eitaa logo
مسابقاتِ شهداییِ "شمیم عشق"
552 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
『موسسه فرهنگی هنری و پژوهشیِ شمیم عشق رفسنجان شماره ثبت 440』 خادم شهدا @shamimeshghar کانال روبیکا https://rubika.ir/shamimeeshgh1399
مشاهده در ایتا
دانلود
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیرھ‌معنوے شهید عباس دانشگر ❁ازدوره‌ابتدایی‌به‌نمازاول‌وقت‌اهتمام‌ خاصی‌داشت‌وهنگام‌نمازمقیدبودبه‌ مسجدبرودزمانی‌که‌درمدرسه‌بودسعی‌ میکردنمازش‌رااول‌وقت‌درنمازخانه‌ مدرسه‌بخواند. ❁صدای‌اذان‌که‌از مأذنه‌مسجدالزهراپخش‌می‌شد همیشه‌عباس‌رادرپیاده‌روی‌بلوار شهیدمدرس میدیدی‌که‌راهی‌ مسجداست‌گاهی‌بادوستانش‌همراه می‌شد. ❁مردم‌محل‌چهره‌محجوب‌و دوست‌داشتنی‌اش‌را همیشه‌درصفوف‌نمازجماعت‌می‌دیدند. ❁گاهی‌بادوستانش‌وبرادرانش‌فوتبال‌ بازی‌می‌کردودر گرماگرم‌بازی‌غیبش‌میزدومیدیدی‌درحال‌وضوگرفتن‌است‌برای‌ نمازراهی‌مسجدشودبه‌تبعیت‌ازهمه‌ فوتبال‌راتعطیل‌می‌کردند وراهی‌مسجدمی شدند. ❁ عباس‌همانطورکه‌درنمازاول‌وقت‌مقیدبود به‌ورزش‌هم‌بسیارعلاقه‌مندبود؛همیشه‌با ورزش‌کردن‌خودش‌راشاداب‌وبانشاط‌نگاه‌ می‌داشت‌ووقتی‌وارد‌دانشگاه‌امام ‌حسین‌شدهرروز ۴۵‌دقیقه‌تایک‌ساعت‌ورزش‌می‌کردمعتقد بود هر جوان‌باید یک‌شهیدرابه‌عنوان‌دوست‌ورفیق‌خود انتخاب‌کندودرمسیرتکامل‌روحی‌ ومعنوی‌خوداز رفیق‌شهیداش‌کمک‌بخواهد؛ رفیق‌شهیدخودش‌شهید گمنام‌گلزارشهدای‌دانشگاه امام‌حسین‌بود.
زهرا خواهرم ! خواهرم ! بھ گوشی؟ بگو ببینم! چادرتو همیشھ میپوشی؟ همت و رجایی ها محسن و ابراهیم ها عباس ها و آرمان ها برا چادرت رفتند هاا حواست باشھ بھ خون شھدا . . . عباس دانشگر
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🔹صحبت‌های پدر بزرگوار شهید عباس دانشگر باغچه‌ای در حیاط خانه ما بود که سرسبزی درخت انار و انگور بر طراوت و شادابی آن می افزود. در اواخر فروردین هرسال شکفته شدن گل محمدی و یاس فضای حیاط خانه را عطرآگین می کرد. یک تخت چوبی کنار حیاط گذاشته بودم که گاه‌گاهی برای تنوع و تفریح، گوشه حیاط می نشستم و مطالعه می کردم. وی اظهار کرد: عصرها که می شد چای را آماده می کردیم و خانوادگی اطراف تخت می نشستیم و می نوشیدیم. صدای جیک جیک گنجشکان و کبوترانی که روی درخت انار بودند، یک آهنگ روح نواز همراه با شور و شادی خاصی در فضا به وجود می آورد. در گوشه حیاط ته مانده نان های ریز سفره ریخته می شد. تعدادی از گنجشک ها برای برچیدن و خوردن نان ها به این سو و آن سوی حیاط می پریدند. می رفتند و دوباره برمی گشتند. آن زمان عباس سوم یا چهارم ابتدایی بود گاهی به حیاط می آمد و روی تخت می نشست. از فضای دلپذیر حیاط خوشش می آمد و تکالیفش را در حیاط انجام می داد. دنبال فرصت مناسبی بودم. یک روز که هوای معتدل بهاری بود، برای مطالعه بعدازظهر به حیاط رفتم. لحظاتی بعد عباس هم آمد و کنار من روی تخت نشست و مشغول انجام تکالیف مدرسه اش شد. بعد از گذشت نیم ساعتی به آرامی به عباس گفتم: «می خواهم یک نصیحت بسیار مهمی بهت کنم. اگر بهش عمل کنی، مثل این پرنده ها می تونی پرواز کنی و اوج بگیری.» گفت: «چه نصیحتی؟» گفتم «چند روزی فکر کن ببین اگه به حرف من گوش میدی، بهت بگم.» گفت «خب اون چیه؟» گفتم: «چیزی که می خوام بگم در توانت هست. می تونی با اراده قوی انجامش بدی.» ادامه دارد....
ادامه صحبت‌های پدر بزرگوار شهید «چیزی که می خوام بگم در توانت هست. می تونی با اراده قوی انجامش بدی.» یک هفته ای گذشت. یک روز روی تخت نشسته بودم، عباس آمد کنارم نشست و بی محابا گفت: «اون حرفی که می خواستی به من بگی چی بود؟» متوجه شدم عطش دانستن او زیاد شده. گویا می خواهد همین امروز بداند و به آن عمل کند و اوج بگیرد. دست روی شانه اش گذاشتم و گفتم: «حرف من یک جمله است: نماز اول وقت با جماعت.» اگر انسان به نماز اول وقت پایبند باشد دیر یا زود آثار آن را در زندگی خودش می بیند. نماز خواندن واجب است، ولی نماز اول وقت مستحب است. انجام عمل مستحب، محبت و دوستی خدا با بندگان را به همراه دارد. به عباس گفتم اگر عزت و لطف خاص خدا را می خواهی، آن را در نماز اول وقت جستجو کن. گفتم: «آیت الله بهجت(ره) از استادش مرحوم آیت الله قاضی (ره) نقل کرده است که اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، من را لعن کند.» یا جوانی محضر مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی(ره) می رسد و می گوید سه حاجت مهم دارم. آن جوان حاجت های خود را بیان می کند. آیت الله نخودکی هر بار در جوابش می گوید: «نماز اول وقت با جماعت.» آن جوان گفته در فاصله سه سال به هر سه حاجتم رسیدم.» عباس بعد از شنیدن صحبت هایم، حرفم را قبول کرد و گفت: «سعی می کنم.» بعد از آن روز، اگر گاه گاهی فضای آرام و تنهایی پیش می آمد،همواره برای رسیدن به اهداف بزرگ راهنمایی اش می کردم. از جمله می گفتم: «برنامه های ورزشی، تفریحی، زیارتی، و شرکت در کلاس های بسیج و... را داشته باش، ولی نماز اول وقت را اساس و پایه برنامه ها قرار بده.
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین 🌹 صحبت‌های پدر بزرگوار شهید عباس دانشگر پدر شهید با اشاره به ویژگی های این شهید مدافع حرم و در اولویت بودن نماز اول وقت در زندگی وی گفت: شهید دانشگر در دوران زندگی احترام به بزرگتر و والدین را خیلی مورد توجه قرار می داد. ایشان با بیان اینکه عنایت ویژه خداوند به این شهید به نحوی بوده است که بسیاری از مردم از وی حاجت گرفته اند. حضور شهید دانشگر در دانشگاه امام حسین (ع) توفیق بزرگی بود تا بتواند وی را به این جایگاه برساند و جوانی، نشاط و اخلاص شهید دانشگر زبانزد بوده است و این روحیه شهید باعث توجه ویژه جوانان به این شهید شده است. وی با بیان اینکه با توجه به این استقبال جوانان جزوه ای را از خاطرات دوستان شهید با عنوان"اذان صبح به وقت حلب" از وی به چاپ رسیده است که این باعث شد که ارتباط این شهید با جوانان بیشتر شود، گفت: اولین کتاب در خصوص ویژگی های شهید دانشگر نیز  با عنوان "لبخندی به رنگ شهادت" از خاطرات دوستان شهید به چاپ رسیده است و دومین کتاب نیز با عنوان "آخرین نماز در حلب" به چاپ رسیده است. پدر شهید دوست خوب و نیز  یک دوست شهید را از دیگر شاخصه های این شهید دانست و ابراز امیدواری کرد: جوانان و نوجوانان با مطالعه آثار این شهید، شهید دانشگر را بعنوان یک دوست شهید برای خود انتخاب کنند. 🌱اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج بِحَقِّ الزَّهراء (س) 🌱اَللهُمَ الرْزُقْنا تَوْفیقَ الشَّهادَةَ في سَبِیلِکْ
🌹بنام خداوندبخشنده ومهربان🌹 195پس پروردگارشان [دعای ایشان را] اجابت کرد که من عمل هیچ عاملی از شما را، اعم از مرد یا زن تباه نمیکنم شما همگی از یکدیگرید بنابر این کسانی که مهاجرت کردند و از خانههای خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگیدند و کشته شدند، بیتردید گناهانشان را میپوشانم و حتما آنها را در باغهایی داخل میکنم که از پای درختانش نهرها جاری است [این] پاداشی از جانب خداست، و خداست که پاداش نیکو نزد اوست 196گشت و گذار کافران در شهرها تو را نفریبد 197این بهرهی ناچیزی است و سپس جایگاهشان جهنّم است که بد جایگاهی است 198ولی آنان که تقوای الهی پیش گرفتند برایشان باغهایی است که از پای درختانش نهرها جاری است و جاودانه در آن میمانند، که [این] پذیرایی از جانب خداست و آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است 199و البته از میان اهل کتاب کسانی هستند که خاشعانه در برابر خدا به آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل گردیده ایمان میآورند و آیات خدا را به بهای ناچیز نمیفروشند اینانند که پاداششان نزد پروردگارشان [برایشان محفوظ] است و مسلما خدا حسابرس سریعی است 200ای کسانی که ایمان آوردهاید! صبوری کنید و استقامت ورزید و از مرزها مراقبت نمایید و از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید🌷
عباس در ۲۳ بهمن سال ۱۳۹۴ دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود:« میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود». عباس اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول۱ اردیبهشت سال۱۳۹۵ داوطلبانه عازم سوریه شد
شهید ۱- یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگر ؛ شجاع و نترس بودن او در دوران کودکی و نوجوانی اش بوده است. ۲- او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت .او در اولین برخورد انقدر گرم و صمیمی می شد که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار می‌کرد. ۳-شهید عباس دانشگر هیچ‌وقت از کارها و کلاس‌هایش چیزی به خانواده اش نمی‌گفت. بعد از شهادتشان خانواده ی او گفتند:« که ایشان دوره‌های بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح ۱ بینش مطهر را تدریس می‌کرده است. یا اینکه مدرک کارشناسی ادوات نظامی را هم گرفته بود. از دوستانشان شنیدیم که مرتب در کلاس‌های استاد پناهیان و دکتر عباسی شرکت می‌کرده است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻 دل نوشته ای زیبا از عباس دانشگر: دنیا بوی خون گرفته است. ظلمت ظلم ظالم بر عالم پرده افکنده است.🥀آه ای کودک سوری... ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانان به خون کشیده شده...🍂 قدری تحمل کنید، قدری بیشتر دوام بیاورید دستان من یارای کمک به شما را ندارد... 🥀 دلم به اندازه تمام شما آتش می گیرد، خدایا زنده نباشم ونبینم این ظلم را( پنج هزار) کودک سوری در آلمان ربوده می شوند؛ به همین سادگی🍂واز این اخبار دیگر برای ما طبیعی است.انگار ما هم مثل BBC و CNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار می دهند ما هم چند ثانیه ای متأثر می شویم و دیگر هیچ... 🥀 آی بشر...آی انسان... فأین تذهبون؟ به کجا می رویم ؟🍂حق زیر چکمه ی باطل لگد مال میشود و صدای شکستن پهلوی مادرمان هر روز شنیده می شود و صدای هلهله لشکر شمر گوشمان را از ندای (هل من ناصر) ارباب کر کرده است.😭چه ستمی، چه ظلمی بالاتر از این می توان کرد؟ مسلمانان را سر می برند، می سوزانند، تکه تکه میکنند، در انظار دوربین های جهانی و بعد مخابره می کنند!!!آن قدر که تو می🥀 بینی اما چشمانت را عادت می‌دهند خدایا دلم تنگ است. هم جاهلم هم غافل نه در جبهه سخت می جنگم نه در جبهه نرم.کربلای حسین (ع) تماشاچی نمی خواهد🍂 یا حقی یا باطل؟🥀راستی من کجا هستم؟🍂خدایا یا مرا از زمین بردار یا دست من زمین گیر را بگیر. گناه غرقمان کرده و غفلت دلمان را سیاه کرده! نشانه اش می خواهی؟ همین بی تفاوتی ست🥀حیوان اگر ببیند می رنجد ولی انسان به جایی می رسد که نمی رنجد. خدایا کمکم کن. مرا آزاد کن از بند نفسیات و هوسها🍂 هدیه به روح مطهر شهید عباس دانشگر صلوات 🌹
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🔹 بخشی از زندگینامه ی شهید 🌷 حضور فعال در هیئات و مکان های مذهبی تقریبا از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت مسجد محل حضور داشت و با دوستانش هر سال در اعتکاف ماه رجب شرکت می کرد. بزرگتر که شد زیاد هیئت می‌رفت، به قول معروف بچه هیئتی بود، پا منبری ثابت اکثر سخنرانی هایی مسجد محل و دیگر مساجد شهر محسوب می‌شد و علاوه بر شرکت در مراسمات مذهبی مثل عزاداری های ماه محرم و شب‌های قدر و تلاوت جزء خوانی قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز خصوصا پنجشنبه شب ها در دعای کمیل امام زاده یحیی سمنان و جمعه صبح ها در دعای ندبه شهرستان (بیشتر در مسجد المهدی سمنان) حضوری مرتب و فعال داشت. 🌷دوران تحصیل عباس هوش و استعداد خوبی داشت، در دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان برای ارتقاء تحصیل خودش همواره تلاش میکرد و همیشه جزء شاگردان ممتاز کلاس بود. اوج تلاشش در مقطع پیش دانشگاهی بود، ساعات روزانه خود را برنامه ریزی کرده بود و اکثر وقت های روزانه خود را در سالن مطالعه کتابخانه مرکزی سمنان میگذراند او با اراده ای قوی میخواست بهترین نتیجه را در کنکور بگیرد. در نهایت هم توانست با رتبه خوب در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود. همزمان با شرکت در کنکور سراسری؛ به خاطر عشق و علاقه ای که برای ورود به سپاه پاسداران داشت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد. خبر قبولی در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع)، تقریبا همزمان با خبر قبولی در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه سمنان به عباس داده شد. قبولی در هر دو آزمون، او را حدود یک هفته در فکر فرو برد که کدام راه را انتخاب کند. از دوستان زیادی مشورت خواست، اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد ولی او در نهایت دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد و بعدها به دیگران می‌گفت در سپاه بهتر می‌توان به اسلام خدمت کرد. 🌷ورود به سپاه پاسداران عباس در۵ مهر ماه سال ۱۳۹۰؛ در حالی که ۱۸ سال داشت وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. جوّ مذهبی و عقیدتی دانشگاه، محیط مناسبی را برای رشد بیش از پیش برای او فراهم کرد، اودر طول دوره آموزش افسری و پاسداری مدام به فکر افزایش سطح تفکر و آگاهی خودش بود و توانست همزمان با دوره آموزش نظامی، مطالعاتش را در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات عقیدتی فزونی بخشد.
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادربزرگ شهیددانشگر میگه یه روزتوبلندگوی مسجدشهرورامین صدازدآی مردم یه شهیدافغانستانی دارن تشییع میکنن ...👆 دانشگر
🌹به نام خداوندبخشنده ومهربان🌹 1ای‌ مردم‌!از‌پروردگارتان‌،که‌ ‌شما‌را‌ازیک‌ تن‌ آفریدوهمسرش‌ ‌را‌از‌او‌آفریدواز‌آن‌ دومردان‌ وزنان‌ بسیاری‌ ‌را‌منتشرساخت‌ پرواکنیدواز‌خدایی‌ ‌که‌ ‌به‌[نام‌]او‌از‌یکدیگردرخواست‌ می‌کنیدودر‌موردارحام‌ ‌از‌خدا‌پرواکنیدهماناخداوندمراقب‌ شماست‌ 2واموال‌ یتیمان‌ ‌را‌به‌ آنان‌ بدهیدومال‌ مرغوب‌[‌آنها‌]را‌با‌مال‌ نامرغوب‌[‌خود‌]عوض‌ نکنیدواموال‌ ‌آنها‌را‌با‌اموال‌ خودتان‌ مخوریدکه‌ ‌این‌ گناه‌ بزرگی‌ ‌است‌ 3واگر‌بیم‌آن‌داریدکه‌درباره‌ی‌[ازدواج‌]با‌دختران‌یتیم‌انصاف‌نکنیداز‌دیگرزنان‌هر‌چه‌خوش‌دارید،دویاسه‌ویاچهارزن‌را‌به‌همسری‌درآوریدپس‌اگر‌بیم‌آن‌داریدکه‌عدالت‌را‌رعایت‌نکنیدبه‌یک‌همسرویابه‌آنچه‌مالک‌آنید(کنیز)بسنده‌کنیدکه‌این‌راه‌نزدیک‌تراست‌به‌این‌که‌ستم‌نکنید 4وکابین‌بانوان‌را‌به‌رغبت‌تقدیمشان‌کنید،واگر‌آنها‌با‌رضایت‌خاطرچیزی‌از‌آن‌را‌به‌شما‌بخشیدندآن‌را‌مباح‌وگوارابخورید 5واموالی‌که‌خداوندآن‌را‌وسیله‌قوام‌زندگی‌شما‌قرارداده‌است‌در‌اختیارسفیهان‌قرارندهیدواز‌آن‌به‌آنها‌خوراک‌وپوشاک‌بدهیدوبا‌آنها‌نیکوسخن‌بگویید 6ویتیمان‌را‌بیازماییدتا‌آن‌گاه‌که‌به‌سن‌ّازدواج‌رسیدند،پس‌اگر‌در‌آنها‌رشدیافتیداموالشان‌را‌به‌آنها‌بدهیدوآن‌را‌از‌بیم‌آن‌که‌مبادابزرگ‌شوند[واموالشان‌را‌پس‌بگیرند]به‌اسراف‌وشتاب‌نخوریدهر‌که‌توانگربود‌خویشتن‌داری‌کندوهر‌که‌تهیدست‌بود‌درحدمتعارف‌از‌آن‌بخوردوآن‌گاه‌که‌اموالشان‌را‌به‌آنها‌تسلیم‌کردیدبر‌آنها‌گواه‌بگیریدوخدا‌برای‌حسابرسی‌کافی‌است‌🌷