eitaa logo
طهور
533 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
325 ویدیو
6 فایل
پایگاه اطلاع رسانی طهور؛ نشر آثار حجت الاسلام و المسلمین استاد دكتر سيدمرتضی حسينی شاهرودی نشانی: tahour.ir ایتا | سروش | بله @sharabetahour آپارات: tahourap
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ انتشار برای نخستین بار 💠 طلب حلال نشان صدق ادعای مؤمن است 🔹 شرح خطبه پارسایان درس 115 7ـ 10ـ 1386 ✔️ و طَلَباً فِي حَلالٍ 🔊 صوت در مطلب بعدی🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
Parsayan115-13861006.mp3
42.93M
🔊 💠 طلب حلال نشان صدق ادعای مؤمن است 🔹 شرح خطبه پارسایان درس 115 کانال طهور @sharabetahour
💠 طلب حلال نشان صدق ادعای مؤمن است 🔹 شرح خطبه پارسایان درس 115 7ـ 10ـ 1386 ✔️ وَ طَلَباً فِي حَلالٍ ✔️ عامل رغبت و روی آوردن یا عدم رغبت و روی گردانی مؤمن و پارسا از هر چیز، میزان تقرب آن چیز به خداست. بعید است که معیار دیگری در رغبت‌ها وجود داشته باشد. ✔️ اشاره‌ای به معنای مباح و تفاوت آن با گونه‌های دیگر افعال (واجب، حرام، مستحب، مكروه) ✔️ اشاره‌ای به لطافت و قوت نفس در تأثیرپذیری و تأثیرگذاری. آنچه در حوزه آگاهی ما رخ می‌دهد، هم بر نفس ما تأثیر می‌گذارد و هم نفس ما بر آن تأثیر می‌گذارد. ✔️ حقیقتاً این اشیای بی‌جان، اشیایی که ما آن‌ها را بی‌جان وبدون نفس می‌دانیم، زبان حال‌شان این است که ما سمیعیم و بصیریم و هشیم. ✔️ تأثیرگذاری نفس انسان به‌خاطر نهایت قوتش و تأثیرپذیری آن هم به‌خاطر نهایت لطافت آن است. ✔️ نفس ما چنان لطافت دارد که از لطافت نسیم سحرگاهان به مراتب لطیف‌تر است و اثر می‌پذیرد. ✔️ کسانی که گفته‌اند امور مباح چیزهایی است که بود و نبود آن برای ما مساوی است، معنایش این است که بودن و نبود آن نسبت به میزان آگاهی و اطلاعات ما برابر است، یعنی ما نمی‌دانیم و ابزار اندازه‌گیری دقیق نداریم. این نگاه نادرست است. ✔️ اما از نگاه دین، مباح یعنی چیزی که اگرچه بر انسان و غیرانسان تأثیر می‌گذارد ولی تأثیر آن سرنوشت‌ساز نیست. به تعبیر دقیق‌تر، تأثیر امر مباح در انسان‌های متعارف سرنوشت‌ساز نیست، نه انسان‌های غیرمتعارف. ✔️ نفس آدمی قوای متعدد، ساحات و لایه‌ها و موجودات متعدد دارد که هر کدام یا در حکم ملک هستند یا شیطان. کار مباح نسبت به ملائک سازگاری ندارد اما نسبت به شیاطین دارد. لکن این تأثیر آن‌چنان نیست که ما را فرو بیندازد ولی برای آن‌ها هست. ✔️ وقتی می‌فرماید از ویژگی‌های پارسایی این است که هم حلال را طالبند و هم به احتمال قوی به‌شدت طالبند، به این خاطر است که این حلال در وجودشان مؤثر است و اثر نیک و پسندیده دارد، یعنی سبب می‌شود که حرکت کنند و به مقصد مورد نظر یعنی قرب الهی نزدیک‌تر شوند. ✔️ اولین ویژگی و اثر کار حلال این است که نشان‌دهنده صدق ایمان فاعل آن است. ✔️ نوع کارهایی که ما انجام می‌دهیم، یا صدقه هستند، یا می‌توانند صدقه باشند. یعنی نشان صدق ادعای فاعل آن است. ✔️ اعمال، نشان صدق یا كذب ادعای آدمی است. ✔️ طلب حلال، صدقه است. ✔️ زمان و شرایط مختلف در اجرای سنت مؤثر است. ✔️ تعابیر روایی که می‌فرماید زندگی خود را به سه بخش تقسیم کنید، قوانین کلی و عام از آغاز تا انتهای جهان نیست، شرایط متفاوت است. آنچه در روایت آمده است، برای همه انسان‌ها در همه شرایط و همه زمان‌ها نیست. ✔️ امام معیار حق است ✔️ یکی از معیارهای انتخاب شغل برای پارسایان، طلب حلال است؛ زیرا طلب حلال نشان صدق ادعای مؤمن در ایمان است. ✔️ شاهد روایی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ إِذَا أَصْبَحَ خَرَجَ غَادِیاً فِی طَلَبِ الرِّزْقِ- فَقِیلَ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَینَ تَذْهَبُ فَقَالَ أَتَصَدَّقُ لِعِیالِی قِیلَ لَهُ أَ تَتَصَدَّقُ قَالَ مَنْ طَلَبَ الْحَلالَ فَهُوَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ صَدَقَةٌ عَلَیه ✔️ شأن خاندان پیامبر این نیست كه اضافه بر زندگی خلق را استفاده کنند. زیرا ویژگی خاندان پیامبر این است که وقتی لقمه‌ای از مال کسی خوردند، مطهِّر آن مال هستند. بنابراین اگر خاندان پیامبر از مال کسی خوردند، آن مال تازه قیمت پیدا می‌کند. بنابراین اصالتاً به خاندان پیامبر تعلق دارد و به‌صورت فرعی و طفیلی به صاحب آن. ✔️ حق و درست این است که خاندان پیامبر از اصل مال استفاده کنند و زیادی آن را کسانی که مالکیت اعتباری دارند استفاده کنند. برای همین است که در برخی از موارد خاندان پیامبر در مورد صدقات تذکر می‌دادند. ✔️ شاهد روایی: وَ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم مَنْ سَعَى عَلَى عِیالِهِ فِی طَلَبِ الْحَلالِ فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللَّه ✔️ شاهد روایی: وَ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلَال ✔️ شاهد روایی: یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَالِ فَإِنْ أُطِیبَ مَطْعَمُكَ وَ مَشْرَبُكَ فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَ كَنَفِی ✔️ مع الاسف مسلمانان تعالیم دین‌شان را نشناختند و چون نشناختند، زندگی دنیای‌شان زندگی ایمانی نیست. ✔️ معنای طیب؛ یعنی دل‌پذیر یعنی چیزی که مطبوع ماست و دلمان می‌خواهد از آن بخوریم. ✔️ هله هوله خوردن انسان را از حفظ خدا بیرون می‌برد. ✔️ شاهد روایی: رَفَعَهُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلالِ ✔️ امروز یکی از کارهای پسندیده، داشتن پس‌انداز به منظور ایجاد اشتغال است.
هدایت شده از طهور
💠 بیت الاحزان در حسینیه طهور 🔹 پرونده ویژه ایام فاطمیه در نشانی زیر: https://b2n.ir/r46989
هدایت شده از طهور
📝 بزرگ‌ترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسان‌ها از هدایت آن حضرت 🔊 صوت و 📹 فیلم در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
07-04.mp3
501.1K
🔊 📝 بزرگ‌ترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسان‌ها از هدایت آن حضرت
هدایت شده از طهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 📝 بزرگ‌ترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسان‌ها از هدایت آن حضرت
هدایت شده از طهور
📝 تواضع ویژه علامه طباطبایی قدس سره 📝 روش فلسفی علامه طباطبایی ✏️ دو گفتار از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت سالروز ارتحال مرحوم علامه 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
هدایت شده از طهور
13970827-Allameh.mp3
2.21M
🔊 📝 تواضع ویژه علامه طباطبایی قدس سره
هدایت شده از طهور
allameh.mp3
534.3K
🔊 📝 روش فلسفی علامه طباطبایی
هدایت شده از طهور
💠 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت 📝 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 حقيقت وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) پوشيده و پنهان است؛ هم در تشريع و هم در تكوين. اين جهان طبيعت و كساني كه در جهان طبيعت محكوم به احكام طبيعي هستند، یعنی اكثريت قريب به اتفاق انسان‌ها و قوای طبیعی، توانايي شناسايي حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. كساني كه محكوم به احكام طبيعت هستند، توانايي فهم، درك، اتصال، لقاء و وصول به حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. 🔹 اين حيثيت تكويني است. همين حيثيت تكويني در تشريع هم ظاهر شده. يعني همين‌جا و در جهان طبیعت نیز پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه سخنش عين حق و صدق و معیار حقانیت و صداقت هر وجود و موجود و گزاره‌ای است، ـ نه اينكه محك زده شود تا معلوم شود كه صادق است يا نه، يعني هر سخن و هر حقيقت و واقعيتي را بايد محك بزنيم با سخن پيامبر تا ببينيم صادق است يا نه. ـ حضرت فرمود: سخط حضرت زهرا (سلام الله عليها) با سخط خدا برابر است، هم مفهموماً، هم مصداقاً و هم از حيثيت صدق، چنان‌كه رضاي آن حضرت هم همين‌گونه هست. 🔹 بر همين اساس ارتحال آن حضرت از دنيا، مضجع شريف آن حضرت، علوم ظاهری و باطنی آن حضرت، صحيفه‌ي قدسی آن حضرت، بر همگان پوشیده و پنهان است. بلکه چيزی از حضرت كه خلق توانايي فهم و درك آن را داشته باشند، در اختيار انسان‌ها نيست. با توجه به اين وضعيت تكويني و اين وضعيت ظاهري و تشريعي كه براي حضرت هست، با اين‌كه در شريعت و احكام تشريعي حضرت مثل بقيه امامان (عليهم الصلات و السلام) بلكه اتمّ و محيط بر آن‌ها مي‌توانست حكم تشريعي داشته باشد، احكام دين را بيان، وضع و اعتبار كند و مانند آن، ولي هيچ چيز ندارد. 🔹 در جاي ديگر گفته شد كه در قيامت هم حضرت مخفي و پوشيده است و همين تعبير ليلة القدر هم نشان‌دهنده‌ي اين است كه ليله بودن نه في ذاته است، للاغيار «ليل» است و الا في ذاته «يوم» است و از هر يومي روشن‌تر و واضح‌تر است. اين‌ها نشان‌دهنده‌ي اين است كه ما نه فقط نبايد آن‌چه را كه از آن حضرت پوشيده و پنهان است، آشكار كنيم بلكه بايد بر پوشيدن آن حضرت و اخفاي كمالات و عظمت آن حضرت اصرار داشته باشيم. آن‌چه را كه ما بايد بگوييم اين است كه چرا اين‌گونه شده تا ديگران عيارشان آشكار بشود. اين‌كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) يك دختر با اين عظمت دارد كه در همه‌ي عالم هستي از زمين و آسمان مشابه آن پيدا نمي‌شود، چرا بايد مخفي باشد؟ 🔹 حداقل عوامل، معدات و مانند آن در اين‌گونه سؤال‌ها و پاسخ دان به آن‌ها ممكن است كه اندكي عيارشان آشكار شود. در نتيجه اگر عزاداري هم براي حضرت بشود، بايد در عزاداري بر اين تكيه بشود كه دختر پيامبر چرا بايد مخفي باشد؟ چون مخفي بودن به اين خاطر است كه مخاطب يا توان فهم ندارد يا شرح صدر و سعه‌ي صدر ندارد. 🔹 در جاي ديگري درباره‌ي ظهور و بروز حضرت زهرا (سلام الله عليها) هم در دنيا و هم در آخرت مطالبي گفته شد. همچنين درباره‌ي ام ابيها كه يكي از معاني آن باطن پيامبر است. ام بودن به‌معناي اصل، اساس، باطن و حقيقت است. او باطن پيامبر است. با رفتن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ظهور شريعت يعني آنچه كه بايد وضع شريعت بشود، حكم جديد بشود، ناسخ باشد و مانند اين‌ها، همراه پيامبر رفت، يعني نبوت ختم شد. با ختم نبوت علي القاعده بايد باطن حضرت كه برابر با وجود حضرت است، نه اخص از وجود حضرت، اين هم بايد حضور نداشته باشد. بنابراين اگر مصلحت بسيار مهمي كه حاكم بر اين جهان هستي است، وجود نداشته باشد، آن 75 يا 95 روز جاي سؤال دارد كه چگونه حضرت در اينجا مانده است؟ 🔹 آن مصلحت اتمّ هم اين است كه حضرت چراغ راه مؤمنان است تا روز قيامت. خطوط سياسي، ديني، مذهبي و فرقه‌هاي مختلف كلامي و غيره را حضرت بايد با وجودشان تا روز قيامت روشن كنند، حق و باطل‌هاي‌شان را عيان و آشكار كنند. تنها راه آن‌هم اين بود كه اين مدت كوتاه را همراه با ظلم ظالمان به‌صورت مهجور و مكنون باقي بماند و الا با رفتن پيامبر، حضرت زهرا (سلام الله عليها) وجهي براي ماندن در اين جهان ندارند. وليّ و باطني مي‌تواند بماند كه وجه اخص باشد، نه وجه مساوي. اگر وجه اخص باشد، وقتي حضرت رفتند، يعني نبوت رفته، ولايت مي‌تواند باشد. اما وقتي كه برابر هست، همچنان كه عمر حضرت به پايان رسيده و بايد برود، به فتح مطلق رسيده است، هر چيزي كه مربوط به فتح مطلق است، بايد همراه آن فاتح مطلق از اين جهان برود. اين موارد استثنايي را اگر بگوييم بداي الهي است، حرف نادرستي نيست، يعني بر اساس قواعد، اين بايد بدا و از مواردي باشد كه مصلحت عظيمي وجود داشته كه برخي از پوشيده‌ها در علم مكنون الهي را آشكار كرده. --
هدایت شده از طهور
🔹 اگر حضرت زهرا (سلام الله عليها) را مربوط به ظاهر شريعت ندانيم، يعني اگر برابر با پيامبر بود، چون ام است و برابر با پيامبر، نه اخص، بنابراين وقتي پيامبر نيست، اصلاً معنا ندارد كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) باشد. علاوه بر اين‌كه جهان طبيعت حضرت زهراي بدون پيامبر را نمي‌تواند تحمل كند. بخشي از جهان طبيعت نیز كه مصداق «اذا الوحوش حشرت» هستند، تاب تحمل زهرا (سلام الله عليها) بدون پيامبر را ندارند. وقتي تاب تحمل ندارند، خداوند ـ به تعبير عرفي بر سر دوراهي قرار گرفته است ـ يا بايد اين خلق را ببرد يا حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بايد ببرد. اگر بخواهد خلق را ببرد، نقض غرض است. اين خلق را آورده بلكه در نسل‌هاي آينده آن انسان‌هايي كه مورد نظر خداوند متعال و غايت الغايات هستند، آن‌ها تحقق پيدا كنند. پس اين‌ها بايد بمانند. چون به نسل آينده‌ي آن‌ها اميد هست، مانند اصحاب حضرت نوح نيستند كه نسل‌هاي آينده‌ي آن‌ها هم مشخص است كه از آن‌ها چيزي به عمل نمي‌آيد. همين قدر كه خدا اين‌ها را نبرده، حكايت دارد كه نسل‌هاي آينده مورد اميد است. بنابراين حكمت و مصلحت الهي است كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) برود. 🔹 اقتضاي حكمت و مصلحت الهي در اين 75 يا 95 روز و ماجراي كربلا در يك راستا هستند لكن هر كدام به يك شكلي. آن نقش آشكاركنندگي يا افشاگرانه‌اي كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) دارد، هيچ حقيقتي در جهان اسلام ندارد، هيچ حادثه‌اي حتي كربلا ندارد. به خاطر اين‌كه آن‌چه كه پيامبر درباره‌ي حضرت زهرا گفته و رفتار عملي پيامبر در مورد حضرت زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) به‌گونه‌اي است كه نمي‌شود كسي پيامبر را قبول داشته باشد، ولي حضرت زهرا را قبول نداشته باشد. اما در مورد امام حسين (عليه الصلات و السلام) حداقل اين است كه 50 سال گذشته. در اين 50 سال ممكن است كسي بگويد ما چه مي‌دانيم، هزار اتفاق افتاده. ولي در مورد حضرت زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) دقيقاً روزي كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفتند، ظلم به ايشان شروع شده. بنابراين يك تابلويي است كه اصلاً نمي‌شود كسي انكار كند. 🔹 حضرت اباعبدالله (عليه الصلات و السلام) وجه ديگري دارند؛ وجه حماسي كه اصلاً انسانيت را زنده مي‌كند. علاوه بر اين‌كه ظلم ظالمان را آشكار مي‌كند، ولي انسانيت را زنده مي‌كند. قرار بر اين است كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) سبب هدايت امت باشد. لكن بايد امت يك مقدار پخته‌تر بشود تا بتواند بفهمد. 🔹 نكته‌ي ديگري كه با توجه به اين فرمايش حضرت حجت (صلوات الله و سلامه عليه) كه فرمود «في ابنة رسول الله لي اسوة حسنة» و نوع اسوه بودن با توجه به مخفي بودن حقيقت و كمالات وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) و آشكار شدن كمالات توسط حضرت ولي عصر مي‌توان بيان كرد، اين است كه هر كدام از خاندان پيامبر (عليهم الصلات و السلام) بدون استثناء، چه قاعد و چه قائم، براي نفر بعدي اسوه هستند. به خاطر اين‌كه از حيث كمالات، كامل مطلقند. بنابراين ديگراني كه بايد در عصر بعدي اقتدا كنند، بايد به كسي اقتدا كنند كه خود به‌وسیله آن انسان كامل شناخته شده است. 🔹 به تعبير ديگر، با توجه به اين‌كه امام و ولي ـ غير نبي كه معجزه دارد ـ به نص قبلي شناخته مي‌شوند؛ نص قبلي يعني امام قبلي بايد شناخته شده باشد و امام بعدي وقتي انسان‌ها به او راغبند و به او اقتدا مي‌كنند كه او در افكار، اخلاق و در عمل به قبلي اقتدا كرده باشد. آن‌وقت آن نصوصي كه در اين زمينه وارد شده، براي مردم اطمينان خاطر خواهد داشت. 🔹 به تعبير ديگر، هر امامي نسبت به امام قبل از خودش پيرو است و به‌گونه‌اي سجاياي اخلاقي و اعتقادي و عملي او را در خودش آشكار مي‌كند كه گويي تجسم امام قبلي است و امام قبلي براي او اسوه مي‌شود. اين اختصاص به امام زمان (عليه الصلات و السلام) ندارد. همه‌ي خاندان پيامبر همين‌گونه‌اند. البته برخي خواسته‌اند استفاده كنند كه اين ممكن است كه نشان‌دهنده‌ي قيام و قعود حضرت باشد، ممكن است آن‌هم وجهي داشته باشد، ولي گمان مي‌كنم كه حرف درست‌تر اين است؛ هر امامي براي بعد از خودش اسوه است. کانال طهور @sharabetahour