eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
485 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
به قول آیت الله بهاءالدینی: به همه‌ی ائمه علاقه‌مندم، لکن بیچاره‌ی علی‌ام... بیچاره‌ی علی... بیچاره‌ی علی... بیچاره‌ی علی...💚 خط اثر: @mahdipouraskari @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
. سلام آخرین ختم قرآن رمضانیه رو به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان و حاجات همه‌ی بانیان خیر می‌
. شب جمعه‌اس و خیرات هزار برابر اجر دارند. هدیه به اموات و حق‌داران، هدیه به شهدا و اباعبدالله، اگه دوست دارید شریک بشید تو این ختم🙏 .
. فردا که جمعه‌اس و تعطیله امشب رو تا صبح بیدار بمونید که فردا رو از بی‌خوابی کلا تا شب بخوابید، تا بعدش از بس که خوابیدید فردا شب دیگه خوابتون نیاد و خلاصه فردا شبم که شب قدره رو بتونید بیدار بمونید. هشتگ راهکارهای معنوی را از ما بخواهید😁😂 .
روزگارِ نوجوانی رفیقی داشتم هم‌سالِ خودم. بذله‌گو و عارف‌مسلک. شبهای تابستان ساعتها در طاق مسجد می‌نشستیم و با همان لحن کودکانه با هم حکایتها می‌گفتیم. خاطرم هست رفیقم همیشه می‌گفت در کنج فلان اتاقمان تمثالی هست از امیرالمؤمنین، من در آن اتاق هرگز خطا نمی کنم، هیبت آن عکس نمی‌گذارد! من ساعتها روی این حرفش فکر می‌کردم و دلم مشغول می‌شد… شاید هیبت امیرالمؤمنین در قلب من، از همان جا شکل گرفت! از همان طاق مسجد و از همان تمثالی که کنج خانه‌ی رفیقم بود و من هرگز ندیدمش! با رفیق من بگویید آیا آن تمثال هنوز هم در کنج خانه‌شان هست؟ آیا او هنوز هم از خطا کردن در آن اتاق ابا می‌کند؟ من، اما هنوز همان کودک طاق مسجدم که دارم به هیبت آن تمثال فکر می‌کنم… . . ✍ملیحه سادات مهدوی ۱نوشت: از روزی که خودم را به یاد می‌آورم، درگیرِ یک اسمم: علی، علی، علی... 💚 ۲نوشت: الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین... ۳نوشت: در سینه‌ی من هیئتی است به وسعت جهان که دائم هزار هزار عاشق در آن دم می‌گیرند و با اشک صدا می‌زنند: فقط حیدر، امیرالمؤمنین است... ✍ملیحه سادات مهدوی @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
#بدون_شرح...💔
غم‌انگیزتر از اینم مگه میشه؟! یک نفر مثل امیرالمؤمنین قرار باشه برای رد اتهامی که بهش زدن بگه: من علی‌ام، تو که منو می‌شناسی، تو که می‌دونی این وصله‌ها به من نمی‌چسبه.... آخ! جانها به قربان اون غریبِ مظلومی که اینطور مظلومانه از خودش رفع اتهام می‌کرد😭😭😭💔💔💔 "تو که منو میشناسی" مظلومانه‌ترین دفاع یک آدمیزاد مقابلِ یک نارفیقه😭😭😭 آخ علی جان علی جان علی جان... .
شراب و ابریشم...
غم‌انگیزتر از اینم مگه میشه؟! یک نفر مثل امیرالمؤمنین قرار باشه برای رد اتهامی که بهش زدن بگه: من عل
توانشو دارم تا خودِ صبح تکرار کنم "ابومریم من همان دوست تواَم که می‌شناسی" و باهاش گریه کنم😭 ابومریمش با لحنی متعجبانه و در عین حال آمیخته به غربت و مظلومیت تو گوشم می‌پیچه و بعد بغض می‌شینه روی ادامه‌ی جمله که می‌گه: "من همان دوست تواَم که می‌شناسی" فکر می‌کنم استخونِ کلمات زیر بار این جمله خرد شده و هنوزم که هنوزه تنِ "منو که می‌شناسی" درد می‌کنه... چقدر حیرت‌آوره این حجم از مظلومیت😭 ...
. دیگه کم‌کم، پیرهن مشکی‌ها رو بذارید دم دست... 💔 . @sharaboabrisham
. من تا حالا برای شهادت امیرالمؤمنین چیزی ننوشتم! از ولادت حضرت گرفته تا ذکر فضائل و قصه‌ی جنگها و تفسیر آیاتی که در شأن حضرت نازل شده و روایاتی که در مورد حضرته نوشتم ولی از شهادت حضرت هیچ! انگار همیشه از کنار کعبه و از آغوش فاطمه بنت اسد با حضرت همراه شدم و نوشتم و نوشتم و هربار که رسیدم به سحرگاه نوزده رمضان سال چهلم هجری برگشتم عقب و حاضر نشدم صحنه رو به تصویر بکشم! هر بار که رسیدم به صحنه‌ی شهادت بلد نبودم بنویسم، لکنت گرفتم، باور نکردم... علی جان... علی جان... آه علی جان... . @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
. سلام آخرین ختم قرآن رمضانیه رو به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان و حاجات همه‌ی بانیان خیر می‌
. روز جمعه‌اس و در آستانه‌ی شب قدر، اعمال به توان هزار می‌رسن توی این ایام. همراه بشید با این خیر کثیر که یک تیره و دو نشون. هم پولی وقف در گردش می‌شه و هم یک ختم کامل قرآن با نیت شما تلاوت می‌شه.👌 . این رو هم یادتون باشه که در کارهای جمعی خداوند به برآیندِ کار اجر می‌ده و نه صرفا به نقش فردیِ ما. یعنی برآیندِ نهایی این واریزها هر مبلغی باشه خدا اجر کل مبلغ رو به همه می‌ده، البته که اجر کسی که بیشتر واریز کنه سرجای خودش محفوظه، لیکن نتیجه‌ی نهایی برای همه‌ و به نام همه‌اس👌 محروم نمونید از این کار خیر.🌱 .
شراب و ابریشم...
. روز جمعه‌اس و در آستانه‌ی شب قدر، اعمال به توان هزار می‌رسن توی این ایام. همراه بشید با این خیر کث
. چهل و ششمین ختم قرآن رو قراره ان‌شاالله به نیابت از همه‌ی شما عزیزانی که در این طرح مشارکت کنید تلاوت کنیم. اول از همه به نیت سلامتی و فرج امام زمان و بعد هم برای هر نیت و هر حاجتی که شما دارید. باور کنید حیفم میاد از مشارکت توی این ختم جا بمونید از بس صاحب این صندوق لطف و کرم داره و از بس معجزه دیدیم از این چرخه‌ی مقدسِ پولهای وقف در گردش💚 همین امروز یک عزیزی پیام دادن:👇 .
شراب و ابریشم...
. چهل و ششمین ختم قرآن رو قراره ان‌شاالله به نیابت از همه‌ی شما عزیزانی که در این طرح مشارکت کنید تل
چند روز پیش ایشون پیام دادن که به نیت شفای طفل بیماری مبلغی رو به صندوق اهدا کردن، و امروز برام نوشتن که اون طفل به شکل معجزه‌واری مشکلش رفع شده از کرمِ کریم اهل‌بیت💚 . صاحب این صندوق امام حسن جانه، طرف حساب شما هم خود آقا جانه. نیت کنید به نام نامیِ غریبِ مدینه و همراه بشید با چرخه‌ای که متصله به کرمِ کریمِ اهل‌بیت.
شراب و ابریشم...
. برای افزایش موجودی صندوق خیلی تلاش کردیم. شبانه‌روزی... اون اوایل که تازه صندوقو راه انداخته بودیم
اینجا گفته بودم که بعد از اینکه کمک ۷۵ ملیونی رسید من از سر شوق یک مطلبی نوشتم... حالا وانمود می‌کنم مثلا همه‌ی شما اومدید گفتید خب مطلب رو بذار برامون تا ما بخونیم و مستفیض شیم😉 فلذا می‌ذارمش، برای خودم خیلی عزیزه چون احساس اون روزم رو هنوزم توی دلم حس می‌کنم. امیدوارم شمام احساساتی بشید و زودی بیاین توی طرح آخرین ختم قرآن مشارکت کنید.😁 بریم که ببینیم وقتی بعد از کلی سختی کشیدن برای جمع کردن پول یکهو یک کمک مشتی از امیرالمؤمنین به ما رسید، چی نوشته این نویسنده‌ی جوان😁👇
شراب و ابریشم...
اینجا گفته بودم که بعد از اینکه کمک ۷۵ ملیونی رسید من از سر شوق یک مطلبی نوشتم... حالا وانمود می‌کنم
. شاید خیلی از آنهایی که از این صندوق وام گرفتند حتی اسم من به گوششان نخورده باشد شاید هیچ کدام از این آدمها حتی فکرش را هم نتوانند بکنند که من برای این صندوق چقدر گریه کرده‌ام! گریه از سر استیصال، وقتهایی که موجودیِ صندوق تکان نمیخورد و ما مانده بودیم و یک جین درخواست وام و شرمندگی پیش محبین امیرالمؤمنین که کارشان لنگِ دو ملیون سه ملیونِ ما بود و ما نداشتیم که بدهیم! گریه از سر شوق وقتی که یک با معرفتی از راه میرسید و یکهو یک پولی میزد به حساب و میگفت اهدا به صندوق... گریه از سر درماندگی وقتی که نگاه میکردم میدیدم بعضیها چطور پول جمع میکنند و من به التماس هم نمی‌توانم کاری پیش ببرم گریه از درد بی اخلاصی و بی ایمانی که نمی‌گذاشت کار صندوق روی ریل بیفتد، گریه از ذوقِ گره‌هایی که باز میشد و دست لطف امام مجتبی را میدیدم من برای این صندوق خیلی گریه کرده‌ام، درست مثل همین الان که باز چشمهایم پر از اشک است اشکی که خودم دلیلش را درست نمی‌فهمم این گریه‌ها را وقتی کنار شب و روز وقت گذاشتنم میگذارم وقتی کنار تمام ریش گرو گذاشتنها، تمام آبرو دادنهایم میگذارم، میبینم من برای این صندوق آنقدر خودم را به آب و آتش زده‌ام که اگر قرار به لطفِ صاحبش نبود خیلی وقت قبلتر همه چیز را بوسیده بودم و گذاشته بودم کنار. اما راستش را بخواهید یک نفر هست که از شدت هیبتش من هیچ وقت نتوانستم حتی نزدیکش بشوم اما هر بار نگاهم را سمتش چرخاندم دیدم که یتیم‌بچه‌های کوفه از سر و کولش بالا رفته‌اند، یا کنار تنور پیرزنی زانو زده، یا کوله‌ به دوش دارد نان شب فقرا را در خانه‌شان می‌رساند... این یک نفر همین یک نفر که حتی اسمش من را به هم میریزد، هیچ وقت نگذاشت خسته شوم و دست بکشم از این خیریه‌بازی‌هایم! همیشه تا آمدم بی خیالِ گرفتاریِ آدمها شوم، یادم انداخت که اینها همه بچه‌های منِ امیرالمؤمنینند، چطور قرار است از کنار غمشان بگذری؟! این یک نفر که جانِ همه‌ی نفرهای عالَم به قربانش، با آنهمه عظمت، خودش را وقف گرفتارها و فقرا کرده بود ما که دیگر خاک زیر سم اسبش هم نیستیم... به عشقِ پناهِ تمامِ گرفتارهای عالَم، علی💚 .
شراب و ابریشم...
نوشته بودم مهلت واریز تا ظهر جمعه. ویرایش کردم. تا فردا ظهر🙏🌱
شما شاهد تلاشهای بی‌وقفه‌ی محدثه بانو هستید جهت اطلاع‌رسانی به افراد برای مشارکت در آخرین ختم و اعلام تمدید مهلت😅 محدثه دست راست منه، یعنی اگه نباشه یک چیزی تو دنیای من کمه💚 خداقوت پهلوان😅 . به عشق امیرالمؤمنین
. راستش من روضه‌خوانی بلد نیستم. من همه‌ی هنرم همین نوشتن است که همین نوشتن را هم تابحال خرجِ عزای امیرالمؤمنین نکرده‌ام! من فقط گاهی که داغِ مظلومیتِ امیرالمؤمنین خیلی روی دلم سنگینی کرده نهج‌البلاغه‌ام را برداشته‌ام و برای چند نفری که توی مسجد دورم حلقه زده‌اند از روی همان نهج‌البلاغه چند خط مصیبت خوانده‌ام و خودم زودتر از همه بغض کرده‌ام و اشک دویده توی چشمهایم. بله! من از روی نهج‌البلاغه مقتل‌خوانی می‌کنم! مثلا آنجا که امیرالمؤمنین خطاب به مردم کوفه می‌فرماید: "می‌ترسم که اگر کاسه‌ای چوبی نزد شما به امانت بگذارم بند آن را بدزدید! " باید دو دستی کوفت توی صورت و گفت آه از غریبی و بی‌کسیِ علی! آه از نامردیِ مردمانِ هم‌عصرِ علی... یا آنجا که می‌فرماید: "ای کاش مثل درهم و دینار می‌شد شما را معامله کنم ده تن از شما بدهم و یک تن از معاویه بگیرم!" باید از غصه دق کرد و افتاد و مُرد! یعنی آدمهای معاویه هر یکیشان به ده تای آدمهای علی می‌ارزیدند از حیث وفا... یعنی آدمهای گِردِ علی چه مقدار از نامردی و بی‌وفایی را در خود جمع کرده بودند که علی آه برآورد و فرمود: خدا من را از شما بگیرد! راستش من جانکاه‌ترین روضه‌‌ها برای امیرالمؤمنین را از زبان خودش شنیده‌ام آن رمضانِ آخری که تکیه می‌زد به دیوارهای بازار کوفه و صدا می‌زد: سَلونی قبل اَن تَفقدونی... یا آنجا که می‌فرمود: الدهر اَنزَلنی ثم انزلنی ثم انزلنی حتی یقال علی و معاویه.... برای این حرف علی باید مُرد، گریه حق مطلب را ادا نمی‌کند... کسی باورش می‌شود اول موحد عالم، اول اسلام‌آورده‌ی عالم، بزرگترین یاور اسلام را آخرش به اتهامِ کفر به قتل رساندند؟ آه علی علی علی... آه آه آه...😭 .✍ملیحه سادات مهدوی https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a مشارکت در آخرین ختم قرآن: فقط به عشق امیرالمؤمنین .
. و حرف آخر اینکه حلال بفرمایید...🙏 .
شراب و ابریشم...
. سلام آخرین ختم قرآن رمضانیه رو به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان و حاجات همه‌ی بانیان خیر می‌
. شاید باورتون نشه انقد هی گفتیم آخرین ختم، آخرین ختم همین الان یکی از شما خوبان از راه رسید و یک ختم ثبت کرد. و بلطف الله شدیم ۴۷ تایی😍😍 الحمدلله رب العالمین بریم که باید با سرعت بیشتر تلاوتها رو انجام بدیم تا ان‌شاالله تا پایان رمضان کل این ۴۷ ختم تلاوت بشه. الحمدلله رب العالمین💚 برای مشارکت در تأمین هدیه‌ی ختم ۴۶ هنوز هم فرصت هست👌 برای هدیه‌ی این ختم سقف تعیین نکردیم گفتیم هر میزان مبلغی خیرین واریز کنند... ففط به عشق امیرالمؤمنین 💚 .
شراب و ابریشم...
. شاید باورتون نشه انقد هی گفتیم آخرین ختم، آخرین ختم همین الان یکی از شما خوبان از راه رسید و یک خ
راستی خیلی از عزیزان سوال می‌پرسند ما بعد از واریز باید جزء قرآن بخونیم؟! نه بزرگواران ما تیم تلاوت قرآن داریم، بچه‌هایی با قرائت صحیح که قرآنها رو تلاوت می‌کنند و در این دو گروهی که تصویرش رو گذاشتم تلاوتشون رو اعلام می‌کنند و مسئول نظارت تیم هم مرتب چک می‌کنه تا ختمی ناقص نمونه. تلاوت ختم قرآنها با بچه‌های تیمه شما بزرگواران ختم رو ثبت می‌کنید و ما قرآن رو براتون تلاوت می‌کنیم. هنوز هم فرصت مشارکت هست.☺️👌
شراب و ابریشم...
و مقیمانِ آن باغ با پیراهنهایی از ابریشم و حریر بر رفرف سبز و سریرهای گرانمایه تکیه می‌زنند و پرورد
سحر نوزدهم رمضان ساعت ۴:۴ شراب و ابریشم یک ساله میشه ان‌شاالله💚 توی این یک سالی که گذشت به لطف اهل‌بیت و به مدد شما محبان امیرالمؤمنین تونستیم بالغ بر صد ملیون تومان آورده‌ی مالی داشته باشیم برای صندوق قرض‌الحسنه‌ی امام حسن مجتبی علیه‌السلام و برای صندوق خیریه‌ی حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها. و البته چندین ملیون هم کمک به سایر خیریه‌های مورد اعتمادمون. جدای از اعضایی که بنده رو از نزدیک می‌شناسن اکثر دوستان، کاربرانی هستند که هیچ‌گونه آشنایی حقیقی یا مجازی با هم نداریم، لیکن چون من اینجا از اهل‌بیت می‌نویسم به عشق اهل‌بیت و به حرمت اهل‌بیت اعتماد می‌کنند و لطف و محبتشون رو از ما و مجموعه‌مون دریغ نمی‌کنند. از همون سالها که فعالیت مجازی داشتیم افراد زیادی بودند که من رو نمی‌شناختند و فقط چون برای اهل‌بیت قلم می‌زدم اعتماد می‌کردند... وقتی فقط چند خط نوشته‌ی درهم‌برهم و چند کلمه و حرف، به آدم اینهمه اعتبار و آبرو می‌بخشه، شما حساب کنید خدمتِ حقیقی و خالصانه برای اهل‌بیت چه غوغایی می‌کنه؟! درست شبیه حاج قاسم که حقیقتا نوکر اهل‌بیت بود و همه دیدیم که خداوند چه سنگ تمامی برای این جوانمرد گذاشت... چی می‌خوام بگم؟ من مزه‌ی آبرویی که نوکریِ دمِ خونه‌ی اهل‌بیت به آدم می‌ده رو چشیدم. یک ذره‌اش این چند ده ملیونی هست که گفتم... امشب که شب قدره اگه خیر دنیا و آخرت می‌خواید، نوکری بخواین، نوکریِ امیرالمؤمنین و اولادش... این دنیا هیچ بهایی نداره. من طعم ناگوارترین تلخی‌هاشم چشیدم. و می‌دونم که تهش فقط اهل‌بیتن که می‌مونن برای ما... از خدا اهل‌بیت رو بخوایم با عشق به اهل‌بیت با نوکریِ اهل‌بیت و با اطاعت واقعی از اهل‌بیت... لطفا اگه دلخوری یا ناراحتی هست بیاین همینجا همدیگرو حلال کنیم، فقط و فقط به حرمت اهل‌بیت و بخاطر اهل‌بیت و نه به خاطر هیچ چیز دیگه‌ای.... خیلی التماس دعا دارم ازتون خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشم بکنید محتاج دعای خیرم💚 حتما دعاتون می‌کنم. و می‌بوسم دستهایی رو که مالشون رو فقط به عشق اهل‌بیت در اختیار کسی قرار می‌دن که هیچ نمی‌شناسنش... ان‌شاالله امیرالمؤمنین مدد برسونند امانتداران خوبی برای اعتمادهای شما عزیزان باشیم. عمر و جان و مال و همه‌ی هستیِ ما فدای نام مبارک ابوتراب💚 التماس دعا ملیحه سادات مهدوی .
رنگین‌کمانِ حلقه‌زده گِردِ مسجد جان ما💚 امروز عصر بعد از یک باران بهاری مسجد همیشه بهار شهر مسجدی که انگار برای بالا بردن ایوونش خشت از بهشت آوردن عکاس: مامانِ گلم😍❤️ .
شراب و ابریشم...
راستی خیلی از عزیزان سوال می‌پرسند ما بعد از واریز باید جزء قرآن بخونیم؟! نه بزرگواران ما تیم تلاوت
. به لطف امیرالمؤمنین ختم چهل و هشتم هم توسط یکی از شما خوبان ثبت شد. الحمدلله رب العالمین 💚 عزیزان جهت مشارکت در هدیه‌ی ختم چهل و ششم هنوز فرصت هست. مدد برسونید مبلغ رو به حد قابل قبولی برسونیم ان‌شاالله 🙏🌱 یک ختم دسته‌جمعی به نیت سلامتی و فرج امام زمان جانمون قراره ثبت کنیم، هدیه‌ی این ختم رو ویژه در نظر بگیریم اون هم در این شبهای قدر که متعلق به آقا امام زمان هست. .
. دعا برای آزادی فلسطین یادمون نره... .
. نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه وصیت‌نامه‌ی امیرالمؤمنین در بستر شهادته که حضرت می‌فرمایند: حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مى رسد وصیت می‌کنم.... و بعد از این یکسری وصایا رو مطرح می‌کنند که یک فرازش اینه: وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید... دستمون از مدد رسوندن به مردم مظلوم فلسطین که کوتاهه لااقل امشب دعاشون کنیم... این وصیت پدرمون امیرالمؤمنینه 💔 . https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
گفت: هزار درهم برای صیقلِ شمشیر دادم... و هزار درهمِ دیگر برای آغشته کردنش به زهر... وای از صیقل‌دادنی که هزار درهم خرج بردارد ... آه از زهری که هزار درهم بها داشته باشد... زهرِ کاری، کاری، کاری... آه علی جان💔 ✍ملیحه سادات مهدوی https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
شراب و ابریشم...
. راستش من روضه‌خوانی بلد نیستم. من همه‌ی هنرم همین نوشتن است که همین نوشتن را هم تابحال خرجِ عزای ا
. من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی نهج‌البلاغه‌ام را می‌زدم زیر بغلم و با خودم می‌بردم هر جا که احیا دعوت شده بودم. اولش برای آنکه دل مستمع آماده شود، با این فراز از نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه شروع می‌کردم: حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و همه‌ی کسانى را که این وصیّت به آنها مى‌رسد... همین‌ عبارت برای اینکه آدمها احساس کنند مولایشان در بستر شهادت افتاده و مظلومانه آنها را خطاب کرده بس است، برای لرزیدن دلشان کافیست! آرام شروع می‌کردم به خواندن وصیت مولا، بعد یک جایی بی اختیار صدایم می‌لرزید و یک حلقه اشک می‌دوید توی چشمهایم و من برای اینکه بغضم نترکد چند لحظه سکوت می‌کردم و زن‌ها و مردها از فرصتِ همین سکوت برای خودشان روضه به پا می‌کردند و اشکها یکی بعد از دیگری جاری می‌شد. بعد من بی‌مقدمه می‌گفتم: اَلدّهر اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی حتی قیل معاویه و علی! روزگار آنقدر منزلتم را پایین آورد، آنقدر پایین، آنقدر پایین که مرا با معاویه‌ هم‌ردیف نمود! علی کجا و معاویه کجا؟! و اجازه می‌دادم کمی این "حتی قیل معاویه و علی" در ذهن مستمع هجی شود تا عمق فاجعه را درک کنند و بعد به نشان حسرت و دریغ سری تکان دهند و با اندوه اشکشان را پاک کنند... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی روضه‌ی آرام می‌خواندم. شبیه روضه‌هایی که خود امیرالمؤمنین در دل چاه خوانده: آرام، پرسوز، جانکاه... آخر روضه‌های آرام جگرسوزترند. مستمع مجال داد زدن ندارد، عوضش ذره ذره ذوب می‌شود و جانش به لب می‌رسد! آرام، جوری که بغض ترک نخورد ولی چشمهایم از اشک پر شود از روی نهج‌البلاغه می‌خواندم: خدایا من از آنها خسته شده‌ام و آنها از من خسته شده‌اند! بعد سرم را بالا می‌آوردم و می‌گفتم: مردم از علی خسته شده بودند و اینجا دیگر اجازه می‌دادم صدای هق‌هقم توی بلندگو بپیچد و پرده‌ی بغضِ همه را پاره کند... وقتی صدای مردها توی مجلس پیچید و همه‌ی شانه‌ها به گریه لرزید دوباره از روی خطبه‌ی ۲۵ می‌خواندم: خدایا مردم از من خسته شده‌اند، من را از آنها بگیر... من را از آنها بگیر... این بدترین نفرینی بود که علی در حق دنیا کرد. علی خودش را از دنیای نالایق ما گرفت😭 این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم مستمع‌ها با هزار دریغ و هزار اندوه وای علی بگویند و اینجا دیگر صدا به گریه بلند کنند... بعد هم گریز می‌زدم به آن روایتی که نقل می‌کند رسول‌الله و امیرالمؤمنین کنار هم نشسته بودند، پیغمبر همانطور که محو تماشای علی‌اش بود یکباره بی اختیار شروع کرد به گریه و هی پشت هم قربان صدقه‌‌ی علی رفت: بِاَبی الشهید، بِاَبی الوحید، بِاَبی المظلوم... پدرم فدایت ای شهید، ای غریب و بی‌کس، ای مظلوم، ای علی جانم😭 و اجازه می‌دادم مستمع‌ها دم بگیرند و پشت سر من تکرار کنند: ای شهید، ای غریب، ای مظلوم، ای علی...😭 من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی فقط نمک روی زخم‌ها می‌پاشیدم و مستمع‌ها را به درد غربت علی دچار می‌کردم... جوری که وقتی مجلس را رها می‌کردم، همه احساس خفگی داشته باشند، همه بغضی باشند و قلبهایشان درد گرفته باشد، همه گریه کرده باشند ولی هیچ کسی خالی نشده باشد! دنیا به مولای ما مهلت سبک شدن نداد، توی روضه‌ی علی هیچ دلی نباید سبک شود، همه باید سنگین شوند، پر از بغضِ مانده در سینه، پر از احساس خفگی... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم مستمع‌هایم را حتما به همین حال دچار می‌کردم... جوری که تا خود سحر به خودشان بپیچند و ناله بزنند: آه علی.... ✍ملیحه سادات مهدوی https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a