eitaa logo
شراب و ابریشم...
4.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
746 ویدیو
25 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم شاگردقرآن ایده‌پرداز نویسنده سخنران مدرس دانشگاه مربی نوجوان مجری
مشاهده در ایتا
دانلود
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نهنگی پیامبری را بلعید. پیامبر، درون نهنگ به تسبیح و استغفار مشغول شد. نوای محزون پیامبر، هر روز در بطن نهنگ می‌پیچید و نهنگ از درون می‌لرزید. انگار تسبیحِ پیامبر در رگ و ریشه‌اش جریان می‌یافت و بر تار‌و‌پودش می‌نشست! پیامبرِ درونِ نهنگ، شب و روز با خدا راز و نیاز می‌کرد و انگار هر روز بندِ تسبیحش پاره می‌شد و دانه‌های تسبیح غلت می‌خورد و از چشم نهنگ روی دریا می‌افتاد! دانه‌های تسبیح به دریا نرسیده دریا را به‌هم می‌ریخت، طوفان می‌شد و موج می‌زد و دریا احساسِ تازه‌ای می‌یافت! هر ذکرِپیامبر در جانِ نهنگ شوری تازه به‌پا می‌کرد، نهنگ با تسبیحِ پیامبر جان می‌گرفت، شور می‌گرفت، خیز برمی‌داشت و بر دریا ضربه می‌زد! نهنگ از درون حس عجیبی داشت! آرام نبود، مثلِ همیشه نبود! خودش این را می‌فهمید!  نهنگ، عاشق شده بود! نهنگ شب و روزش را با تسبیحِ پیامبر سر‌می‌کرد، تا اینکه خدا به نهنگ فرمان داد پیامبر را به ساحل برساند... حالا سال‌هاست دریا بر ساحل مشت می‌زند و دنبال پیامبری می‌گردد که با ذکرش جانِ تازه‌ای به دریا بدهد! حکایتِ آوازِ نهنگ‌ها هم همین است؛ از سرِ دلتنگی برای تسبیحِ پیامبری که اهالی دریا را عاشق می‌کرد... ✍ملیحه سادات مهدوی سلام 🐳 برداشت شما از داستان نهنگ و یونس چیه؟! این قصه چه پیامی برای شما داره؟ جوابهاتونو به آیدی من بفرستید. @mehmane_quran مهمان شراب و ابریشم باشید👇 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a