#حدیث_روز
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه 24 اسفند ماه 1397
🌞اذان صبح: 04:53
☀️طلوع آفتاب: 06:16
🌝اذان ظهر: 12:13
🌑غروب آفتاب: 18:11
🌖اذان مغرب: 18:29
🌓نیمه شب شرعی: 23:32
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
👆دعای هر روز ماه مبارک رجب 🌙
برای بقیه هم بفرستیم
تا در ثواب نشر این
دعای زیبا سهیم باشیم🌹
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#نماز_حاجت
♻️ نماز روز جمعه ماه رجب.♻️
دوتادورکعت مابین نماز ظهروعصر
در هر رکعت بعد از حمد ۷بار ایه الکرسی و۵ بار توحید ...
بعد از پایان نمازها ۱۰ بار ذکر استغفرالله الذی لا اله الا هو واسئله التوبه....
بنویسد حق تعالی برای او ازروزی که نمازرا خوانده تا مرگ...
هر روز هزار حسنه... به هر اآیه که خوانده ونوشته شود از عابدین وختم او به سعادت ومغفرت
(حضرت رسول صلی الله)
📗مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌺پیامبر اکرم(ص):
هر کس در ماه رجب، هزار مرتبه✨«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»✨بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.
📕وسائل الشیعه، ج۱۰،ص۴۸
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#بسته_سلامتے
🍱صبحانه پنیر 🧀نخورید‼
خوردن پنیر در صبحانه نه تنها سودی برای بدن ندارد بلکه باعث خستگی کسالت کاهش یادگیری و تمرکز میشود
پنیر با سرعت بخشیدن به هضم ومعده باعث احساس ضعف میشود.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼✨ آخرین روزهای اسفند ماه شما
پُر برکت با صلوات بر
حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ
و خاندان مطهرش ✨🌼
🌼 اَللَّهُـمَّ 🌼صَلِّ🌼 عَلَی 🌼 مُحَمَّـدٍﷺ
🌼 وَآلِ🌼 مُحَمـَّدﷺ
🌼 وَ عَجِّـل🌼 فَرَجَهُـم
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از امروز همه چیز آخرین است...
آخرین هفته
آخرین جمعه
آخرین گردگیری خانه
آخرین اتمام حجت ها با
خودمان,حالمان,آرزوهایمان
آخرین امیدهای گره خورده
این چند روزِ آخر هم باید
اسبِ سال را مجاب کرد
که تا منزلگاه راهی نیست
بتاز که نو شدن نزدیک است.
آخرین های 97 بر شما خوش ❤️
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#دعا_درمانے
#ایمنی_ازبلاها
#محفوظ_ماندن
🖊 هرکه پس ازنمازظهرجمعه
دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند و پس
از سلام این دعا را خواند تا جمعه
دیگر دچار فتنهاے نشود
📚 مصباح المجتهد
@shamimrezvan
#ذکر_درمانے
#دستورے_ویژه_جهت_اجابت_حاجات
✍هر ڪہ حاجتی داشته باشد روز جمعه بہ مصلی رفته و نماز جمعہ بگذارد و بعد از نماز سیصد مرتبہ این کلمات شریفه را بخواند و حاجت خود را بخواهد↯↯
🌺یا الله المحمود فی کل فعاله🍃
👈و همین کلمات شریفه را هرگاه روز یڪشنبہ یاروزپنجشنبہ به نیت آن مطلبی ڪہ دارد بیست و چهار مرتبہ بخواند مطلب(حاجت) حاصل شود.
📚اسرارالعارفین و زبدةالسالکین
@shamimrezvan
#ذڪردرمانی
@tafakornab ✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣7⃣
#فصل_نهم
روز عروسی صمد خودش را رساند. عصر بود. خبر آوردند" حجت قنبری " یکی از هم روستایی هایمان را که چند روز پیش در تظاهرات همدان شهید شده بود به روستا آورده اند.
مردم عروسی را رها کردند و ریختند توی کوچه ها. صمد افتاده بود جلوی جمعیت، مشتش را گره کرده بود و شعار می داد: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.» مردها افتادند جلو و زن ها پشت سرشان. اول مردها مرگ بر شاه می گفتند و بعد هم زن ها. هیچ کس توی خانه نمانده بود.
خانواده حجت قنبری هم توی جمعیت بودند و در حالی که گریه میکردند، شعار می دادند.
تشییع جنازه باشکوهی بود. حجت را به خاک سپردیم. صمد ناراحت بود. من را توی جمعیت دید. آمد و خودش مرا رساند خانه و گفت می رود خانه شهید قنبری.
شب شده بود؛ اما صمد هنوز نیامده بود. دلم هول می کرد. رفتم خانه پدرم. شیرین جان ناراحت بود. می گفت حاج آقایت هم به خانه نیامده. هر چه پرسیدم کجاست، کسی جوابم را نداد. چادر سرکردم و گفتم: «حالا که این طور شد، می روم خانه خودمان.» خواهرم جلویم را گرفت و نگذاشت بروم.
شستم خبردار شد برای صمد و پدرم اتفاقی افتاده. با این حال گفتم: «من باید بروم. صمد الان می آید خانه و نگرانم می شود.»
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣7⃣
#فصل_نهم
خدیجه که دید از پس من برنمی آید، طوری که هول نکنم، گفت: «سلطان حسین را گرفته اند.» سلطان حسین یکی از هم روستایی هایمان بود.
گفتم: «چرا؟!»
خدیجه به همان آرامی گفت: «آخر سلطان حسین خبر آورده بود حجت را آورده اند. او باعث شده بود مردم تظاهرات کنند و شعار بدهند. به همین خاطر او را گرفته و برده اند پاسگاه دمق. صمد هم می خواسته برود پاسگاه، بلکه سلطان حسین را آزاد کند. اما حاج آقا و چند نفر دیگر نگذاشتند تنهایی برود. با او رفتند.»
اسم حاج آقایم را که شنیدم، گریه ام گرفت. به مادر و خواهرهایم توپیدم: «تقصیر شماست. چرا گذاشتید حاج آقا برود. او پیر و مریض است. اگر طوری بشود، شما مقصرید.»
آن شب تا صبح نخوابیدیم. فردا صبح حاج آقا و صمد آمدند. خوشحال بودند و می گفتند: «چون همه با هم متحد شده بودیم، سلطان حسین را آزاد کردند؛ وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرش بیاورند.»
نزدیک ظهر، صمد لباس پوشید. می خواست برود تهران. ناراحت شدم. گفتم: «نمی خواهد بروی. امروز یا فردا بچه به دنیا می آید. ما تو را از کجا پیدا کنیم.»
مثل همیشه با خنده جواب داد: « نگران نباش خودم را می رسانم.»
ادامه دارد...✒️
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_مهدوی
🌴امام مهدی (عج)
درهای سوال را از چیزهایی که برای شما مفید نیستند ببندید،
و خود رادر مورد دانستن چیزهای غیر لازم به زحمت نیندازید،
ودر مورد تعجیل فرج زیاد دعا کنید
〰➿〰➿〰➿
🌴 #امام_مهدی_علیه_السلام :
🔹«اى كه چون كارها به تنگنا مىافتد، درى به روى ما مىگشايى كه به خيال كسى هم نرسيده است! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و براى كارهاى به تنگناافتادهام، درى بگشاى كه به خيال كسى هم نرسيده است. اى رحيمترين رحيمان!».
📚 قصص الأنبياء، راوندى ص ۳۶۵ ح ۴۳۷
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی
🔷 #حد_ضرورت #رعایت_قبله در #نماز
❓ سوال: حد ضرورت رعایت قبله در نماز چیست؟
✅ پاسخ: 👇
🔷 کسی که نماز واجب را ایستاده می خواند، لازم نیست هنگام ایستادن نوک انگشتان پایش رو به قبله باشد یا موقع نشستن سر زانوهایش به طور دقیق رو به قبله قرار گیرد؛ بلکه همین اندازه که بگویند: رو به قبله ایستاده یا نشسته کفایت می کند. [1]
🔷 آیات عظام: سیستانی و صافی: باید سینه و شکم و صورت او رو به قبله باشد و احتیاط مستحب آن است که انگشتان پای او هم رو به قبله باشد؛ به طوری که بگویند: پای او رو به قبله است. [2]
✔️ پی نوشت:
[1]. توضیح المسائل ده مرجع، م 777؛ امام و مکارم، العروه الوثقی مع تعلیقات، ج1، ما یستقبل له، م 1؛ خامنه ای: استفتا؛ سبحانی، توضیح المسائل، م 749.
[2]. سیستانی، توضیح المسائل، م 765؛ صافی، توضیح المسائل، م 785.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا
💐عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ
✨رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ
💐جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾
✨بگو اى بندگان من كه بر خويشتن
💐زياده روى روا داشته ايد از رحمت
✨خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا
💐همه گناهان را مى آمرزد كه او خود
✨آمرزنده مهربان است (۵۳)
📚 سوره مبارکه الزمر
✍ آیه ۵۳
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذکر_درمانے
#عشق_بینهایت
❤️بجهت تسخیرمطلوب در
روز جمعه هزار بار اسم 《الوَدود》
را بر انارشیرین بخواند و به خورد
مطلوب دهد تامرگ جدانشود
📕تحفة الاسرار ۴۵
مطالب مشابہ↻
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعادرمانی👆
اجابت سریع حاجت در عصر جمعه بخونید
🌹دعای نافذ امیر المومنین
جهت افزایش روزی
مخصوص غروب جمعه
❣التماس دعا❣
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :3⃣7⃣
#فصل_نهم
اخم کردم. کتش را درآورد و نشست. گفت: «اگر تو ناراحت باشی، نمی روم. اما به جان خودت، یک ریال هم پول ندارم. بعدش هم مگر قرار نبود این بار که می روم برای بچه لباس و خرت و پرت بخرم؟!»
بلند شدم کمی غذا برایش آماده کردم. غذایش را که خورد، سفارش ها را دادم. تا جلوی در دنبالش رفتم. موقع خداحافظی گفتم: «پتو یادت نرود؛ پتوی کاموایی، از آن هایی که تازه مد شده. خیلی قشنگ است. صورتی اش را بخر.»
وقتی از سر کوچه پیچید، داد زدم: «دیگر نروی تظاهرات. خطر دارد. ما چشم انتظاریم.»
برگشتم خانه. انگار یک دفعه خانه آوار شد روی سرم. بس که دلگیر و تاریک شده بود. نتوانستم طاقت بیاورم. چادر سرکردم و رفتم خانه حاج آقایم.
دو روز از رفتن صمد می گذشت، برای نماز صبح که بیدار شدم، احساس کردم حالم مثل هر روز نیست. کمر و شکمم درد می کرد. با خودم گفتم: «باید تحمل کنم. به این زودی که بچه به دنیا نمی آید.»
هر طور بود کارهایم را انجام دادم. غذا گذاشتم. دو سه تکه لباس چرک داشتیم، رفتم توی حیاط و توی آن برف و سرمای دی ماه قایش، آن ها را شستم.
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣7⃣
#فصل_نهم
ظهر شده بود. دیدم دیگر نمی توانم تحمل کنم. با چه حال زاری رفتم سراغ خدیجه. او یکی از بچه هایش را فرستاد دنبال قابله و با من آمد خانه ما.
از درد هوار می کشیدم. خدیجه تند و تند آب گرم و نبات برایم درست می کرد و زعفران دم کرده به خوردم می داد.
کمی بعد، شیرین جان و خواهرهایم هم آمدند. عصر بود. نزدیک اذان مغرب بچه به دنیا آمد. آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم. تا صدایی می آمد، با آن حال زار توی رختخواب نیم خیز می شدم. دلم می خواست در باز شود و صمد بیاید. هر چند تا صبح به خاطر گریه بچه خوابم نبرد؛ اما تا چشمم گرم می شد، خواب صمد را می دیدم و به هول از خواب می پریدم.
یک هفته از به دنیا آمدن بچه می گذشت. او را خوابانده بودم توی گهواره که صدای در آمد. شیرین جان توی اتاق بود و به من و بچه می رسید. قبل از اینکه صمد بیاید تو، مادرم رفت.
صمد آمد و نشست کنار رختخوابم. سرش را پایین انداخته بود. آهسته سلام داد. زیر لب جوابش را دادم. دستم را گرفت و احوالم را پرسید. سرسنگین جوابش را دادم. گفت: «قهری؟!» جواب ندادم.
دستم را فشار داد و گفت: «حق داری.»
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
@tafakornab ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :1⃣7⃣ #فصل_نهم روز عروسی صمد خودش را رساند. عصر بود. خبر آوردند
سلام همراهان گرامی دوقسمتی که جامونده بود بالا ادیت شد
دوقسمت که صبح اشتباه زدم اومد پایبن
با پوزش🌹🌹🌹
🍀 #داستان_پندآموز 🍀
☘ #مجنون_و_شتر☘
❇️روزی مجنون آهنگ دیار لیلی کرد. با بی قراری برشتری سوار شد و با دلی لبریز از مهر به جاده زد.
در راه گاه خیال لیلی آنچنان او را باخود می برد. شتر نیز در گوشه ی آبادی بچه ای داشت.
او هر بار که مجنون را از خود بیخود می دید به سوی آبادی بازمی گشت و خود را به بچه اش می رساند. مجنون هر بار که به خود می آمد در می یافت که فرسنگ ها راه را بازگشته است.
او سه ماه در راه ماند پس فهمید که آن شتر با او همراه نیست ؛پس اورا رها کرد و پای پیاده به سوی دیار لیلی به راه افتاد.....
به راستی مولانا با این حکایت نشان می دهد که روح ما همان مجنون است و عشق معنوی حق ، همان لیلی است. تن ما همان شتر است و وابستگی ها و دل مشغولی های جهان مادی بچه آن شتر است. وقتی از علت حقیقی بودنمان در جهان مادی که همانا شناخت حقیقت خویشتن است غافل شویم و به آن نپردازیم، به تن و خواسته های گذرای مادی تن سرگرم می شویم و از رسیدن به حقیقت بازمی مانیم.
بهتراست موانع رسیدن به وصال را کنار بزنیم و با گام استوارتر عزم خانه ی دوست کنیم ...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#درسنامه
""هفت پند مولوی""
1⃣شب باش:
✔در پوشيدن خطای ديگران
2⃣زمين باش:
✔در فروتنی
3⃣خورشيدباش:
✔در مهر و دوستی
4⃣کوه باش:
✔در هنگام خشم و غضب
5⃣رودباش:
✔در سخاوت و یاری به ديگران
6⃣درياباش:
✔در کنار آمدن با ديگران
7⃣خودت باش:
✔همانگونه که مینمایی…
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
❤️ #یا_اباصالح_المهدی ❤️
آسمــان
غرق خیال است
ڪجـــــــایی آقا ؟
آخرین جمعهی سال است
ڪجــــــایی آقا ؟
یڪ نفر
عاشـق اگر بود
زمین می فهمیــد
عاشقی بیتو محال است
ڪجــــــایی آقا؟
روزهای چشم براهی😭
❣ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨💫✨💫✨
💜امــیدوارم در این شبهای آخر سال✨
صدای هـــــمه #دردمــــــــندان✨
💙آرزوی هـــــمه #آرزومــــــندان✨
نــــیاز هـــــمه #نیازمــــــــندان✨
💜روی بال فـــرشته ها به عـــرش✨
خــــدا برسه و در این شب های✨
💙پُرنور همه به آرزوهاشون برسن✨
آمـــین یا ربـــــ العالمـــــین❣
💜شبتون ســ💫ـتاره باران
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh