eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
24.9هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
19.3هزار ویدیو
226 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✍ یکی از دوستان تعریف می کرد: 🔹اولين روزهايی كه در آلمان بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل بر می داشت و به محل کار می‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح ‌ها زود به کارخانه می ‌رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه ی دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد. 🔹در آن زمان، 2000 کارمند کارخانه با ماشين شخصى به سر کار می آمدند. 🔹روز اول من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم... روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک می ‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟ 🔹او در جواب گفت: براى اين که ما زود می رسيم و وقت براى پياده ‌رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر می رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک ‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سر کارشان برسند. مگه تو اين طور فکر نمی کنی؟! 👌 عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✍ یکی از دوستان تعریف می کرد: 🔹اولين روزهايی كه در آلمان بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل بر می داشت و به محل کار می‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح ‌ها زود به کارخانه می ‌رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه ی دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد. 🔹در آن زمان، 2000 کارمند کارخانه با ماشين شخصى به سر کار می آمدند. 🔹روز اول من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم... روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک می ‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟ 🔹او در جواب گفت: براى اين که ما زود می رسيم و وقت براى پياده ‌رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر می رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک ‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سر کارشان برسند. مگه تو اين طور فکر نمی کنی؟! 👌 عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✍ یکی از دوستان تعریف می کرد: 🔹اولين روزهايی كه در آلمان بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل بر می داشت و به محل کار می‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح ‌ها زود به کارخانه می ‌رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه ی دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد. 🔹در آن زمان، 2000 کارمند کارخانه با ماشين شخصى به سر کار می آمدند. 🔹روز اول من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم... روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک می ‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟ 🔹او در جواب گفت: براى اين که ما زود می رسيم و وقت براى پياده ‌رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر می رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک ‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سر کارشان برسند. مگه تو اين طور فکر نمی کنی؟! 👌 عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸