✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :3⃣8⃣
#فصل_دهم
تازه فهمیده بودم دوباره حامله شده ام. حال و حوصله نداشتم. نمی دانستم چطور خبر را به دیگران بدهم. با اوقات تلخی گفتم: «نمی خواهد بروی همدان. من حالم خراب است. یک فکری به حالم بکن. انگار دوباره حامله شده ام.»
بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، زود دست هایش را گرفت رو به آسمان و گفت: «خدا را شکر. خدا را صدهزار مرتبه شکر. خدایا ببخش این قدم را که این قدر ناشکر است. خدایا! فرزند خوب و صالحی به ما عطا کن.»
از دستش کفری شده بودم. گفتم: «چی؟! خدا را شکر، خدا را شکر. تو که نیستی ببینی من چقدر به زحمت می افتم. دست تنها توی این سرما، باید کهنه بشویم. به کارِ خانه برسم. بچه را تر و خشک کنم. همه کارهای خانه ریخته روی سر من. از خستگی از حال می روم.»
خندید و گفت: «اولاً هوا دارد رو به گرمی می رود. دوماً همین طور الکی بهشت را به شما مادران نمی دهند. باید زحمت بکشید.»
گفتم: «من نمی دانم. باید کاری بکنی. خیلی زود است، من دوباره بچه دار شوم.»
گفت: «از این حرف ها نزن. خدا را خوش نمی آید. خدیجه خواهر یا برادر می خواهد. دیر یا زود باید یک بچه دیگر می آوردی. امسال نشد، سال دیگر. این طوری که بهتر است. با هم بزرگ می شوند.»
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣8⃣
#فصل_دهم
یک جوری حرف می زد که آدم آرام می شد. کمی تعریف کرد، از کارش گفت، سربه سر خدیجه گذاشت. بعد هم آن قدر برای بچه دوم شادی کرد که پاک یادم رفت چند دقیقه پیش ناراحت بودم.
صمد باز پیش ما نبود. تنها دل خوشی ام این بود که از همدان تا قایش نزدیک تر از همدان تا تهران است.
روز به روز سنگین تر می شدم. خدیجه داشت یک ساله می شد. چهار دست و پا راه می رفت و هر چیزی را که می دید برمی داشت و به دهان می گذاشت. خیلی برایم سخت بود با آن شکم و حال و روز دنبالش بروم و مواظبش باشم. از طرفی، از وقتی به خانه خودمان آمده بودیم، از مادرم دور شده بودم. بهانه پدرم را می گرفتم. شانس آورده بودم خانه حوری، خواهرم، نزدیک بود. دو سه خانه بیشتر با ما فاصله نداشت. خیلی به من سر می زد. مخصوصاً اواخر حاملگی ام هر روز قبل از اینکه کارهای روزانه اش را شروع کند، اول می آمد سری به من می زد. حال و احوالی می پرسید. وقتی خیالش از طرف من آسوده می شد، می رفت سر کار و زندگی خودش. بعضی وقت ها هم خودم خدیجه را برمی داشتم می رفتم خانه حاج آقایم. سه چهار روزی می ماندم. اما هر جا که بودم، پنج شنبه صبح برمی گشتم. دستی به سر و روی خانه می کشیدم. صمد عاشق آبگوشت بود.
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_روز
💎امام_علی_علیه_السلام :
🔸 طوبى لِمَن أخلَصَ للّهِِ عِلمَهُ و عَمَلَهُ ، و حُبَّهُ و بُغضَهُ ، و أخذَهُ وتَركَهُ ، و كَلامَهُ و صَمتَهُ .
🔹 خوشا به حال كسى كه علم و عملش را ، و دوستى و نفرتش را ، و گرفتن و وا نهادنش را ، و سخن گفتن و سكوتش را براى خداوند ، خالص گرداند!
📚 غرر الحكم : ح ٥٩٦٤
〰➿〰➿〰➿
💎امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :
اندیشیدن و فهمیدن سودمندتر است از تکرار بسیار و درس گرفتن.
فَضلُ فِكرٍ وَ تَفَهُّمٍ أنجَعُ مِن فَضلِ تَكرارٍ وَ دَراسَةٍ.
reflecting and understanding is more beneficial of much repeating and learning.
📚غررالحکم و دررالکلم، ح6564
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
📡 #عکس_نوشته👆
#احکام_شرعی
🕌👩🏻 احکام مخصوص بانوان در اعتکاف
✔️ طبق نظر آیت الله خامنه ای
❇️ #احکام_اعتکاف_بانوان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
#نویدبهاران
🌸فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ
🍃 كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
🌸إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى
🍃كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾
🌸پس به آثار رحمت خدا بنگر
🍃كه چگونه زمين را پس از مرگش
🌸زنده مى گرداند در حقيقت هم
🍃اوست كه قطعا زنده كننده
🌸مردگان است و اوست كه بر هر
🍃چيزى تواناست (۵۰)
📚 سوره مبارکه الروم
✍ آیه ۵۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
#فرمول_گلهگذاری_موفق_ازهمسر
🔴 #فرمول_سوم
💠 در ابتدای گلهگذاری و صحبت تاكید كنید قصدتان از مطرحكردن ناراحتی، رسیدن به #حسنتفاهم است زیرا قهرهای طولانی و #جدال بیهوده است. و اینکه شاید اصل ماجرا یك #سوءتفاهم باشد و قصدتان از صحبت، رفع آن است.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
#عیدانه
❌وادار کردن کودک به سکوت، زمانی که تمایل به صحبت کردن دارد،
باعث شکلگیری عواطف منفی میشود
و حتی ممکن است او را دچار لکنت زبان کند.
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احسن_القصص
🍃ماجرای شعر معروف شهریار درباره امیرالمومنین علی (علیه السلام)🍃
☝مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند :
شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجدکوفه نشستهام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید🌻. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند🍃
فرمودند: شاعران فارسیزبان را نیز بیاورید.🙏
آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.
فرمودند: شهریار ما کجاست❗
شهریار آمد.
حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان
شهریار این شعر را خواند:
«علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را🌻
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را🌻
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین🌷
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را 🌷
وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست❗
گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی میکند.
گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.
چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیدهام🙏
از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساختهای....❗
شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد: که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساختهام❗چون من نه این شعر را به کسی دادهام و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام❗
گفتم: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست❗ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید.🌻
آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما این شعر را به یاد دارم خواندید.🌻
شهریار بعد از شنیدن این خواب، فوقالعاده منقلب شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساختهام و همانطور که قبلا عرض کردم تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار ندادهام.
🌷 وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیدهام. یقیناً در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی با این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است
روحش شاد❣
🌷 اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج 🌷
@tafakornab
@shamimrezvan
#بسته_سلامتی
استخوان برای جذب بیشتر کلسیم به منیزیم نیاز دارد و تخمه آفتاب گردان سرشار از منیزیم است 🌻
پس در زمان دیدن فیلم یا بازی فوتبال حتماً تخمه بخورید تا استخوان های قوی داشته باشید...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پندانـــــــهـــ
همدیگر رادور میزنیم
تا زود به مقصد برسیم....
غافل از اینکه
زمین گرداست و
باز به هم می رسیم...!!
💫اللهمَّعَجّللِوَلیکَِالفَرَج💫
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐این شما و این هم شیک ترین کار
💐تبریک سال جدید که امسال دیدم!
💐با این کلیپ به استقبال بهار
💐و سال جدید برویم
💐خاص تر و زیباتر از این نمیشد
💐نوروز ۹۸ رو تبریک گفت!
💐اگر خوشتون اومد تقدیمش کنید
💐به هرکسی که خیلی دوستش دارید
💐پیشاپیش سال ۹۸ مبارک!
❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
أللَّھُمَ 🙏
حوّل حالنا بظهور الحجّة 💚
عجّل الله تعالى فرجه الشريف وسهّل مخرجه
🍃اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّة ابْن الحَسَن صَلَوَاتُكَ
عَلَيْهِ وَعَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِي كُلِّ سَاعَة
وَلِيَّاً وَحَافِظَاً وَقَائِدَاً وَنَاصِرَاً وَدَلِيلَاً وَعَيْنَاً
حَتَّى تُسْكِنهُ أَرْضَكَ طَوْعَاً وَتُمَتِّعَهُ فِيهَا
طَوِيلاً بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين
وَصَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِين
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذکر_درمانے
#حاجتروایی_قطعی
🌸✨ مرحوم نایینی ره ؛
هزار بار بخوان جهت قضاے
حاجات بسیار مجرب است و
هیچ شڪے در آن نیست✨
《حسبیَ اللهُ...مَنَ الظّالِمین》
📚 گوهر شب چراغ
مطالب مشابہ ↩️
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️