eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.7هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 هر صبح ،آغازِ یک فصلِ زیبا از زندگیِ ماست قدرِ هر طلوع را بدانیم سلام کنیم به عشق به دوستی و به انسانیت و دوست بداریم بی‌منت و عشق بورزیم با دل و جان سلام روزبهاری زیباتون بخیر چهارشنبه تون پرانرژی روزگارتون شاد و قشنگ
☀️🍥☀️🍥☀️🍥☀️🍥 🔻 🔻 🔶این ختم 7 روز یا 40 روز انجام بشه🔶 📝🌤مرحوم شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی در نامه ای به فردی فرمودند: ⚜اول برای فرج اقا امام زمان عج دعا کنید⚜ 💥برای اصلاح امورتان (کار و زندگی، و ... برای تمام ) ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ کلمه (آیه یک) 7مرتبه گفته شود و ادامه سوره.... به *سَلامُ قولاً مِن رَبّ الرَّحیم* رسیدید 3 مرتبه بگید و بعد 100 تا صلوات بفرستید و ادامه سوره تا آخر وهر جمعه 1000صلوات هم فرستاده شود. 💎مرحوم شیخ فرموده بودند که ثواب آنرا هدیه به ارواح اولیاء مدفون در وای السلام نجف کنید . ✍نکته ها:🔰 🔸این ختم یس هر روز و ساعتی انجام بشه خوبه. 🔹اگر حتی یک روز از ختم انجام نشه یا ناقص انجام بشه باید از اول ختم رو شروع کنید. 🔸 در دوران عذر شرعی خواندن سوره یس باتوجه به اینکه برای حاجت گرفتن هست خواندش بلامانع است⁉️ ✅جواب :خواندنش مانعی ندارد، ولی ثوابش کمتر است. 📒برگرفته از کتاب نشان از بی نشانها ☀️🍥☀️🍥☀️🍥☀️🍥
💠سه روزوقت طلوع آفتاب (چهارشنبه،پنجشنبه،جمعه)به سجده رود وهفت۷ باراین سوره را ( سوره شمس )بخواند وچون به «فالهمها»برسد حاجت خودرا از دل بگذراند💫 📚درمان با قران
! چند روزی گذشته است و عشق دیدار جگر گوشه پیامبر در همه وجود ملیکا ریشه دوانده است. رنگ او زرد شده و خواب و خوراک او نیز کم شده است. همه خیال می کنند که او بیمار شده است. قیصر بهترین پزشکان را برای درمان ملیکا می آورد اما هیچ فایده ایی ندارد. آنها درد او را نمی فهمند تا برایش درمانی داشته باشند. ملیکا روز به روز لاغرتر می شود. چشمانش به گودی نشسته است. هیچ کس نمی داند چه شده است. مادر برای او گریه می کند و غصّه می خورد که چگونه عروسی دخترش با زلزله ای به هم خورد. بعد از آن بیماری ناشناخته ای به سراغ ملیکا آمده است. امروز قیصر پدربزرگ ملیکا به عیادت او آمده است : دخترم! ملیکا عزیزم! صدای مرا می شنوی! ملیکا چشمان خودرو باز میکند. نگاهش به چهره مهربان پدربزرگش می خورد که در کنارش نشسته است. اشک چشم او بر صورت ملیکا می چکد. _دخترم نمی دانم این چه بلایی بود که بر سر ما آمد؟ من آرزو داشتم که تو ملکه روم شوی؛ اما دیدی چه شد. _گریه نکن پدربزرگ. _چگونه گریه نکنم درحالی که تو را اینگونه میبینم؟ _چیزی نیست. من راضی به رضای خدا هستم. _دخترم! آیا خواسته ایی از من نداری؟ _پدربزرگ! مسلمانان زیادی در زندان های تو شکنجه می شوند. آنها اسیر تو هستند. کاش همه آنها را آزاد می ساختی و درحق آنها مهربانی میکردی، شاید مسیح و مریم مقدس مرا شفا بدهند! قیصر این سخن را می شنود وبه ملیکا قول می دهد که هرچه زودتر اسیران مسلمان را آزاد کند. بعد از مدتی به ملیکا خبر می رسد که گروهی از اسیران آزاد شده اند. او برای اینکه پدربزرگ خود را خوشحال کند، قدری غذا می خورد. پدربزرگ خشنود می شود و دستور میدهد تا همه مسلمانانی که در جنگ ها اسیر شده اند آزاد شوند. اکنون ملیکا دست به دعا بر می دارد و میگوید : « آی مریم مقدس! من کاری کردم تا اسیران آزاد شوند، من دل آن ها را شاد کردم. از تو می خواهم که دل من را هم شاد کنی». ملیکا منتظر است شاید بار دیگر در خواب محبوبش را ببیند. شاید یار آسمانیش، حسن «علیه السلام» به دیدارش بیاید. http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 کانال نور درایتا☝️☝️
! ملیکا اعتقاد دارد که مسیح، پسر خداست، برای همین او خدا را به حق پسر می خواند تا شاید خدا به او نگاهی کند و مشکلی را حل کند. امشب دل ملیکا خیلی گرفته است. هجران محبوب برای محبوب سخت شده است. نیمه شب فرا می رسد همه اهل قصر خواب هستند. او از جایی بر میخیزد و به کنار پنجره می رود و نگاه به ستاره ها می کند. با محبوبش حسن(علیه السلام) سخن می گوید:(توکیستی که این چنین مرا شیفته خود کردی و رفتی! تو کجا هستی، چرا به سراغم نمی آیی؟ آیا درست که مرا فراموش کنی.) بعد به یاد مریم مقدس می افتد اشک در چشمان حلقه می زند،از صمیم دل او را به یاری می خواند. ملیکا به سوی تخت خود می رود. هنوز صورتش خیس اشک است. او نمی داند گره کار کجاست آنقدر گریه می کند ‌ تا به خواب می رود او خواب می بیند: تمام قصر نورانی شده. نگاه میکند هزاران فرشته به دیدارش آمده اند گویا قرار است برای او مهمانان عزیزی بیایند . او از جای خود بلند میشود و با احترام می ایستد ناگهان دو بانو از آسمان می آیند بوی گل یاس به مشام ملیکا می رسد. ملیکا نمی داند راز این بوی یاس چیست؟ ملیکا یکی از آنها را می شناسد، او مریم مقدس است، سلام می کند و جواب می شنود؛ اما دیگری را نمی شناسد. ملیکا نگاه میکند. خدای من! او چقدر مهربان است. چهره اش بسیار آشناست. مریم «علیه السلام» رو به او می کند و می گوید : « دخترم! آیا بانو را می شناسی؟ او فاطمه «سلام الله علیها» دختر محمد «صلی الله علیه و آله» است. مادر همان کسی است که تو را با عقد او در آوردند.» ملیکا تا این سخن را می شنود از خود بی خود می شود. بر روی زمین می نشیند و دامن فاطمه «علیه السلام» را می گیرد و شروع به گریه می کند. باید شکایت پسر را پیش مادر برد. مادر! چرا حسن به دیدارم نمی آید؟ او چرا مرا فراموش کرده است؟ چرا مرا تنها گذاشته است؟ اگر قرار بود که فراموش کند چرا مرا چنین شیفته خود کرده است؟ مگر من چه گناهی کرده ام که باید این چنین درد هجران بکشم؟ ملیکا همان طور گریه میکند و اشک میریزد. فاطمه «سلام الله علیها» در کنار او نشسته است و با مهربانی به سخنان گوش می دهد. فاطمه اشک چشمان ملیکا را پاک میکند و می گوید : _ آرام باش دخترم! آرام باش! _چگونه آرام باشم. ، مادر! _دخترم! آیا می دانی چرا فرزندم حسن به دیدارت نمی آید؟ _نه _تو بر دین مسیحیت هستی. ابن دین تحریف شده است. این دین عیسی را پسر خدا میداند. این کفر است. خدا هیچ پسری ندارد. خود عیسی «علیه السلام» هم از این سخن بیزار است. اگر دوست داری که خدا و عیسی «علیه السلام» از تو راضی باشند باید مسلمان بشوی. آن وقت فرزندم حسن به دیدار تو خواهد آمد. _باشد من چگونه باید مسلمان بشوم. _با تمام وجودت بگو «اَشْهَدُ ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسول‌الله» یعنی شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست ومحمد بنده او و فرستاده اوست. آری، حالا ملیکا این کلمات را تکرار می کند ناگهان آرامشی بس بزرگ را در وجود خویش احساس می کند. آری حالا ملیکا مسلمان شده و پیرو آخرین دین آسمانی گشته است. اکنون فاطمه سلام الله علیها او را در آغوش می گیرد، ملیکا احساس می کند گویی در آغوش بهشت است، فاطمه سلام الله علیها در حالی که لبخند می زند رو به او می کند و می گوید : «منتظر فرزندم باش، من به او می گویم به دیدارت بیاید». ملیکا از شدت شوق از خواب بیدار می شود. اشک در چشمانش حلقه می زند. کجا رفتند آن عزیزان خدا؟! http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 لینک کانال شمیم رضوان درایتا☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻راه رهایی ازنگرانی 🌹امام على (ع) می‌فرمایند🌹 هر گاه بيتابى(نگرانی و غصه) شدّت گرفت، بايد به خدا پناه بُرد ➖〰➖〰➖〰➖〰 🔮 هر کس پشت سر دیگری چیزی بگوید که در او هست، ولی مردم نمی دانند، غیبت او را کرده است، و اگردر او نیست، به او بهتان زده است. 🌺 🌺 👈 ، ج2، ص358 ➖〰➖〰➖〰➖〰 •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈• 🌸 امام رضا علیه السلام : 🔹 کسی که از صحنه کاری غایب باشد، اما به آن کار(چه نیک و چه بد )راضی باشد،همچون کسی است که در صحنه ی عمل حاضر بوده و آن را انجام داده است. 📖 بحارالانوار •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
☝️ ✨اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ✨مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ✨الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ ✨كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ ✨شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ ✨لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ ✨يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ ✨نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ✨وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ✨وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳۵﴾ ✨خدا نور آسمانها و زمين است ✨مثل نور او چون چراغدانى است كه ✨در آن چراغى و آن چراغ در شيشه‏ اى است ✨آن شيشه گويى اخترى درخشان است ✨كه از درخت‏ خجسته زيتونى كه نه ✨شرقى است و نه غربى افروخته مى ‏شود ✨نزديك است كه روغنش هر چند بدان ✨آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد ✨روشنى بر روى روشنى است‏ ✨خدا هر كه را بخواهد با نور خويش ✨هدايت مى ‏كند و اين مثلها را خدا ✨براى مردم مى‏ زند ✨و خدا به هر چيزى داناست (۳۵) 📚سوره مبارکه النور ✍آیه ۳۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️کلیپ کوتاه چه اعمالی غسل را باطل میکند؟ ➖〰➖〰➖〰➖〰 📝: 🔸وظیفه کسی که شک می کند وضو یا غسل واجب را انجام داده یا نه چیست؟ ✍مراجع عظام تقلید در این‌باره می‌گویند: 1. کسى که شک دارد وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد. ولی اگر شک کند که وضوى او باطل شده یا نه، بنا مى‌گذارد که وضوى او باقى است. 2. کسى که جنب شده و غسل واجبی بر عهده‌اش بوده اگر شک کند غسل کرده یا نه، نمازهایى را که خوانده و روزه‌هایی که گرفته صحیح است، ولى براى روزه‌ها و نمازهاى بعد باید غسل کند. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇
(محبت) 🌸✨برای رفع اختلاف میان زوجین شوهر سوره را ۹ بار قرائت کند خداوند متعال میانشان صلح برقرار خواهد کرد✨ 🌸✨اگر این سوره را در میان زن و شوهر ناسازگاری سه بار به شربت بخوانند و به آن دو بخورانند دوست دار یكدیگر و مهربان میشوند. ✨🌸 📗درمان با قرآن و کنوز آل محمد
هدایت شده از خانواده بهشتی
در ارتباط با همسرتان رفتار منحصر به فرد داشته باشید مثلامیتوانید کلمه ی《عزیزم》 را فقط برای او به کار ببرید ، نه اینکه درسطح همه مخاطبان خودعنوان کنید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
قابل توجه پدرهای عزیز هرچقدر هم که خسته اید ولی طوری برنامه ریزی کنید که روزانه دقایقی راصرف بازی بافرزندان نمایید.
🌹این بار اولت بود یک ﺯن و شوهر، ﺳﻲ ﺍﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٠ ﺳﺎﻝ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩﺍﻱ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺮﺩﺑﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﻗﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﺧﻮﺵ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍ . ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﯼ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺳﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﺍﺳﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ و آرام ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﺍﺳﺐ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺳﺮﮐﺶ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻤﻮﻥ ﺍسبی که همسرم سوار شده بود ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ" ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺐ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﺖ ﺑﻮﺩ!" ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ؛ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻔﻨﮕﺸﻮ ﺍﺯ کیفش ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺐ ﺭﻭ ﮐﺸﺖ. من ﺳﺮ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ؟ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ... ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ لحظه ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺷﺪ!😂 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌