صبح دمیده و ما در تدارک جشن امروز💚 مامانا و گلدخترای گنابادی ساعت ۹صبح سالن دانشگاه آزاد ان‌شاالله🤗 .

☝️چونکه دیروز میلاد مسیح بود اینو دوباره بخونیم.🌱

برق رفته و در تاریکی جشن ما برگزاره😂 رحمت به روح بلندت شهید رئیسی💚

ای جونم اومد گفت من تو تاریکی هم می‌تونم دکلمه‌ام رو بخونم😂 آخه بهش گفتم بذار ببینم برق نمیاد؟ ولی خب اطلاع دادن برق رفته و قهر کرده و دیگه برنمی‌گرده🤦‍♀

سرود در تاریکی😁 ولی جشن خیلی پرشور شد تو این تاریکی مخصوصا که مجری من هستم و استاد شور دادن به محافلم😂

. جشن عالی شد بلطف حضرت زهرا💚 ممنون از همه‌ی مامان دخترای عزیزی که مهمون جشنمون شدن. .

چند ثانیه از جشن امروز در تاریکی😁

. اون تبلیغه هست می‌گه: برایمان از سفر چه آورده‌ای مارکو؟ حالا شما هم هر چند روز یک بار از من بپرسید: برای عروسهایمان چه دشت کرده‌ای مهدوی؟😁 خبببب و اما دشت امروزم: با همکار محترمم جناب آقای دکتر حسینی در دانشگاه علوم پزشکی یزد، هماهنگ کردم و از آقای دکتر برای عروس و دومادهامون یک کارگاه مهارتهای زندگی هدیه گرفتم. جیییغ و دست و هورااا خدا می‌دونه که ارزش این کارگاه از طلا هم بیشتره و از طلا هم بیشتر به درد عروس و دومادا می‌خوره الحمدلله رب العالمین 💚 لازم به ذکره آقای دکتر مدرس دانشگاه و مسئول ازدواجهای دانشجویی دانشگاه علوم‌پزشکی یزد هستند.✌️ .

قضیه‌ی سکه پارسیان رو کلا به فراموشی بسپرید.😅 اصلا سکه پارسیان به دلم نمی‌شینه. طلافروشیهای گناباد هم طرح قشنگی که به بودجه‌ی ما بخوره نداشتن‌. با یه طلاساز خوش‌سلیقه و حلال‌خور در تهران صحبت کردم و بهشون سفارش ساخت یه قطعه طلا با یه طرح خاص رو دادم. برای دلیلِ انتخابِ اون طرح خاص هم توضیحاتی دادم که شما در این صدا واکنش طلاساز عزیزمون رو می‌شنوید که چه ذوقی کردن از طرح پیشنهادیِ من و از توضیحاتش: ☺️😍