📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است
💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔹 آنچه که در تاریخ اتفاق افتاده و مستند هست، معتبر است. ولی آیا هرچه که در تاریخ افتاده، باید که در طول تاریخ تا ادامه بیان کرد؟ باید مصالح و مفاسد آن را سنجید.
🔹 وحدت در اسلام اصل اولی است. ستون خیمه اسلام وحدت است. بهگونهای که اگر مثلاً امیر المؤمنین علیه الصلات و السلام بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اقدام به مقابله با سقیفه و اصحاب سقیفه میکرد، درست است که ممکن است دشمنان اسلام در مرزها در کمین بودند و خطر داشت، ولی حضرت علی علیه السلام میتوانست که در مدینه چیزی به اندازه حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تشکیل دهد و آن را مرکز قرار دهد و بسط پیدا کند.
🔹 یعنی اینگونه نبود که اگر امیرالمؤمنین اقدام میکرد بهطور کلی اسلام از بین میرفت. آنچه که اتفاق میافتاد این بود که کاری که پیامبر انجام داده بود، موقتاً برای یک مدت کوتاهی تضعیف میشد، اما حضرت میتوانست عین همان کاری که پیامبر انجام داده آرام آرام مثل اینکه از صفر یا از وسط راه شروع کند، انجام دهد. اما امیرالمؤمنین چنین کاری را انجام نداد. چرا؟
🔹 علتش این است که اقتضای فهم و درک انسانها این است که اگر از طرف خدا یا رسولان الهی یا اولیای الهی سخنی نازل شود، نسبت به آنچه که نازل میشود، حداقل فهم را دارند. اگر نگوییم این حداقلِ فهم، امر تکوینی است، حداقل امر عادی است. یعنی فقط مربوط به مسلمانها نیست. مسیحیان و یهودیان هم همینطور هستند. کسانی که دین آسمانی ندارند، مثل بودیسم، آنها هم همینطورند. یعنی اکثریت مردم دقایق و لطایفی که انسان را بهسرعت به مقصد میرساند را درک نمیکنند. در نتیجه فهمیدن آنها مربوط به خواص است.
🔹 یکی از آنها ولایت است. فهم ولایت و حقیقت ولایت و مهمتر، پیروی کردن از ولایت، کار هر کس نیست. علتش این است که همراهی با ولایت، سختیهای ولی را به همراه خود دارد. بنابراین با توجه به این نکته که اکثریت مردم اگر دین و اعتقاد و ایمان پیدا میکنند، دین و ایمانی میخواهند که به زندگیشان برسند، در عین حال کمی هم خیالشان راحت باشد که بعد از مرگ هم کسی به ما کمک میکند. اکثریت مردم دنبال این هستند.
🔹 حال، امر آفرینش، امر خدا، پیامبر و اولیای خدا، دایر بر این است که سختگیری کنیم، ده تا آدم حسابی را هم بیافرینیم و هم هدایت کنیم و از آنها مراقبت کنیم و بالاخره به آن مقصدِ غایت آمال عارفین برسانیم یا اینکه سهلگیری و تسامح باشد و اگرچه ممکن است کسی جز انگشتشمار به آن مقصد نهایی نرسد، اما اکثریت مردم حداقل یک قدم جلوتر بگذراند؟
🔹 آنچه در تاریخ انبیا اتفاق افتاده، امر دوم است. اینکه میبینید که نود درصد مسلمانها که اهل سنت هستند، در غیر مسیر ولایت حرکت میکنند، نود درصد مسیحیها که کاتولیکها هستند، در غیر مسیر حضرت عیسی علیه السلام حرکت میکنند، نود درصد یهودیان که صدوقیان و فریسیان هستند، در غیر مسیر حضرت موسی علیه السلام و انبیای بعدی حرکت میکنند، این بیدلیل نیست. زیرا عوام مردم هستند و عوام مردم با این چیزها کاری ندارند. بنابراین ما وقتی که تاریخ را میخواهیم نقل کنیم، باید توجه داشته باشیم که این چیزی که نقل میکنیم، با خواسته خدا و سنتی که تاکنون در تاریخ بشر بوده، مطابقت دارد یا ندارد.
🔹 ان شاء الله که کشور ما بر همین وضعیت که اکثریت شیعه هستند، بماند، ولی با طریقی که جمعیت شیعه پیش میرود، در آینده در اقلیت خواهد بود، اما در بقیه کشورها در بخش اعظم دنیا در آینده نهچندان دوری مسلمانها حضور خواهند داشت و آنها هم علی القاعده سنی هستند. حال به نظر شما و هرکسی که در این زمینهها سؤال دارد که باید چهکنیم، اگر در دنیا آدمها کمونیست باشند بهتر است یا سنی باشند؟ بودیسم و هندوئیسم و یهودی و مسیحی باشند یا سنی باشند، کدام یک ترجیح دارد؟
🔹 خداشناسی سنیها که مانند ماست، پیغمبرشناسی آنها هم که تقریباً مثل ماست، واجبات آنها هم مثل ماست. اینکه در وضو مثلاً اختلاف داریم، ما در بین خودمان هم اختلاف داریم. مگر میشود که دو گروه اهل فکر باشند و استنباط و اجتهاد (تمام یا ناقص) کنند و اختلاف نداشته باشند؟ بنابراین سرنوشت انسانها اینگونه است که ما باید اهل سنت را بهعنوان بخش غالب مسلمانها، همچنان که در طول تاریخ بوده، بپذیریم، یعنی اینکه نباید سربهسر آنها بگذاریم. اتفاقاً باید ما هم بیشتر تلاش کنیم. آنها که مشکلی ندارند. در نتیجه باید بهگونهای رفتار کنیم که وحدت، آنهم از جانب ما باید حفظ شود. اولیای ما چنین سنت و روشی را داشتند.
🔹 درست است که بر اساس آنچه نقل میشود و در برخی از روایات هم آمده که شرایط فراهم نبود و الا هر کدام از ائمه امام حسین علیه السلام بودند، ولی اینگونه نیست. در خیلی از موارد همانطور که روایت داریم که اگر ما هم 10 نفر یا 7 نفر همراه داشتیم، مثل امام حسین اقدام میکردیم، اما در مواضع دیگر داریم که صحابی امام صادق علیه الصلات و السلام عرض کرد که یابن رسول الله چه میشد که شما حاکم باشید و ما هم در کنار شما زندگی و دنیا و آخرتمان اداره شود و مردم را هم هدایت کنیم؟ حضرت فرمود که خدا را شکر کنید که حکومت بهدست شما نیست. یعنی اینگونه نیست که ناراضی باشند از آنچه در عالم اتفاق میافتد؛ چون اگر قرار بود آنچه در عالم اتفاق میافتد، برخلاف اراده آنها باشد، اصلاً انجام نمیشد. انجام شدن آن یعنی اقتضای این عالم، شرایط، معدات و زمینهها این است و همین هم باید انجام شود. لکن اصل وحدت باید بر همه جهات دیگر سایه بیندازد. تمام حوزه اعتقادی، اخلاقی و عملی باید زیرمجموعه اصل وحدت باشد، بهگونهای که اعتقاداتی که با هم ناسازگار هستیم را بیان نکنیم.
🔹 همین الان که در شهر مشهد هستیم، ما اعتقاداتی داریم که جمعی آن را کفر میدانند، آنها اعتقاداتی دارند که ما آنها را شرک میدانیم. مگر لازم است که هر اتفاقی که افتاد، ما به آنها کنایه بزنیم و آنها به ما تعریض بزنند، فردا آن را بیشتر کنیم و علیه همدیگر چماق برداریم؟ یا اینکه آیا در میان شیعه ما همه متفق القول هستیم؟ مرحوم نعمت الله جزایری در انوار نعمانیه فرقههای شیعه را در زمان خود 36 فرقه نام میبرد. حال که میگویند خیلی بیشتر است، حدود 70 فرقه شیعه که اقلاً 30-40 درصد با هم اختلاف داریم ولی همه هم شیعه هستیم. با سنیها هم همینطور.
🔹 در قضیه اخیر برخوردها نسبتاً خوب بود، ولی بهتر این است که نهادها و ارگانها اطلاعاتی و امنیتی نظارت داشته باشند که اگر اتفاقی افتاد، بلافاصله اول به خود فرد تذکر بدهند و بعد هم به بزرگترهای خودشان تذکر بدهند. اصلاً به فضای عمومی نرسد که یک نفر یک حرف بیربطی زده است تا اینکه بگویند اینها مقابل شیعه ایستادهاند و ... اصلاً صحبت از اینها نیست. خودشان باید اولاً احساس مسؤولیت کنند، ثانیاً باید متوجه شوند که خلاف دین عمل میکنند و در این صورت، آنها هم اگر بخواهند در بین خود کسی را تنبیه و ادب کنند، قطعاً آثار و ضررهایی یا اصلاً ندارد یا بسیار کم خواهد بود.
🔹 بنابراین اعتقاد من این است که اصل وحدت، اصل بسیار مهمی است؛ آن اندازه مهم است که تمام احکام دین از مراتب سهگانه باید خود را بر وحدت وفق بدهند. در جاهایی ممکن است لازم باشد ما با غیر دین اسلام هم نوعی وحدت داشته باشیم. حداقل این است که چون بعضی از دشمنان ما دشمن شیعه هستند، بعضی دشمنان اسلام و بعضی دشمنان توحید هستند. یعنی در این عصر و زمان موحدین مخصوصاً غربیها و مسیحیها اگر بفهمند که دشمنی به نام ماتریالیسم وجود دارد که اینها اساس توحید را از بین میبرند، باید موحدینِ یهودی، مسیحی، مسلمان، بودایی و ... همه در این جهت وحدت داشته باشند. ولی حالا دست ما به آنها نمیرسد، ولی حداقل این اندازه که دست ما میرسد، باید که مراعات کنیم.
🔹 در چنین مواردی (ماجرای بیان مواضع یکی از ائمه جمعه اهل سنت) قبل از اینکه به این وضعیت برسد، باید همه کسانی که بلندگو دارند و میتوانند صحبت کنند، بگویند ما منتظر علمای اهل سنت هستیم. علمای اهل سنت! ببینید چه اتفاقی دارد میافتد؟! درباره اهل بیتی که حب آنها واجب است و خودتان هم قبول دارید که حب آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین واجب است، چنین اتفاقی افتاده و ما منتظر علما هستیم. باید همه آنقدر بگویند که علمای اهل سنت خودشان وارد میدان شوند و این امر فاسد را از درون خود حل کنند.
🔹 اما اگر از این مرتبه گذشت که هرچه گفتیم، علمای اهل سنت از خواب بیدار نشدند یا اینکه بیدار شدند ولی بالاخره همهجا پخش شده، باید بهشیوهای ملایم، بهگونهای که مبانی باید روشن شود و گفته شود که محبت خاندان پیامبر هم نزد شیعه و هم نزد سنی، واجب است؛ نزد هر کس قرآن را قبول دارد، هر کس که نماز میخواند و هر کس که بندگی خدا را میکند، واجب است. بنابراین اگر کسی حرف بیربطی زده، حرف بیربط زده؛ حرف بیربط را که کسی بر سر نی نمیکند و پیوسته بچرخاند.
🔹 هرگونه که عمل میکنیم، باید به آن وحدت ضرری وارد نشود، اگرچه ما با نگاه کوتاه که نگاه میکنیم، میگوییم نبودن سنیها بهتر از بودن آنهاست، اما در عین حال این نگاه کوتاه است. نگاه بلند این است که این خلق خدا، بنده خدا باشند یا بنده غیر خدا باشند، کدام بهتر است؟ قطعاً و یقیناً مگر میشود که کسی حب خدا را داشته باشد، حب بندگان خدا را نداشته باشد؟ اینها مثل برادران نااهل و فرزندان چموش هستند، اما در عین حال برادرند. البته به آنها میگویند ناتنی، ولی اینگونه نیست، بلکه واقعاً برادرند. قابیل و هابیل با هم دعوا کردند و قابیل هابیل را کشت ولی برادر بودند. میشود که بهطور کلی جدا شویم؟ نمیشود که! ما برادریم، بخواهیم و نخواهیم هم پیش هم خواهیم بود.
کانال طهور
@sharabetahour
14000929-01-Vahdat.mp3
5.3M
🔊 #صوت
📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است
💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
📝 در ولایتمداری چیزی کم نداشت
✏️ بازنشر گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🔊 صوت در مطلب بعدی🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
📝 در ولایتمداری چیزی کم نداشت
✏️ بازنشر گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
💠 شهادت پرافتخار سردار رشید اسلام، تشیع، جمهوری اسلامی و همه انقلابیون در سراسر عالم را به حضور ملت بزرگ و انقلابی ایران و جبهه مقاومت و همه کسانی که به استکبارستیزی رو و توجه دارند، تسلیت عرض میکنم.
💠 اینگونه حوداث و رخدادهای بزرگ را باید تسلیت گفت، بهخاطر اینکه چنین شخصیتهایی به این آسانی جایگزین نمیشوند. بر فرض که جایگزین بشوند، هرکس جای خود و کمالات ویژه خود را دارد. بنابراین از دست رفتن چنین سردار بزرگی جای تسلیت گفتن به خودمان، به ملت و به همه کسانی که در این مسیر از وجود او برخوردار بودند، دارد که حداقل جهان اسلام بلکه بیشتر از جهان اسلام از وجود پر خیر و برکت او برخوردار بودند.
💠 میتوان گفت تمام انسانها بهنوعی با واسطه و بیواسطه از خیر و برکت وجود آن سردار بزرگ در ایجاد امنیت در جهان اسلام و مخصوصاً در غرب آسیا برخوردار بودند و تا سالها و بلکه قرنها برخوردار خواهند بود.
💠 از اینکه مخصوصاً ملت ایران و انقلابیون و پیروان و طرفداران انقلاب اسلامی و امام خمینی و مقام معظم رهبری این قابلیت را داشتند که چنین شخصیتی را بپرورانند، باید از این جهت به آنها تبریک گفت.
💠 برخی از ویژگیهای سردار شهید سلیمانی:
1ـ در ولایتمداری چیزی کم و کاست نداشت.
2ـ شجاعت کم نظیر
3ـ قدرت و عقلانیت توأم؛ گویی بهتنهایی و بدون یار و یاور توانایی اداره یک جبهه و میدان بزرگ را داشت.
4ـ مبارزه با جهل و ظلم
5ـ محبوبیت مثالزدنی نهفقط در ایران و بین مسلمانان بلکه در میان اکثریت انسانهای طرفدار عدل و مخالف ظلم و استکبار. در این مورد قطعاً منحصر بهفرد بود.
6ـ در عین اینکه فرمانده جنگ است، در خدمت به محرومین نیز کمنظیر است.
کانال طهور
1398-10-14Hajghasem.mp3
7.39M
🔊 #صوت
📝 در ولایتمداری چیزی کم نداشت
✏️ بازنشر گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour
13961124-fatemiyh.mp3
3.33M
🔊 #صوت
🗂
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما
📝 نالههای امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما
💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما
1ـ فراقک اعظم الاشیاء عندی/ و فقدک فاطم ادهی الثکول
2ـ لا خیر بعدک فی الحیات و انما/ ابکی مخافة ان تطول حیاتی
3ـ ما لی وقفت علی القبور مسلماً / قبر الحبيب فلم يَرُدَّ جوابي
***
🔹 جدای از اینکه جنس علاقه اولیا به همدیگر، جنس دیگری است، ولی با توجه به طهارت وجودی آنها، همه مراتب وجودی آنها اعلی درجه محبت را دارد. یعنی صرفاً اینگونه نیست که حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام وقتی وجود نوری، عقلی و مثالی حضرت فاطمه علیها الصلات و السلام را ببیند دلبسته شود؛ بلکه وجود طبیعی آن حضرت هم در غایت محبت، محبوب امیرالمؤمنین است.
🔹 ویژگی انسان کامل این است که وقتی میبیند یک گل بیدلیل پلاسیده شده، برای آن اشک میریزد؛ صرفاً این نیست که این وجه الله است؛ وجه الله وقتی پوسیده است هم وجه الله است، اینگونه نیست که فقط وقتی طراوت دارد وجه الله باشد، همه مراتب آن وجه الله است. ولی عواطف انسان کامل هم کامل است، همانطور که عقل، روح و جان او کامل است، عواطف او هم کامل است. بنابراین میبینید که جاذبههایشان هیچ حد و اندازه نمیشناسد، دافعهشان هم همینطور است.
🔹 بنابراین هر یک از اولیای خدای متعال یا سایر ائمه که میدانستند همسر آنها قاتل آنهاست، ولی چنان به او محبت و لطف میکردند که انگار نه انگار که قاتل است. چیزی که بر حضرت پوشیده نیست.
🔹 بنابراین همه جهات انسان کامل، از جمله عواطف او کامل است. اگر انسان دچار شگفتی شود، تعجب در این است که امیرالمؤمنین بعد از حضرت فاطمه سلام الله علیها توانسته تحمل کند. نه فقط از این جهت که وجه الله و آیت الله است، بلکه از این جهت که همسر اوست؛ همسر ویژه است.
🔹 چیزهایی که در مورد عشاق مثل مجنون، فرهاد و ... گفته میشود، علاقهای که نقل کردند ـ با درست و نادرست آن کار نداریم ـ علاقهای که مجنون به لیلی دارد، جلوه بسیار ضعیفی و رشحهای از محبت انبیا و اولیا به همسرانشان است و الا میدانید که حضرت نوع علیه الصلات و السلام چند سال با این زن که الگو و نمونه کفار است، زندگی کرده و یک جا هم نقل نشده که اوقات تلخی و دعوا کردند. از این جهت باید به خلق خدا تذکر داد که این یک وجهه از محبت آنهاست.
🔹 محبت آنها را در عبادات ببینید که چگونه اظهار محبت و عشق به خدای متعال میکنند. در عوالم دیگر ویژگی انسان کامل این است و در عین حال انسان کامل نسبت به همسرش هم محبت کامل دارد. محبت کامل چیزی است که اگر هزاران بار آن را نازل و کوچک کنیم، میشود لیلی و مجنون و شرین و فرهاد.
🔹 بنابراین صرفاً جنبه ملکوتی و جبروتی حضرت فاطمه سلام الله علیها را در نظر نگیریم، آنها در جای خود هست. از آن جهت که به حضرت فاطمه زهرا علاقهمند است، حضرت به هر کس دیگری که در آن مرتبه باشد علاقهمند است، یعنی به جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل علیهم الصلات و السلام هم علاقهمند و محب است، آنها مشترک است. اما این حضرت فاطمه سلام الله علیها به عنوان همسر هم جایگاهی نزد امیرالمؤمنین دارد که اصلاً با هیچ چیز قابل قیاس نیست که هیچ، این تحمل کردن دوری او از عجایب است. اگر آدم معمولی باشد، همین قصههایی که درباره لیلی و مجنون گفتند باید ده بار و قویتر از این باید تکرار میشد.
🔹 همه اینها را باید مردم بدانند و اطلاع داشته باشند. صرفاً فکر نکنند حالا اگر ما مثلاً همسری به این خوبی و پاکی داشته باشیم، ما هم چنان خواهیم بود. خیر، این صرفاً مال این همسر نیست، [بلکه] مال خود این محب است. خود عاشق ویژگی، کمال و تمامیتی دارد که این تمامیت در عشق او و محبتهای طبیعی او هم ظاهر میشود و در محبتهای نفسانی، قلبی و روحی و ... سنگ تمام میگذارند.
کانال طهور
@sharabetahour
📝 فاطمه (سلام الله عليها)؛ طاهره مطهره
💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
🔊 صوت در ادامه🔽🔽
کانال طهور
@sharabetahour