eitaa logo
شمس (ساقی)
482 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(پاشو سردار...) حـاج قـاسـم! چهـــار سـال گذشت از عــروجــت بـه آسمــان ، امــروز بـر مـــزارت ، شکــوفــه‌هـا روییــد فصل سرمــا ، ولی چو مـاه تمـــوز دست گلچین که دست بیداد است آمــد از آستــین ، بــه بیــرون بـــاز کــرد پــرپــر ، دوبـــاره گـــل‌هــا را نه یکی! بلکه صــد شقـــایــق نـــاز پــاشـو از جـا بــه احتـــرام تمـــام در بغــــل گیـــر ، عـــاشقـــانـت را لالــــه‌ هــا را بگیـــــر در آغــــوش بــاز کــن چتـــــر ســایــه‌بــانـت را پـاشـو سردار سینه‌ها خــون است غــم گرفته‌ست شهــر کــرمــان را لالــه‌هــا را ببــین بــه روی زمیــن ســرخ کـــردند : قلــب ایــــران را پـاشـو ســردار وقـت بیــداری‌ست پـاشـو از جــا و نغمـــه‌ای سـر کـن گــوش‌هــا تشـنه‌ی شنـیدن توست پـاشـو فکـری به حـال کشــور کـن! گــرگ هـــای گــرســنـه‌ی قــــدرت تیـــز کــردنـد چنـــگ و دنـــدان را پـاشـو ســردار ، بــا امیـــد خــــدا قطــع کــن دست نسل شیطــان را راه تــــو ، راه رادمــــــردان اسـت تــو نبـــودی اســیر دیـــو هـــوس ولی امــروزه می‌زنــد پــر و بـــال جای شـاهیــن به آسمـــان کـرکس پـاشـو ســردار ، شـد فنــــا اســلام اعتقــادات ، سست و بی‌جان است ظـــلم ، از بس‌ کـه می‌کنــد بیـــداد کشورت غـرقِ کفـر و عِصیان است پـاشـو ســردار ، دسـت دشمــن را تا همیشه ، کــن از وطــن کــوتــاه تا مبــادا بـه خــاک و خــون بکشد کـشــورت را ، سـتـمـگـــــر گمـــراه سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این غنچــه‌ی نورُسـته که می‌خندیده گلچیـن فلک ، ز شـاخـه ، او را چیـده با کاپشن صـورتـی‌ این غنچــه‌ی نــاز چون لاله به خون سرخ خود غلتـیده. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب شعر خاطره‌انگيز پروانه‌های علوی و جشن شصت سالگی انجمن ادبی محيط با حضور استاد محمدعلی مجاهدی، اعضای انجمن ادبی محيط و جمعی از شاعران آيينی كشور زمان : جمعه ۲۹ دی ۱۴۰٢ ساعت ۱۸ عصر مکان : قم ـ میدان نواب صفوی، تالار فرهنگ و هنر
(به استاد مجاهدی گران‌مایه) امروز، اگر دیده در انظار شدیم از پـرتـو روی تو ، پدیدار شدیم بودیم همه به خـواب غفلـت اما در "انجمن محیط" بیدار شدیم سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
از لعل تو آموخته‌ام ، ناب شدن را از شعشعه‌ی چشم تو شب‌تاب شدن را "پروانه‌"ای و سوخته‌ای در برِ شمعی کآموخته‌ای : سوختن و آب شدن را بی پرده بگویم که به رخسار تو دیدم شیرینی و شیدایی و شاداب شدن را دل برده‌ای از مِهر و وفا از همه‌ی شهر باید ز تو آموختن ، ارباب شدن را در باغ محبت ، گل رخسار تو بر من آموخت چگونه به دلی قاب شدن را دیدیم به چشم دل خود در دل شب‌ها "از ماه رخت شیوه‌ی مهتاب شدن را" ۱ کشتی ادب را ، به خدا ، ناوخدایی آموخته‌ای چیره به گرداب شدن را بحر هنرستی و رقیب تو ، ندارد چاره، به‌جز از برکه و مرداب شدن را خرمهره که جولان‌دِه بازار فریب است کی درک کند گوهر نایاب شدن را ؟ با دیده‌ی دل هرکه به روی تو نظر کرد در محضرت آموخته ، جذاب شدن را افسوس که از نخوت اغیار نگون‌بخت دادم ز کف خویش ، شرفیاب شدن را آنکس که رهم بست به کویت ز دنائت راهی نبَرد جز ، ره توّاب شدن را از موج بلاخیز ، توقع نتوان داشت جز شورش و ویرانی و بی‌تاب شدن را از ریگ بیابان فنا ، هیچ ندیدم جز در به دری در دل سیلاب شدن را آموخته‌ام از صدف بحر معانی تنهایی و دردانگی و ناب شدن را جز حق ننوشتم همه‌ی عمر چو دیدم در روی و ریا ، ذلتِ کذاب شدن را بی‌مایه‌ی شهرت‌طلب از فرط حماقت نآموخته جز پستی و ناباب شدن را گمنامی خود را به دو عالم ندهم چون دیدم ضرر تشنه‌ی القاب شدن را هرچند که شد قافیه ایطا به ضرورت خورشید ندارد غم اطناب شدن را (ساقی)! بده آن باده که هوشم بَرد از سر آن باده که آموخت به من، خواب شدن را سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ استاد مجاهدی
(انجمن ادبی محیط) شصت سال است "بزم شعر محیط" شـده بــرپــا بـه لطفـت ای "اســتاد" یـــاد دارم ز کــــودکـــی ، پــــــدرم کــه مــرا درس مهـــر و الفـــت داد ـ آشـــنا کـــرد بــا "محـیـط" سخـــن بــاب رحمــت بــه روی مــن بگشـاد او که خود رکن شعــر و عرفـان بود داد بر مــن هـــرآنچـــه بــایــد یـــاد گفـت امـا بـــرو بــه "بــزم محیــط" کــن ز "اســـتاد" نیـــز , اسـتمــــداد گشـت کــــوتــاه سـایــه‌اش , از سـر گـــویـــم او را ، خـــــدا بیــامــــرزاد روح "فــولادی" و "وفـــا" و "بــرات" "واصل" و "اختــر" و "قریشی" شاد یــــاد آن رفـتـگـــــان دیگـــــر نیــــز آن نکــــو شــاعـــــران نیـک نهــــــاد "آذر" و "شمــس قمّـی" و "وجـــدی" هــم "حسیـنی_قمـی" گـــرامی بــاد همچنــین بـــوده‌انــــد جمعـــی کــه روح شــان گـشــتـه از بـــــدن ، آزاد از خـــدا مـی‌کنـــم طـلـب ، عمــــری جــاودان ؛ بـر تو ای گــــران اســـتاد گفــت (ساقی) کـه شصـتـمیــن سـال ِ انجمـــن ، بــر شمــــا مـبــــارک بــــاد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/10/29 eitaa.com/shamssaghi
(بــزرگــان) هر چـه داریم ، از بـزرگـان است از بزرگان به جسم ما جان است عــــزت و اعـتــــبار انـســان‌هـــا همـــه از بــرْکـتِ بــزرگـان است در دل ظـلمـت و شــبی شبگیــر روی‌شان مثل مــاهِ تـابــان است گر که یوسف عـزیز شد در مصر از کــرامـات پیــرِ کَنعــــان است چون بـزرگـان ســتون زندگی‌اند زندگـی بـرقـرار از ایشــان است گر نبـاشـد سـتون ، بـدون گمـان "خانه از پای‌بست ویـران است" آدمی در جهــان ، بــدون بــزرگ چون درختی همیشه عریان‌ست قــــدر ایشــان اگــر نـدانـد کس دایمــاً نـــادم و پـریـشــان است پـــدر و مـــادر و معـــلم و یـــار جای‌شان بر فــراز مـژگـان است بــر تـــن دردمنـــــدِ خسـته‌دلان یادشان تا همیشه، درمــان است هــر که دسـتت گرفت در عـالـم لایــق احتـــرام و احســان است ابــر رحمت بوَد کسی که به دهر بر سر خلــق ، مثـل بــاران است از بــزرگــان ، نکــو سخـن گفتن طبـق آیـات و نصّ قـــرآن است حـق‌شـناسی و قـــدردانــی نیـز خصلـتِ بـــــارز مسلمـــان است قـدر پیــران بــدان و نیـکی کن! که رضــای خــدای منـّــان است شعــر (ساقی) اگــر بــوَد دلکـش رمز آن حــرمـت بــزرگــان است. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/03/08 eitaa.com/shamssaghi
(ماده‌تاریخ شادروان مؤبدی کاشانی) شاعری نیکوسخن، از شهر کاشان پرکشید "مؤبدی" سوی خدای حیّ سبحان پرکشید دید یارانش برفتند از جهان سوی خدا دل ز دنیا کند و با لب‌های خندان پرکشید سالِ مرگش را به ابجد گفت (ساقی) این‌چنین: «مؤبدی‌ـ‌کاشانی اکنون سوی یاران پرکشید» قم ـ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1445 قمری eitaa.com/shamssaghi