eitaa logo
مسابقاتِ شهداییِ "شمیم عشق"
577 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
43 فایل
『موسسه فرهنگی هنری و پژوهشیِ شمیم عشق رفسنجان شماره ثبت 440』 خادم شهدا @shamimeshghar کانال روبیکا https://rubika.ir/shamimeeshgh1399
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...🌹 •••••••••••••••••••
یک فلسفه نماز شب و 🔹 [راحت طلبی یکی از ابتدایی ترین و عمومی ترین نمونه های هوای نفس است. انسان برای رشد معنوی لازم است با این درخواست نفس اماره مبارزه کند.] 🔸 شاید بتوان گفت مهمترین فلسفه خواندن یا صبح بیدار شدن از خواب برای نماز)، مبارزه با راحت طلبی است. 🔹 انسان وقتی خواب است دوست دارد کسی او را اذیت نکند و لااقل خوابش را با «راحتی» پشت سر بگذارد تا از خواب سیر شود. لذا حداقل برای و حداکثر برای نماز شب، این همه توصیه شده است که خواب خودتان را قطع کنید 🔸 و در کریم با تعبیر «خالی کردن بستر از وجود خود» یا «پهلوی خود را از بستر جدا کردن» یاد شده است (تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ‏؛ سجده /16)
به فکر باش مثل شارژ موبایلت! با صدای بلند شو مثل صدای موبایلت! از انگشات واسه استفاده کن مثل صفحه کلیدموبایلت! رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت! خدایا ما کجاییم؟؟؟ آروم بگو: "خدایا من عاشق توام و به تو نیاز دارم… به قلب من بیا"
. . . . 🌱 همیشه‌ یک سفارش به ما میکرد و میگفت: اگه در معرض گناہ قرار گرفتی و خواستی دچارلغزش نشی و از اون گناه فرار کنی،خودت رو با خوندن و یا مطالعه مشغول کن تاحواست از اون محل و از اون گناه پرت بشه..✨ •شهید‌حمیدباکری• .