❤️🍃| #دانشجوی_شهید
محمدرضا دوران دبیرستان را در مدرسه امام صادق(ع) منطقه 2 تهران در رشته معارف و علوم اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. در سال اول دبیرستان که بود میگفت دلم میخواهد یک دیپلمات شوم، وقتی به سال سوم و چهارم رسید کاملا نظرش عوض شد چون 3 نفر از داییهایش روحانی بودند علاقه خاصی به این قشر داشت و میگفت دلم میخواهد به رشتهای بروم که به دروس حوزوی مرتبط باشد. بعد بر روی رشتهها و دانشگاهها تحقیقات زیادی کرد و رشته حقوق را انتخاب کرد.
رشته فلسفه و کلام اسلامی را در دانشگاه رضوی مشهد قبول شد و حتی برای مصاحبه هم رفت ولی با مشورت مشاوران و اساتید دانشگاه به این نتیجه رسید که در تهران ادامه تحصیل بدهد.
مشهد را از این نظر دوست داشت که میگفت آنجا در زیر سایه امام رضا(ع) درس میخوانم ولی رشته حقوق را امتحان داد و در دانشگاه شهید مطهری تهران ادامه تحصیل داد.
♦️نقل از مادر بزرگوار #شهیدمحمدرضادهقان🌹
#فقه_و_حقوق
•┄🍃🌹🍃┄•
@shahid_dehghan
•┄🍃🌹🍃┄•
🍃❤️🌹
❤️🍃| بـــسم رب الـشهدا و صـدیقین✨
#ازدواج
مدتی پیگیر این بود که زن می خواهد و نیت ازدواج دارد، به او گفتم اول کارش را جور کند. بعداز آن در همکارانم تا اطرافیان دختر های خوب هستند. به خواهرش چند دختر از خانواده های مذهبی و نظامی معرفی کرده بود، روی آن را نداشت که مستقیم به خودم بگوید. حتی در تماس هایش از سوریه هم پیگیر این بود که از طریق خواهرش مرا راضی کند تا به خواستگاری برویم.
🌹🌹🌹🌹🌹
#ابووصال
#نقل_شده_از_مادر_شهید
•┄═•🍃🌹🍃•═┄•
@shahid_dehghan74
•┄═•🍃🌹🍃•═┄•
♡یا ابالفَضْل العبّٰاس(ع)♡:
🌹بـــسم رب الــشهدا و صـدیقین🌹
🍃🌹| #تذکر_لسانی
شب میلاد امام حسین(ع) بود و ما در مسیر برگشت از هیئت بودیم. به منطقه ای رسیده بودیم که ماشین ها و کاروان های عروسی ظاهر مناسبی نداشتند. ناگهان پیشنهاد داد امر به معروف کنیم. من تعجب کردم و خواستم مانع شوم، اما گفت که فقط تذکر لسانی میدهیم و رد می شویم. سر هر ماشینی که مورد دار بود سرعت موتورش را کم می کرد، نذکرش را می داد و گازش را می گرفت و می رفت. با همان سرعت بالایی که داشت تصادف خطرناکی کردیم. وقتی مردم دور ما تجمع کردند، آخرین ماشینی که چند خانوم بد حجاب سرنشینش بودند کنار ما توقف کردند. مارا با آن سر وصورت خونی که شناختند ابراز شادی کردند و بوق زنان رفتند. من و او متحیّرانه به هم نگاه می کردیم و از نتیجه امر به معروفمان خنده مان گرفت.
🌹🌹🌹🌹
#ابووصال
#نقل_شده_از_دوست_شهید
ســِـــنــورآ🌙:
🍃📽| #مصاحبه
#محمدرضا_دهقان_امیری 🌸
متولد 26 فروردین ماه سال 74 فرزند دوم و پسر ارشد خانواده و از کودکی پسری بسیار بازیگوش و پر جنب و جوش بود.
♦️بسیار شوخ طبع بود و در مدرسه و دانشگاه با دوستانش شیطنت میکرد.
دوران دبیرستان را در دبیرستان امام صادق(ع) منطقه2 تهران در رشته علوم و معارف اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. چون علاقه زیادی به قشر روحانیت داشت رشته فقه و حقوق را در مدرسه عالی شهید مطهری انتخاب کرد و به ادامه تحصیل پرداخت.
چون دو دایی #محمدرضا شهید شده بودند از کودکی با مفهوم شهید و شهادت آشنا شده و در این مسیر قرار گرفت و علاقه خاصی به مطالعه سیره شهدا داشت.
♦️شهید #محمدرضا_دهقان_امیری از شهدای دهه هفتادی مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که 21 آبان سال 94 در سن 20 سالگی طی عملیاتی مستشاری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل شد.
ویژگیهای #محمدرضا از نگاه #مادر و #خواهر او که روزها و سالها شاهد بزرگ شدن فرزند و برادر خود بودهاند، رنگ متفاوتی دارد.
#شهید_محمدرضا_دهقان
•┄❁🌹❁┄
ســِـــنــورآ🌙:
🍃📽| #مصاحبه
تسنیم : در آخرین ارتباطی که با هم داشتید چه گفتید؟
#خواهرشهید :
دفعههای آخر در ارتباطات تلفنی خیلی غُر میزد از اینکه خسته شده...
من احساس میکردم از دوری خانواده و یا سختی جا خسته شده...
این مدل حرف زدنها از #محمدرضا خیلی بعید بود.
منتها جدی حرف نمیزد و خیلی کم مظلوم میشد یعنی اغلب با شیطنتهای خاصی و با شوخی و خنده حرفهای جدیاش را میگفت...
آخرین بار سهشنبه بود که تماس گرفت، گفت پنجشنبه، جمعه برمیگردم اگر نشد تا دوشنبه خانه هستم و با مظلومیت خاصی گفت خیلی خستهام دیگر نا ندارم بهش گفتم دو، سه روز دیگه میآیی...
من و مامان خیلی ذوق داشتیم باهاش حرف بزنیم و گوشی تلفن دست دوتایمان بود...
در همین حین مامان شروع به صحبت با محمدرضا کرد...
یکسری حرفهایش برایم خیلی سنگین بود خصوصا آن موقعی که مدت زیادی بود ندیده بودیم و توی خطر بود و حرفهایش بوی خاصی میداد...
بعد که صحبتش با مامان تمام شد دوباره با من صحبت کرد و گفت:
مامان و بابا را راضی کردی؟
چون از من قول گرفته بود بعد از دو ماهی که برمیگردد مادر و پدر را راضی کنم که برایش به خواستگاری برویم و من هم شب قبل اعلام رضایت را گرفته بودم...
#ادامه_دارد...
#شهید_محمدرضا_دهقان
#تسنیم
•┄❁🌹❁┄•
•┄❁🌹❁┄•
منتظران ظهور (عج):
❤️🍃|بـــسم رب الـشهدا و صـدیقین✨
#اشک_با_طعم_شیر_کاکائو
یک سال فقط یک کارت برای ورود به بیت رهبری دادند .
من اصرار داشتم که محمد رضا برود،اوانتخاب شد .خواهرش می خواست اورا بفرستم ،اما نمی شد .تا فهمیدکه رضایت دادیم برود ،سر از پا نمی شناخت .دوم دبیرستان بود .اولین بارش بود که تنها می رفت،وقتی از بیت برگشت ،چشم ها وصورتش قرمز شده بودند،از روحیاتی که در اومیشناختم ،مطمئن بودم که مسیر بیت تا خانه را گریه کرده و از دیدن چهره رهبرمنقلب شده است ،هرچه اصرار کردیم از فضای آنجا بگوید ودلیل گریه هایش چیست ،اما یک کلام هم حرف نزد،پافشاری مارا دید باحالت شوخی گفت :شیر کاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود
🍃❤️|#نقل_از_مادر_شهید
•┄═•🍃🌹🍃•═┄•
•┄═•🍃🌹🍃•═┄•
سلام خدمت همراهان گرامی
با عرض معذرت از شما بزرگواران
امشب قرعه کشی با تاخیر انجام میشود...
التماس دعا 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم الرب الزهرا🌹
درک زهرا شهید میخواهد
مادر ما شهید پرور بود
لب دیوار و در پر از قسم است
او نخستین مدافع حرم است
رجز آنجا که اهل میدان است
صحبت از مادر شهیدان است
کم ما را زیاد کرده بتول
مادری بر عماد کرده بتول
کوثر آموزگار خوش عهدیست
یکی ار نسل او ابومهدیست
جبهه در جبهه نور پیشانیست
مادر قاس م سل یمانیست
جگرم بیقرار و درماندهست
در رگم شور خون فرماندهست
شعله آن شب که فکر غارت بود
شب جمعه شب زیارت بود
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
التماس دعا😢🌹🌹🌹