eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 از برای محبت روز یکشنبه صبح قدری نمک را بسیار سایئده که بسیار نرم بشود و در پیش روی خود گذارد و 51 دفعه این دعا را بخواند و بر آن دمد و نمک را در جای گرم و داغی قرار دهد به قصد محبت مطلوب آیات 78 و 79 سوره یس : وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾   📖اسرار المقاصد @shamimrezvan ღگشا👆👆
‍ ‍ هر كس را كه باشد سوره از قران كريم را در ساعت سعد (روز یکشنبه ساعت 1ظهر) بنويسد و در موم زرد عسل بپيچد و در محلی كه زندگی می كند مخفی نمايد طوريكه كسی از محل آن باخبر نباشد برايش خواستگار پيدا می شود. 📚قرآن درمانی @shamimrezvan ღگشا👆👆 🌸🍃👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و دوم‌✍ بخش سوم 🌹ولی صبح که برای نماز رفتم اول عکس اون رو برداشتم و نگاه کردم و بی اختیار بوسیدم و بهش گفتم از این به بعد فقط من می مونم و تو. با هم زندگی می کنیم… دیگه اصلا سعی نکردم اون رو ببینم یا سراغش برم و یا باهاش حرف بزنم. مثل اینکه هیچ اتفاقی بین ما نیفتاده… 🌹ولی من قلبم رو می خواستم چیکار کنم؟ مگه از اول دست من بود که حالا بتونم اون رو کنترل کنم؟ وقتی نزدیکش بودم نفسم بند میومد و وقتی از دور پیداش می شد ضربان قلبم اونقدر تند می شد که احساس می کردم تمام بدنم داره مثل قلبم می زنه و از همه بدتر ساعت اومدنش به خونه بود که دیگه حسی به تنم نبود و فقط سکوت می کردم تا صدای ماشینش و بعد صدای در رو و صدای پای اون روی پله ها رو و صدای در اتاقش رو بشنوم و این ها هیچ اختیاری نبود… وقتی پای ایرج در میون بود من مثل عروسک کوکی می شدم که اختیاری از خودش نداره…. 🌹یبست روز دیگه هم به همین منوال گذشت هوا خیلی سرد شده بود من تصمیم گرفتم از راه دانشگاه برم و برای خودم یک پالتو بخرم. ولی به عمه چیزی نگفتم چون اون موافقت نمی کرد که من پولم رو خرج کنم. مرتب به من سفارش می کرد که پولات رو از بانک نگیر و جمع کن برای آینده ات… دنیا بند و بنیان نداره… و هر چیزی که من نیاز داشتم رو برام تهیه می کرد… 🌹از گوشه و کنار می شنیدم که تورج به عمه زنگ می زنه و گاهی با ایرج تماس می گیره… ولی خبر دیگه ای نداشتم… و تو این مدت خونه هم نیومد… البته شاید بازم من کج خیالی می کردم ولی احساسم این بود که علیرضا خان هم با من خیلی مهربون مثل قبل نبود. 🌹اتفاقا اون روز ساعت دو تعطیل شدم و یک تاکسی گرفتم و رفتم خیابون پهلوی تا بگردم و یک پالتوی خوب بخرم… همه جا بسته بود پس پیاده راه افتادم و از کنار پیاده رو بی هدف قدم زدم تا مغازه ها باز شد. ولی از بس دلم گرفته بود بازم دلم می خواست به همون کار ادامه بدم، بی اینکه به چیزی نگاه کنم از کنار مغازه ها رد می شدم… یک مرتبه دیدم که پیاده مقدار زیادی راه رفتم و دیگه جایی بودم که اصلا بوتیکی نبود. دوباره برگشتم… 🌹ولی چیز مناسبی پیدا نکردم… به ساعت نگاه کردم و دیدم که نزدیک نه شبه و حتما عمه نگران من شده. با عجله یک تاکسی گرفتم و بر گشتم خونه. زنگ در وردی رو زدم آقا کریم در رو باز کرد. از دیدن من تعجب کرد که چرا تو این سرما پیاده اومدین؟ خانم می گفتین اسماعیل تو اتاق من بود می فرستادم دنبالتون… گفتم نه مهم نیست با تاکسی اومدم… هنوز چند قدم نرفته بودم که اسماعل ماشین رو روشن کرد و اومد تا همون چند قدم راه رو منو ببره… گفتم آخه چه لزومی داره؟ راهی نیست خودم می رفتم… 🌹گفت: نه خیر آقا سفارش کرده بیست بار اومده دم در و برگشته می ترسیدن شما سرما بخورین… پرسیدم علیرضا خان؟ گفت: نه خیر آقا ایرج. الانم تو حیاط هستن… همون رو گفت که من چشمم افتاد به ایرج که روی پله ی وردی وایساده بود. ماشین که وایساد عمه هم اومد… پیاده شدم ایرج دوید جلو و پرسید اتفاقی برات افتاده؟ گفتم نه چه اتفاقی؟ رفتم خرید… 🌹عمه داد زد خوبی؟ کجا بودی تا حالا؟ چرا بی خبر رفتی مُردیم و زنده شدیم بدو… بدو حمیرا تو رو می خواد… بدو حالش خیلی بده… با عجله از پله ها رفتم بالا و خودم رو رسوندم به اتاق حمیرا… داشت ناله می کرد اونقدر جیغ زده بود که دیگه نایی نداشت… رو تخت نشستم و بغلش کردم دستهاشو انداخت دور گردن من و سرشو مثل یک بچه ی بی پناه گذاشت روی سینه ام و نفس نفس می زد و آهسته ناله می کرد…گفتم: الهی بمیرم، ببخشید عزیزم نمی دونستم بیدار میشی وگرنه نمی رفتم غلط کردم… و اون بیشتر خودش رو به من می چسبوند و آروم تر می شد. 🌹گریه ام گرفته بود هم من و هم عمه و هم ایرج و حتی مرضیه اشک می ریختیم …..(حالا می فهمم که همه ی آدما مثل حمیرا نیاز دارن که همون طور سرشون رو روی یک سینه ای بزارن که برای اونا مطمئن و امن به نظر بیاد چه اونایی که مغرورند و قوی هستن و چه اونایی که ضعیف و ناتوانند این یک نیاز انکار ناپذیره انسانه، بعضی ها به دنبال همین نیاز گم میشن… چون جایگاه خودشون رو پیدا نمی کنن یا به اشتباه پناه می برند) @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ "‌ "بر اساس داستان واقعی و دوم ✍ بخش چهارم 🌹تا موقعی که حمیرا آروم روی پای من خوابش برد،ایرج و عمه بالای سر ما وایساده بودن… این طور که عمه می گفت: خیلی هر دو اذیت شدن، هم برای من نگران بودن هم برای جیغ و فریاد های حمیرا… من حمیرا رو خوابوندم و رفتم تا لباسم رو عوض کنم . وقتی رفتم تو آشپزخونه ایرج و عمه اونجا بودن. مرضیه داشت شام رو می کشید.. اونا داشتن با هم حرف می زدن… 🌹عمه می گفت : می ببینی تو رو خدا وقتی حالش خوبه میشه دختر بابا وقتی بد میشه به من فحش میده انگار تقصیر منه. چی بهش بگم… آخه حرفم که نمی شه بهش زد زود قهر می کنه و میره بدتر منو حرص میده… ایرج گفت: خودتو ناراحت نکن مادر من، مردا نمی تونن مثل زن ها احساس شونو بگن… یک جور دیگه ابراز می کنن. خودت می دونی که اون برای حمیرا چقدر غصه می خوره ولی نمی تونه نشون بده. تازه طاقتش هم از شما کمتره… 🌹عمه رو کرد به من و گفت حالا تو بگو کجا رفته بودی؟ دلمون هزار راه رفت… من که گفتم حتما یک بلایی سرت اومده… گفتم: دانشگاه دیر تعطیل شد بعدم دیدم سردمه رفتم پالتو بخرم باجه تلفن هم دم دستم نبود، ببخشید، فکر نکرده این کارو کردم… عمه با اعتراض گفت: تو پالتو می خواستی؟ میومدی با اسماعیل یا ایرج می رفتی. تو رو خدا دیگه بی خبر جایی نرو. به من بگو چه ساعتی میای همون موقع بیا. من کاری ندارم کجا میری فقط بدونم که حالت خوبه همین… گفتم چشم عمه دفعه ی آخرمه دیگه این کارو نمی کنم، قول میدم. 🌹با اومدن علیرضا خان حرف قطع شد و شام خوردم و بدون اینکه به صورت ایرج نگاه کنم رفتم بالا … فردا هم رفتم دانشگاه. اون روز خیلی درس داشتم و سرم خیلی شلوغ بود بیشتر دانشجو هایی که با من هم کلاس بودن من رو شناخته بودن و چون من در درس از اونا قوی تر بودم مرتب اشکال هاشون رو از من می پرسیدن پس بازم دیرتر از دانشگاه اومدم بیرون… جلوی در ورودی ایرج رو دیدم که از سرما خودش رو خم کرده بود …. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🔅 : 🔸 سَبَبُ التَّدمير سوءُ التَّدبيرِ . 🔹« علّت ويرانى ، سوء تدبير (بى مديريّتى) است . » 📚 غرر الحكم : ج ٤ ح ٥٥٤٩ 〰➿〰➿〰➿〰➿〰 💎حضرت فاطمه زهرا عليها السلام : هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد 📚ميزان الحكمه، جلد 4، صفحه 49 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ❓سوال: آیا خواندن روى تخت و تشک ابرى، صحیح است؟ 📝پاسخ: اگر هنگام نماز، تخت حرکت زیادى نداشته و بدن در موقع قرائت و ذکر، روى آن آرام باشد، نماز صحیح است. ❓سوال: آیا نماز خواندن بر روى فرش ابریشم، صحیح است؟ 📝پاسخ: همه مراجع: آرى، صحیح است. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم ✨ببخشید و چشم بپوشید ، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است 📚سوره نور ، آیه٢٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹👈ابلیس به ۵ علت بدبخت شد🌹 ➊اقــــرار به گـــــناه نڪرد ➋از ڪرده پشـــــیمان نشد ➌خــــود را مـلامـت نڪرد ➍تصـمیم به تـــوبه نگرفت ➎از رحـمت خدا نامید شد. 💐آدم به ۵ علت سعادتمـند شد💐 ➊اقـــــرار به گـــــــناه ڪرد ➋از ڪرده پشـــــــیمان شد ➌خــــود را ســـرزنش ڪرد ➍تعـــجیل در تـــــوبه ڪرد ➎به رحمت حق امید داشت. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃جهت خیانت نکردن همسر🍃 ✨هر روز ٢٢۰ مرتبه ذکر 《 》 تا یکسال مداومت کنند تا برای همیشه ریشه کن بشه این مشکل ان شا الله ✧💞✧💞 @shamimrezvan ღگشا👆👆
🌸خــدایا همینکه 💗حال دوستانم خوب باشد 🌸و لبخند بر لبشان کافیست 💗در این عصر زیبـا آنها را 🌸به آغوش مهربانت میسپارم 💗و بهترین هدیه سلامتی را 🌸برایشان آرزومندم         ☕️🍩 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
مجموعه ای بی نظیراز: 🔴داستانهای ناب خداشناسی وحکایات شیرین 🔵ریشه ی ضرب المثلهای اصیل ایرانی 🔴داستانهاي شيرين انبيا و معجزات پيامبران 🔵زندگينامه شيطان 🎯در مجموعه ی داستانِ راستان 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
💝ازدواج وقتی خوب پیش می رود که حداقل یک نفر بتواند معذرت خواهی کند. 🔴غرور داشتن در رابطه زناشویی چیز قابل قبولی نیست. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
👨‍👩‍👧‍👦 💢اگر قرار است اتفاق مهمي " چه خوب چه بد " در خانواده رخ دهد صبر نكنيد تا آخرين دقيقه خبر آن را به دختر يا پسر نوجوانتان بدهيد. اگر جز اين باشد او احساس مي كند كه وجودش در خانواده اهميتي ندارد! @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ 🔵بانویی که امام حسین علیه السلام، سه بار در قبر به دیدنش آمد!🔵 ✳️ائمه اطهار به ویژه امام زمان(علیه السلام) تاکید فراوانی بر مداومت به خواندن زیارت عاشورا داشته اند. 🌟 این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی به شمار می رود. 📜از حاج محمدعلی روایت شده که: در یزد مرد صالح و فاضلى بود که به فکر آخرت خویش بود و شبها در مقبره اى خارج شهر یزد که به آن مزار گویند، مى خوابید. 💠این مرد همسایه اى داشت که از کودکى در مکتب و غیره با هم بودند، تا اینکه بعدها باج خواهى و پول زورگرفتن را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم چنین مى بود، تا اینکه مرد و در همان مقبره مذکور دفن کردند. 🔴هنوز یک ماه نگذشته بود که حاج محمد على او را در خواب دید، با حالت زیبا و سر حال از نعمت!! 💬او گوید: نزدش رفتم و به او گفتم: تو از کسانى نبودى که در باطن نیکو باشی و کار تو جز عذاب نتیجه اى نداشت، چگونه به این مقام رسیدى؟! ♨️آن مرد گفت: آرى مسئله همانطور است که تو گفتى، من تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم، 🌺تا اینکه همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و او را در اینجا دفن کردند و اشاره کرد به مکانى که صد ذراع فاصله داشت و در همان شبى که او را به خاک سپردند، حضرت امام حسین(علیه السلام) سه بار به دیدن او آمدند. 🌺و در مرتبه سوم دستور فرمود: تا عذاب را از اهل این قبرستان بردارند، به این جهت حال من نیکو شد و در نعمت و وسعت قرار گرفتم... 💬حاج محمدعلى گوید: با تعجب از خواب بیدار شدم، استاد اشرف آهنگر را نمى شناختم و جاى او را نمى دانستم، در میان بازار آهنگرها جستجو نمودم تا استاد اشرف را پیدا کردم... از او پرسیدم،آیا شما همسر دارى؟ گفت: داشتم، ولى دیشب فوت نمود و او را در فلان جا دفن کردیم... 💥از او پرسیدم: آیا همسر شما به زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته بود؟ گفت: خیر... ❓پرسیدم: آیا مصیبت حضرت را مى نمود؟ گفت: خیر. 🔰پرسیدم: آیا او براى امام حسین مجلس مصیبت برپا مى کرد؟ جواب داد: خیر، منظورت از این سوالها چیست ؟ ♻️ آن مرد داستان خواب خود را بیان کرد و گفت مى خواهم رمز آن ارتباط میان او و امام حسین را دریابم. 🔆استاد اشرف گفت: آن زن همواره به خواندن مداومت داشت... 📚شیخ عباس قمی، کتاب شریف مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan
👆 ✅9 بیماری که میشود با 9 میوه خشک آن را درمان و یا از ابتلا به آن پیشگیری کرد برای عزیزانتون ارسال کنید join us 👌👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ ✅ده چیز ✅ده چیز دیگر را از بین میبرد ✨نیکی، بدی را ✨تکبر ،علم را ✨توبه ،گناه را ✨دروغ ،رزق و روزی را ✨عدل، ظلم را ✨غم ،عمر را ✨صدقه ،بلا را ✨خشم ،عقل را ✨پشیمانی، سخاوت را ✨غیبت ،کارهای خوبت را @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💙👈 مرحوم نائینی می فرماید:↯↯↯ 🍃🌹 و هرکس هر شب ۱۱۱مرتبه بگوید ((یا عٰالِیُ یٰا کٰافِیُ )) خداوند متعال تمام امور او را کفایت میکند انشالله تعالی.🌹🍃 📚 منبع :کشکول سیاح :۳۰۲/۲ 🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂 @shamimrezvan ღـگشا👆
❤️ 🌷«یا لطیف»🌷 جهت بخت گشایی دختران بسیار مناسب است. كه می‌بایستی این ذكر را هر روز ۱۲۹ مرتبه بخوانید. 👈 و همچنین این آیه نیز همین خواصی را دارد. كه به وقت اذان خوانده شود. 🌸✨ وَ اَنْکِحُوا آلْاَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَلیمٌ ✨🌸 (سوره نور آیه۳۲). @shamimrezvan ღـگشا 👆
🌸✨ یڪ ذکرمجرب براے گشایش بختツ اگہ مجردے ودلت همســ♡ـــر مےخواد زیادبگـو↯ «رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً و َأَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ»✨ ڪلیڪ ڪنید↩️ @shamimrezvan ღگشا👆👆
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 🍡از امام صادق علیـہ السلام نقل است ڪـہ براے هر دردے بگو : ☘قَالَ الصَّادِقُ ع تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عِرْقٍ سَاكِنٍ وَ غَيْرِ سَاكِنٍ عَلَى عَبْدٍ شَاكِرٍ وَ غَيْرِ شَاكِر ☘ 🍡سپس با دست راست ریشت را بگیر و پس از نماز واجب سـہ بار بگو : ☘اللَّهُمَّ فَرِّجْ كَرْبِي وَ عَجِّلْ عَافِيَتِي وَ اكْشِفْ ضُرِّي ☘ و سعے ڪن ڪـہ این دعا با اشڪ و گریـہ باشد 📚اصول ڪافے ج 2 ص 565 – بحارالانوار ج 92 ص 50 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 @shamimrezvan ღگشا👆👆
✅برای الفت ومهربانی خانواده ✅دفع کشمکش ودعوا های مختلف ✅گرم شدن محیط زندگی 《 پیشنهـــادے فـــوق العــاده 》 ⇜۞سوره↯مبارکه۞⇝ 📚درمان باقران ص۱۳۰ @shamimrezvan ღگشا👆👆
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖 مطابق 📅 ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ هجری شمسی سوم صفر ۱۴۴۲ هجری قمری ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی ▪آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ☝ صدقه اول صبح فراموش نگردد. 🌸 اذکار دوشنبه : - یا قاضی الحاجات(100 مرتبه) - سُبحانَ اللهِ و الحَمدُللهِ(1000 مرتبه) - یا لَطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال دوشنبه ساعت ۲۳:۵۹ دقیقه قمر از عقرب خارج می شود. 🚫 در طول مدت از انجام امور اساسی، مهم و زیر بنایی زندگی بپرهیزید. مخصوصا عقد و ازدواج، انعقاد نطفه فرزند، سفر، شروع کار جدید ، امور لباس و... ☝ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید. ❌نکته: (برخی بزرگان ، صبر نمودن برای امور مهم را تا حدود یکی دو روز بعد از قمردرعقرب نیز سفارش نموده اند). 🌸 دوشنبه برای امور زیر خوب است: 🔹کشاورزی و امور زراعی 🔹ساخت و ساز 🔹تعلیم و تعلم یادگیری 🔹معالجات و درمان و ختنه کودکان 🔹صدقه امروز رفع نحوست می کند. 🚫 خرید وفروش فروش امروز سودی ندارد. 🚫 امروز از انجام امور مهم و اساسی پرهیز شود. ☝ خوب نیست در صورت ضرورت همراه با صدقه ی خوب باشد . 🌹 نوازدی که امروز به دنیا بیاید مبارک است و عمرش دراز باشد ان شاالله . 🌷مباشرت جهت فرزند دار شدن دراین دوشنبه شب (دوشنبه که شب شد ) باتوجه به قمردرعقرب و صبر کردن بعد از آن پرهیز شود بهتر است . به طور کلی بدون قمر در عقرب خوب است و فرزند آن باگذشت و جوانمرد خواهد شد دلش رحيم و جوانمرد خواهد بود ، زبانش از دروغ ، غيبت وتهمت و پاک مي ماند به امید خدا. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب است و موجب توانگری و طولانی شدن عمر می گردد. ♦ از نظر قمری در این روز خوب نیست و موجب ضعف مغز میگردد . 🔹 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی دارد و موجب دولت یافتن می گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت می شود. 🔴 ️ این دوشنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 🔹اذان صبح:۲۸ : ۰۴ 🔹طلوع آفتاب:۵۲ : ۵ 🔹اذان ظهر:: ۵۷: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۰۲ : ۱۸ 🔹اذان مغرب: ۲۰ : ۱۸ 🔹نیمه شب شرعی: ۱۵: ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود ۲۳:۲۰ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖 @shamimrezvan ღگشا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران فردایت نباش✨ ما اولین بارست که بندگی میکنیم😇 ولی او قرنهاست که خدایی میکند💕 🌙شبتون خدایی💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❣ ❤️الهی به امیدتو❤️ امروز دلم میخواهد آرام صدایت کنم: « یا قاضی الحاجات » به نام آنکـــــه خالق جهان است امید بی پناهان و بی کسان است به نام آنکـــــه یادآوردن اوتسلی بخش قلب عاشقان است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍🍀🌼به روی انور مهدی منتظر صلوات 🍀🌼به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات 🍀🌼به یمن مقدم آن منتقم که در عالم 🍀🌼کند حکومت الله مستقر صلوات 🍀🌼الّلهُمَّ 🍀🌼صَلِّ عَلَی 🍀🌼مُحَمَّدٍ 🍀🌼وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍀🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh