فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه ۱۷ ارديبهـشت
و دوازدهم رمضانتون عالی🌷
خدایاامروزبه فرشتگانت بسپار🌱
سبدی پُر از آرامش🌷
برکت،خوشبختی 🌱
دلخوشی وحس خوب زندگی را🌷
برای دوستانم به ارمغان بیاورند🌱
#سلام_صبحتون_پر_از_خير_و_بركت🌷
💕💕💕
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#نمازمجرب_براےمهربان_ڪردن_یڪ_شخص
💯✍🏻چون یک شنبه یا چهارشنبه شب برسد چون مردم خفته باشند وضو بسازد و دو رکعت نمازگذارد در رکعت اول یک بار سوره فاتحه و بیست نوبت آیه
آیه 128 سوره توبه :
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ
⇇و در کعت دوم یک بار سوره حمد و بیست بار همین آیه را بخواند چون سلام داد بیست بار صلوات فرستد و بعد از آن سر به سجده نهد و بیست بار بگوید :
♡یا رحیم♡فلان را مهربان من گردان
چون این نماز گذارده باشد هر روز که شود آنکس مهربان گردد تا جای که وصف نتوان کرد
📚تحفة الاسرار ص 87
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#آیه_درمانی
#اهل_علم_و_غنی_شدن
✍ روز چهارشنبه ۷۰ مرتبہ
این آیہ شریفه(۲۱حشر) را بخواند
بر اهل علم و قلم فائق آید
و غنے و مڪرم گردد
📚 رهنمای گرفتاران
ڪلیڪ ↩️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_۶۶
❤️سکوتی عجیب..
چیزی محکم به زمین کوبیده شد.. جراتی محضه باز کردنِ چشمانم نبود..
نفسِ راحت حسام، کمکم کرد تا بدانم هنوز زنده ام. چشمانم را باز کردم. همه جا تار بود..
برخوردِ مایه ایی گرم با صورتِ به زمین چسبیده ام، هشیارترم کردم. کمی سرم را چرخاندم.
صوفی با صورتی غرق در خون و متلاشی، چند سانت آن طرف تر پخشِ زمین بود. تقریبا هیچ نقشی از آن بومِ زیبا و عرب مسلک در چهره اش دیده نمیشد..
زبانم بند آمده بود.. هراسان و هیستیریک ، به عقب پریدم.. دیدنِ آن صحنه ی مشمئز کننده از هر چیزی وحشتناکتر بود.. شوک زده، برایِ جرعه ایی نفس دست و پا میزدم..
صدایِ عثمانِ اسلحه به دست بلند شد ( مهره ی سوخته بود.. داشت کار دستمون میداد..)
و با آرامش از اتاق بیرون رفت..
تلاش برایِ نفس کشیدن بی فایده بود.. دوست داشتم جیغ بکشم.. اما آن هم محال بود.
حسام به زور خود را از زمین کند. شالِ آویزان از گردنِ صوفیِ نگون بخت را رویِ صورتِ له شده اش انداخت.. سپس خود را به من رساند. روبه رویم نشست. ( نفس بکش.. آروم آروم نفس بکش..)نمیتواستم..
چهره ی نگرانش، مضطرب تر شد. ناگهان فریاد زد ( بهت میگم نفس بکش..) . و ضربه ایی محکم بن دو کتفم نشاند.. ریه هایم هوا را به کام کشید..
چشهایم به جسد صوفی و ردِ خونِ مانده روی زمین، چسبیده بود. حسام رو به روی صورتم قرار گرفت. دستانش را بلند کرد (سارا فقط به من نگاه کن.. اونورو نگاه نکن.. سارا.. ). حالا فقط در تیررس نگاهم، جوانی بود که نمیدانستم در واقع کیست..
از فرط ترس، لرزشی محسوس به بدنم هجوم آورد.. اگر دستِ این لاشخورها به برادرم میرسید، حتی جسدش هم سهم من نمیشد. چانه ام به شدت میلرزید و زیر لب نام دانیال را زمزمه میکردم، مدام و پی در پی. حسام آستین مانتوام را گرفت و مرا به جهتی، مخالفِ صوفی چرخاند ( آروم باش.. میدونم خدارو قبول نداری.. اما یه بار امتحانش کن.. ).
خدا؟؟ همان خدایی که همیشه وجودش را انکار کردم؟؟
در آن لحظه حکمِ تک دیواری کاهگلی را داشتم که در دشتی پهناور و در مسیرِ تاخت و تازِ طوفان قرار گرفته.. بی هیچ ستونی.. بی هیچ پایه ایی.. و هر آن امکانِ آوار شدن دارد..
نیاز.. نیاز به خواستن، نیاز به قدرتی برتر، قلبم را خالی کرد.. من پناهی فرازمینی میخواستم تا هیچ نیرویی، یارایِ مقابله با آن را نداشته باشد و حسام، مادر، دانیال حتی تمامِ آدمهایِ رویِ زمین؛ آن که باید، نبودند…
برای اولین بار خدا را صدا زدم.. با تک تکِ مویرگهایِ وجودیم.. خواستم بودنش را ثابت کند..
من دانیال را سالم میخواستم.. پس اعتماد کردم، به خدایِ حسام..
مهر را از جیبم بیرون آوردم و عطر خاک را به جان کشیدم. حسام لبهای بی رنگ شده اش را نزدیک گوشم گرفت (دانیال حالش خوبه.. خیلی خوب.. )
خنده بر لبهایم جا خشک کرد.. چقدر زود خدایی را در حقم شروع کرده بود. پس حسام از دانیال خبر داشت و چیزی نمیگفت.
سرو صدایی عجیب از بیرونِ اتاق بلند شد.. حسام با چهره ایی ضعف رفته اما مطمئن به دیوار تکیه داد.. صدایش از ته چاه به گوش میرسید ( شروع شد..)
ناگهان در با لگد محکمی باز شد..
و عثمان با چشمانی به خون نشسته وارد اتاق .. ادامه دارد..
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
@tafakornab
@shamimrezvan
#احکام_شرعی
#احکام_بانوان
#روزه #حیض #پاکشدن_حیض
🔺 علم به پاك شدن از حيض در اثناى روز ماه رمضان:
⭕️ #سوال : اگر زنى بعلت عدم اطمينان به پاکى از حيض, در سحر ماه رمضان غسل نکند و در بين روز متوجه شود كه پاک شده بوده آيا تکليفش در اين روز امساک است؟
✅ جواب: در فرض سؤال اگر مفطرى را مرتكب نشده، نيّت روزه مىکند و بنابر احتياط واجب اين روز را قضا نمايد اما در صورت ارتكاب مفطر كفّاره آن روز بر او واجب نيست.
📚 استفتائات آیةالله العظمی خامنهای
➖➖➖➖➖➖➖
#روزه #پاکشدن_حیض
⭕️ #سوال: اگر خانم شب غسل حیض كند ولی (در) روز که روزه بوده است لکه زرد ببيند آیا روزهاش باطل است و دوباره باید غسل كند؟
✅ جواب: چنانچه خون حيض (حتي اگر بصورت لکه کمرنگي باشد) از ده روز بگذرد به مقداري که در ماههای قبل خون میديده عادت ماهانه قرار میدهد، و بقيه حکم استحاضه دارد. و اگر مجموع ( پاکي و خون) از ده روز تجاوز نکند همه آن حيض محسوب میشود.
📚 استفتاء سایت هدانا از دفتر آیت الله مکارم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز
💎پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
❌با بخيل مشورت مكن،
زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد
لَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ
📚علل الشرايع ج2 ص559
〰➿〰➿〰➿〰
💎پیامبر خدا صلى الله عليه وآله:
❌با ترسو مشورت مكن،
زيرا او راه بيرون آمدن ازمشكل را برتو تنگ مى كند
لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ
📚علل الشرايع ج2ص559
〰➿〰➿〰➿〰➿
💎رسول اكرم صلى الله عليه و آله:
❌با حريص ، مشورت مكن،
زيرا بدى آن را(حریص بودن را) در نظرت، زيبا جلوه مى دهد
َا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّهَا
📚علل الشرايع ج2 ص559
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا
✨هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ
✨الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ
✨الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۲۳﴾
✨اوست خدايى كه جز او معبودى نيست
✨همان فرمانرواى پاك سلامت بخش و
✨مؤمن به حقيقت حقه خود كه
✨نگهبان عزيز جبار و متكبر است
✨پاك است خدا از آنچه با او
✨شريك مى گردانند (۲۳)
📚 سوره مبارکه الحشر
✍ آیه ۲۳
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨ #ذکر_درمانی #شفاي_مريض✨
📚براي شفاي بيماري كه ديگر اميدي به شفاي او به وسيله اطبا نيست مرتبه ذكر ( #ياحي) كنار ظرف آب با قصد شفاي بيمار گفته شود سپس از آن آب به پيشاني و گونههاي مريض ماليده و كمي هم به او بنوشانند
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
#سیاستهای_رفتاری
🍃 غرور داشتن در رابطه زناشویی، اصلا چیز قابل قبولی نیست.
👈 معذرتخواهی، در نهایت روح بزرگ شما را نشان و حس بهتری به زندگیتان می دهد.
🍃❣
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
👶👶
#تربیت_فرزند
⚡️تماشای تلويزيون و بازي با كامپيوتر براي كودكان زير٢سال ممنوع
✨ام آرآی از مغز كودكانی كه به تماشاي تلويزيون نشسته اند نشان ميدهد مغز تغيير کرده و باعث كمبود تمركز ميشود
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
داستان شب...
گنجشک با خدا قهر بود...
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت...
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: «می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه می دارد… »
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست...
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و…
خدا لب به سخن گشود: «با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.......»
گنجشک گفت: «لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ » و سنگینی بغضی راه کلامش بست…
سکوتی در عرش طنین انداخت...
فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: «ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی. » گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود. خدا گفت: «و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! » اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...
شبتون پراز نور خدا . . .
@tafakornab
@shamimrezvan
____🍃🌸🍃____
#بسته_سلامتی
#توصیههایماهمبارکرمضان🌙
😋 #پیشگیری_از_ضعف
🔺مصرف حلیم
❇️ خوردن برخی غذاها مانند حلیم به این دلیل که دیرتر هضم میشوند جلوی گرسنگی زود هنگام را میگیرند.
👈موادی مانند گندم، جو و بادام نیز از این دستهاند.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh