eitaa logo
طهور
533 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
325 ویدیو
6 فایل
پایگاه اطلاع رسانی طهور؛ نشر آثار حجت الاسلام و المسلمین استاد دكتر سيدمرتضی حسينی شاهرودی نشانی: tahour.ir ایتا | سروش | بله @sharabetahour آپارات: tahourap
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طهور
💠 ماه رجب، آغاز سلوک همگانی 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی، به مناسبت ماه رجب 🔹 ماه رجب آغاز سلوک است. سلوک یا سالکان بر دو دسته‌اند. اهل بدایت و اهل نهایت. برای هر دو، آغاز سلوک ماه رجب است و دست‌یابی به مرتبه عبودیت اهل بدایت در ماه رجب شروع می‌شود و برای دسترسی به عبودیت اهل نهایت هم باز از همین ماه رجب انجام می‌شود. 🔹 با این توضیح که کسانی که مراتب چهارگانه وجود آن‌ها یعنی طبیعت، نفس، قلب و روح هنوز به مرتبه اسلام یا تسلیم محض و خالص به‌گونه‌ای که خدا را هم مبدأ همه کمالات و صفات و هم همه افعال بداند، نرسیده، از ماه رجب آغاز می‌کنند. در این ماه است که آرام آرام از ظاهر آن و دعاهای مختلفی که مربوط به ظاهر است، به مرتبه نفس می‌رسد، از نفس عبور می‌کند و به قلب می‌رسد و بالاخره پایان آن مرتبه روح است. 🔹 اما به نظر رایج، کسانی که از مرتبه روح عبور کردند و به مرتبه سر، خفی و اخفی رسیدند، این‌ها هم در ماه رجب اتفاق می‌افتد. عبودیت آن‌ها در ماه رجب رخ می‌دهد به این معنا که در این مرتبه توحید فاعلی آن‌ها، توحید سرّی می‌شود و مشاهده می‌کنند یا می‌یابند و یا عقیده و ایمان دارند که عابد همان کسی است که معبود است و عبادت هم غیر از ارتباط بین عابد و معبود نیست. این بنا بر یک نظر که سه مرتبه اول، مرتبه اهل بدایت است، سه مرتبه آخر، مرتبه اهل نهایت و انتهای سیر اهل بدایت و ابتدای سیر اهل نهایت، مرتبه روح است. 🔹 اما بنابر این‌که تمام این مراتب هفت‌گانه مربوط به اهل بدایت است، در ماه رجب است که انسان‌ها می‌توانند علاوه بر طبیعت و نفس و قلب و روح، به سر و خفی و اخفای خود هم از طریق عبادات بپردازند. 🔹 عباداتی هم که در این ماه خیلی سفارش شده است، یکی سوره توحید است، یکی لا اله الا الله و بعد هم صلوات. ذکرهای دیگری هم که هست، در همین زمینه‌هاست. یعنی اکثریت قریب به اتفاق ذکرها مربوط به توحید است و امور مربوط به توحید از جمله ذکر صلوات بر خاندان پیامبر هم اگر در این ماه وارد شده، به‌خاطر این است ‌که مربوط به ظهور توحید است. 🔹 بنابراین تمام مراتب هفت‌گانه وجود انسان و تمام مراتب هفت‌گانه عالم هستی، تماماً نقطه آغاز و پایان آن یا حداقل آغاز آن در ماه رجب است، باطن این مراتب هفت‌گانه که مربوط به سیر اهل نهایت است (بنابر نظر ادقّ) آن‌هم مربوط به ماه رجب. 🔹 بنابراین ادعیه و اورادی که وجود دارد، برای همگان است. یعنی کسانی که از مرتبه طبیعت می‌خواهند شروع کنند، دعاهای آن‌ها همین‌هاست. کسانی که از مرتبه نفس شروع می‌کنند، همین‌هاست. کسانی که نفس آن‌ها رام است، قلبشان را شروع کردند و می‌خواهند تلوّنات قلبی را پیشگیری کنند، بازهم دعاهای آن‌ها همین‌هاست و همین طور تا آخر کسانی که سر، خفی و اخفی را می‌خواهند به کمال برسانند هم همین است. 🔹 حتی اهل نهایت هم که همه این مراتب را ظاهراً و باطناً طی کردند و سیر دیگری که سیر در اسماء و صفات خدای متعال هست را شروع کردند، آن‌ها هم همین‌گونه است. یعنی دعای آن‌ها، دعای حقیقت و باطن طبیعت آن‌ها همین دعاهایی است که در این‌جاست. باطن و حقیقت نفس آن‌ها، بازهم دعاها همین‌گونه است. 🔹 یعنی به‌خاطر جامعیت ماه رجب نسبت به رحمت خدای متعال، ادعیه‌ای که وجود دارد، ادعیه همگانی است. بر خلاف ماه مبارک رمضان است که مثلاً دعای امام محمد باقر علیه الصلات و السلام، دعای خواص بلکه اخص خواص است. یا مثلاً در ماه شعبان، زیارت شعبانیه یا ادعیه خاص شعبان ممکن است که مربوط به همگان نباشد و اگر کسانی هم بخوانند، ممکن است متوجه نشوند که چه می‌گویند، به‌خاطر این‌که امکان دسترسی برای آن‌ها نیست. اما ماه رجب این‌گونه نیست. 🔹 ماه رجب سفره عامی است که عمومات، ظواهر، روایات و ادعیه آن مربوط به همگان است و همگان می‌توانند به آن دست پیدا کنند. سفره‌ای به این گستردگی که ظاهر آن مربوط به جمعی، باطن آن مربوط به جمعی دیگر و هر دو هم به اندازه استعداد، لیاقت، حال و قال خود از آن استفاده ببرند، وجود ندارد؛ چه، این‌گونه به نظر می‌رسد. کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 عشق به معارف؛ مرتبه اعلای رغائب 🔹 مراتب و مصادیق رغائب 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی ویژه لیلۀ الرغائب 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
13950126laylatorraqaeb.mp3
2.67M
🔊 💠 عشق به معارف؛ مرتبه اعلای رغائب 🔹 مراتب و مصادیق رغائب
هدایت شده از طهور
💠 عشق به معارف؛ مرتبه اعلای رغائب 🔹 مراتب و مصادیق رغائب 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی ویژه لیلۀ الرغائب 26 ـ 1 ـ 1395 🔹 در نگاه مشهور و متعارف می‌گویند لیلة الرغائب شبی است که باید آدم آرزو کند و هر تقاضایی که از خدای متعال دارد، به زبان و عملش اظهار کند تا خدای متعال آرزوهایش را برآورده کند. این سخن نادرست نیست ولی مرتبه ادنی (پایین‌ترین مرتبه) رغائب است. آرزو کردن و تقاضا کردن و از خدا خواستن در همه ایام و لیالی سال امر پسندیده است و شاید ممکن است امشب (جمعه اول ماه رجب) پسندیده‌تر هم باشد. بنابراین رد نمی‌کنیم که رغائب این نیست، اما درجه پایین است. 🔹 درجه کامل رغائب عبارت است از تحقق یافتن میل‌ها و رغبت‌ها یا رغبت کردن به خوبی‌ها و امور پسندیده در عمل. همچنان‌که در جاهایی هست که انسان خوف یا در تعبیر عرفانی و دینی رهبت دارد، یعنی از چیزی می‌ترسد. نقطه مقابل رهبت، رغبت است، یعنی یک چیز را دوست دارد، نه این‌که به زبان می‌آورد و دعا می‌کند، نه، اصل این‌که ما چنین میلی داشته باشیم، این خود درجات مختلفی دارد. 🔹 اولین درجه آن است که هم میل و رغبت به عمل صالح داشتن، هم آن را به فعلیت رساندن و هم رفتارهای متناسب با این رغبت از خود نشان دادن. مثل این‌که گاهی کسی به ما می‌گوید بفرمایید بخورید، می‌گوییم میل نداریم یعنی رغبت نداریم؛ نه این‌که سیر هستیم، ممکن است گرسنه هم هستیم ولی به هر دلیلی میل نداریم. ولی اگر کسی رغبت داشته باشد، حداقل قدری از این غذا می‌خورد، اگر زیادتر باشد، به‌قدر متعارف می‌خورد و اگر رغبتش خیلی زیاد باشد، بیشتر از حد متعارف می‌خورد. 🔹 رغبتی که در این شب گفته می‌شود، این است که اولاً در اولین درجه به اعمال صالح و پسندیده رغبت داشته باشید، ثانیاً در مرتبه فعلیت و عمل هم اعمال صالح را انجام بدهید، آن اندازه که رغبت دارید. 🔹 مرتبه کامل‌تر، رغبت به خُلقیات پسندیده و فضایل و مکارم اخلاقی است که به همین‌گونه است. یعنی اولاً به مکارم اخلاقی رغبت داشته باشد، یعنی وقتی که یک خُلق خوب را در دیگران می‌بیند، با همه وجود تشویق و تحسین کند ولو صدایش به او نمی‌رسد ولی در دل خود می‌گوید احسنت. قدم دیگر این است که خلق‌های پسندیده را در عمل نشان بدهد یعنی کارهایی که نشان دهنده خلق پسندیده است را انجام بدهد. 🔹 مرتبه سوم، رغبت به معارف است؛ یعنی فهمیدن، ادراک کردن؛ میل و رغبت و اشتیاق و عشق به فهمیدن داشته باشد و در عمل هم تلاش کند که بفهمد. 🔹 گمان بنده بر این است که این رغبت در مقابل رهبت است. اما در عین حال آرزو داشتن و تقاضا کردن و دعا کردن هم امر پسندیده است ولی نسبت آن رغبت و آرزو که در بین مردم رواج دارد با این رغبتی که در مقابل رهبت است، مانند پاشیدن آب جلوی حیات خانه و آب دادن به گل و باغچه است. 🔹 آبی که جلوی خانه پاشیده می‌شود، هیچ گل و گیاهی از آن به بار نمی‌آید و هیچ اثری ندارد، اما جلوی گرد و غبار را می‌گیرد. کسانی که صرفاً آرزو دارند و از رغائب جمعه اول ماه رجب فقط آرزو و دعای آن را دارند، این حداقل جلوی گرد و غبارها را می‌گیرد، اما نباید انتظار داشت که از این رغبت‌ها معرفت، خلق حسن یا عمل صالح پدید بیاید. کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 شرح برخي عبارات دعاي رجبيه 🔹 پرسش: با عرض سلام و ادب حضور استاد ارجمند، در یکی از ادعیه ماه مبارک رجب می‌خوانیم « اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع ما یدعوک به ولاة امرک» تا اینجا که می‌فرماید «یعرفک بها من عرفک» ضمیر «ها» به چه بر می‌گردد؟ و عبارت « فتقها و رتقها بیدک بدؤها منک و عودها الیک» به چه معناست؟ در ادامه می‌فرماید «فبهم ملأت سمائک و ارضک...» آیا مرجع ضمیر «هم» همان مرجع ضمیر «ها» در عبارت فوق است. مقامات و علامات الهی به چه معناست؟ در انتهای این دعا از خداوند می‌خواهیم که «و اصلح لنا خبیئة اسرارنا». از محضرتان تقاضا دارم درباره این عبارت نیز توضیح بفرمایید. با عرض سپاس و تشکر. 🗂 پاسخ از استاد حسینی شاهرودی: با نام خدا دعاي ماه رجب ✔️ از بازگشت ضمير پرسيده بوديد، يادآوري مي‌کنم که با توجه به اين نکته که ماه رجب مقدمه ماه شعبان است و ماه شعبان، ماه ظهور ولايت اعظم الهي در صورت ختم نبوت و ولايت و تجليِ احمديِ محمدي است، مغز و محور اعمال اين ماه، عبوديت به منظور دريافت استعداد درک محبت و ولايت در ماه بعد است. از اين‌رو، اشاره‌ها بلکه صراحت‌هايي که دل را متوجه مقصد اصلي نمايد، بسيار است که يکي از آن‌ها توقيع مبارک حضرت بقية الله صلوات‌الله‌عليه است. ✔️ البته چنان‌که مي‌دانيد، ماه شعبان، ماه ولايت و مقدمه ماه مبارک رمضان است. از اين‌رو، در اعمال و اوراد و ادعيه اين ماه، اشارت‌ها و صراحت‌هاي بسياري به‌منظور آشکار ساختن حقيقت توحيد وجود دارد. ✔️ به‌هرحال، توضيحي در باره ارجاع ضميرهاي ياد شده عرض مي‌کنم: ✔️ تعابير شريف توقيع مبارک، در برخي از فرازها نشان مي‌دهد که مقصود از «يعرفک بها»، «لافرق بينک و بينهم»، «فتقها و رتقها»، «بدئها و عودها» همان است که در ضميرهاي «فجعلتهم»، «المعلنون»، «الواصفون» و مانند آن و نيز ضميرهاي «انهم عبادک»، «فبهم ملأت» و مانند آن مقصود است. به اعتبار لفظ «ولاة»، ضمير «ها» آمده است و بنابر نظر حقير که لفظ «مقامات» نيز با واژه ولاة، جز از جهت اجمال و تفصيل يا ظهور و بطون تفاوت چنداني ندارد، به اعتبار اين واژه (مقامات) نيز ضمير «ها» آمده است و به اعتبار واژه‌هاي «عبادک»، «خلقک»، ضمير «هم» آمده است. ✔️ بر اين اساس، مقصود از اسئلک بما نطق فيهم، فجعلتهم معادن ... و ارکاناً، يعرفک بها من عرفک، لافرق بينک و بينهم الاّ انهم عبادک تا آخر اين فراز، همان واليان امر الهي است که امين بر اسرار و توصيف کنندگان چيزي هستند که ديگران مجاز بدان نيستند. فرازهايي از زيارت جامه کبيره، امين الله و آل يس نيز بدان اشاره بلکه تصريح دارند. ✔️ بر اين اساس، واليان او، معادن کلمات، ارکان توحيد و آيات و مقامات اويند و عبارت «لا تعطيل لها»، وصف مقامات، آيات و کلمات است نه وصف ولاة. ✔️ بنابر آن‌چه که درباره گمان خويش گفتم، ميان مقامات و توحيد و آيات از سويي و ولايت از ديگر سو، تفاوت اساسي وجود ندارد. مهم‌ترين تفاوت آن دو که سبب دوگانگي ظاهري شده است، تفاوت در اجمال و تفصيل يا ظهور و بطون است. از اين ديدگاه، ولايت، ظاهر توحيد است و توحيد، باطن ولايت. ✔️ بر اين اساس، عبارت «لا تعطيل لها» که وصف مقامات است، وصف ولاة نيز هست و در نتيجه، ولاة در عين حال که معدن کلمات هستند، خود کلمات نيز هستند و در عين حال که ارکان توحيد هستند، به اعتبار عدم تعدد حقيقي ميان ارکان و صاحب آن، توحيد نيز هستند بلکه حصن و حقيقت توحيدند. توضيح بيشتري در مقاله‌اي که در بزرگ‌داشت مرحوم قاضي طباطبايي نوشته شد، آمده است. ✔️ يادآوري اين نکته بد نيست که فهم اين دعا با فهم دعاي کميل، قرين و يا بدان بستگي دارد. چنان‌که برخي از تعابير اين دعا را بايد با فهم زيارت جامعه کبيره، فهم نمود. ✔️ عبارت «بهم ملأت سمائک و ارضک» را با تعابيري چون، «نحن والله الاسماء الحسني»، و «باسمائک التي ملأت ارکان کل شئ» و نيز با «ارواحکم في الارواح» و مانند آن مقايسه کنيد. ✔️ عبارت« بدؤها منک و عودها اليک» را با عبارت «بکم فتح الله و بکم يختم» و نيز با «اياب الخلق اليکم و حسابهم عليکم» مقايسه کنيد. ✔️ يا خبيئة توضيح و تأکيد بر اسرار است، در اين صورت همه اسرار ما از مکنونات است و از او مي‌خواهيم که آن را مکنون نگه‌دارد و يا آن که قيد اسرار است. در اين صورت، اسرار بر دو قسم است‌. قسمي از آن آشکار مي‌گردد و قسمي ديگر ممکن است در کمون خويش باقي بماند. در اين صورت، مقصود از خبيئه همين قسم دوم است. کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 امام جواد (علیه السلام)؛ پاداش كمال شيعيان 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🗂 متن در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
💠 امام جواد (علیه السلام)؛ پاداش كمال شيعيان 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 راجع به امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام چند نكته را مي‌توانم خدمت‌تان عرض كنم. ✔️ يك نكته همان است كه درباره‌ي امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام و عالم بودن آن حضرت گفته شد و تكرار نمي‌كنم و بر اساس آن ـ چنان‌كه گفته شد ـ همه‌ي خاندان پيامبر عليهم‌الصلات‌والسلام صاحب جود و کرم ذاتي و فعلي (جواد) هستند. ✔️ نكته‌ي دوم، با توجه به اين‌كه امامت در امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام به تماميت رسيده، به‌گونه‌اي كه تمام كساني كه امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام را به امامت شناختند و بدو ايمان آوردند، به مرتبه‌اي از بلوغ، تعقل و كمال دست پيدا كرده‌اند كه گويي مي‌توانند حقيقت امامت را دريابند، هر چند مصداق آن غير متعارف باشد. در اين صورت، شيعيان امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام كمّل شيعيان هستند، يعني به اوج تعالي شيعه رسيدند. 🔹 بر اين اساس چون به كمال رسيدند، شايسته‌ي دريافت پاداشي فراتر از همه‌ي عالم هستي هستند، پاداش هم نتيجه كمال يا استكمال است. اين‌كه پاداش‌شان بايد فراتر از عالم هستي باشد، به خاطر اين است كه آن كمالي كه يافته‌اند، فراتر از عالم هستي است؛ كمالي كه يافته‌اند امامت و حقيقت امامت است بدون توجه به ويژگي‌هاي عرفي و طبيعي. چون حقيقت امامت را يافته‌اند، تجزيه و تقسيم و مانند آن بعد از امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام رخ نداد و رخ نمي‌دهد. اما در گذشته چون شيعيان به حقيقت و تماميت امامت دست پيدا نكرده بودند، به‌راحتي با اندكي شرايط اجتماعي، سياسي، اقتصادي و مانند آن عمداً يا سهواً؛ خواسته يا ناخواسته امام را گم مي‌كردند، بنابراين جمعي دو امامي، سه امامي و ... شدند. وقتي به امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام رسيد، شيعه به‌جاي آنكه امام را بيابد، امامت را يافته است و اين يعني دريافت امانت، خلافت، ولايت و حقيقت توحيد. 🔹 بنابراين چون كمال نامتناهي است، پاداش آن‌هم بايد نامتناهي باشد. اين پاداش نامتناهي براي شيعيان خالص، وجود مبارك امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام است و سرّ اين‌كه در برخي از روايات ـ بر حسب نقل ـ و نيز آداب زيارت و مجربات در دعا و استدعا آمده است كه اگر كسي چيزي از امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام، آن حضرت را به امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام قسم بدهد، بدين سبب است كه امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام پاداش كمال شيعيان است، به‌گونه‌اي كه اگر پس از امام جواد يا ائمه ديگر ـ به نحو شرطيه امتناعيه ـ امام ديگري هم معرفي نمي‌شد، شيعيان بر امامت حضرت امام رضا عليه‌الصلات‌والسلام تا روز قيامت باقي مي‌ماندند و نتيجه‌ي اين كمال جود الهي يا بركت الهي در وجود امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام است كه ظهور پيدا كرده. شواهدي هم در روايات مي‌توان بر اين نكته يافت. ✔️ نكته ديگر اين‌كه، در ميان انبيا و اولياي الهي گاهي خداي متعال امام و پيامبر را براي خلق فرستاده است ولي براي تأييد صدق آن‌ها به آن‌ها معجزه كرامت فرموده است ولي خودشان فردي از ميان انسان‌ها ـ بشر مثلكم ـ اما صاحب معجزه هستند. اما در برخي از موارد به يكي از اين دو دليل كه انسان‌ها شايستگي و قابليت دريافت فيض ملكوتي و متافيزيكي الهي را مستقيم پيدا كرده‌اند يا بدين سبب كه استعداد دريافت ابدي الهي را به دست بياورند، ـ كه هر دو توجيهاتي دارد و مي‌توان آن را تبيين كرد ـ خدا پيامبر و امامي مي‌فرستد كه خودش معجزه است، نه آن‌كه معجزه داشته باشد. در ميان پيامبران عليهم‌الصلات‌والسلام حضرت عيسي صلوات‌الله‌عليه و در ميان امامان عليهم‌الصلات‌والسلام امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام اولين معجزه الهي است به اين سبك كه عرض كردم كه در كودكي امام است، يعني در كودكي كسي است كه محيط بر عوالم هستي است كه سرّش يكي از آن دو نكته است؛ يا بدين سبب است كه انسان‌ها قابليت دريافت فيض ملكوتي الهي را دارند، يا به اين خاطر كه اين‌ها به خاطر كمال‌شان حاضرند نسبت به يك كودك چند روزه و چند ساله هم منقاد و مطيع باشند و يا بدين خاطر كه اين كودك چند ساله مي‌آيد تا انسان‌ها را براي پيامبران يا اماماني كه از كودكي امام خواهند بود، آماده سازند. 🔹 هر كدام از اين دو نكته كه باشد، نكته بسيار مهمي است درباره‌ي امام جواد عليه‌الصلات‌والسلام. 🔹 بر اساس همين نکته دوم است که مي‌توان آغاز غيبت و يا مقدمات اصلي آن را از زمان امام رضا صلوات‌الله‌وسلامه‌عليه دانست. اگر چه بر اساس تعابير ديگر، غيبت از زمان امام هادي صلوات‌الله‌وسلامه‌عليه به‌آرامي شروع شده است. کانال طهور
هدایت شده از طهور
💠 صراط مستقيم 🗂 پرونده ويژه ولادت اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) در پایگاه طهور https://b2n.ir/g24194
هدایت شده از طهور
💠 اعتکاف؛ قطع تعلق از اغیار 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔊 صوت و 🗂 متن در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
13950201Etekaf.mp3
6.36M
🔊 💠 اعتکاف؛ قطع تعلق از اغیار 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
هدایت شده از طهور
💠 اعتکاف؛ قطع تعلق از اغیار 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 عبادت‌هایی که انسان برای تکمیل وجود خود به آن احتیاج دارد، باید مناسب با جنبه‌های وجودی او باشد. انسان، هم موجود اقتصادی است، بنابراین عبادتی می‌خواهد که به اقتصاد بیانجامد، مثلاً دعا کند «یا خیر المسؤولین و یا اوسع المعطین». این تعبیرها یعنی وجود انسان و ظاهر و باطن او، حیثیت‌های اقتصادی، سیاسی و جنبه‌های مختلف دارد. 🔹 یکی از جنبه‌های وجودی انسان ـ که اگر نگوییم مهم‌ترین جنبه اوست، حداقل این است که آثاری بر این جنبه مترتب می‌شود که بر جنبه‌های دیگر معمولاً مترتب نمی‌شود، اگرچه باید مترتب شود ـ حیثیت فردانیّت اوست. حیثیتی که در دنیا انسان یکی است و تنها؛ تنها می‌آید، تنها می‌رود، تنها محشور می‌شود؛ «لقد جئتمونا فرادی»، (انعام، 94) این یک بودن انسان ولو اینکه در میان هزاران و میلیون‌ها نفر زندگی می‌کند، اما همه‌چیز او منحصر به فرد است، یعنی هر کاری که انجام می‌دهد، هر سخنی که خودش می‌گوید یا دیگران می‌گویند، حساب ویژه‌ای دارد که از این حساب ویژه یک ذره به دیگران نمی‌تواند بدهد، یک ذره هم از حساب دیگران نمی‌تواند بیاید و آن عبارت است از فردانیت و کتاب وجودی نفس او. 🔹 این کتاب وجودی نفس که هرچه که بیاید، اگر یک ذره کمال آمد، اگر حاتم طایی هم باشد، از این کمال نمی‌تواند به کسی ببخشد، ‌اگر بخیل هم باشد، نمی‌تواند ببخشد. چون یا عین وجود او می‌شود و یا عین وجودش بوده و عیان و آشکار می‌شود. اگر درس می‌خواند، اگر ‌مطالعه می‌کند، اگر جهاد می‌کند، هر کاری که انجام می‌دهد، عین وجودش می‌شود و هیچ کس سهمی در آن ندارد. 🔹 به این، حیثیت فردانیت نفس یا تشخص نفسانی گفته می‌شود. این حیثیت عباداتی می‌خواهد که با فردانیت تناسب داشته باشد. عباداتی که دور از چشم همگان باشد، دور از شلوغی بازار و خیابان باشد، دور از شلوغی حتی عبادت‌های جمعی همچون حج و مانند آن باشد. یعنی گوشه گرفتن ولی گوشه گرفتنی که عوارض نداشته باشد که همان‌هایی است که مورد تأیید خدای متعال و اولیای خدای متعال هم بوده و هست. 🔹 اعتکاف یکی از این عبادت‌هاست. روزه نیز یکی دیگر از این عبادت‌هاست. اعتکاف یعنی این‌که آدم ارتباطش را با جامعه قطع کند و در خود فرو برود. در طول سال مناسبت‌هایی هست که معمولاً سه‌روزه است ـ تا هفت روز هم در برخی از موارد هست، ولی معمولاً سه روزه است ـ در این سه روز، اولاً باید در یک مسجد حضور پیدا کند، از مستحبات مؤکد آن است که در مسجد باشد. ثانیاً به کارهای جمعی نپردازد، یعنی معامله ـ ولو تلفنی هم ـ نکند. حتی در آن‌جا مثلاً حساب و کتاب‌های مغازه‌اش را هم انجام ندهد؛ یعنی کارهایی را که به‌نوعی مربوط به دنیاست، مربوط به همگان و جامعه است. آنجا فقط به خودش و خودش و خودش بپردازد، به‌گونه‌ای که در این مدت کوتاه چنان ارتباطش را با دیگران قطع کرده باشد و چنان به خودش پرداخته باشد که وقتی که برمی‌گردد، بتواند به صراحت بگوید، ببیند و بیابد که فقط و فقط به خدا نیازمند است و به هیچ کس دیگر نیازمند نیست. در این سه روز باید این‌گونه تمرین کند که بگوید ما در این سه روز دست‌مان از همه خلق کوتاه بود، ‌اما زندگی‌مان خوب انجام شد، بهترین کارها و عبادت‌های ما انجام شد. در این سه روز چشم ما و توجه ما فقط به خدا بود، زبان‌مان فقط به خدا مشغول بوده. 🔹 این سه روزها اگر تکرار بشود، به‌گونه‌ای که بعد از اعتکاف وقتی که در جامعه قرار می‌گیرد بتواند بگوید ایاک نعبد و ایاک نستعین، این سه روز می‌تواند سی روز بشود، می‌تواند سیصد روز بشود، می‌تواند سی سال و صد سال باشد. 🔹 پس ویژگی و خاصیت منحصر بفرد عبادت‌های شخصی مانند اعتکاف این است که تعلق از اغیار را قطع می‌کند و اتصال به خدای متعال را عیان و آشکار می‌کند و انسان را آماده می‌کند برای این‌که این قطعِ تعلقِ سه‌روزه را گسترش بدهد. اینکه می‌گوید ما بدون بقیه خلق هم می‌توانیم زندگی کنیم، این را در عبادت‌های شخصی باید در وجود خود تثبیت کند. به‌گونه‌ای که بگوید اگر الان اتفاقی بیفتد و تمام خلق با ما قهر باشند، هیچ کس با ما صحبت نکند، هیچ کس هیچ جنسی از ما نخرد، هیچ کس چیزی به ما نفروشد، ‌می‌توانم خودم و خدا، دو نفری، به بهترین وجه زندگی کنیم.
هدایت شده از طهور
🔹 این مهم‌ترین وجه اعتکاف است. اما در عین حال جنبه‌های دیگری هم دارد. جنبه دیگر آن به‌طور کلی تمرین عبادت کردن و نماز خواندن است. در اوقاتی که در جامعه، خانواده، شغل و مانند این‌ها حضور داریم، کارها متداخل است، یعنی می‌خواهد نماز بخواند، مشتری هم آمده است، می‌خواهد قرآن بخواند، تلفن هم زنگ می‌زند، می‌خواهد غذا درست کند، می‌بیند کار دیگری هم در کنار آن باقی مانده است. دوران اعتکاف دوران تمرین عبادتی است که مزاحمتِ با دیگران نداشته باشد. شاید این خود مقدمه‌ای بشود که وقتی که نماز می‌خواند، یک مشتری هم آمده، بتواند تشخیص بدهد که تقدم با کدام یک است؛ برخی مواقع ممکن است که نماز مقدم باشد، این‌که فرمود که «به نماز نگویید کار داریم، به کار بگویید نماز داریم»، بعضی اوقات است که حقیقتاً‌ این‌گونه است که وقتی الله اکبر گفتند، باید در مغازه بسته شود. در جای دیگری هست که واقعاً راه انداختن کار یک مؤمن آن‌قدر اهمیت دارد که اگر کار او را راه نیندازیم، از اتوبوس روستا جا می‌ماند، و اگر جا بماند، چند کار دیگر گره می‌خورد. این‌که انسان بتواند تشخیص بدهد، احتیاج به آرامش، جامعیت فکری و قرار نفسانی دارد، که این‌هم از خاصیت‌های دیگر اعتکاف است. کانال طهور @sharabetahour