eitaa logo
طهور
529 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
325 ویدیو
6 فایل
پایگاه اطلاع رسانی طهور؛ نشر آثار حجت الاسلام و المسلمین استاد دكتر سيدمرتضی حسينی شاهرودی نشانی: tahour.ir ایتا | سروش | بله @sharabetahour آپارات: tahourap
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طهور
📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 🔹 گفتارهای دهه اول محرم 1399 ـ (1442 قمری) 🔹 مسجد 14 معصوم ـ ابرسج شاهرود 💠 جلسه سوم: معجزه فداکاری در وصول به توحید افعالی 📅 شب هشتم محرم 1442 ـ 1399/6/6 گفته شد که صفات ناپسند باید از بین برود و از بین می‌رود، یا به اختیار یا به اضطرار. تعالیم انبیا هم برای این است که این صفات را از بین ببرد یا به صفات پسندیده تبدیل کند. انبیا و اولیا از طریق امر به تعقل و عبادت انسان را در این مسیر کمک می‌کنند. انواع و اقسام عبادت نقش ویژه‌ای در این زمینه دارد، به شرط این‌که توجه به عبادت داشته باشیم. یکی از عواملی که برای از بین بردن خودخواهی و خودشیفتگی مؤثر است، فداکاری است. ما در جهان طبیعت صفاتی را به‌صورت طبیعی به‌دست می‌آوریم که باید از بین برود، مانند حرص، طمع و ... این نیمی از کار است، بلکه قدمِ اول برای تطهیر باطن، تصفیه نفس و تزکیه روح است. قدم‌های دیگر بسیار است که به اختصار عرض می‌کنم که مسیر و آخر کار ما کجاست و به کجا باید برسیم و قطعاً‌ و یقیناً هم باید برسیم. لکن تفاوت در این است که برخی زود و برخی دیر می‌رسند؛ برخی به‌راحتی می‌رسند و برخی به‌سختی؛ برخی با عذاب و گرفتاری و برخی با رحمت و خوشی. اما این‌که کسی از این جمعیت جدا شود و خدای متعال او را رها کند، چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. خدای متعال هر موجودی را که آفریده است، به مقصدی که برای آن آفریده است، خواهد رساند. ما برای چه خلق شدیم؟ برای قرب به خدا و تشبه به او، تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفات او. بندگان خدا و مخصوصاً انسان‌ها برای این آفریده شده‌اند که به توحید برسند. یعنی اول بدانند، آن‌گاه ببینند، آن‌گاه بیابند که در عالم هستی جز خدای متعال کسی نیست. بقیه سایه‌ها، عکس‌ها و جلوه‌های او هستند. «کل شئ هالک» (قصص، 88)، یعنی همه‌چیز هیچ و پوچ هستند؛ نه این‌که بعداً و وقتی می‌میرند، هلاک می‌شوند. اتفاقاً انسان‌ها با مردن زنده و آزاد می‌شوند. بنابراین مرگ فنا و هلاکت و نابودی نیست، بلکه زنده و کامل و تمام شدن است. بنابراین «کل شئ هالک» نه یعنی در آینده انسان‌ها هلاک می‌شوند، بلکه همین الان هلاکند و چیزی جز سایه و توهّمِ وجود نیستند. امر وصول به توحید در سه مرحله باید اتفاق بیفتد. یکم؛‌ به توحید افعالی یا فاعلی برسند. یعنی بدانند که فاعل همه کارهایی که در عالم انجام می‌شود، خدای متعال است؛ لا حول و لا قوة الا بالله. این ذکر مکرر امام حسین علیه الصلات و السلام در روز عاشوراست. شاید ما خیال می‌کنیم که مثلاً امام حسین علیه الصلات و السلام از خدای متعال استمداد می‌طلبند. البته همه انبیا، اولیا و همه موجودات ـ بخواهند و نخواهند ـ از خدای متعال استمداد می‌طلبند، ولی امام حسین علیه السلام تعلیم و آموزش می‌دهند. یعنی در این شرایط سخت و گرفتاری که همه شمشیرها به طرف من می‌‌آیند، باید توحید فاعلی داشته باشید و بگویید لا حول و لا قوة الا بالله، قدرت از آنِ خداست، فاعلیت و خالقیت از آنِ خداست. آدمی باید به درجه‌ای برسد که بداند همانند بوق بلندگو نقشی بیشتر ندارد. بلندگو صدای بنده را به شما می‌رساند، خودش که صحبت نمی‌کند. من باید حرف بزنم تا بلندگو صدا را پخش کند. مجموعه عالم هستی در حکم بلندگوهای خدای متعال هستند که لطف و رحمت خدای متعال را متناسب با وجود خود آشکار می‌کنند. از طرف خدای متعال ظلم، نقص و بدی نیست ولی آن چیزی که از جانب خدای متعال لطف و رحمت و بزرگی است، وقتی که به این بلندگو می‌رسد، بد پخش می‌کند و می‌شود ظلم. خلق خدا بلندگوهایی هستند که با توجه به استعدادها و قابلیت‌های ذاتی خود، فیض و لطف و رحمت و برکت خدای متعال را گوناگون پخش می‌کنند. «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً» (اسراء، 82) درباره دو قسم دیگر توحید بعداً توضیح می‌دهیم. فعلاً درباره فداکاری عرض می‌کنم که رسیدن به توحید افعالی، یعنی نه‌فقط صفات بد و ناپسند را کنار بزنیم، بلکه باید هیچ کاری را به خودمان نسبت ندهیم. باید بدانیم و بیابیم که خدای متعال همه‌کاره‌ی عالم است. این از چه طریق به‌دست می‌آید؟ فداکاری. فداکاری در این زمینه معجزه می‌کند. گاهی فداکاری‌ها از همین کارهای نسبتاً کوچک شروع می‌شود، یعنی بخشیدن مال خود به کسی که نیاز دارد، علی‌رغم این‌که خودت هم نیاز داری.
هدایت شده از طهور
📝 حسینیه طهور 📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 🔹 گفتارهای دهه اول محرم 1399 ـ (1442 قمری) 🔹 مسجد 14 معصوم ـ ابرسج شاهرود 💠 جلسه چهارم: شهادت، اوج همه‌ی فضیلت‌ها 📅 شب نهم محرم 1442 ـ 1399/6/7 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
Moharram1442-04-13990607-Shab09.mp3
10.93M
🔊 📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 💠 جلسه چهارم: شهادت، اوج همه‌ی فضیلت‌ها 📅 شب نهم محرم 1442 ـ 1399/6/7
هدایت شده از طهور
این‌که انسان چند ساعت و چند روز با خود فکر می‌کند و می‌گوید برویم در راه خدا و امر ولی خود و دفاع از مملکت خود بجنگیم، و می‌رود و به شهادت هم می‌رسد، مدت کوتاه است ولی اثر آن بسیار زیاد است. البته کسانی که تا این‌جا آمدند یعنی می‌رود که از مملکت و دین و اعتقادات خود دفاع کند، ولی به شهادت نرسیدند، این هم شهید است، لکن از شهدایی است که وقتی مقام شهادت و فداکاری تام و تام را به‌دست آورد، باید مراقب باشد از دست ندهد، چون زود از دست می‌رود. کم نبودند که خوب بودند و مؤمن و فداکار بودند و از جان خود گذشتند، اما شهید نشدند، ولی بعد نتوانستند آن ویژگی‌ها را حفظ کنند. یک شاهد از نهضت کربلا بیان می‌کنم. اصحاب امام حسین علیه الصلات و السلام در فداکاری سنگ تمام گذاشتند. تعداد قابل توجهی از اصحاب امام حسین علیه الصلات و السلام به‌ترتیب حرفشان این است. وقتی امام حسین علیه الصلات و السلام فرمود که این‌ها با من کار دارند و من بیعت خود را از شما برداشتم و شما به دنبال کار خود بروید، گفتند کجا برویم؟ ما اگر هزار بار در رکاب تو کشته شویم، سوزانده شویم، خاکستر ما بر باد رود و دوباره زنده شویم، بازهم تو را تنها نمی‌گذاریم. این اوج فداکاری است. اوج فداکاری برای دو گروه دو گونه است. افراد معمولی که با فکر و ذکر و عمل صالح خود را به درجه‌ای رسانده‌اند که حاضرند از جان خود بگذرند. دسته دیگر جزء اولیا هستند. این‌ها از همان آغاز کودکی این‌گونه بودند. اولیاء بالاصاله و بالتبع همین‌گونه هستند. حضرت ابوالفضل علیه الصلات و السلام حقیقتاً پدر و مادر فضیلت است، یعنی حقیقت فضیلت است. حقیقت فضیلت اول در وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت معصومِ منصوص اوست، یعنی دوازده امام و حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها. حقیقت فضیلت در این چهارده نفر است. انبیا و اولیا جلوه‌ای از این فضیلت را دارند. اما حضرت ابوالفضل علیه الصلات و السلام چطور؟ چند نفر در بین یاران امام حسین علیه الصلات و السلام هستند یعنی حضرت علی اصغر، حضرت رقیه و حضرت ابوالفضل علیهم الصلات و السلام که حقیقت فضیلت هستند. اگرچه فضیلت آن‌ها بالتبع است، یعنی نور ماه است که از خورشید می‌گیرد، اما نور ماهی است که کامل از خورشید گرفته است. انبیا چنین نوری ندارند. خلاصه بحث این شد: بزرگ‌ترین چاله‌ای که انسان دارد که نجات پیدا کردن از آن به آسانی بلکه به سختی هم امکان‌پذیر نیست، عبارت از خودخواهی و خودبرتربینی. راه نجات آن هم تعقل و عبادت و در بین اعمال، فداکاری است.
هدایت شده از طهور
📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 🔹 گفتارهای دهه اول محرم 1399 ـ (1442 قمری) 🔹 مسجد 14 معصوم ـ ابرسج شاهرود 💠 جلسه چهارم: شهادت، اوج همه‌ی فضیلت‌ها 📅 شب نهم محرم 1442 ـ 1399/6/7 گفته شد: بدترین ویژگی انسان که شرک محض است، خودخواهی، خودشیفتگی و خود را بهتر از دیگران دانستن است؛ حتی اگر در ظاهر هم این‌گونه باشد. اگر کسی درباره خود تصور کند از دیگران برتر است، از مصادیق قطعی شرک است. گفتیم انبیا و اولیا آمدند این صفت را از بین ببرند و می‌برند؛ یا به اختیار یا به اضطرار. راه آن تعقل، عبادت و فداکاری است. گفتیم فداکاری یعنی دیگران را بر خویش مقدم دانستن. در شرایط عادی که تقدم ضروری و لازم است، کار خود را به دیگران واگذار نکردن و بار خود را به گردن دیگران نینداختن، بلکه بار دیگران را به دوش کشیدن. این حداقل فداکاری است. این‌که به دیگری بگوییم، شما که می‌روید، یک لیوان آب هم برای من بیاورید، این خلاف فداکاری و نشان منیّت است. باید بگوییم: من که می‌روم آب بخورم، برای شما هم بیاورم؟ مرتبه دوم این است که انسان از مال خود بگذرد؛ نه‌فقط مالِ مردم و مالِ مشکوک نخورد. مالِ مشکوک و مشتبه مانند وزنه سنگینی است که به پای کبوتری می‌بندند. انسانی که به خدای متعال ایمان دارد، انبیا و اولیا را قبول دارد و فی الجمله هم از آن‌ها پیروی می‌کند، اما در عین حال که مال حرام نمی‌خورد، مال مشتبه و مشکوک می‌خورد، هرچه بال بزند، وزنه خیلی سنگین است و به این آسانی نمی‌تواند از دنیا و حب نفس و خودخواهی نجات پیدا کند. بنابراین چون با میل و انتخاب خود نمی‌تواند نجات پیدا کند، در عالم بعد از دنیا خدای متعال باید نجاتش دهد. همیشه این‌گونه است که کاری که انسان با اختیار خود انجام می‌دهد راحت‌تر است و کاری که با اضطرار است، سخت‌تر است. تفاوت حرکت و سلوک اختیاری و اضطراری در راحتی و سختی آن‌هاست و الا خیال همه راحت باشد که اگر در دنیا با میل و رغبت، منیّت، حب نفس و حب دنیا را کنار نگذاشتیم، در عالم دیگر آن را از دل ما بیرون می‌کنند، ولی دمار از روزگار ما در می‌آید. سختی فشار قبر، عذاب قبر، احوالات آخرت و قیامت برای این است که به میل و اختیار خود نرفتیم و ما را می‌برند. بنابراین دومین مرتبه فداکاری، خرج کردن مال است. کسی که به این نیت که حب دنیا را از دل خود بیرون کند، مال خود را خرج کند، مال او کم نمی‌شود؛ چه رسد به این‌که خارج کردن حب دنیا برای خدا هم باشد که قطعاً مال او کم که نمی‌شود، بلکه زیاد هم می‌شود که این جزء بحث ما نیست. جهاد با مال که در تعابیر آیات قرآن مکرر آمده است، راه نجات از جهنم است. آتش جهنم چیست؟ اصل و اساس آن نفس و شیطان است. نفس، جان و هویت انسان، شیطان حقیقی است؛ دنبال شیطان‌های بیرون از خود نباشیم که آن‌ها را زود پیدا می‌کنیم و یک نفر آن را به ما معرفی می‌کند. مانند این‌که حضرت امام راحل اعلی الله مقامه الشریف فرمود آمریکا شیطان بزرگ است. اما شیطان نفس را باور نمی‌کنیم. نفس چیزی بیرون از ما و هویت ما نیست؛ همینی است که می‌بینیم. تا زمانی که غیرِ او، جلوه و بنده او نیست، همین شیطان است. سومین مرتبه‌ی فداکاری، فداکاری با جان است. کسی که فداکاری می‌کند، دارای فضیلت کنترل نفس و کمالِ زدودن خودشیفتگی است؛ چه خدا را قبول داشته باشد و چه قبول نداشته باشد. بسیاری از کمالات را غیر مؤمن و غیر مسلمان نیز دارند. چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از حاتم طایی تعریف می‌کند با این‌که او از سران مشرکین است؟ برخی از فضایل نفسانی و اخلاقی اختصاصی به مسلمان و غیرمسلمان ندارد. فداکاری از فضایلی است که هرکدام از مؤمن و کافر آن را داشته باشند، فضیلت است؛ چه با مال باشد، چه با جان. بنابراین اگر کسی که مسلمان و مؤمن نیست، اما برای مملکت خود که مورد هجوم دشمن قرار گرفته از جان خود می‌گذرد، انسان بزرگی است و این کسی است که از حب نفس نجات یافته است و خیلی از دیگران جلوتر است. حال اگر کسی وطن خود و ایمان، اسلام، اعتقاد و قربِ خود به خدا را بیشتر از جانش می‌خواهد، البته مرتبه بالاتری است. فداکاری با جان ام الفضائل و ابوالفضائل است. همه فضیلت‌ها در فداکاری با جان نهفته است که ما در اسلام اسم آن را «شهادت» می‌گذاریم. بالاتر از هر خوبی، خوبی دیگری هست تا می‌رسد به شهادت که بالاتر از آن چیزی نیست. توضیح: شهادت برای نجات دادن آدمی از محدودیت‌های جهان طبیعت و نفس و علایق نفسانی در مرتبه و مقام سوم است. اول مقام نبوت است، دوم مقام صداقت، سوم مقام شهادت و چهارم مقام عمل صالح است؛ چه در دنیا و چه در آخرت. اما در عین حال که شهادت در مرتبه سوم قرار دارد و شهید بعد از صدیقین و انبیا قرار دارد و اکثریت انبیا پس از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار دارند، اما شهادت یک راه بسیار کوتاه و میانبر است.
هدایت شده از طهور
📝 حسینیه طهور 📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 🔹 گفتارهای دهه اول محرم 1399 ـ (1442 قمری) 🔹 مسجد 14 معصوم ـ ابرسج شاهرود 💠 جلسه پنجم: شرط عزاداری مقبول 📅 شب یازدهم محرم 1442 ـ 1399/6/9 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
Moharram1442-05-13990609-Shab11.mp3
23.97M
🔊 📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 💠 جلسه پنجم: شرط عزاداری مقبول 📅 شب یازدهم محرم 1442 ـ 1399/6/9
هدایت شده از طهور
📝 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا 🔹 گفتارهای دهه اول محرم 1399 ـ (1442 قمری) 🔹 مسجد 14 معصوم ـ ابرسج شاهرود 💠 جلسه پنجم و پایانی: شرط عزاداری مقبول 📅 شب یازدهم محرم 1442 ـ 1399/6/9 موضوعی که از آن صحبت می‌کنیم، دیگران جنبه‌های دیگری از آن را تحت عنوان هدف نهضت کربلا بحث کردند. یعنی امام حسین علیه الصلات و السلام برای چه قیام کرد و به کربلا آمد و به شهادت رسید و در چنین شبی زن و فرزندان و دختران و خواهران او به اسارت رفتند؟ بنده درباره یکی از مباحث پیرامونی این موضوع صحبت می‌کنم که بی‌ارتباط با این مسأله نیست ولی در عین حال همان هم نیست. در تعالیم دینی یعنی در قرآن و سنت ـ اعم از سنت پیامبر و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ـ چند دسته آیه و روایت وجود دارد که ظاهر آن قید و شرطی ندارد و به اصطلاح عام و مطلق است. به عنوان نمونه، «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏» (اعراف، 179) خدای متعال می‌فرماید من جمعی را برای جهنم آفریدم. این‌ها کسانی هستند که اهل تعقل و فکر نیستند. دوم، چشم بینا ندارند یعنی آنچه را که باید ببینند، نمی‌بینند. سوم، گوش شنوا ندارند و آنچه که باید بشنوند، نمی‌شنوند. این‌ها مانند چهارپایان هستند و در آخر فرمود این‌ها اهل غفلت هستند. یک دسته از آیات قرآن می‌فرماید اهل غفلت، اهل جهنم هستند. یعنی کسی که یک حق را ده بار برای او بگویی، بازهم نمی‌فهمد؛ یا نشنیده یا نشنیده گرفته. در آیات دیگری از اهل جهنم می‌پرسد چه شد که به جهنم آمدید؟ «مَا سَلَكَكمُ‏ فىِ سَقَرَ قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَ كُنَّا نخَوضُ مَعَ الخْائضِينَ وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّين‏» (مدثر، 42-46) می‌گویند ما نماز نمی‌خواندیم، به فقرا کمک نمی‌کردیم و مانند ولگردها ولگردی می‌کردیم. حال آیا روزه می‌گرفتند یا حج و زیارت رفته بودند؟ دیگر تفاوتی ندارد، نشان اهل جهنم این است که بیان شد. در روایات نیز نمونه‌هایی داریم. از امام صادق علیه الصلات و السلام نقل شده که فرمود اگر کسی لقمه‌ای (در روایت دیگر نقل شده: درهمی) مال حرام در معده داشته باشد، عبادت او قبول نیست. در روایات دیگر فرمودند اگر کسی لقمه‌ای حرام در معده داشته باشد یا لقمه حرام خورده باشد، تا چهل روز عبادت او قبول نیست. قید و شرط ندارد. روایات متعددی در این زمینه هست. در دسته سوم از روایات از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است ـ که سند آن صحیح و مضمون آن متواتر است ـ «من قال لا اله الا الله وجب له الجنة»، هرکس لا اله الا الله بگوید، قطعاً و بدون شک به بهشت می‌رود. از این‌گونه روایات در کتاب عقل و جهل اصول کافی و جاهای دیگر مکرر آمده است که کسی که این دعا را بخواند، به درجه‌ای می‌رسد که برابر با صد شهید است. در روایات دیگری برابر با هزار شهید نقل شده است. برخی از دعاهایی که در مفاتیح الجنان نقل شده، این‌گونه است و روایت آن معتبر است و سند دارد. نمونه دیگر که درباره عزاداری‌ است این است که کسی که برای امام حسین علیه الصلات و السلام به اندازه بال مگسی اشک بریزد، قطعاً اهل بهشت است. بلکه کمتر از این نیز گفته شده که کسی که بر امام حسین علیه الصلات و السلام گریه کند یا دیگران را بگریاند یا همانند عزاداران بشود، (تباکی به معنای شباهت به عزاداران است) اهل بهشت است. این چند دسته از روایات را در دو دسته خلاصه می‌کنیم. یک دسته که سخت‌گیرانه است: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزال، 7-8) کسی که به اندازه سرِ سوزنی کار خلاف و گناهی انجام داده باشد، او را رها نمی‌کنند. امام صادق علیه السلام فرمود اگر فرزندم اسماعیل (که پس از معصومین، شخصیت درجه یک است) گناه کند، امید به شفاعت من نداشته باشد. دسته دیگر که در مقابل دسته اول است، این‌گونه نیست. هر دو دسته از روایات در کتاب‌ها وجود دارد و صحیح و معتبر است، اما در عین حال فهم آن‌ها کار آسانی نیست. به کدام دسته توجه کنیم؟ هر دو دسته سخن پیامبر و امام معصوم است. این‌جاست که بسیاری از عالمان دچار سوء فهم و سوء تعبیر و تحریف شدند. جمع بین این دو کار هرکس نیست، این کارِ عالمِ فکور است؛ یعنی نه‌فقط معارف اهل بیت را بداند، بلکه اهل تعقل و تفکر باشد. برای جمع این دو دسته یک قاعده کلی بیان می‌کنم. هیچ آیه و روایتی، هیچ حکم مطلق ندارد.
هدایت شده از طهور
تمام احکام الهی مقید به قیدها و شرایطی است که باید آن‌ها را بشناسیم. این‌که فرمود کسی که اهل غفلت باشد، اهل جهنم است، بشرطها و شروطها؛ همچنان است این‌که فرمود هرکس بگوید لا اله الا الله وجبت له الجنة، بشرطها و شروطها. امام رضا علیه الصلات و السلام فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» و حرکت کرد و رفت. قدری که جلو رفت، سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود «بشروطها و انا من شروطها»؛ هرکس بگوید لا اله الا الله، وارد قلعه خدا شده است که نمی‌سوزد. البته این مشروط است و شرایط دارد. استثناء در تمام احکام وجود دارد. حال بر این اساس باید جمع کنیم: عزاداری که برای امام حسین علیه الصلات و السلام اشک ریخته، مالِ حرام هم نخورده، اذیت او به کسی نرسیده و ... نفرمایید که ما اگر مال مردم را نخوریم، کسی را اذیت نکنیم، کسی را مسخره نکنیم، نماز هم بخوانیم، نماز شب بخوانیم و ... دیگر به گریه بر امام حسین علیه السلام و شفاعت آن حضرت احتیاجی نداریم! قطعاً این‌گونه نیست. هرکدام از این‌ها مشروط به دیگری است. امام صادق علیه الصلات و السلام در اصول کافی فرمود اگر کسی تمام عمرش شب‌ها را برپای بایستد و نماز بخواند به‌گونه‌ای که پاهایش متورم شود، تمام عمرش روزها را روزه بگیرد، تمام عمرش با دهان روزه در راه خدا بجنگد، هر سال نصف اموالش را در راه خدا بدهد، ولی ولایت ما اهل بیت را نپذیرفته باشد، «فلیس بشئ»، هیچ چیز ندارد. نماز بدون ولایت، روزه بدون ولایت، جهاد و انفاق بدون ولایت، هیچ چیز نیست. آن سوی دیگر نیز همین‌طور است؛ ولایت بدون نماز و روزه، ولایت بدون انجام واجبات و پرهیز از محرمات، هیچ چیز نیست. همچنان‌که از یک سو همه وابسته به ولایت هستند، از این سوی نیز این‌گونه است. در چنین روزی امام حسین علیه الصلات و السلام به شهادت رسید، فقط تصور کنید در آن بیابان دور افتادیم و بچه‌ها و دختران 3-4 ساله ما به دست حداقل سی هزار نفر آدم وحشی افتاده است. حضرت زینب سلام الله علیها ـ که جان، مال و فرزندان، اصل و نسب و ظاهر و باطن ما به فدایش باد ـ به نماز شب ایستاده است. ما به دنبال چه کسانی راه افتادیم؟ کسانی که در سخت‌ترین شرایط نماز شب خواندند. آن‌گاه ما رها باشیم و آخرین سهم ما از امام حسین علیه الصلات و السلام این است که سینه می‌زنیم و پلو می‌خوریم! ما قرار است با آن‌ها محشور شویم؟! اصلاً شدنی است؟ امام و رهبر و فرزند پیامبر ما، جان و مال و فرزندان و بچه‌های شش ماهه و سه ساله خود را در راه خدا فدا کردند برای این‌که ما گریه کنیم؟! قطعاً‌ و یقیناً هدف دیگری نیز هست. گریه لازم است برای این‌که نهضت کربلا برای نسل‌های آینده زنده بماند. این خود یکی از عبادات است. حاصل بحث: در تعابیر دینی، احکام، روایات و آیاتی وجود دارد که برخی سخت‌گیرانه و برخی سهل‌گیرانه است. بنابراین حکم مطلق نداریم. همچنان‌که کسانی که لا اله الا الله می‌گویند، بشرطها و شروطها به بهشت می‌روند، کسانی که در عزای امام حسین علیه الصلات و السلام شرکت می‌کنند و عزاداری می‌کنند، آن‌ها هم بشرطها و شروطها و همچنین است بقیه موارد.
📝 حسینیه طهور 💠 کوچک‌ترین اهانت به خاندان پیامبر، بزرگ‌ترین ظلم است 🗂 گزیده درس‌های 🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
05-04.mp3
4.01M
🔊 💠 کوچک‌ترین اهانت به خاندان پیامبر، بزرگ‌ترین ظلم است 🗂 گزیده درس‌های
📝 حسینیه طهور 💠 آیا امام حسین طلب آب کرد؟ 🗂 گزیده درس‌های 🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
07-06.mp3
1.93M
🔊 💠 آیا امام حسین طلب آب کرد؟ 🗂 گزیده درس‌های
📝 حسینیه طهور 💠 امام سجاد و حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیهما کاری کردند که بنی امیه ریشه‌کن شدند 🗂 گزیده درس‌های 🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
10-04.mp3
693.3K
🔊 💠 امام سجاد و حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیهما کاری کردند که بنی امیه ریشه‌کن شدند 🗂 گزیده درس‌های
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 💠 امام سجاد و حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیهما کاری کردند که بنی امیه ریشه‌کن شدند 🗂 گزیده درس‌های
📝 حسینیه طهور 💠 انا ابن من قُتِل صبراً 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی در شرح یکی از فقرات خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
Hosein07[Tahour.Ir].mp3
1.97M
🔊 💠 انا ابن من قُتِل صبراً 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی در شرح یکی از فقرات خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه
📝 حسینیه طهور 💠 روضه امام حسین جان را می‌سوزاند و زمینه شفاعت را فراهم می‌کند 🗂 گزیده درس‌های 🔹 شفاعت امام حسین علیه الصلات و السلام از شفاعت بقیه ائمه علیهم الصلات و السلام از جهات متعدد اعم است. یک جهت این است که شفاعت ائمه علیهم الصلات و السلام مستلزم قابلیتی است که یا از طریق عقل به‌دست می‌آید یا از طریق محبّت‌های همراه با پیروی، بندگی و تسلیم بودن. امّا در امام حسین علیه الصلات و السلام مصیبتی برای آن حضرت اتفاق افتاده که عواطف برای پیدایش این محبّت کمک می‌کنند. 🔹 روضه امام حسین علیه الصلات و السلام جان و دل را می سوزاند، بنابراین استعداد و قابلیّت شفاعت را فراهم می‌کند. 🔹 برای این‌که آدم مورد شفاعت خدا قرار بگیرد، یا باید محب خدا و اولیای خدا باشد یا باید بنده خدا باشد یا بالاخره باید تسلیم درگاه خدای متعال باشد. این‌ها همه راه‌های مختلف است، امّا در مورد امام حسین علاوه بر این راه‌ها، یک راه دیگر هم هست و آن این است که کیست که مصیبت امام حسین علیه الصلات و السلام را بشنود و حداقل متأثّر نشود. وقتی متأثّر که شد یعنی نفس و روح او آمادگی دریافت عنایات و الطاف خدای متعال به نام شفاعت را پیدا می‌کند. 🔹 از این جهت امام حسین علیه الصلات و السلام استثناست، امّا استثناء بودن امام حسین به این معنا نیست حال که این‌جور است، کسی نماز نخواند، خیالش راحت باشد. 🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
08-01.mp3
622K
🔊 💠 روضه امام حسین جان را می‌سوزاند و زمینه شفاعت را فراهم می‌کند 🗂 گزیده درس‌های
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 💠 روضه امام حسین جان را می‌سوزاند و زمینه شفاعت را فراهم می‌کند 🗂 گزیده درس‌های
📝 حسینیه طهور 💠 نقش ویژه حضرت رقیه سلام الله علیها در هدایت خلق 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 هر کدام از خاندان پیامبر عظمتی در عالم دارند که بی‌مانند است 🔹 کمترین مرتبه از خاندان پیامبر که ممکن است طفل شش ماهه باشد، از بالاترین مرتبه و مقام سایر خلق در تکوین و تشریع بالاتر است 🔹 سن و سال در خاندان پیامبر تأثیر ندارد 🔹 حضرت یحیی علیه السلام قبل از تولد به نبوت رسیده است 🔹 حضرت رقیه صلوات الله و سلامه علیها در هدایت جانشین پیامبر است 🔹 مصیبت اهل بیت پیامبر در اسارت از روزی است که وارد شام شدند؛ مصیبتی خاندان پیامبر را فراگرفته که در میان بشر بی‌مانند است 🔹 حضرت رقیه در مدت کوتاه عمرش به اندازه ده‌ها و صدها نبی و ولی در هدایت خلق تأثیرگزار است 🔹 یکی از بزرگ‌ترین مصادیق علمای امت پیامبر، حضرت رقیه سلام الله علیها است 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
13950812-Roghayeh.mp3
4.45M
🔊 💠 نقش ویژه حضرت رقیه سلام الله علیها در هدایت خلق
📝 حسینیه طهور 💠 حضرت رقیه سلام الله علیها؛ مظهر صفات فعلی و انفعالی خدای متعال 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 معنی این سخن این است که هم در اجابت دعا و پذیرش توبه و استغفار و تقرب به آن خاندان، همه آن‌ها باب الحوائج هستند و هم در حوزه صفات فاعلی خدای متعال که نشان قدرت و عظمت است. 🔹 اگرچه نگاه خلق به همه به ظاهر است و در نتیجه مثلاً در ظاهر حضرت علی اصغر علیه الصلات و السلام یا در حضرت رقیه سلام الله علیها فاعلیت نمی‌بیند، به‌خاطر این‌که از نظر بدنی کودک است. اما اگر کسی توجه کند یا اگر زمینه ظهور قدرت، عظمت، اقتدار، سلطنت و احاطه آن‌ها بر عالم آشکار شود، حضرت رقیه علیها السلام به تبع جدش امیرالمؤمنین و جد بزرگش پیامبر علیهما الصلات و السلام همان‌گونه قدرتمند است که امیرالمؤمنین قدرتمند بود البته بالتبع. 🔹 چنان‌که همان‌گونه اجابت دعا و پذیرش توبه می‌کند و زمینه تقرب را فراهم می‌کند که جده‌اش حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله علیها در این حوزه چنین اقتدار داشتند. 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
13970722-Roghayyeh.mp3
3.4M
🔊 💠 حضرت رقیه سلام الله علیها؛ مظهر صفات فعلی و انفعالی خدای متعال
💠 حضرت رقیه سلام الله علیها؛ مظهر صفات فعلی و انفعالی خدای متعال 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 هر کدام از خاندان پیامبر علیهم الصلات و السلام حسنه‌ای از حسنات جد بزرگوارشان، حضرت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم هستند و بودند و از این جهت با هم تفاوت ندارند. تفاوت‌شان در این است که صفاتی که از آن حضرت و با واسطه از خدای متعال در آن‌ها ظهور پیدا کرده، آیا صفات فعلی است یا انفعالی؟ 🔹 در حضرت زهرا سلام الله علیها هم صفات فعلی و هم صفات انفعالی خدای متعال به اکمل وجه ظهور پیدا کرده، اگرچه برای غیر اهلش مستور است. به تبع حضرت زهرا سلام الله علیها، در حضرت زینب کبری، همچنین زینب صغری سلام الله علیهما هم صفات فعلی و هم انفعالی خدا ظهور پیدا کرده. 🔹 به دنبال حضرت زینبین علیهما الصلات و السلام، حضرت رقیه سلام الله علیها از جمله خاندان پیامبر است که مظهر صفات فعلی و انفعالی خدای متعال از طریق جدشان حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله بودند و هستند. 🔹 معنی این سخن این است که هم در اجابت دعا و پذیرش توبه و استغفار و تقرب به آن خاندان، همه آن‌ها باب الحوائج هستند و هم در حوزه صفات فاعلی خدای متعال که نشان قدرت و عظمت است. اگرچه نگاه خلق به همه به ظاهر است و در نتیجه مثلاً در ظاهر حضرت علی اصغر علیه الصلات و السلام یا در حضرت رقیه سلام الله علیها فاعلیت نمی‌بیند، به‌خاطر این‌که از نظر بدنی کودک است. اما اگر کسی توجه کند یا اگر زمینه ظهور قدرت، عظمت، اقتدار، سلطنت و احاطه آن‌ها بر عالم آشکار شود، حضرت رقیه علیها السلام به تبع جدش امیرالمؤمنین و جد بزرگش پیامبر علیهما الصلات و السلام همان‌گونه قدرتمند است که امیرالمؤمنین قدرتمند بود البته بالتبع. 🔹 چنان‌که همان‌گونه اجابت دعا و پذیرش توبه می‌کند و زمینه تقرب را فراهم می‌کند که جده‌اش حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله علیها در این حوزه چنین اقتدار داشتند. بنابراین دو تعبیر را می‌توانیم به‌کار ببریم. یکی این‌که حضرت رقیه به تبع اجداد طاهرینش انسان کامل است. تعبیر دیگر این است که حضرت رقیه سلام الله علیها مرتبه نازله اجداد طاهرینش است یعنی تمام کمالات اجداد طاهرینش در وجود او به وجودِ جمعیِ اجمالی موجود است و به این عظمت و بزرگی جز در خاندان پیامبر نمی‌توان جایی پیدا کرد. 🔹 تفاوت این دو تعبیر این است که وقتی می‌گوییم بالتبع انسان کامل است، یعنی تمام کمالاتی که در اجداد طاهرینش وجود داشته، در آن حضرت هم وجود دارد، لکن اگر نیک بنگریم، می‌بینیم تمام این کمالات را از جدش گرفته. در تعبیر دوم که مرتبه نازل است، یعنی ضمن این‌که حضرت رقیه سلام الله علیها انسان کامل هست، ولی کمال او مرتبه نازل اجداد طاهرین اوست. به این معنا که تمام کمالاتی که اجداد طاهرین او دارند، بالفعل و به تفصیل در او وجود ندارد، بلکه به اجمال و به تعبیر عرفی و فلسفی بالقوه در او وجود دارد. 🔹 تعبیر اول دقیق است؛ هم دقیق عقلی و هم دقیق نقلی و بنابراین فهم آن کار هر کس نیست. اما تعبیر دوم چون مرتبه نزول است، یعنی اگر کمالات پیامبر را جمع و خلاصه کنیم و از برخی از ظهورات آن کاسته بشود، می‌شود چند درجه پایین‌تر. این قابل فهم است. بنابراین تمام کسانی که از دقت‌های عمیق مخصوصاً حکمت متعالیه یا عرفان برخوردار نیستند، این فهم برای آن‌ها قابل پذیرش است. مؤمنین، متدینین و عالمانی که با روایات سروکار دارند، می‌گویند که حضرت رقیه خیلی خوب بوده ولی همه کمالات اجداد طاهرینش را نداشته مگر بالقوه یا بالاجمال. اما در تعبیر قبلی، قوه معنا ندارد، همه بالفعل است؛ اجمال معنا ندارد و همه تفصیل است، ولی چشم بینا وجود نداشت که این‌ها را مشاهده کند. کانال طهور
💠 حضرت رقيه (سلام الله علیها)؛ واسطه‌ي رحمت رحمانيه و رحيميه 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 يك نكته قبلاً مكرر گفته شده كه همه خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليهم‌اجمعين) ارواح قدسي‌اند. از اين جهت كوچكي و بزرگي طبيعت‌شان تأثير ندارد يا تأثير قابل توجه ندارد. يعني كوچك‌ترين‌شان به لحاظ زماني، سني و بدني مانند بزرگ‌ترين‌شان هستند؛ اول و وسط و آخرشان همچنان‌كه در زيارت جامعه‌ي كبيره تحقق پيدا كرده، همه‌ي آن‌ها كه در عالم طبيعتند، نور ملكوتي‌اند و آنان كه در عالم ملكوتند، جبروتي‌اند. پس از اين جهت اگر مثلاً ما در جايي مي‌گوييم اين كودك، كوچك بود، شش ماهه بود يا دو ساله و سه ساله يا كوچك‌تر و بزرگ‌تر بود، بر اساس طبيعت و معيارهاي جهان طبيعي درباره‌ي آن صحبت مي‌كنيم. حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها هم همين طور است. 🔹 بنابر آن احتمالي كه گاهي مطرح كردم مبني بر اين كه خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليهم‌اجمعين) بيش از پنج يا سيزده نفر هستند و يكي از آن‌ها حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها است و همه‌ي آن‌ها به درجه‌ي عصمت كامل دست پيدا كرده‌اند و يا عصمت كامل هديه و هبه‌ي خداي متعال به آن‌هاست و همه‌ي آن‌ها مشمول «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّه ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّر» (فتح، 2) و نيز مشمول آيه‌ي تطهير هستند، حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها جنبه‌ها و جهات متعددي دارند كه يك جنبه و جهت مربوط به ظاهر است و آن اين است كه چون خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليهم‌اجمعين) يا مظهر اسم شريف رحمان هستند، يا خودْ اسم شريف رحمان هستند، ـ و دومي احق و موافق با تحقيق است؛ خودْ اسم رحمان هستند ـ بنابراين رحمة للعالمين هستند. امام حسين عليه‌الصلات‌و‌السلام و ساير خاندان پيامبر هر كاري كه از دست‌شان برآيد كه خلق خدا را به رحمت رحمانيه‌ي خداي متعال برسانند، انجام مي‌دهند. اگرچه كارهايي كه انجام داده‌اند، براي حيثيت و جنبه‌ي طبيعي‌شان سختي، بلا، گرفتاري، مصيبت و مانند آن‌ها باشد. 🔹 از يك جهت حضور خاندان پيامبر و خاندان امام حسين و اهل بيت آن حضرت عليهم‌الصلات‌والسلام در كربلا بلكه هر كدام‌شان يا مصيبت هر كدام يا مظلوميت هر كدام يا سخناني كه در اين مسير گفتند يا رفتاري كه نشان دادند، حتي اگر گريه‌اي كردند، به اين خاطر است كه اين‌ها سبب بشود بلكه بنده‌اي از بندگان خداي متعال متنبه بشود، از گذشته‌ي سياه خود برگردد و به رحمت رحمانيه‌ي خداي متعال برسد. در اين جهت همه‌ي خاندان پيامبر از جمله حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها شريك هستند. 🔹 يك جنبه و حيثيت ديگر هم دارند و آن عبارت است از مظهريت براي رحمت رحيميه‌ي خداي متعال و يا تحقق به اسم رحيم خداي متعال هستند. همچنان كه گفتيم كه خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليهم‌اجمعين) يا مظهر اسم رحمان‌اند يا خودِ اسم رحمان، در اينجا هم همين‌طور است؛ يا مظهر اسم رحيم‌اند يا خود اسم رحيم. چون اسم رحيم اين‌گونه است كه «بالمؤمنين رؤوف رحيم»؛ اسم رحمان، رحمة للعالمين است، همه‌ي عالم هستي از رحمت رحمانيه‌ي خداي متعال استفاده مي‌كنند، ابزار و وسايل و مقدمات آن هم فراهم شده است. در اسم رحيم خواص از بندگان خداي متعال از رحمت رحيميه‌ي خداي متعال برخوردار مي‌شوند كه آن‌هم حداقل شرط اولش آن است كه مؤمن باشند.
🔹 خاندان پيامبر عليهم‌الصلات‌والسلام همچنان كه براي ايصال و رساندن عامه‌ي خلق براي رحمت رحمانيه‌ي خداي متعال هر كاري را انجام دادند، بلكه آن‌ها برسند، براي رساندن خواص به رحمت رحيميه هم همچنين هستند. برخي از مصيبت‌ها و وقايع و حوادثي كه در كربلا اتفاق افتاده، مخصوصاً براي خردسالان خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليهم‌اجمعين)، اين‌ها معدات و زمينه‌ها يا قابليت‌هايي است براي اين‌كه خواص به رحمت رحيميه‌ي خداي متعال برسند. در نتيجه اگر كسي در ميان خواص وقتي كه مي‌خواهد متوسل بشود، توسل به حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها داشته باشند، اين به جهات متعددي اگرچه كوچك‌تر از او حضرت علي اصغر عليه‌الصلات‌والسلام حضور داشتند، ولي به خاطر كودكي‌اش و چون در كودكي هم به نگاه خلق، اداركات حسي و خيالي و وهمي اندك است و هم به سبب كوتاهي زمان مصيبت و بلاي مربوط به آن حضرت، ممكن است سبب تنبه يا تحول يا يقظه‌ي خواص نباشد، نهايتاً اشك ريختن باشد، ولي حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها به خاطر اين‌كه در سنيني قرار دارد كه هم خلق خدا ادارك قواي خيالي و وهمي را مي‌شناسند و خواص اين ادراكات را در اين زمان‌ها مي‌شناسند، هم به خاطر اينكه دختر بود و دختر بودن و محبوبيتش براي امام حسين عليه‌الصلات‌و‌السلام جايگاه و مقام ويژه‌اي را به او اختصاص داده و هم به‌خاطر برخي كلمات و نكات شيريني كه قطعاً حسب نقل بر زبان آوردند، ولو اينكه ما عين كلمات را ندانيم و هم به سبب طول دوره‌ي مصيبت و بلايي كه بر طبيعت آن حضرت وارد شده كه از خروج از مدينه به مكه آغاز شده و به كربلا و كوفه و شام ادامه يافته و طبيعت مقدس آن حضرت تاب تحمل بيش از آن را نداشته و براي هميشه در غربت جهل شاميان ماندگار شد، به اين سبب‌ها حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها هم مبدأ وصول خواص بلكه اخص خواص به رحمت رحيميه و عالي‌ترين درجات، نه تا روز قيامت كه پس از آن نيز هست، هم واسطه و وسيله براي وصول عوام و همه‌ي عامه‌ي مردم به رحمت رحمانيه‌ي خداي متعال تا ابد خواهد بود. 🔹 فقط نكته‌اي كه تذكر آن در اين‌جا خوب است ولي بسا ممكن است قابل عمل و اجرا نباشد، آن است كه بايد توجه داشته باشيم كه خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليهم‌اجمعين) هيچ يك از كوچك و بزرگ‌شان با ما شباهت ندارند و ما هم با آن‌ها شباهت نداريم. حداكثر شباهت ما با آن‌ها همين اندازه است كه بسا ظاهر و زبان‌مان به آن‌ها شباهت داشته باشد، الفاظ و اذكاري كه آن‌ها بر زبان‌شان داشتند، بر زبان ما هم جاري بشود، البته اين افتخار بسيار بزرگي است. اما اينكه حالات ما با آن‌ها برابر باشد يا بالعكس، اين‌گونه نيست؛ چنان كه ملكوت ما با آن‌ها برابر، نيست، استعداد ما هم با آن‌ها برابر نيست. نه اين‌كه اگر باشد، اتفاقي مي‌افتد، اصلاً نيست. 🔹 در نتيجه وقتي كه ما كلمات مأثور و منصوص از آن خاندان نداريم، بهتر آن است كه زبان حال براي آن‌ها بيان نكنيم يا اگر بيان هم كنيم، بايد نسبت بدهيم به كساني كه اين چيزها را گفتند و الا وقتي كه مي‌گوييم زبان حال آن‌هاست، يعني ما غيب حال آن‌ها را مي‌شناسيم كه گفتن چنين چيزي اگر خلاف واقع نباشد، دست‌كم خلاف ادب عبوديت و محبت است. يا مي‌خواهيم بگوييم اگر ما در آن شرايط بوديم يا بچه‌هاي ما در آن شرايط بودند، چه مي‌كردند و چه مي‌گفتند، احتمالاً آن‌ها هم اين‌ها را گفته باشند، اين‌ها خلاف ادب است. به‌خاطر اين‌كه آن‌ها با ما شباهت ندارند، ما اگر با آن‌ها سنخيت داشته باشيم، حداقل سنخيت است، آن‌هم در ظاهر يا حداكثر در عمق وجودمان كه بيان ناپذير است. 🔹 بنابراين حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها با اين‌كه دختر كم سن و سالي است و سه ساله است و براي رساندن خلق خدا به رحمت رحمانيه و رحيميه شرط لازم و واجب بود، به‌گونه‌اي كه اگر نبود، جمعي كه از اين طريق و از طريق آن حضرت مي‌رسيدند، نخواهند رسيد، ولي در عين حال با ما تفاوت دارد. يعني زبان، گفتار، حرف، فكر، احوال، ملكوت و باطن‌شان با ما تفاوت دارد. آنچه كه از زبان آن‌ها يا از زبان حال آن‌ها نقل مي‌كنند، شايسته‌ي آن خاندان نيست، از جمله شايسته‌ي حضرت رقيه سلام‌الله‌عليها. کانال طهور @sharabetahour
📝 کریم اهل بیت، غریب در میان یاران 🔹 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه الصلات و السلام 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour