eitaa logo
کانون خدمت رضوی شمس الشموس
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
کانون خدمت رضوی شمس الشموس خیریه کوثر آدرس:اصفهان خ طالقانی ابتدای خ اردیبهشت شمالی مجتمع فرهنگی نور ۲ طبقه دوم 📞 03132403614 آدرس ایتا: 🆔️ @shamsalshomous آدرس اینستاگرام: 📷 https://instagram.com/shamsalshomous ارتباط با ادمین: 🆔️ @khadem_olreza
مشاهده در ایتا
دانلود
همزمان با آغاز سال نو و ماه شعبان المعظم کانون خدمت رضوی شمس الشموس خیریه کوثر با همکاری خیریه کوثر بهشت ۵۰بسته ارزاق شامل (روغن،برنج،گوشت و مرغ ،حبوبات و...)به ارزش ۴۵۰۰۰۰۰ریال به مددجویان زندان نسوان (زنان)و مددجویان تحت پوشش خیریه کوثر بهشت اهدا کردند .
✨﷽✨ 🌼کار خوبه امام رضا درست کنه... ✍عبداللّه بن ابراهیم غفاری:تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می‌گذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریاء حرکت کردم تا امام رضا علیه السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند. زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه‌ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجاده‌ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشته‌ای هم کنار پول‌ها قرار داشت. یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم خرجی خانواده‌ات است». 📚 المناقب، ج4، ص337
تدبر در سورۀ مبارکۀ ذاریات(قسمت سی و هفتم) وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿٣٨﴾ فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٣٩﴾ «فتولی برکنه» یعنی از هیچ کاری فروگذار نکرد در مقابل حضرت موسی... تا کی ادامه داد؟ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۴۰﴾ اصلاح نشد مگر به مرگ...😭 نکند در مورد ما هم صادق باشد...😔 🔹از طعنه زدن دست برنمی دارد مگر به مرگ...😱 🔹از غیبت کردن دست برنمی دارد مگر به مرگ...😱 🔹از لجبازی کردن دست برنمی دارد مگر به مرگ...😱 وَهُوَ مُلِيمٌ... خود خوری هم میکند... سرزنش کردنِ خود، کمال نیست... اصلاح کردنِ خود، کمال است... همین که برای گناه کردن ناراحت هستی برایت کافی نیست... ملامت کردن فضل نیست... اصلاح کردن و دست برداشتن از گناه فضل است... من گناه میکنم از دست خودم ناراحت هم هستم همین خوبه دیگه!😳 نخیر خوب نیست وقتی از گناه دست برداشتی خوب می شود...😍
نقطه امن جهان است اینجا مرکز ثقل جهان است اینجا السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
✨﷽✨ 🌼چرا ما هرچقدر کار خیر و نیک انجام می‌دهیم؛ به مقام و درجات بالا نمی‌رسیم؟ ✍️تا خودت پاک نباشی، پاک بهت نمی‌دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می‌کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم. باید با خودت قرار بگذاری به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می‌رویم، نماز جماعت می‌خوانیم، ماه رمضان روزه می‌گیریم، پس چه می‌شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی‌کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می‌بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می‌زنیم یا غضب و پرخاش می‌کنیم. آیت الله بهاءالدینی می‌فرمودند: پرخاش، برکات زندگی را می‌برد. کسی اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، پسر سگ) فلان مسئله علمی چه طور است؟ خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود که جواب مسئله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهار دست و پا راه می‌رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و.. والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل یه چیزی می‌نوشتیم در جوابش! یک خشم فرو خوردن، آدم را از هزار رکعت نماز زودتر به خدا می‌رساند. خیلی حرف بزرگی است. من مومنی را می‌شناختم که آقا آنقدر این تلخ بود، می‌رفت تو مسجد تمام نوافل، تمام مستحبات انجام می‌داد. اما خانه که می‌آمد انگار اژدها وارد شده! چرا در این روغن باز است؟ چرا اینجا اینجوری است و.. فکر می‌کرد خودش ملائکه است، وقتی مُرد زن و بچه‌اش آرام شدند. اینجوری که آدم به خدا نمی‌رسد! هی هزار رکعت نماز بخوان بعد هم برو داد بزن؛ به هیچ جا نمی‌رسی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم. پیامبر صلی الله علیه و آله: بدانید که خشم پاره آتشی در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگ‌های گردنش را (هنگام خشم) ندیده‌اند. هر کس چنین احساسی پیدا کرد، روی زمین بنشیند. 📚مفردات الفاظ قرآن، ص608
🔸آغاز فعالیتهای کانون خدمت رضوی شمس الشموس خیریه کوثر، در اوّلین روز از بهار سال ۱۴۰۱، با ثبت لحظاتی به یاد ماندنی برای کودکان بی سرپرست موسسه آشیانه رحمت، همراه شد. این ویژه برنامه که با حضور خادمیاران و یاوران رضوی همراه با مولودی خوانی، اِطعام، پذیرائی، اهدای هدایا و عیدی به این عزیزان برگزار گردید، با ایجاد حال و هوای امام رضائی عطر بهاری را برای این عزیزان، دو چندان نمود .
✨﷽✨ 🌼بزرگی به سن و سال نیست! به وسعتِ روح شماست ✍️چرا تو زنگ زدی بهشون آخه؟ ما بزرگتر بودیم، اونا اول باید زنگ می‌زدن! ما اول بریم خونه‌شون؟ نه! ما بزرگتریم، اونا اول باید بیان. چرا اینهمه به بچه‌شون عیدی دادی؟ مگه اونا چقدر به دختر ما عیدی دادن؟ و هزاران چرای دیگر... آقاجان / خانم جان؛ بزرگی به سن و سال نیست! به وسعتِ روح شماست، که چقدر قادرید بی‌حساب و کتاب، و بی‌توقع جبران، به پای بقیه، مهر بریزید. حتی اگر قدرتون رو ندونند، یا در حقتون ظلم کنند! اگر اهلِ چرتکه انداختن در محبت هستید، یعنی در یک حصار تنگ و تاریک به اسم "من" محصورید! زودتر بشکافیدش و بیاید بیرون! بیرون هوا آزادتر و روح‌تون بانشاط‌تره. چجوری بشکافید؟ دقیقاً برخلاف میل‌تون، رفتار کنید، جوری که دردتون بیاد. به زودی طعمِ شیرینِ شکافتن این پوسته سخت رو حس می‌کنید!
🏴 پیام تسلیت تولیت آستان قدس در پی ارتحال آیت الله ری شهری ◾️ارتحال تاسف بار وغم انگیز روحانی جلیل القدر مرحوم آیت‌الله محمدی ری شهری را به رهبر معظم انقلاب اسلامی، حوزه‌های علمیه، فرزندان محترم، همکاران فاضل و دانشمند و کلیه ارادتمندان ایشان تسلیت عرض می کنم. ◾️این عالم مجاهد و مهذب در عرصه های گوناگون انقلابی، علمی و مدیریتی، منشأ خدماتی شایسته وتحسین برانگیز بود. ◾️آثار بجامانده علمی، حوزه ای ودانشگاهی این بزرگوار درکنار خدمات ماندگار درمقام تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام نشان از اخلاص، سخت کوشی، مجاهدت‌ مستمر و احساس مسئولیت این عالم ربانی می باشد. ◾️در جوار مضجع نورانی و قدسی حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا سلام الله علیه از خداوند متعال علو مقام معنوی برای آن فقید عزیز و سعید و پاداش وشکیبایی برای بازماندگان معزز مسألت می نمایم. احمد مروی تولیت آستان قدس رضوی  
. 🧩 همزمان با نوروز سال ۱۴۰۱ رواق کودک حرم مطهر رضوی با هدف ایجاد فرصتی ناب برای انس بیشتر زائران کودک این بارگاه منور با امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مساحتی بالغ بر ۱۲۰۰ مترمربع در ضلع شرقی صحن پیامبر اعظم (ص) باحضور تولیت آستان قدس رضوی افتتاح و به بهره برداری رسید.
✨﷽✨ 🌼هیچ عملی را کوچک نشماریم ✍️یکی از علمای اهل بصره می‌گوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه‌ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم. پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت: برو و به خانواده‌ات بده. به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی‌تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی‌کنم. گفتم: این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد. به خدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانه‌ام کسانی هستند که به این غذا محتاج‌ترند. اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی‌گشتم. روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می‌کردم. که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز می‌کرد و به من گفت: ‌ای ابا محمد چرا اینجا نشسته‌ای؟! در خانه‌ات خیر و ثروت است! گفتم: سبحان الله! از کجا‌ ای ابانصر؟ گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت می‌پرسد و همراهش ثروت فراوانی است. گفتم: او کیست؟ گفت: تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد. سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که به دست آورده. خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی‌نیاز ساختم. در ثروتم سرمایه‌گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می‌کردم. ثروتم کم که نمی‌شد زیاد هم می‌شد. کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائکه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم. شبی از شب‌ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده‌اند. و مردم را دیدم که گناهان‌شان را بر پشتشان حمل می‌کنند تا جایی که شخص فاسق، شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل می‌کند. به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند. گناهانم را در کفه‌ای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد. سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هر حسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت. از شهوت‌های نفس مثل: ریا، غرور، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم. چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم. آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند: این برایش باقی مانده! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم. سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه‌های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم، در کفه حسناتم قرار دادند، کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت: نجات یافت. بله دوستان من، خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه برای خدای تعالی انجام دهیم. 📚کتاب وحی القلم