eitaa logo
شَنید .
485 دنبال‌کننده
48 عکس
40 ویدیو
2 فایل
ازشیخ‌انصارۍپرسیدند: چگونہ‌میشود‌یك‌ساعت'فکرکردن' برترازهفتادسال'عبادت'باشد ؟! فرمودند: فکری‌مانند‌فکرِ‌ جناب‌حُردر‌روزِعاشورا💔! همیشه‌تهش‌می‌رسیم‌به‌اینکه‌'لا‌رفیق‌اِلا‌حُسین🫀' -کپی؟حلالتون .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
همیشه دنبال اینجور متن ها بودم :))✨ https://eitaa.com/joinchat/722535182Cefb4403de6 متن ها و دوبیتی های این چنلو خوندی؟ 🥲💘
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
|یـٰارالــی🤎- عطرین دختر مذهبی و پاک معصومی که توی دام اهورا خواننده بی‌بند بار معروفی میافته که فقط از نزدیک شدن به عطرین قصد انتقام از پدر عطرین داره ولی ناغافل اهورای سنگ‌ دل، دل می‌بنده به دخترک قصه و...🥲❤️‍🩹 تکه‌ای‌ازرمان: تکیه به در قفل شده اتاق میدهد و با بغض ای که در صدایش آشکار است می‌گوید: -کاش هیچ وقت نمی‌شناختمت عطرین‌، کاش هیچ وقت آتیش انتقام قلبم رو سیاه نمی‌کرد...کاش هیچ وقت پات به خونم باز نمیشد کاش هیچ وقت قلبم بهت نمی‌باختم عاشقت نمیشدم و اما ای کاش توهم منو همینقدر دوست داشتی! آن طرف در عطرین بیصدا اشک می‌ریخت، قلبش به درد می آمد! و ای کاش در موقعیت بهتری یکیدگر را میشناختن...کاش میشد عطرین هم جرات میکرد و می‌توانست مانند اهورا به عشقش اعتراف کند..کاش هیچگاه میانشان فاصله عقیدتی نبود و اهورا ایده آل های اورا داشت. اهورا اشک هایش را پاک کرد و گفت: -فردا میریم محضر خونه، طلاق میگیرم...مرسی که توی این مدت هم خونه ام بودی! عطرین سکوت زجر آورش را می‌شکند و می‌گوید: -ازم خسته شدین؟ اهورا نفس عمیقی میکشید و بلند میشود و می‌گوید: -نه، برعکس دیگه دلم نمیخواد بیشتر از این توی عشقت غرق بشم...بابا راست می‌گفت من وابسته است نشدم عطرین من دلبسته ات شدم! چه رویای شیرنی بود زندگی با اهورا ولی این رویای شیرین با کابوس فردا تمام میشد.. او هیچگاه در بند اهورا نبود و برعکس آزادِ آزاد بود.. به قلـم عـیـن‌.دال...✍🏻 •••• https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
ولی‌رماناش‌رودست‌نداشته‌این‌دختر‌ر‌ر🌚🤌 اهورا خواننده معروف و ثروت مندی که به مذهبی ها و خصوصا چادری ها دید مثبتی نداره،و قصد داره از عطرین دادگر دختر بزرگ ترین قاضی شهر انتقام بگیره ولی روزگار برعکس میچرخه و...🥹😂 ادامه درکانال زیر👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
‹یـارالـی› با دیدن عطرین که با عصا گوشه ای کنار برادرش ایستاده بود و به سختی چادرش را کنترل میکرد از ماشین پیاده شد و در را با ریموت قفل کرد.. سمت عطرین و مصطفی گام برداشت، سلام ای کرد تا حضورش را اعلام کند! مصطفی با اخم سلام کرد و عطرین نیز زیر لب سلامی به او داد؛ مصطفی لیوان کاغذی چای هیات را سمت اهورا گرفت، اهورا با دیدن رنگ چایی چینی به بینی اش داد.. - https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22 - ادامه‌ی رمان در چنل ِ بالا ❗️❗️
رمان خونی ولی اینجا نيستی ؟ سریع عضو شوو .. . 𝗷𝗼𝗶𝗻 𝗷𝗼𝗶𝗻 𝗷𝗼𝗶𝗻 𝗷𝗼𝗶𝗻 .
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
ترین رمان ایتا اینجا پارت گذاری میشه 🌸✨ بخونی‌‌ معتاد رمان میشی.. وشروع‌شد،داستان‌پسر‌پاسداری که‌دل‌می‌بنده‌به‌دختر‌عموی‌مغرورش‌❤️‍🩹:) خوندن این رمان برای خوش سلیقه هاست🤏🏻🐚؛ [https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22] ماجرای‌جذاب‌مدافع‌حرمی‌که‌عاشق‌میشه🧋🥺 ایـنجــوری‌دلبری‌کن‌ اینجاست🫶🏻🩵 "اینجوری‌قوربون‌صدقه‌یار‌،برو🫀✨" بیا به‌ ژاپونی‌ کره‌ای‌ بهش‌ بگو‌ دوست دارم 🤭🪴 [https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22] 🪷🌛
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
هرکی‌عضو‌این‌چنل‌شده‌به‌جرگه‌متاهلین‌پیوسته🙈👌 🫧🪐 [https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22] اگه‌ میخوای یه رمان عاشقانه مذهبی جذاب بخونی پیشنهاد مون این رمان🪄📖
هدایت شده از 6 ساعته ِ هیژا .
آغوشت بهارنارنجِ شیراز؛ سبز و پرسخن و دلم گنجشکی سرمست از عطرِ توست!💘✨ شک‌نکن‌که‌ورودت‌به‌قلبم‌باشکوه‌ترین‌روزتاریخ‌وبهترین‌خبرجهان بوددلبر🤍👀 ◟𝗝𝗈𝗂𝗇𝗨𝗌 𝇁𝇃𝇂https://eitaa.com/joinchat/131138058C134eda2cc7 توازاون‌چیزی‌که‌خودم‌فکرشومیکنم بهم‌نزدیک‌تری‌توخودقلبمی : )🌱