🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور (قسمت چهارم)👆 🌷🍃🌷🍃🌷 میانبـر رسیدݧ بہ خدا #نیت است. ڪار خاصےلازم نیس بڪنیم ڪافیہ ڪارهاے روزمره‌مان را بہ خاطر خدا انجام بدیم، اگہ‌تو این ڪار زرنگ باشے‌شڪ نڪن #شهید بعدے تویے... 🌷🍃🌷🍃🌷 با برادرم و آقا مرتضی پسرم رفتیم کرمان بین راه یک تماسی با برادرم گرفته شد، بعد ایشان به من گفتند باید برگردیم من هم گفتم نه من باید بروم کرمان و رفتیم. ولی اجازه ندادند من بروم برای شناسایی. برگشتیم و خبر شهادت را یواش یواش به خانمم دادیم و...😔🥀 (پدربزرگوار شهید) 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء (س) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥

🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور (قسمت پنجم)👆 🥀🕊 سخت باشد کـه پدر بر سر نعش پسرش خون بگرید بکند خاک مصیبت بـه سرش انچه را بوده بـه بـاور گذرد در نظرش چون تبر، داغ پسر نیمه نماید کمرش یا حسین😭 🍃پیکر را که آوردند زیپ کاور را که باز کردند فقط صورتش را دیدم سالم و زیبا بود ونور سبز داشت. ولی گفتند شکمش باز شده بوده و.... 😭 (پدر بزرگوار شهید) 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج وَفَرجَنا بِه بِحَقِّ الزَّهراء (س) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥

🌹به‌نام‌خداوندبخشنده‌ومهربان🌹 114عیسی‌ ‌بن‌ مریم‌ ‌گفت‌:خداونداپروردگار‌برای‌ ‌مااز‌آسمان‌ مائده‌ای‌ بفرست‌ ‌که‌ ‌هم‌ عیدی‌ ‌برای‌ اولین‌ وآخرین‌ ‌ماوهم‌ حجّت‌ ونشانه‌ای‌ ‌از‌توباشد‌،وبه‌ ‌ماروزی‌ بخش‌ ‌که‌ توبهترین‌ روزی‌ دهندگانی‌ 115خداوندگفت‌:من‌ ‌آن‌ ‌را‌بر‌شما‌خواهم‌ فرستاد،ولی‌ ‌هر‌کس‌ ‌از‌شما‌پس‌ ‌از‌آن‌ کافرشوداو‌را‌چنان‌ عذابی‌ کنم‌ ‌که‌ هیچ‌ یک‌ ‌از‌جهانیان‌ ‌را‌عذاب‌ نکرده‌ باشم‌ 116و[یادکن‌]آن‌گاه‌ ‌که‌ ‌خدا‌گوید:ای‌ عیسی‌ ‌بن‌ مریم‌!آیاتوبه‌ مردم‌ گفتی‌ ‌من‌ ومادرم‌ ‌را‌به‌ جای‌ ‌خدا‌به‌ عنوان‌ دومعبودبپرستیدگوید:منزّهی‌ تو،مرانشایدکه‌ آنچه‌ حق‌ ‌من‌ نیست‌ بگویم‌ ‌اگر‌من‌ ‌این‌ ‌را‌گفته‌ بودم‌ بی‌شک‌ می‌دانستی‌ توآنچه‌ ‌در‌ضمیر ‌من‌ ‌است‌ می‌دانی‌،ولی‌ ‌من‌ آنچه‌ ‌در‌ذات‌ توست‌ نمی‌دانم‌،فقط تویی‌ ‌که‌ ‌از‌رازهای‌ نهانی‌ آگاهی‌ 117من‌ ‌به‌ آنان‌ نگفتم‌ جزآنچه‌ ‌به‌ ‌من‌ امرکردی‌ ‌که‌:خدا‌را‌که‌ پروردگار ‌من‌ وشماست‌ بپرستید،وتا‌وقتی‌ ‌که‌ ‌در‌میانشان‌ بودم‌ ‌بر‌آنان‌ شاهدوناظربودم‌ ‌پس‌ چون‌ مرابرگرفتی‌،توخود‌مراقب‌ آنان‌ بودی‌،وتوبر‌همه‌ چیزشاهدی‌ 118اگر‌آنها‌را‌عذاب‌ کنی‌،بندگان‌ تواندو‌اگر‌‌از‌آنان‌ درگذری‌ ‌این‌ تویی‌ ‌که‌ شکست‌ناپذیروحکیمی‌ 119خدا‌فرمود:امروزروزی‌‌است‌‌که‌صدق‌راستگویان‌سودشان‌دهدبرای‌‌آنها‌باغ‌هایی‌‌است‌‌که‌‌از‌پای‌درختانش‌نهرهاجاری‌‌است‌‌که‌جاودانه‌‌در‌آنندهم‌‌خدا‌از‌آنها‌خشنوداست‌و‌هم‌‌آنها‌از‌خدا‌خشنودند،واین‌کامیابی‌بزرگ‌است ‌120فرمانروایی‌آسمان‌هاوزمین‌وآنچه‌‌در‌میان‌آنهاست‌از‌آن‌خداونداست‌،و‌او‌‌بر‌‌هر‌کاری‌‌تواناست🌷

🔹قسمت پایانی مصاحبه با پدر بزرگوار شهید👆 🥀🕊 شهدا #با_معرفتند حاضرند تا پای جان بروند تا تو جان بگیری شهدا #رفیقند.... باورکن. انها نیکو رفیقانی برای ما #راه گم کرده ها هستند... 🥀🕊 از آقا مصطفی میخواهم که عزت خانواده را حفظ کند....🥀 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥

🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور (قسمت اول) 👆 🥀🕊 بِدانیدکه‌شھادَت‌مَرگ‌نیست؛ رسالت‌است! رَفتن‌نیست؛ جاودانه‌ماندَن‌است! جان‌دادَن‌نیست؛ بَلکه‌جان‌یافتَن‌است! 🥀🕊 🌱آقا مصطفی خیلی پسر خوبی بود مهربان و مظلوم بود. 🍁رفتیم با هم مشهد، وقتی برگشتیم عکسهای زیادی گرفته بود گفتم مادر چرا اینقدر عکس گرفتی؟ خندید و گفت شاید شهید شدم. 🌱هیچ توجهی به حرفش نکردم به خودم گفتم الان که جنگ نیست این بچه چه حرفهایی میزند. 🍁برای خدمت رفت کرمان، هر دفعه که زنگ میزدم دوستش آقای مؤمنی می گفت زودتر از من برای نماز رفته نمازخانه. از کرمان که بر می گشت اصلا استراحت نمی کرد می رفت و در کارهای کشاورزی به پدرش کمک می کرد. 🌱دلم میخواست یک بار بنشینیم با هم حرف بزنیم و درد دل کنیم. ولی نشد خدا خواست وشهید شد خدا را شکر که چنین راهی را رفت. 😭 🍁ماههای رجب شعبان و رمضان را روزه می گرفت.اهل نماز شب بود، هرشب برای نماز ما را صدا می کرد. زیارت عاشورا را حفظ بود. دائم الوضو بود. 🌱من یک آیه از قران را بلد نبودم قران خواندن را به من یاد داد. (مادر بزرگوارشهید) 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س) 🌹اَللهُمَ الرْزُقْنا تَوْفیقَ الشَّهادَةَ في سَبِیلِکْ بِحَقِّ الزَّهراء(س) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥

#پنجشنبه_های_شهدایی #زیارت_مجازی 🌱 زنده نگه داشتن یاد شهدا، کمترازشهادت نیست. شهدا رایادڪنیـم باشد که دستمان رابگیرند🕊 🌷به یاد شهید بزرگوار مصطفی طالبی پور 🕊 زیارت نامہ شهــــــــــدا 🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌹 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِنِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَاَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِح اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌹 بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🌷السلام‌_علیڪ_‌یاانصار_رسول‌الله🌷 #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #شهدا #ماه_رجب #حجاب #شمیم_عشق #شهید_غدیر_مصطفی_طالبی_پور ‌‌ 🌱نثار ارواح طیبه ی شهدا علی الخصوص شهید عزیزمان مصطفی طالبی پور صلوات 💐 🌱اَللهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ 💐 مسابقه هفتگی شمیم عشق↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥

🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهیدمصطفی طالبی پور (قسمت دوم) 👆 🌷🕊 خواهرم..! چادرت را.. که امانت بی‌بی فاطمه‌(ص) هست حفظ کن. جوانان زیادی برای حفظ آرامشت جان دادند... از امانت مادرشان به‌خوبی نگهداری کن" 🌷🕊 🌱یک شب خیلی دلم تنگ شده بود شب خواب دیدم تعداد زیادی سرباز وارد خانه شدند یک سیدی همراهشون بود آقا مصطفی آمد، گفتم این آقا کی هست؟ گفت من با این آقا آمدم. 🍁در صف نماز بودیم همان آقا آمد کنارم و گفت مادر، من امام زمان هستم اینها همه سربازهای من هستند. 🌱نمازمان را به جماعت خواندیم و آقا به من گفت پسرت سرباز من هست ناراحت نباش کنار من هست. همه دیوارها سبز بود و زیارت عاشورا روی آن نوشته شده بود. 😭 🍁هر وقت خوابش را میبینم مثل همیشه که می آمد کنارم و می گفت مامان پول بهم میدی؟ خیلی قانع بود مثلا با 3هزارتومان قانع بود می گرفت و می‌رفت. 🌱خیلی پسر خوب و سر به زیری بود هیچوقت به کسی بی احترامی نکرد با همه مهربان بود. 🍁پدر و مادرم خیلی دوستش داشتند. چون واقعا بچه ی خیلی خوبی بود در بین بچه های فامیل نمونه بود. 🌱یک ماه به عید نوروز مانده بود همه ی کا های من را انجام می داد حتی لباسها را می شست. فقط به من می گفت من نمیتونم لباسها را اتو کنم شما این کار را انجام بده. 🍁خدمتش تمام شده بود که آقای مؤمنی زنگ زدند وبه آقا مصطفی گفتند باید برویم زاهدان مأموریت. گفتم آقا مصطفی که خدمتش تمام شده. ادامه دارد... (مادر بزرگوار شهید) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor

🔹قسمت پایانی صحبتهای دوست و هم خدمتی شهید (آقای مهدی زینلی) 👆 🌹🕊 گرطالب‌شهـٰادتـے‌بدان‌‌که‌#نماز، ‌خوبه‌اول‌باشه‌و‌گرنه‌همه‌بلدن‌که‌اول ‌غذا‌بخورن،اول‌یه‌دل‌سیرچت‌کنن،اول ‌بخوابن! خلاصه‌اول‌همه‌کاراشونو‌ انجام‌میدن‌بعد‌نماز‌میخونن. ‌کسےکه‌دنبال‌#شهادته‌ بایداز تمومِ‌تعلقات‌دنیا‌دست‌بکشه. #مثلِ.... آقا مصطفی🥺 🌹🕊 🌹 مصطفی نمازش را همیشه اول وقت می خواند. اصلا یادم نمیاید که کوچکترین دلخوری از این مرد دیده باشم، چیزی جز خوبی ندیدم. 🕊واژه (مرد) را که به کار می‌برم واقعا متناسب با شخصیت مصطفی هست. یک حامی بود هم برای ما هم برادرانش، اگر بحثی می شد، قاطعانه حرفش را می زد وطرف مقابل را قانع می کرد. 🌹اوایل شهادتش بود که انقدر ناراحت و افسرده بودم حتی نتوانستم تشییع جنازه و مراسم ختمش بروم. انتظار می کشیدم تا برگردد...😔 الان هم پشیمانم که چرا نرفتم ببینمش. 😔 🕊همیشه سر قبرش میروم و ازش کمک میخواهم. #سخن آخر 🌹همین که در خدمت خانواده شهید هستم و مصطفی من را طلبیده و یادش کردیم خیلی خوب بود، کسب فیضی شد برای ما. 🕊ازش میخواهم که دست مارا بگیرد وحواسش به ما باشد،که راه راست و درست را انتخاب کنیم. 🌹وتکلیفی جز سپاسگزاری و شکر خدا نداریم. 🌹اَلْحَمْدُلِلّهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفــَرَج وَ فَرَجَنا بَه بِحَقِّ الزَّهراء(س) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥

صَلَی اللّهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِاللّه صَلَی اللّهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِاللّه صَلَی اللّهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِاللّه می خواستم برای تو باشم ولی نشد کنج حرم گدای تو باشم ولی نشد می خواستم که یک شب جمعه به سر زنان مهمان کربلای تو باشم ولی نشد😭 میخواستم کبوتر جلد حرم شوم بر گنبد طلای تو باشم ولی نشد🕊 هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها نیز شما را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند. #شهیدغدیرمصطفی طالبی پور قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌و‌شهادت↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥

#شب جمعه #قرارعاشقی ⇜✾دعــاے‌ فــرجـ ✾⇝ ای بیقرار یار#دعای فرج بخوان با چشم اشکبار،دعای #فرج بخوان 🍃عجّل علی ظهورک و یابن الحسن بگو پنهان و آشکار دعای فرج بخوان ۩اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ۩ قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌و‌شهادت↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥

🌹به‌نام‌خداوندبخشنده‌ومهربان🌹 1ستایش‌ خدای‌ ‌را‌ ‌که‌ آسمان‌ها و زمین‌ ‌را‌ آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی‌ ‌را‌ پدید آورد، ‌با‌ ‌این‌ همه‌ کافران‌ ‌برای‌ پروردگارشان‌ همتا قرار می‌دهند 2او‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ گل‌ آفرید، سپس‌ [‌برای‌ ‌شما‌] عمری‌ مقرر داشت‌، و اجل‌ حتمی‌ نزد اوست‌، آن‌گاه‌ ‌شما‌ [باز ‌هم‌ ‌در‌ قدرت‌ ‌او‌] شک‌ می‌کنید 3و ‌او‌ ‌در‌ آسمان‌ها و زمین‌ خداست‌ نهان‌ و آشکار ‌شما‌ و آنچه‌ ‌را‌ کسب‌ می‌کنید می‌داند 4هیچ‌ آیه‌ای‌ ‌از‌ آیات‌ پروردگارشان‌ ‌به‌ سوی‌ ‌آنها‌ نمی‌آمد مگر ‌این‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ رویگردان‌ بودند 5 - و همانا حق‌ ‌را‌ چون‌ برایشان‌ آمد تکذیب‌ کردند، ‌پس‌ ‌به‌ زودی‌ اخبار آنچه‌ بدان‌ استهزا می‌کردند ‌به‌ سویشان‌ خواهد آمد 6آیا ندیدند ‌که‌ پیش‌ ‌از‌ ‌آنها‌ چه‌ بسیار اقوامی‌ ‌را‌ هلاک‌ کردیم‌ ‌که‌ ‌در‌ روی‌ زمین‌ ‌به‌ ‌آنها‌ تمکّنی‌ دادیم‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌شما‌ ندادیم‌ و آسمان‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باراندیم‌ و نهرها ‌در‌ زیر پاهایشان‌ روان‌ ساختیم‌! آن‌گاه‌ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ سزای‌ گناهانشان‌ نابود کردیم‌ و ‌از‌ پی‌ آنان‌ قومی‌ دیگر پدید آوردیم‌ 7و ‌اگر‌ مکتوبی‌ ‌بر‌ کاغذی‌ ‌بر‌ تو نازل‌ می‌کردیم‌ و ‌آنها‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌با‌ دست‌ ‌خود‌ لمس‌ می‌کردند، [باز ‌هم‌] کافران‌ می‌گفتند: ‌این‌ چیزی‌ جز یک‌ سحر آشکار نیست‌ 8و گفتند: چرا فرشته‌ای‌ ‌بر‌ ‌او‌ نازل‌ نشده‌! و ‌اگر‌ فرشته‌ای‌ نازل‌ می‌کردیم‌، قطعا کار [آزمایش‌] پایان‌ می‌گرفت‌ و دیگر مجال‌ و مهلتی‌ داده‌ نمی‌شدند🌷

#دعای سلامتی امام زمان(عج) جانم فداے مھدے(عج)❤️ شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است.... ای شرح اضطراب دلم جمعه شد بیا...😔

مهلت شرکت در مسابقه تمدید شد....

🌹اَلسَلامُ عَلَیکَ یا عَلی ابْنِ موسَی الرِّضا(ع) #هشت _صبح_قرار_ عاشقی💖 گفت: دلتنگ زیارتم... ♥️آقای امام رضا... آقای امنِ گریه‌های کنج صحن، آقای پناه برای کبوتر ها... 😢 هدیه می‌کنیم به روح پاک شهید عزیزمان مصطفی طالبی پور 🌹🕊 *صلوات خاصه ی امام رضا (ع) * 🌱اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ 🌱‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى 🌱الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً 🌱 کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏. 🌹التماس دعای فرج 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج وَفَرجَنا بِه بِحَقِّ الزَّهراء(س) ┄┅┅🌹❁💖❁🌹┅┅┄

🔹گزیده ای از مصاحبه منزل شهید مصطفی طالبی پور (قسمت سوم) 👆 🌷🕊 🌷آقای مومنی زنگ زدند و گفتند باید برویم زاهدان مأموریت. گفتم آقا مصطفی خدمتش تموم شده‌ گفتند چون عضو گروه موزیک هست باید بیاید. رفت و... 🕊چند روز بعد هم زنگ زد که ما رسیدیم و سوغات گرفتم میدم به آقای مهدی زاده بیاره که آقای مهدی زاده سوغاتی ها را آورد، و قرار بود برای آقا مصطفی پول ببرد که نرفت و... هواپیما سقوط کرد. 🥀 🌷 آقا مصطفی چند بار به ما زنگ زد یک روز گفت دوشنبه برمیگردیم، یک روز گفت چهارشنبه و دیگه هم برنگشت.. قسمتش بود که شهید شود. 🕊یک ماه قبل از شهادتش دیدم خیلی توی فکر هست هرچه میپرسیدم چی شده چیزی نمی گفت. (با ماشین داییش تصادف میکنه و به من هیچی نمیگن) تا این که ماشین داداشم درست شد و آمد در خانه ازش پرسیدم موتور آقا مصطفی ‌رو برای چی می گرفتی؟ 🌷گفت خواهر،شما که خبر نداشتی مصطفی با ماشین تصادف کرده برو خدا رو شکر کن، ماشین له شده ولی یک خراش هم روی بدن مصطفی نیفتاده. یک بار هم با بچه های همسایه بازی می کردند شیشه بنزین را آتش می زنند گردنش و دستهاش سوخت 🕊ولی خدا خواست و خوب شد.. خدا خواست که به شهادت برسه. 🌷خبر شهادت... شب مهمان داشتیم، انها از سقوطش هواپیما خبر داشتند ولی به ما چیزی نگفتند. صبح روز بعد رفتیم برای مراسم آقای سبحانی داماد خانواده‌ شوهرم، پسرم آقا مجتبی آمد و گفت مامان، بابا با شما کار دارد... (مادر بزرگوار شهید) قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌وشهادت ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ کانال روایتگری↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@alizynolabedinpor ᪥°•࿐࿇☘🕊࿇࿐•°᪥