eitaa logo
مسابقاتِ شهداییِ "شمیم عشق"
568 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
43 فایل
『موسسه فرهنگی هنری و پژوهشیِ شمیم عشق رفسنجان شماره ثبت 440』 خادم شهدا @shamimeshghar کانال روبیکا https://rubika.ir/shamimeeshgh1399
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱من بدون اجازه ایشان نمیتوانم با خانواده آقای رحمتی بروم باید خودشان بیایند واجازه بدهند. 🍁هر چه سرباز گفت که خودشان زنگ زدند وگفتند، من قبول نکردم، بلاخره سرباز خدا حافظی کرد ورفت. 🌱درب را بستم و شدیدا توی فکر بودم که ناگهان دوباره صدای درب آمد. این بار اقای رحمتی با همان بچه ها که اطرافش را گرفته بودند. 🍁آقای رحتمی گفت: جناب سروان گفتند که حتما حتما باید بچه ها را بردارید و با ما به مشهد برویم. خودشان هم مأموریتشان که تمام شد، فردا می آیند مشهد. 🌱هر چه اصرار کردم که نمی شود شما که آقای نژاد حسینی را می شناسید ناراحت می شوند، ولی به خرجش نمی رفت که نمی رفت. تا اینکه اخر مجبور شدم قبول کنم،ناگهان چشمم به خانم اقای کاووسی یکی از همکاران که همسایه نزدیکمان و تا حدودی با هم صمیمی بودیم را با تعدادی دیگر از خانم‌ های همسایه را دیدم، که آن طرفتر ایستاده بودند وداشتند گریه می کردند. 🍁به یک باره دنیا دوره سرم چرخید و به در تکیه زدم و گفتم آقای رحمتی نکند اتفاقی برای خانوده ام افتاده است. حتما مادرم طوری شده، شاید برادرم، از همه می پرسیدم به غیر از قاسم آقاو او می گفت نه بخدا قسم اتفاقی نیفتاده است. 🌱با گریه آمدم داخل اتاق لباس پوشیدم وآماده شدم و بچه ها را هم به کمک خانم آقای رحمتی آماده کردم. 🍁بعد همه با هم سوار ماشین شده و به طرف مشهد حرکت کردیم. تا خود مشهد گریه کردم و هیچ کس هیچ چیزی نمی گفت. 🌱وقتی رسیدیم آقای رحمتی با نشانی که من دادم دم درب خانه ی مادرم نگه داشت. خداحافظی کردم و پیاده شدم. 🍁درب باز بود به سرعت رفتم داخل تا مادرم را دیدم در حالی که بچه بغلم بود و دست پسرم دیگرم در دستم، افتادم روی زمین.... ادامه دارد....
35.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱به یاد همه ی شــهدا🌱 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» 🕊خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏🕊 شبتون شهدایی🌷 جمعه شهادت حاج قاسم سلیمانی سید قاسم نژاد حسینی عشق دلنواز شهدا لینک عضویت در کانال مسابقه در ایتا 👇 https://eitaa.com/shamimeshgh1399 روبیکا 👇🏻 https://rubika.ir/shamimeshgh1399ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک فلسفه نماز شب و 🔹 [راحت طلبی یکی از ابتدایی ترین و عمومی ترین نمونه های هوای نفس است. انسان برای رشد معنوی لازم است با این درخواست نفس اماره مبارزه کند.] 🔸 شاید بتوان گفت مهمترین فلسفه خواندن یا صبح بیدار شدن از خواب برای نماز)، مبارزه با راحت طلبی است. 🔹 انسان وقتی خواب است دوست دارد کسی او را اذیت نکند و لااقل خوابش را با «راحتی» پشت سر بگذارد تا از خواب سیر شود. لذا حداقل برای و حداکثر برای نماز شب، این همه توصیه شده است که خواب خودتان را قطع کنید 🔸 و در کریم با تعبیر «خالی کردن بستر از وجود خود» یا «پهلوی خود را از بستر جدا کردن» یاد شده است (تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ‏؛ سجده /16)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀به‌نام‌خداوندبخشنده‌ومهربان🥀 135ای‌ کسانی‌ ‌که‌ ایمان‌ آورده‌اید! برپا کنندگان‌ عدل‌ و داد باشید و ‌برای‌ ‌خدا‌ گواهی‌ دهید، ‌هر‌ چند ‌به‌ زیان‌ ‌شما‌ ‌ یا ‌ پدر و مادر ‌ یا ‌ نزدیکان‌ ‌شما‌ ‌باشد‌ ‌اگر‌ [طرف‌ گواهی‌] توانگر ‌ یا ‌ مستمند ‌باشد‌، ‌خدا‌ ‌به‌ [رعایت‌] ‌آنها‌ سزاوارتر ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ هوای‌ نفس‌ پیروی‌ نکنید ‌که‌ ‌از‌ حق‌ عدول‌ کنید و ‌اگر‌ [‌در‌ شهادت‌] زبان‌ بازی‌ کنید ‌ یا ‌ ‌از‌ ‌آن‌ رو گردانید، قطعا ‌خدا‌ ‌به‌ آنچه‌ می‌کنید آگاه‌ ‌است‌ 136ای‌ کسانی‌ ‌که‌ ایمان‌ آورده‌اید! ‌به‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌او‌ و کتابی‌ ‌که‌ ‌بر‌ پیامبرش‌ نازل‌ کرده‌ و کتابی‌ ‌که‌ قبلا نازل‌ نموده‌ ایمان‌ آورید و ‌هر‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌خدا‌ و فرشتگان‌ وکتاب‌های‌ آسمانی‌ وفرستادگان‌ ‌او‌وبه‌ روزواپسین‌کافرشود،بی‌گمان‌ ‌به‌ گمراهی‌ دوری‌ افتاده‌ ‌است‌ 137هماناکسانی‌ ‌که‌ ایمان‌ آوردندسپس‌ کافرشدندوپس‌ ‌از‌آن‌ ایمان‌ آوردندوبازکافرشدندوآن‌گاه‌ ‌بر‌کفرخویش‌ افزودند،قطعاخداوندآنها‌را‌نخواهدبخشیدوراهی‌ ‌به‌ ‌آنها‌نخواهدنمود 138[و]به‌ منافقان‌ مژده‌ ده‌ ‌که‌ عذابی‌ دردناک‌ ‌برای‌ آنهاست‌ 139آنان‌ ‌که‌ کافران‌ ‌را‌به‌ جای‌ مؤمنان‌ ‌به‌ دوستی‌ می‌گیرندآیاعزّت‌ ‌را‌نزدآنان‌ می‌جویند!ولی‌ ‌به‌ یقین‌ ‌هر‌چه‌ عزت‌ ‌است‌ ‌از‌‌آن‌ خداست‌ 140البته‌ ‌خدا‌[‌این‌ حکم‌ ‌را‌]در‌این‌ کتاب‌ ‌بر‌‌شما‌نازل‌ کرده‌ ‌که‌ چون‌ بشنویدآیات‌ الهی‌ موردانکاروریشخندقرارمی‌گیرد‌با‌‌آنها‌منشینیدتا‌سخنی‌ دیگرآغازکنند،چراکه‌ ‌در‌‌این‌ صورت‌ ‌شما‌نیزمثل‌ ‌آنها‌خواهیدشد،ومسلماخدا‌منافقان‌ وکافران‌ ‌را‌همگی‌ ‌در‌دوزخ‌ گردخواهدآورد🌹
فــرج 🌹میخوانیم دعای فرج را به نیت شهید سید قاسم نژاد حسینی ای بیقرار یار فرج بخوان با چشم اشکبار،دعای بخوان عجّل علی ظهورک و یابن الحسن بگو پنهان و آشکار دعای فرج بخوان ۩اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ۩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشتیاق دیدنت از آنچه گویم خوش تر است ماهِ رخسات طبیب و قلبِ من بیمارِ توست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه..... 🌱در حالی که بچه بغلم بود و دست پسرم دیگرم در دست افتادم روی زمین، مادرم نزدیک بود از شدت ترس و نگرانی پس بیفتد، درهمان حال گفتم مادر، شما، برادرم،فاطمه خواهرم همه حالتان خوب است؟و وقتی مادرم گفت: همه خوبیم چطورمگر.... 🍁ازآنجامطمئن شدم به سرعت بلندشدم، خداحافظی کردم مادرم هرچه داد زد، چی شده، کجا می روی من فقط گفتم نمیدانم، خداحافظ ورفتم بیرون، به طرف خانه ی حاج آقا که می‌رفتم در راه همسایه های قدیمی مان را دیدم که چشمان قرمز مرا که دیدند، همه می‌گفتند چه شده، چرا چشمانت اینقدرقرمزشده، چیزی شده؟ 🌱زنانشان با من روبوسی میکردند. ونمیفهمیدم که چطوری با همه احوالپرسی می کردم. فقط میگفتم: خودم هم نمی دانم ببخشید وخداحافظی میکردم. 🍁 یک راست آمدن دم مغازه ی حاج آقا. دیدم آقای رحمتی وهمان همکار دیگردرمغازه ایستاده اند. باحاج آقاروبوسی و احوال پرسی کردم.گفتم برای کسی اتفاقی نیفتاده؟ نگران و کمی نالان گفت: چی شده؛؟ قاسم آقا که... 🌱گفتم حاج آقا، آقای رحمتی میگویند که قاسم آقا فردامی آید،این را گفتم و رفتم بالا، حاج بی بی، بی بی فاطمه ونامزدش وبرادرقاسم آقا وزن برادروبچه هایشان همه بودند. وقتی مرا اینطوری دیدندهمه با تعجب و نگرانی گفتند: چی شده؟! 🍁 به حاج بی بی گفتم: شماهمه حالتان خوب است؟! همه گفتند: بله مگرطوری شده. ناگهان گفتم: یاابوالفضل قاسم آقا، نمی دانم بچه ها را گذاشتم باباخودم بودندکه به سرعت رفتم پایین در مغازه، 🌱گفتم آقای رحمتی من دروغ گفتید. حتماقاسم آقاطوری شده، مگرنه؟! راستش را بگوئید، شمارابه خداراستش رابگوئید. دیدم حاج آقابه گریه افتاد و رنگش سفیدشد. 🍁گفت: قاسم آقا حتما کشته شده من میدانم قاسم آقاکشته شده، مگرنه آقای رحمتی؟ 🌱آقای رحمتی و آن همکاردیگر گفتند: نه نه، حاج آقا آرام باشید، راستش را بخواهید قاسم آقاتیرخورده وپاهایش مجروح شده و الان هم دربیمارستان سرخس است. فردا می آوردندش مشهد. 🍁این را که شنیدم شروع به سر و صدا کردم وگفتم چرا مرا نبردید که شوهرم را ببینم شما همکاران او هستید چرا نگذاشتید که بروم ببینمش؟ 🌱حالا من وحاج اقا بلند بلند گریه می کردیم، آمديم بالا هر کسی یه چیزی می گفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عَلَیْڪِ یا فاطِمَةَ الزَّهْراء خوش آمدی به زمین ای شروع زیبایی🍃 تو عطر یاسی و نرگس تویی که زهرایی🌺 تو آن طلوع قشنگی که در کنار علی🍃 برای ظلمت شب‌های مکه آمده‌ای🌺 اگر چه وصف کمال تو غیر ممکن بود🍃 برای وصف خدا شرح بهترین غزلی🌺 🌺🍃🌺🍃🌺 حضرت فاطمه(س) زن