#داستانواقعی #برات_میمیرم
#قسمتاول
عاشق پسری شده بودم که به تمام بچه های دانشگاه می ارزید... مذهبی بود... اما در عین حال متواضع و خونگرم... اکتیو و خنده رو... ولی من کجا و اون کجا... من یک دختر بد حجابی بودم که از امل بازی و سر به زیر بودن متنفر بودم... پسرهای فامیل مثل داداشم بودن... اما دلم بد جایی گیر کرده بود ... براش میمردم... هرگز نمیتوانستم ببینم یکی غیز از من دستهاشو بگیره و تو قلبش بشینه... به خودم گفتم اگه به قلبت و خواسته ات بها میدی بسم الله... بلاخره دست به کار شدم... اما کار به این راحتی نبود... اون در شرف داماد شدن بود.... اما من ول کن نبودم... ازدواج اون یعنی مرگ من...تا اینکه تصمیم نهایی رو گرفتم... تصمیم گرفتم تو دانشگاه جلوی همه بچه ها نظرمو بگمو خودمو بندازم به پاش .... اصلا برام مهم نبود که غرورم میشکنه یا آبروریزی میشه... فقط به وصال اون فکر میکردم... یک شاخه گل گرفتم دستمو بعداز کلاس جلوی همه راهشو بستم...بهش گفتم : میدونم مذهبی هستی و از دخترای مثل من خوشت نمیاد... ولی باور کن همونی میشم که تو بخوای... چادری میشم... نمازمو به جماعت میخونم... اصلا ... اصلا هر چی شما بگید...
با من ازدواج کن.. من .. من...
ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلسله مباحث👇
💥سرنوشت ایران بدون حجاب💥
👨🏫سخنران؛مهندس امیدرضاستاری
#قسمتاول
🔸️نگاه به حجاب، صفر و صدی نیست
🔹️میگویند؛ حجاب یعنی چادر و هر کس چادری نبود، بیحجاب است🤔
🔸️دختر ضعیف الحجاب(نه بیحجاب) ضد انقلاب و بی دین نیست، بلکه فرزند ما است🌷
🔹️نگاه به زن باید بر مبنای شخصیتش باشد، نه جنسیت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh