دلم گرفته برایم کمی شراب بیاور
شراب سرختر از آن لب مذاب بیاور
بگیر نامه ی اشک مرا مسافر باران
امید را به تقلای این سراب بیاور
سلام تشنه لبان را ببر به محضر دریا
زلال پاسخ اورا به ما جواب بیاور
ستاده ایم به عزم شکستن قفس شب
برای ما تبر از جنس آفتاب بیاور
بگو به غنچه که غمگین مباش از ستم باد
دو روز مانده به فصل بهار تاب بیاور
دعای ماکه به جایی نبرد راه خدایا
خودت نشانی از آن نور مستجاب بیاور
#امام_زمان
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
هــر شب میان بستـر گــرم کتابهـا
آهسته می روم به تـماشــای خوابهــــا
اینگونه خویش را به تـو نزدیک می کنم
دور از تـمـام دغــدغه و اضطــــرابها
تو مثل سیب ســـرخ در آغـوش جـوی آب
آکـنـــده ای ز وســـوسه ی انتـخـابها
با اشتیــــاق در پی تو می دوم مـدام
چون جاده ای که پُر شده است از سرابها
تو غـــرق در سکوتی و من غرق می شوم
در قـهقـرای ســـاده تریـنِ جــوابها
دیـگـر به زخـمهای دلـم خو گرفته ام
چون شب کنـــار آمــده ام با شهابها
#آزاد
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
بعد از این دلهره ها لطف سبب سازی هست
ته این کوچه بن بست در بازی هست
غم مخور چشمه جوشان کنون خورده به سنگ
پس از این سد خشن نقطه ی آغازی هست
بال بگشا و سفر کن به بلندای سپهر
قدر بشناس اگر فرصت پروازی هست
دوست با ماست به موسای دلت خوش بین باش
راه اگر نیل شده مژده ی اعجازی هست
نفس عاشق و معشوقه به هم خورده گره
شمع می داند و پروانه اگر رازی هست
سطر پایانی شطرنجم ومغلوب رقیب
شادم از اینکه مرا مهره ی سربازی هست
#آزاد
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
هنوز شور تو در نبض شیعیان جاری است
شروع مستی ما ابتدای هشیاری است
تو آن حقیقت محضی که در دل تاریخ
هزار چشمه ی جوشنده از غمت جاری است
هزار موج خروشنده در برابر ظلم
دلیل روشن این روضه های تکراری است
کدام واژه چنین شرح روشنی دارد
کدام واژه چنین در رگ زمان ساری است
حسین نقطه ی عطفی است در خدا خواهی
حسین ریشه سبز درخت بیداری است
حسین حرف بزرگی است ما نمیفهمیم
هنوز برکت این واژه را نمی فهمیم
#امام_حسین
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
که می داند چه پایانی است فصل آخر مارا
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر مارا
قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم
حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
#مناجات
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
بیـــشتر از بـــــوی تند خــانه ی نمـــــــــــدار همسایه
تازگی ها بوی خــــــــــون می آید از دیــــوار همسایه
کوچه را پر کرده اندوه سیاه و تلخ و دلگیر
سرفـــــه های زخـــــــم دار دخــــــتر بیــــمار همسایه
نان قـــرضی را که می گیـــــــرد به دست شرم میبینم
بغــــض را در چهــــــره ی مستأ صل و ناچار همسایه
چشم در چشمش که می افتم خجــالت می کشم از خود
در درون می گـــــــریم از لبـــــــــخند بالاجبار همسایه
اضطــــراب مزمنی در من تقلا می کند یکــــــــــــــریز
تـــا بفهـــــمم درد را از آتـــــش سیـــــــــــگار همسایه
دستهــــایش پینه دارد بیشـــــــــــتر از مـزد هر روزش
پیــــنه ای سوزنـــــــده تر از رنجــــــهای کار همسایه
گـــــرچه ما ماننــــــــد آدمهای صدها سال دور از هم
در میان غـــــار خود تنهاتــــــریم از غــــــــــار همسایه
آرزو دارم شبــــــــــــــی از شـــــانه اش آهسته بردارم
ذره ای از غصه هــــای دایــــــــــم و بسیـــــار همسایه
#آزاد
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib