#خاطرات_شهدا
🔹صبح روز پانزدهم دی ماه بود که به ما خبر دادند عملیات بیست و هشت صفر در پیش است علیرضا از قبل ما را برای عملیات آماده کرده بود .هیچ وقت بچهها را تا اینحد خوشحال ندیده بودم . شهید ماهینی ما را از منطقه« دو کوهه» به سوی« فرسیه» حرکت داد و ما در آنجا توجیه شدیم .
🔸این عملیات برای آزاد سازی هویزه بود . وظیفه ما مسدود کردن جاده تدارکاتی به منظور تصرف هویزه توسط نیروهای اسلام بود .عملیات در ساعت ده شب باآتش توپخانه شدید نیروهای اسلام شروع شد .به علت کوبنده بودن عملیات ،فرصت مقابله از دشمن گرفته شد و ما سریع خود را به جاده ی تدارکاتی رساندیم .دو سه گروه بودیم و جمعیتی حدود صد نفر بود .آنجا مستقر شدیم در موقع حمله و در همان لحظات اولیه آن چنان عملیات سنگین بود که گلوله های «آرپی جی» تمام شد و تنها گروهی که با درایت فرماندهی به دلیل استفاده از گلوله های کمتر ،هنوز گلوله آرپی جی داشت ،گروه علیرضا ماهینی بود .
🔹علیرضا احتمال داده بود که دشمن پاتک میزند و همان طور که حدس زده بود ،بعد از ساعتی پاتک دشمن شروع شد .منطقه ،انباشته از تانک و نفر بر های دشمن شد و تا چشم کار میکرد ،تانکهای دشمن دیده میشد که به سوی گروه صد نفری ما در حرکت بودند .بالگردما را زده بودند و مهمات و گروه پشتیبانی که برای کمک به ما آمده بود ،نیز قلع و قمع شده بودند .ما مانده بودیم و چند سلاح اندک و یک یا دو آرپی جی با تعدادی گلوله علیرضا در آن شرایط دشوار ،بچهها را هماهنگ میکرد آماده پیکار با دشمن شدیم .
🔸در محاصره دشمن قرار داشتیم و نفر بر های دشمن برای زهر چشم گرفتن از ما با کمک آر پی جی 11 ، موشک و شلیک مسلسلهای کالیبردار به سوی ما سرازیر شدند که در همین وضعیت ،چند نفر از بچه ها زیر نفربرهای دشمن له شدند .علیرضا به بچه ها اعلام کرد که چون دستور خاصی از بالا نرسیده لذا ما تا آنجا که می توانیم ،باید مقاومت کنیم .
🔹بیسیمهای ما از کار افتاده بود و ما به هیچجا دسترسی نداشتیم .علیرضا هر لحظه به بچه ها سرکشی میکرد و در آن شرایط سخت به نیروها روحیه میداد .شاه حسینی خود را سراسیمه به علیرضا رساند وگفت: دستور رسیده که بچه ها ماموریتشان تمام شده و خود را به هر طریقی که میتوانند از مهلکه برهانند .برای عقب نشینی میبایست محاصره شکسته میشد .
🔸علیرضا ماهینی و شاه حسینی در همین لحظه با رشادت و شجاعتی کم نظیر ،خود را به یکی از نفر برهای دشمن رساندند و با انداختن نارنجک دستی به داخل آن نفر بر ،آن را منهدم کردند که همین مساله باعث ترس و وحشت دشمن شد و ما توانستیم با درایت و تیزبینی آن بزرگ مرد به عقب بر گردیم .همان روز نیروهای اسلام توانستند هویزه و اطراف هویزه را به تصریف خود در آوردند .البته یک روز بعد از عملیات نیروهای ما ودانشجویان همراه شهید« علم الهدی» بر اثر خیانت بنی صدر و دیگران ، در کربلای هویزه گرفتار شدند و جانخود را نثار انقلاب و امام کردند .
🔹چند روز بعد از عملیات ،در حالی که خیلی از دوستانمان شهید شده بودند و خودمان خسته و کوفته بودیم ،آماده شدیم که برای مرخصی به شهرمان برگردیم .علی آن روزشاد نبود، عبوس و گرفته بود .گویا دردی جانکاه تمام وجودش را فرا گرفته بود .علت را جویا شدیم .گفت که بعد از شام در میان خواهم گذاشت.
🔸خدا میداند آن روز بر ما چه گذشت. در مدرسه شهید جلالی جمع شدیم .تعدادمان به 11 نفر میرسید .مدرسه شهید جلالی که یک روز پر از نیرو بود ، امروز تنها 11 نفر جمعیت داشت .آرام آرام خود را به علیرضا رساندیم و نزدیک او نشستیم .
🔹چراغی نفت سوز در کنارش بود که فضای اتاق را روشن می کرد .قرآن را که لای پارچه ای پیچیده بود ،بیرون آورد و با تلاوت چند آیه از سوره صف ،سخنانش را آغاز کرد .از مشکلاتی که در آن زمان در جبهه حاکم بود سخن گفت و گفت که امروز بیش از هر زمان دیگری به حضور ما در جبهه نیاز است و دکتر چمران فرموده :که ما به تک تک بچه ها احتیاج داریم .
🔸علیرضا با حالتی بغض آلود گفت: که امام حسین (ع) در شب واقعه کربلا ،چراغها را خاموش کرد و گفت :شما اختیار دارید که اینجا بمانید و یا بروید و من با خانواده ام فردا در اینجا شهید خواهیم شد .ولی بنده از شما خواهش میکنم و پای شما را میبوسم که صحنه را ترک نکنید و امام و شهدا را تنها نگذارید و امروز در جبهه به شما بسیار نیاز داریم. بچهها شروع به گریه کردند .همدیگر را در آغوش گرفتند و مصمم و استوار تر از همیشه برای اعزام به منطقه آماده شدند.
📎مالکاشترشهیدچمران ،فرماندهٔگردانعملیاتیستادجنگهاینامنظم
#شهید_علیرضا_ماهینی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۵ بوشهر
شهادت : ۱۳۶۰/۱۰/۱۰ چزابه
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍میگفت گوگـل اِرث روی نقشه سوریـه
و عـراق خطا دارد!و معتقد بــود این خطا عمـدی است.گروههای مقاومـت نتیـجه ایـن خطا را در نشانـهگیـری دیـده بودنـد.محمودرضـا هم نشسته بـود مقـدار خطا را در آورده بـود و بعد از آن،مقدار خطا را دخـالت میداد و به نیــروهای مقاومت آموزش و مشاوره میداد.وقتی رزمنـدگان مدافع حـرم با خطای محاسبـه شـده محمودرضـا
گـرا را تعیین کرده و خمپـاره میزدنـد،
تمام خمپـارهها به هدف میخوردنـد.
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#سالروز_شهادت🌷
🇮🇷 @shamimseyedoshohada 🏴
#ڪلام_شهید
امیـدوارم ...
حضرت زهرا (س) عنایتی ڪند
تا به هـدفی ڪہ از ورود به سپاه
داشتهام آن هم تنها خواستنِ شهادت
از خـداوند بود ، نائل آیم .
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سعید_علیزاده
#سالروز_شهادت
#شمیم_سیدالشهداء
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
#خاطرات_شهید
💠بزن بهادری که پا برهنه می جنگید.!
●میگفتیم چرا پابرهنه میری؟
میگفت راحتترم، اما واقعاً چیز دیگری را میدید که ما نمیدیدیم. چه دیده بود که ما نمیدیدیم؟
افسوس سالهای از دست رفته را میخورد و همیشه خود را سرزنش میکرد. شبها با پای برهنه در بیابان پر از خار پرسه میزد. زمزمهها و فریادهای شبانه او آشناترین صدا برای نزدیکانش بود. اندکاندک برهنگی پا برایش عادت شد تا جایی که به #سید_پابرهنه شهرت یافت.
●سیدحمید را نه من، نه هیچکس دیگر نمیشناسد. ما یک چیز ظاهری ازش دیده بودیم. در باطن نمیشناختیمش. او کسی بود که جنگ به برکت او و امثال او پیروز شد. تنها رزمندهای که میتوانم قسم بخورم که تک بود. هرجا حمله بود او را میدیدی. بعضی وقتها از دوستانش میشنیدم که فرماندهان از دستش ناراحت میشدند که چرا ول میکند و میرود. سید گفته بود من نمیتوانم یکجا بایستم.
●روزهای اول به سید خیلی سخت میگرفتند. بعد دیدند نمیشود مهارش کرد، آزادش گذاشتند. روحش نمیتوانست آرام بگیرد.
✍راوی: عبدالحسین سالمی
#شهید_سیدحمید_میرافضلی
#معروف_به_سید_پابرهنه
#سالروز_شهادت🌷
●به کانال شمیم سیدالشهداء ( ع ) بپیوندید●
| شمیمشـــღــــدا |
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
#خاطرات_شهید
●درحال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب وعشا به همرزمانش گفته بودبه راننده بگن باایسته...
بعد راننده اتوبوس گفت الان جایی برای نماز خواندن پیدا نمیشه ونیم ساعت بعد به مقصد میرسیم.
شهیدشالیکار درجواب به آنها گفت من یکسال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شماباعث شدین که من نماز اول وقتم را ازدست دادم.
خیلی ناراحت ونگران بودوسرش رابه شیشه اتوبوس خم کردواشک ازچشم هایش جاری شد،ازاینکه نماز اول وقت رابعدیکسال ازدست داده بود.
#فرازی_از_وصیت_نامہ
●به همه عزیزانم سفارش میکنم :
به نماز اول وقت توجه کنند که نماز دربردارنده همه چیز است.
وقتی در نماز بنده ی عاشق در مقابل معشوق که همان پروردگار است می ایستد چقدر لذت بخش وزیبامیباشد که عاشق صحبت،ومعشوق گوش می نماید و به درخواست هایش پاسخ میدهد.
#شهید_محمد_شالیکاری
#سالروز_شهادت 🌷
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
💠عشق در خون مینویسد
سورهی اخلاص را ...
از بسیجیانِ فعال مشهد بود ...
مدت طولانی برای اعزام به سوریه
به هر دری زد و به هر مقام نظامی
که می شناخت متوسل شده و حتی
التماس کرد اما به جایی نرسید ...
در نهایت با اصرار و پافشاری عجیب
توانست خودش را از طریق فاطمیون
به سوریه برساند ، نکتهی تکان دهنده
این است که محمد فقط "سه روز" در
میدان نبرد سوریه بود و این بسیجیِ
"از دنـیا دل کنده " روز ۲۵ آبان ۱۳۹۴
با آتش مزدوران سعودی تکفیری داعش
بال در بال ملائک گشود.
« روحش شاد با ذکر صلوات »
#بسیجی_مدافع_حــرم
#شهید_محمد_سخندان
#سالروز_شهادت 🌷
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
سفارشم به شما این است :
که تمام حرفتان حرف رهبری ،
عملتان عمل رهبری ،
و جانتان جان مقام رهبری باشد
و نه عقبتر و نه جلوتر حرکت کنید .
🌷شهید علی اصحابی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
۱۷آذرماه
#سالروز_شهادت🕊
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
#پـدرموشـکےایـران✌️
وقتی بازدید تموم شد، حسن روکرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اکه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید!
ژنرال های روسی خندیدندو گفتند:امکان نداره این فناوری فقط در اختیار کشور ماست
حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو میسازیم✊✌️
و دوباره صدای خندهی اونا بلند شد وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونهش رو بسازیم ولی نشد
حسن راهی مشهد شد به امام رضا متوسل شد و سه روز توی حرم موند.
حسن میگفت روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و... حلقهی مفقودهی کار به ذهنم خطور کرد سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفتهتر بود
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#سالروز_شهادت 🌷
🇮🇷 @shamimseyedoshohada
پس از پایـان جنگ ۳۳ روزه ...
مادر حاج #عماد_مغنیه
از او پرسیده بود که آیا این همه ویرانی را می توان درست ڪرد؟حاج عماد در جواب گفته بودیک نفر قرار است بیاید که کار خودش را خوب بلد است.
" شهیـد حسـن شــاطری " که در لبنان به نام "حسام خوشنویس" معروف شد و سالها بدون هیچ مرزی در میان اهل تسنن و تشیع آذربایجان ، ڪردستان و کشورهـای افغانستان و عـراق ، در زیـر باران خطرهـاجاده کشیده بود و مدرسه ساخته بود ، برای این کار انتخاب شده بود ...
سید حسن نصرالله میان مردم رفت و گفت لبنان را از آن چیزی که بود زیباتر خواهیم ساخت "اجمل مما کانت ..."
به تعبیر سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی ؛ حسام خوشنویس یا همان سردار شاطری ما تنها لبنان را نساخت بلکه دلهای مردم لبنان و منطقه را از مسیحی و سنی و .. را فتح نمود و پیروزی دنیای اسلام را تکمیل نمود.
#شهید_سردار_حاج #حسن_شاطری
#رئیس_ستاد_بازسازی_لبنان
#سالروز_شهادت
#یا_زینب
#جهاد_تبیین
#درآرزوےِ_شهادت
#به_یاد_شهدا_صلوات
شهید حسن شاطری؛
🔹شمیم سیدالشهداء (ع)