هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ خدایا ❣
💖امشب از تو میخواهیم
🍃همه مریض هارا
💖شفای خير عنایت کنی
🍃مخصوصاً بیماران ناامید
💖بیماران صعبالعلاج را
🍃برای شفای همه بیماران
💖وگرفتـاران پنـج مرتبـه
🍃امـن یجیب رابخـوانیم
💖امّن یجیبُ المُضطّراِذا
🍃دعـاهُ و یَکشِفُ السـوء
❤️🍃آمین یاارحم الراحمین🍃❤️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومي
🌸 #تقویم_اسلامی_نجومی_چهارشنبه
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ هجری شمسی
۲۶ رمضان ۱۴۴۱ هجری قمری
۲۰ می ۲۰۲۰ میلادی
☝ صبح را #حتما با صدقه آغاز کنید .
🌸 اذکار چهارشنبه :
- یا حَیّ یا قَیّوم ( 100مرتبه )
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
🌸 چهارشنبه ۲۶ ماه قمری برای امور زیر خوب است:
🔹 امور کشاورزی
🔹ساخت و ساز
🔹برای طلب معاش
🔹خرید و فروش و تجارت
🔹دیدار بزرگان و صاحب منصبان
🔹آغاز تعلیم و تعلم یادگیری
🔹صدقه دادن امروز منفعت و ثواب بسیار دارد.
☝مسافرت خوب نیست و مکروه است.
❌ از عقد و ازدواج هم پرهیز شود.
🌹 نوازدی که امروز به دنیا بیاید مبارک است و عمرش دراز باشد ان شاالله.
🌷شب چهارشنبه (یعنی چهارشنبه که شب شد ) برای مباشرت به قصد بچه دار شدن #مستحب و فرزند حاصل از ان حاکمی از حاکمان و یا دانشمندی از دانشمندان گردد ان شاالله .
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب است و موجب موجب رها شدن از بلا ، توانگری و سلامتی می گردد.
♦ خون_دادن یا #حجامت کلا در روزهای #چهارشنبه در بعضی روایات #منع شده است ، و باعث درد سر و حواس پرتی می گردد. ولی حجامت در #پایان روز چهارشنبه زیانی ندارد؛ حذیفة بن منصور میگوید: روز چهارشنبه بعد از #عصر، امام صادق(ع) را دیدم که حجامت میکرد.
🚫 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و تاثیر خوبی بر شخص ندارد.
👕 این چهارشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود. ان شاالله
🚫 بطور کلی چهارشنبه برای #نوره_کشیدن خوب نیست و در برخی روایات نهی شده. اما از فواید نوره: نوره کشیدن موجب درمان بیماریهای پوستی می شود.
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۱۵ : ۴ 🔹طلوع آفتاب۵۶:: ۵
🔹اذان ظهر:: ۰۱ : ۱۳ 🔹غروب آفتاب: ۰۷ : ۲۰
🔹اذان مغرب:۲۷: ۲۰ 🔹نیمه شب شرعی: ۱۱ : ۰۰
💫ذات الکرسی عمود ۷:۵۴
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #چهارشنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی،وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423،مفاتیح الجنان و بحارالانوار .، تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
چونکه روز آمد و چشمم باز شد🌸🍃
🍃🌸خلقتم با خالقم همـراز شد
غرق رحمت میشود آنروز که🌸🍃
🍃🌸روزش با نام "تو" آغـاز شد
بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃
🍃🌸الهی به امید تو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷آغازچهارشنبه ای زیبا با عطرخوش صلوات🌷
🌸دل با صلوات مَحرم راز شود
🌷سیمرغ شود بلند پرواز شود
🌸فرمود : پیامبر که با هر صلوات
🌷درهای اجابت دعا باز شود
🌸اللهم صل علی محمد
🌷وآل محمدوعجل فرجهم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
❖✨ ﷽ ✨❖
#سلام_امام_زمانم
✨ یا صاحب الزمان✨
عمریست دلم میل به جایی دارد
آنجا که زمین حال و هوایی دارد
یک روز می آیی و زجان می خوانم
ایوان "بقیع" عجب صفایی دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
﷽
اے دل بیا بہ رسم قدیمے سلام ڪن
صبح سٺ مثل بادونسیمے سلام ڪن
برخیز نوڪرانہ وبا عشق ، خدمٺِ
ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن
السلام اے حرمٺ
مایہ ے آرامش جان
#سلام_ارباب_خوبم
#صبحم_بنام_شما
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
4_230601144924111434.mp3
3.99M
👆 #جزء_بیست_وششم👆
#قرآن_کریم
به روش تحدیر
باصدای"استادمُعتزآقایی"
(تندخوانی حدودنیم ساعت)
🌙اللهم صل على محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🌙
#التماس_دعا
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@shamimrezvan👈
4_532578616173694377.mp3
6.06M
#تفسیرجزء۲۶👆
🔶 #ترجمه_فارسی_جز_بیستم_وششم_قرآن_کریم 🔶
🔷 استاد فولادوند🔷
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
#التــــماس_دعــــــا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💫💫💫💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_صوت_ومتن_دعای_روز26
⬆️⬆️⬆️⬆️
#دعای_روز_بیست_و_ششم_ماه_مبارک_رمضان🌙⭐️
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🌸اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْكوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.
🌸خدایا قرار بده كوشش مرا در این ماه قدردانـى شده و گناه مرا در این ماه آمرزیده و كردارم را در آن مورد قبول و عیب مرا در آن پوشیدهاى شنواترین شنوایان...
#التــــــماس_دعــــــــا
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_روز☝️ #آرامش_دلهای_مومنان
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 31 اردیبهشت ماه 1399
🌞اذان صبح: 04:16
☀️طلوع آفتاب: 05:56
🌝اذان ظهر: 13:01
🌑غروب آفتاب: 20:07
🌖اذان مغرب: 20:27
🌓نیمه شب شرعی: 00:11
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_رهبری☝️☝️
🌸 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه
اورا ازهرگناهےباشد مےپذیرد4رکعتست
درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
✅در فاصله افطار تا سحر جوانه گندم به همراه آبلیموی تازه میل کنید !
✅این ترکیب برای پاک سازی بدن از سموم عالی بوده و همچنین باعث از بین رفتن چند برابریِ چربیهای شکمی میشود👌
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اردیـ🌷ـبهشت به صفحه آخر رسید
💜وقت خداحافظی با
🌸بوی ناب باران و شکوفه است
💜در انتهای اردیـبهشت
🌸اینگونه براتون آرزو میکنم
💜خدای بزرگ نصیبتون کند
🌸هر آنچه از خوبی ها
💜و عشق
🌸آرزو دارید❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#چله_حاجت
🍃🌺طریقه خواندن زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام 🌺🍃
به روش حضرت ایت الله حق شناس (ره).
🍀 1 -تعداد ۱۰۰ الله اکبر گفته شود.
🍀 2 -بعداز ۱۰۰ الله اکبر یک بار سلام گفته شود
(اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ)
و یک بار لعن
(اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً)
فقط لعن و سلام گفته شود بدونه خواندن زیارت عاشورا.
🍀 3 - از اول زیارت عاشورا شروع به خواندن میکنیم تا ابتدای ۱۰۰ لعن ( لعن_و_سلام_گفته_نمی_شود ) و ادامه زیارت عاشورا خوانده_نمی_شود.
🍀 4 -بلند میشیم و دو_رکعت_نماز هدیه به امام حسین علیه السلام میکنیم.
🍀 5 - بار مجدد تعداد ۱۰۰ مرتبه الله اکبر می گوییم.
🍀 6 - از اول زیارت عاشورا شروع به خوندن میکنیم تا به ۱۰۰ لعن که رسیدیم ( تعدادصدلعن_وصدسلام_گفته_میشود ) بصورت کامل بعداز سلام ادامه زیارت عاشورا رو میخونیم و سجده.
🍀 7 -مجدد ۲رکعت نماز زیارت امام حسین (علیه السلام) خوانده میشود.
💢حاج آقا حق شناس فرمودند بهترین روز برای شروع زیارت عاشورا یکشنبه و چهارشنبه هست.
💢موقع خواندن زیارت عاشورا اصلا باکسی نباید صحبت شود حتی یک کلام سفارش کنید در این یک ساعت کسی با شما کاری نداشته باشه.
💢وقت خواندن باید از طلوع تا قبل از غروب آفتاب باشد یعنی وقتی هوا روشن هست باید خوانده شود یعنی زمانی که خورشید هست شروع و اتمام گردد.
💢ترتیب باید رعایت شود از ابتدای شماره یک تا انتهای شماره هفت
به اندازه وُسع هر روز صدقه جهت سلامتی امام زمان علیه السلام داده شود
💢مهترین مطلب مراقب اعمال بودن است (ترک گناه انجام واجبات)
✅مهم تر از همه چی و انجام واجبات و تر ک گناه میباشد حتی اگه تعداد صد لعن و سلام رو هم اشتباهی چنتا زیاد بشه ایت الله جاودان فرمون نیتش 100 تا بوده اشتباهی چنتا اضافه گفتن اشکال نداره.
✅مهم
این چله زیارت عاشورا رو برای فرج مولامون حضرت_مهدی عج خونده بشه
فرج امام زمان رو روبرو قرار بدیم و حاجت خود را پشت سر فرج امام زمان (عج) قرار بدیم.
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#سوره_درمانی #ادای_قرض
#مال_فراوان💰💵🎁
✍🏼 در روز چهارشنبه دو رکعت
نماز حاجت خوانده سپس ۴۰ بار
سوره کوثر را بخواند به مال
فراوان رسد انشاءالله
📚 کشکول سیاح ۳۰۴/۲
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستانی واقعی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_۸۰
❤️لا دیگر زندگی طعمش با همیشه فرق داشت..
حسام، آرزویِ روزهایِ سختِ بیماریم بود و حالا داشتم اش.
فردای آن شب حسام به سراغم آمد. و در حیاط منتظر ماند تا آماده شوم.
از پشت پنجره ی اتاق نگاهش کردم. پرشیطنت حرف میزد و سر به سر دانیال میگذاشت.
شاید زیاد زنده نمیماندم اما باقی مانده ی کوتاهِ عمرم، دیگر کیفیت داشت.
لباسهایم را پوشیدم و خود را در آینه برانداز کردم.
یک مانتویِ تقریبا بلند وشالی قهوه ایی رنگ که ساختمانِ کلیِ پوششم را تشکیل میداد.
این منِ در آینه هیچ شباهتی به سارایِ بی دینِ دلبسته به آلمان نداشت و من چقدر دوستش داشتم.
به حیاط رفتم. با حسِ حضورم سر بلند کرد و لبخند زد.
این قنج رفتن هایِ دلی، یک نوع جوگیریِ عاشقانه و زود گذر بود؟؟ کاش نباشد..
در ماشین مدام حرف میزد و میخندید. گاهی جوک میگفت و گاه خاطره تعریف میکرد..
نمیدانستم دقیقا به کجا میرویم اما جهنم هم با حضور حسام آذین بند میشد برایم.
ماشین را مقابل یک گلفروشی متوقف کرد و پیاده شد. بعد از مدتی کوتاه با دسته گلی زیبا به سوار شد و آن را به رویِ صندلی عقب گذاشت.
متعجب نگاهش کردم و مقصد را جویا شدم.
به یک جمله اکتفا کرد (میریم دیدن یه عزیز.. بهش قول دادم که فردایِ عقد، با خانومم برم دیدنش..)
پرسیدم کیست؟؟ و او خواست تا کمی صبر کنم..
مدتی بعد در مکانی شبیه به قبرستان ایستاد و پیاده شدیم. وقتی کمربند ایمنی اش را باز میکرد با لبخند گفت (اینجا اسمش بهشت زهراست.. خونه ی اول و آخر همه مون..)
اینجا چه میکردیم. با ترس کنارش قدم میزدم و یک به یک قبرها را برانداز میکردم.
جلوی چند قبر توقف کرد.
شاخه ایی گل بر روی هم کدامشان گذاشت و برایم توضیح داد که از رفقایِ مدافعش در سوریه و عراق بوده اند.
حزن خاصی در چهره اش میدویید و من او را هیچ وقت اینگونه ندیده بودم.
دوباره به راه افتادیم. از چندین آرامگاه عبور کردیم که ناگهان با لبخندی خاص، نجوا کرد که رسیدیم. کنار یک مزار نشست. با گلاب شستشویش داد و گلها را یک به یک رویِ آن چید.
من در تمام عمرم چنین منظره ایی را ندیده بودم. حتی وقتی پدر را دفن میکردند هم به سراغش نرفتم. راستی آن مردِ شِبه پدر در کدام قبرستان دفن بود؟؟
حسام با محبت صدایم زد و خواست تا کنارش بنشینم. (اینجا مزار پدرِ شهیدمه..
ایشون همون کسی هستن که بهش قول داده بودم دست خانوممو بگیرمو بیارم تا بهش نشون بدم؟؟
هرچند که این آقایِ بابا از همون اول عروسشو دیده و پسندیده بود؟؟)
امیرمهدی دیوانه شده بود؟؟ ( مگه مرده ها ما رو میبینن؟؟)
حسام ابرویی بالا انداخت ( مرده ها رو دقیقا نمیدونم.. اما شهدا بله، میبینن؟؟)
نه انگار واقعا سرش به جایی خورده بود ( شهدا؟؟؟ خب اینام مردن دیگه..)
خندید و با آهنگ خواند ( نشنیدی که میگن.. شهیدان زنده اند، الله اکبر.. به خون آغشته اند، الله اکبر..)
نه نشنیدم بود. گلها را پر پر میکرد ( شهدا عند ربهم یرزقونند.. یعنی نزد خدا روزی میخوردن.. یعنی جایگاهش با منو امثالِ منِ بدبخت، زمین تا آُسمون فرق داره.. یعنی میان، میرن، میبینن، میشنون.. یعنی خلاصه که خدا یه حالِ اساسی بهشون میده دیگه..)
حرفهایش همیشه پر از تازگی بود. نو و دست نخورده..
چشمانش کمی شیطنت داشت ( خب حالا وقتِ معارفه ست..
ادامه قسمت ۸۰ در پست زیر👇👇👇👇👇
@tafakornab
@shamimrezvan
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
داستانی واقعی #فنجانی_چای_باخدا
#ادامه_قسمت_۸۰
❤️معرفی میکنم.. بابا.. عروستون..
عروسِ بابام.. بابام
خدایی تمام اجدادمو آوردین جلو چشمم تا عروس بابام شدیناااا..
وقتی مامان گفت که شما جوابتون منفیِ چسبیدم به بابام که من زن میخوام..
که زنمم باید چشماش آّبی باشه.. قبلا ساکن آلمان بوده باشه.. داداشش دانیال باشه.. اسمشم سارا باشه..
یک روز درمیونم میومد اینجا و میگفتم اگه واسم نری خواستگاری؛ وقتی شهید شدم هر شب میرم خواب مامانو اسمِ حوریاتو یکی یکی بهش لو میدم..)
قلبم انگار دیگر نمیزد.. مگر قرار بود شهید شود؟؟ در عقدنامه چیزی از شهادت قید نشده بود.
ناخوداگاه زبانم چرخید ( تو حق نداری شهید بشی..)
لبخندش تلخ شد ( اگه شهید نشم.. میمیرم..)
او حق نداشت.. من تازه پیدایش کرده بودم.. نه شهادت، نه مردن..
با جمله ی آخرش حسابی به هم ریختم. حال خوشی نداشتم. انگار سرطانِ فراموش شده، دوباره به معده ام سرک میکشید و چنگ میانداخت.
این سید زاده ی خوش طینت، همه اش مالِ من بود.. با هیچکس قسمتش نمیکردم.. هیچکس..
حتی پدرشوهر شهیدی که داشتنِ حسام را مدیونش بودم..
بعد از بهشت زهرا کمی در اطراف تهران گردش کردیم و او تلاش کرد تا حالِ ویران شده ام را آباد کند. اما افکار من در دنیایی غیرقابل تصور غوطه ور بود و راه رسوخی وجود نداشت.
کنار یک بستنی فروشی ایستاد و با دو ظرف پر از فالوده برگشت.
مشغول خوردن بودیم که هرازگاهی نگاهی پرتشویش به ساقِ بیرون زده از آستین مانتوام میانداخت.
دلیلش را نمیفهمیدم. پس بی توجه از کادم که دوست ندارم عروسی کچل باشم؟؟
نفسم را با آه بیرون دادم. کاش اصلا مجلسی به نام عروسی به پا نمیکردیم.
انگار نگاهم را خواند ( سارا خانوم.. مادرم فقط منوداره و هزارتا آرزویِ مادرانه واسه عروسیم. پس نمیخوام دلشو بشکنمو تو حسرت بذارمش.
اما شرایط شمارو هم کاملا درک میکنم..
منتظر میمونم هر وقت آماده بودین، مجلس رو به پا کنم.. نگران هیچ چیز نباشین..)
چقدر سخاوتمندانه به فریادِ نگاه و آهِ بلند شده از نهادم پاسخ داد و بزرگوارانه به رویم نیاورد که مانندِ تمام عروسهایِ دنیا نیستم..
نواده ی علی که انقدر خوب باشد.. دیگر تکلیفِ حدِ اعلایِ خودش مشخص است.
با ماشین در حال حرکت بودیم که ناگهان توقف کرد و با گفتنِ ( چند لحظه صبر کنید الان میام) به سرعت پیاده شد.
با چشم دنبالش کردم، وارد یک مغازه شد و چند دقیقه بعد با بسته ایی در دست برگشت.
بسته را باز کرد و دو تکه پارچه ی مشکی اما نگین کاری شده را از آن بیرون کشید.
با تعجب پرسیدم که اینها چیست؟؟ و او با لبخند پاسخ داد ( اگه دستتونو بدین، متوجه میشین..)
از رفتارش سردرنمیاوردم. دستم را به سمتش دراز کردم. مچم را به نرمی گرفت و پارچه را به آرامی رویِ ساقِ دستم پوشاند..
این اولین برخورده فیزیکی مان بود. و چقدر مردانگی انگشتانش دلچسب، سنجاق میشد به گوشِ حسِ لامسه ام..
با تعجب به ساقِ دستم خیره شدم. حالا چیزی شبیهِ یک آستینِ کشی رویِ آن را پوشانده بود.
اینکار را در مورد دست دیگر هم تکرار کرد.
به دستانم که حالا توسط این آستین هایِ اضافه و نگین کاری شده؛ فقط تا مچشان مشخص بود، نگاه کردم. (اینا چیه؟؟)
کمی سرش را خاراند ( والا اسم دقیقشو نمیدونم.. اما فکر کنم بهش میگن ساق دست.. )
آستین مانتوام را رویشان کشید و مرتب کرد. اما دلیل اینکار چه بود؟؟ ( خب به چه درد میخورن؟؟ واسه چی اینارو دستم کردین؟؟)
لبخند بامزه ایی روی صورتش نشاند و ابرویی بالا داد ( آخه آستین های مانتوتون کوتاه بود..
تا دستاتونو یه کوچولو تکون میدادین، ساق تون کاملا مشخص میشد..)
متوجه منظورش نمیشدم ( خب مگه چیه؟؟ )
مهربانتر از همیشه پاسخ داد ( بانوی زیبا.. حد حجاب گردی صورت و دستها تا مچِ..
حیفِ که چشمِ هر رهگذری به طلایِ وجودتون بیوفته..
شما نابی.. تاج سری..
کدوم پادشاهی تاجشو وسط بازار رها میکنه تا هر کس و ناکسی حظ ببره و کیف کنه؟؟؟ )
حالا دلیل آن نگاههایِ پر تشویش را میفهمیدم.
شاید اگر یک سال پیش کسی از حجاب و حدودش میگفت، سر به تنش نمیگذاشتم. اما حالا با عشق سر به اطاعت خدا فرود میآوردم.
راست میگفت. من ارزان نبود که ارزان حراج شوم..
وقتی لبخندم را دید بسته ایی دیگر را به سمتم گرفت. ( اینم جائزه ی خنده هایِ دلبرونه تون..)
مذهبی ها عاشقانه هایشان بویِ هوس نمیداد..
عطرشِ مثله نسیمِ دریا خنک بود.. خنکه خنک..
بسته را باز کردم. یک روسریِ زیبا و پر نقش و نگار..
دست در جیبش کرد و سنجاقی زیبا و آویز از آن در آورد ( اینم سنجاقش.. که وقتی لبنانی میبندین،
با این محکمش کنید تا یه وقت باز نشد..)
و این یعنی روسری ایت را زیبا سر کن..
شبیه به دخترکانِ عروسِ خاورمیانه..
ادامه دارد..
@tafakornab
@shamimrezvan
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#حدیث_روز👆
💎 #موسی_بن_جعفرالکاظم (ع):
مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَصِلَنا فَلْيَصِلْ فُقَرآءَ شيعَتِنا؛
كسى كه قدرت ندارد به ما صله نمايد، به شيعيان نيازمند ما رسيدگى نمايد.
📚بحارالانوار، ج 74، ص 316
➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎 #امام_رضا_علیه_السلام :
نَحنُ نورٌ لِمَن تَبِعَنا ، وهُدىً لِمَنِ اهتَدى بِنا .
▫️«ما براى كسى كه از ما پيروى كند ، روشنايى هستيم ، و براى كسى كه به وسيله ما راه بجويد ، مايه راه نمايى .»
📚 تفسير القمّي : ج 2 ص 104
➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎 #امام_جواد(ع):
اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبان رسيدن به هر بلندايى
الثِّقَةُ باللّهِ تعالى ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ،و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ
📚ميزان الحكمه ج 13ص 459
➿〰➿〰➿〰➿〰➿
🔅 #امام_هادی_علیه_السلام :
اَلشاكِرُ أسعَدُ بِالشُّكرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتي أوجَبَتِ الشُّكرَ لِأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَالشُّكرَ نِعَمٌ و عُقبى .
🔹 « شكرگزار را، به جهت شكرگزارى، سعادتى است بزرگ تر از نعمتى كه شكرگزارى را بر او واجب كرده است؛ زيرا نعمت، كالايى است و شكر، نعمتى همراه با آخرت .»
📚 گزیده تحف العقول ص 66
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی #احکام_روزه
💠 #مسواک و #نخ دندان هنگام #روزه
❓ سوال: آیا مسواک زدن و استفاده از نخ دندان در حال روزه اشکال دارد؟
✅ پاسخ: مسواک زدن با خمیر دندان در حال روزه اشکال ندارد، ولی باید از فرو رفتن آب دهان جلوگیری شود و دهان را بعد از آن بشوید.
✔️ همچنین استفاده روزه دار از نخ دندان - که ماده فلوراید و طعم نعنا دارد - اگر آب دهان را فرو نبرد، اشکال ندارد.
📚 منبع: کتاب «آموزش مصور احکام» مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای، احکام عبادات، بخش روزه، ص 360.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتیهای_آفرینش👆
🌙 #هرروزیک_آیه
✨یکی از #برترین_اعمال #تفکر است✨
🌙الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
🌙 ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮ ﺁﺭﻣﻴﺪﻩ ﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ ، [ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻗﻠﺐ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ] ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺍﻳﻦ [ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ ] ﺭﺍ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻧﻴﺎﻓﺮﻳﺪﻯ ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻰ ﻣﻨﺰﻩ ﻭ ﭘﺎﻛﻰ ؛ ﭘﺲ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭ .(191)
🌴سوره آل عمران آیه 191🌴
♨️شما را به جرعه ای #تفکر مهمان میکنم❤️🌿.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#دعا_درمانے 👆
#اضطراب_تحصیل
✍🏼 هر محصلی که پشت کتاب
درس این دعا را بنویسد در طلب
علم و تحصیل معارف توفیق یابد
📚گلهای ارغوان ۱۸۸/۱
مطالب مشابہ ↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
#مخصوص_خانمها
💟همانقدر که زن ، بودن میخواهد
مرد هم ، محبت و آرامش میخواهد
💟همانطور که باید قربان صدقه ی روی بی آرایش زن رفت
💟باید فدای خستگی های مرد هم شد ...
♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆
#مخصوص_آقایان
✅با #لحن_ملایم ازهمسرتون درخواست داشته باشین ونه باحالت #دستور
💟 #عزیزم میشه یه لیوان آب بدی؟
💟خانم خانما #قربون_دستت یه چایی باهم بخوریم؟
💟 #محبت_معجزه_میکنه
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
✅بچه ها شنونده های خوبی نیستند اما مقلدهای خیلی خوبی هستند!
داد بزنید= داد میزنند
لج کنید= لج میکنند
اول سلام کنید= اول سلام میکنند
احترام بگذارید= احترام میگذارند
تغییر را از خودمان آغاز کنیم ...
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
"زندگی"
یک مسابقه نیست...
بلکه سفری است که هرقدم ازمسیر آن راباید لمس کرد
چشید،
و لذت برد😍😘
"زندگیتون "پرازشادی وزیبایی🎉
#عصربخیر
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh