوری مرتب و فعال داشت. 🌷دوران تحصیل عباس هوش و استعداد خوبی داشت، در دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان برای ارتقاء تحصیل خودش همواره تلاش میکرد و همیشه جزء شاگردان ممتاز کلاس بود. اوج تلاشش در مقطع پیش دانشگاهی بود، ساعات روزانه خود را برنامه ریزی کرده بود و اکثر وقت های روزانه خود را در سالن مطالعه کتابخانه مرکزی سمنان میگذراند او با اراده ای قوی میخواست بهترین نتیجه را در کنکور بگیرد. در نهایت هم توانست با رتبه خوب در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود. همزمان با شرکت در کنکور سراسری؛ به خاطر عشق و علاقه ای که برای ورود به سپاه پاسداران داشت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد. خبر قبولی در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع)، تقریبا همزمان با خبر قبولی در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه سمنان به عباس داده شد. قبولی در هر دو آزمون، او را حدود یک هفته در فکر فرو برد که کدام راه را انتخاب کند. از دوستان زیادی مشورت خواست، اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد ولی او در نهایت دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد و بعدها به دیگران می‌گفت در سپاه بهتر می‌توان به اسلام خدمت کرد. 🌷ورود به سپاه پاسداران عباس در۵ مهر ماه سال ۱۳۹۰؛ در حالی که ۱۸ سال داشت وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. جوّ مذهبی و عقیدتی دانشگاه، محیط مناسبی را برای رشد بیش از پیش برای او فراهم کرد، اودر طول دوره آموزش افسری و پاسداری مدام به فکر افزایش سطح تفکر و آگاهی خودش بود و توانست همزمان با دوره آموزش نظامی، مطالعاتش را در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات عقیدتی فزونی بخشد.
۲۹ آذر ۱۴۰۱
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادربزرگ شهیددانشگر میگه یه روزتوبلندگوی مسجدشهرورامین صدازدآی مردم یه شهیدافغانستانی دارن تشییع میکنن ...👆 دانشگر
۲۹ آذر ۱۴۰۱
🌹به نام خداوندبخشنده ومهربان🌹 1ای‌ مردم‌!از‌پروردگارتان‌،که‌ ‌شما‌را‌ازیک‌ تن‌ آفریدوهمسرش‌ ‌را‌از‌او‌آفریدواز‌آن‌ دومردان‌ وزنان‌ بسیاری‌ ‌را‌منتشرساخت‌ پرواکنیدواز‌خدایی‌ ‌که‌ ‌به‌[نام‌]او‌از‌یکدیگردرخواست‌ می‌کنیدودر‌موردارحام‌ ‌از‌خدا‌پرواکنیدهماناخداوندمراقب‌ شماست‌ 2واموال‌ یتیمان‌ ‌را‌به‌ آنان‌ بدهیدومال‌ مرغوب‌[‌آنها‌]را‌با‌مال‌ نامرغوب‌[‌خود‌]عوض‌ نکنیدواموال‌ ‌آنها‌را‌با‌اموال‌ خودتان‌ مخوریدکه‌ ‌این‌ گناه‌ بزرگی‌ ‌است‌ 3واگر‌بیم‌آن‌داریدکه‌درباره‌ی‌[ازدواج‌]با‌دختران‌یتیم‌انصاف‌نکنیداز‌دیگرزنان‌هر‌چه‌خوش‌دارید،دویاسه‌ویاچهارزن‌را‌به‌همسری‌درآوریدپس‌اگر‌بیم‌آن‌داریدکه‌عدالت‌را‌رعایت‌نکنیدبه‌یک‌همسرویابه‌آنچه‌مالک‌آنید(کنیز)بسنده‌کنیدکه‌این‌راه‌نزدیک‌تراست‌به‌این‌که‌ستم‌نکنید 4وکابین‌بانوان‌را‌به‌رغبت‌تقدیمشان‌کنید،واگر‌آنها‌با‌رضایت‌خاطرچیزی‌از‌آن‌را‌به‌شما‌بخشیدندآن‌را‌مباح‌وگوارابخورید 5واموالی‌که‌خداوندآن‌را‌وسیله‌قوام‌زندگی‌شما‌قرارداده‌است‌در‌اختیارسفیهان‌قرارندهیدواز‌آن‌به‌آنها‌خوراک‌وپوشاک‌بدهیدوبا‌آنها‌نیکوسخن‌بگویید 6ویتیمان‌را‌بیازماییدتا‌آن‌گاه‌که‌به‌سن‌ّازدواج‌رسیدند،پس‌اگر‌در‌آنها‌رشدیافتیداموالشان‌را‌به‌آنها‌بدهیدوآن‌را‌از‌بیم‌آن‌که‌مبادابزرگ‌شوند[واموالشان‌را‌پس‌بگیرند]به‌اسراف‌وشتاب‌نخوریدهر‌که‌توانگربود‌خویشتن‌داری‌کندوهر‌که‌تهیدست‌بود‌درحدمتعارف‌از‌آن‌بخوردوآن‌گاه‌که‌اموالشان‌را‌به‌آنها‌تسلیم‌کردیدبر‌آنها‌گواه‌بگیریدوخدا‌برای‌حسابرسی‌کافی‌است‌🌷
۳۰ آذر ۱۴۰۱
*بسم رب الزهراء* 🌷صحبت‌های مادر بزرگوار شهید عزیز همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه حضرت ابوالفضل دلش لرزیده و نیت کرده بود نام پسرش را عباس بگذارد. ما 4 فرزند داشتیم. دخترم اولین و بعد از او سه پسر داشتم که عباس آخرین پسرم بود. عباس متولد 18 اردیبهشت 73 و بچه بسیار باهوش و زرنگی بود. از همان بچگی سؤالاتی می‌کرد که پاسخ آنها را نمی‌دانستم. عباس از کودکی شجاع و نترس بود. وقتی کوچک بود او را با خودم به مسجد و مراسم اهل بیت می‌بردم. از 8-9 سالگی به‌صورت مرتب نماز خواندن را شروع کرد. بزرگ‌تر هم که شد بیشتر وقتش را در مسجد بود. در جلسات بسیج شرکت می‌کرد و یا در حال تدارک مراسمات و پشتیبانی هیئت‌های مذهبی بود. عباس جوان خوش‌رو و شوخ‌طبعی بود، همه اهل محل و مسجدی‌ها دوستش داشتند. اهل مطالعه هم بود. علاقه زیادی به داستان انبیا و قصه‌های قرآنی داشت. از 9 سالگی، هر سال در مراسم اعتکاف شرکت می‌کرد. همسرم همیشه به پسرها می‌گفت: «شما باید با اسرائیل بجنگید و شهید شوید.» عباس در سال‌های تحصیل خوب درس می‌خواند. بچه زرنگ و باهوشی بود. به ریاضی علاقه داشت و رشته‌اش هم همین بود. همان سال اولی که امتحان کنکور داد، مهندسی کامپیوتر دانشگاه سراسری سمنان قبول شد. همزمان در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد و پذیرفته شد. با اینکه بیشتر فامیل و اطرافیان توصیه می‌کردند که مهندسی کامپیوتر را ادامه دهد. ادامه دارد....
۳۰ آذر ۱۴۰۱
بسم رب الشهدا یادواره شهدای دهستان بیاض در شب شهادت بانوی دوعالم فاطمه زهرا (س)، همزمان با نماز مغرب و عشا در حسینیه چهارده معصوم وداع با شهید گمنام(مهمان ویژه) سخنران:امام جمعه انار(حجت الاسلام علیدادی) مجری:آقای عابدینی روایتگری:کربلایی علی زین العابدین پور مداح:حاج اصغر باقریان از قم 💚 |•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇| قدم‌گذاریدبه‌وادی‌عشق‌و‌شهادت↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥
۳۰ آذر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ خداوندا شهادت😭 چشمانت‌ را به‌ من‌ قرض‌ میدهی؟! میخواهم‌ ببینم‌ چگونه‌ دنیا را دیدی‌ که‌ از چشمانت‌ افتاد و اهل آسمان شدی🕊🕊🕊 لینک عضویت در کانال مسابقه در ایتا 👇 https://eitaa.com/shamimeshgh1399 روبیکا 👇🏻 https://rubika.ir/
۳۰ آذر ۱۴۰۱
🌷ادامه صحبت‌های مادر بزرگوار شهید عزیز مهندسی کامپیوتر را ادامه دهد.... اما او دانشگاه امام حسین(ع) را انتخاب کرد. مهرماه 1390 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد و بعد از پایان تحصیلات به‌طور رسمی کارش را در سپاه شروع کرد. یکبار که به محل کارش رفته بودیم، مسئولش خیلی از اخلاق، صبر و ادب عباس تعریف می‌کرد. می‌گفت: «با اینکه کار عباس مرتب در ارتباط با ارباب رجوع بوده است، اما عباس برای هر مراجعی که وارد اتاق می‌شد، تمام قد می‌ایستاد و با روی خوش کار آنها را انجام می‌داد.» یک سال قبل از شهادت عباس خواب دیدم که ((با پسرم وارد باغ سرسبز و بزرگی شدم که رهبر معظم انقلاب بر سکویی در باغ نشسته بودند. با عباس خدمت آقا رفتیم و سلام کردم و احوال آقا را جویا شدم. آقا به عباس اشاره کردند که: پیش من بیا. عباس کنار آقا نشست و آقا دو سه بار دست به سر پسرم کشید و به عباس جملاتی گفتند))که بعد از خواب دیگر یادم نیامد آن جملات چه بودند. خانواده خیلی به عباس وابسته بود. خواهرش خیلی دوستش داشت. پدرش دلتنگ صدایش می‌شد. از او می‌خواستیم بیشتر به ما سر بزند، اما عباس، تمام هفته را سر کار بود و آخر هفته‌ها هم در کلاس‌ها و مراسم سخنرانی شرکت می‌کرد. البته او هم ابراز دلتنگی می‌کرد. این سالهای آخر احساس می‌کردم عباس خیلی بزرگتر از سنش است. از نظر من عباس همه ارکان وجودی یک انسان کامل را داشت، فقط مانده بود که ازدواج کند. درباره ازدواج با او صحبت کردم و چند تا دختر خوب از جمله دختر عمویش را معرفی کردم. قرار شد فکر کند و به ما اطلاع دهد. از تهران تماس گرفت. دختر عمویش را انتخاب کرده بود. ادامه دارد.....
۳۰ آذر ۱۴۰۱
🥀به نام خداوندبخشنده‌ومهربان🥀 7مردان‌ ‌را‌ ‌از‌ آنچه‌ پدر و مادر و خویشان‌ ‌به‌ جا می‌گذارند سهمی‌ ‌است‌، و ‌برای‌ زنان‌ نیز ‌از‌ آنچه‌ پدر و مادر و خویشان‌ ‌به‌ جا می‌گذارند سهمی‌ ‌است‌، چه‌ کم‌ ‌باشد‌ چه‌ زیاد، [و] ‌این‌ سهمی‌ تعیین‌ ‌شده‌ ‌است 8و چون‌ ‌به‌ هنگام‌ تقسیم‌ ارث‌، خویشان‌ [‌غیر‌ وارث‌] و یتیمان‌ و تنگدستان‌ حضور یافتند، ‌از‌ ‌آن‌ برخوردارشان‌ سازید و ‌با‌ ‌آنها‌ ‌به‌ نیکی‌ سخن‌ گویید 9و کسانی‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌خود‌ فرزندانی‌ ناتوان‌ ‌بر‌ جای‌ گذارند ‌بر‌ [آینده‌ی‌] آنان‌ بیم‌ دارند، باید [‌در‌ باره‌ی‌ یتیمان‌ مردم‌ نیز] بترسند، ‌پس‌ باید ‌از‌ ‌خدا‌ پروا کنند و سنجیده‌ سخن‌ بگویند 10بی‌گمان‌، کسانی‌ ‌که‌ اموال‌ یتیمان‌ ‌را‌ ‌به‌ ستم‌ می‌خورند جز آتشی‌ ‌در‌ شکم‌های‌ ‌خود‌ فرو نمی‌برند، و ‌به‌ زودی‌ ‌در‌ آتشی‌ افروخته‌ وارد خواهند شد 11خدا‌شما‌را‌در‌باره‌ی‌ فرزندانتان‌ سفارش‌ می‌کندکه‌ سهم‌ پسر[‌در‌میراث‌]چون‌ سهم‌ دودختراست‌ ‌پس‌ ‌اگر‌[وارثان‌،]دخترانی‌ بیش‌ ‌ازدوتن‌ باشنددوسوم‌ میراث‌ ‌از‌آنهاست‌ واگر‌یک‌ دخترباشد‌نیمی‌ ‌از‌میراث‌ ‌از‌آن‌ اوست‌ واگر‌میت‌ ‌را‌فرزندی‌ ‌باشد‌پدرومادراو‌هر‌یک‌ وارث‌ یک‌ ششم‌ مالندواگر‌او‌را‌فرزندی‌ نباشدو[فقط]پدرومادرش‌ وارث‌ اویند،برای‌ مادرش‌ یک‌ سوم‌ مال‌ ‌است‌،واگر‌برادرانی‌ داردمادرش‌ یک‌ ششم‌ خواهدبرد[‌این‌ تقسیم‌]پس‌ ‌از‌عمل‌ ‌به‌ وصیّت‌ ‌ یاپرداخت‌ بدهی‌ اوست‌ ‌شما‌نمی‌دانیدکه‌ پدران‌ یافرزندانتان‌ کدام‌ یک‌ ‌برای‌ ‌شما‌ سودمندترنداین‌ حکمی‌ مقررشده‌ ‌از‌جانب‌ ‌خدا‌است‌[و]هماناخداونددانای‌ حکیم‌ ‌است‌.🌷
۱ دی ۱۴۰۱
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رائفی پور می گفت نصف‌شب ساعت 11 _12بود بلند شدیم رفتیم امامزاده سر مزار شهید عباس دانشگر، متولی امامزاده اومد در رو باز کرد کشیدمش کنار باهاش صحبت کردم، گفت این شهید داستانش با همه فرق داره، گفتم چرا؟ گفت یه شب بیدار شدم صدای ضجه ای شنیدم، اومدم دیدم 4نفر اومدن داخل امامزده سر قبر این شهیدنشستند گفتم شما چطور اومدین داخل، در که قفل بود، گفتند داشتیم میرفتیم مشهد شنیده بودیم قبر شهید اینجاست اومدیم ديدیم در قفله، گفتیم عباس جان اینجوری آدم مهمون دعوت نمی کنه ها، یه دفعه صدای تِقّی اومد برگشتیم دیدیم قفل باز شده.... 😭 🕊اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج بِحَقِّ الزَّهراء (س) 🕊اَللهُمَ الرْزُقْنا تَوْفیقَ الشَّهادَةَ في سَبِیلِکْ
۱ دی ۱۴۰۱