8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ضمن تذکر اینکه مدعای ایشان اصلا درست نیست و بخش زیادی از لشکر ابن زیاد به طمع پاداش، در حق اباعبدالله (ع) جنایت کردند، مثل: کسانی که بدن حضرت را برهنه کردند، انگشتر حضرت را بردند و بر بدن حضرت تاختند و... در مقاتل نقل شده است که پس از بازگشت به کوفه، آنها نزد عبید الله رفتند برای گرفتن پاداش.
به تعبیر زیارت اربعین: «قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ» اما بله اینها اکثریت نبودند، لشکریانی که از کوفه آمده بودند و زیاد هم بودند بیشتر از سر ترس آمده بودند، نه تحجر! «قلوب الناس معك و سيوفهم مع بني امية»
لشکریانی که از شام آمده بودند، نیز اگرچه به امید ثواب جنایت کردند؛ اما نه از سر تحجر بلکه چون اسلامشان را از شام (تو بگو آمریکای امروز) گرفته بودند نه از مدینه (تو بگو قم و نجف امروز) و حقیقت اسلام و ولایت را نشناختند؛ چنین کردند، مشکل آنها اسلام آمریکایی بود، نه تحجر!
این سخرانی جناب آقای محقق داماد در باب تحجر! است، باشد که آن عزیزانی که همه مشکلات در صحنه درگیری امروز را رها کردهاند و با برچسب تحجر به جان نیروهای مؤمن و انقلابی افتادهاند، متنبه شوند!
مشکل ترس و وادادگی و اسلام آمریکایی را دریابید، برادر!
@sharhe_hal
سخنرانی شب هشت محرم، ۲۳ تیر ۱۴۰۳.mp3
39.32M
سخنرانی شب هشت محرم؛
موضوع: وجود دشمن و حکمت آن در نظام الهی
قم- هیأت جوانان قمر بنیهاشم.
۲۳ تیر ۱۴۰۳
@sharhe_hal
...
✍️سرهایی که تقسیم شدند!
🔻روایت شده است که سرهای یاران اباعبدالله (علیه السلام) ۷۸ سر بود که قبائل عرب برای نزدیک شدن به عبیدالله و یزید، این سرها را میان خود تقسیم کردند.
قبيله كنده با ۱۳ سر بریده؛ قبیله هوازن با ۱۲ سر؛ قبیله تميم با ۱۷ سر و بنى اسد با ۱۶ سر و مذحج با ۷ سر و بقيّه سپاه نیز با ۱۳ سر نزد عبید الله آمده بودند.
🔻 از قبیله بنیاسد، «حبیب بن مظهر»، «مسلم بن عوسجه»، «قیس بن مصهّر صیداوی» و «عمرو بن خالد صیداوی» در جانب یاران امام حسین (ع) بودند و «حرملة بن کاهل اسدی» و «عمرو بن سعد اسدی» قاتل قاسم بن حسن (علیهالسّلام) از یاران عمر بن سعد بودند.
شمار پیادهنظام بنیاسد در لشکر شاید قریب به ۲۰ هزارنفری عمر بن سعد را از سهم یکپنجمی آنها از سرها میتوان حدیث زد: (۴۱۰۰ نفر)
🔻 بنیاسد که در ابتدا از همپیمانان اصلی مسلم بن عقیل بودند، وقتی عبیدالله بن زیاد، بزرگان عشیرههای این قبیله را با تطمیع و ترس با خود همراه کرد، به یکی از همپیمانان اصلی عبیدالله تبدیل شدند.
🔻 هر قبیله به چندین عشیره و هر عشیره به چندین طایفه و هر طایفه به چندین بیت یا خانواده تقسیم میشوند و این بزرگان قبیله و عشیره هستند که همه چیز را برای عشیره مشخص میکنند! هر بزرگ عشیره و قبیله عملاً یک حکومت کوچک برای خود دارد، هنوز که هنوز است برخی از عشیرهها برای خود پرچم و نیروهای نظامی مستقل دارند؛ این نظام عشیره و قبیلهای آنچنان قدرتمند است که حکومتهای فعلی و گذشته نیز آنها را به رسمیت میشناختند و طرف حساب حکومتها و حتی علما یا استعمارگران متجاوز بزرگان این قبایل و عشیرهها بوده و هستند!
🔻 عشیره و قبیله یعنی خون مشترک و این خون مشترک بر هر چیزی میتواند مقدم باشد، حتی اگر قبیله تو در میان سپاه روبرو و کشتهشدگان به دست سپاه تو باشند، تو نسبت به آنها مسئولیت داری، از هر نصرتی که بتوانی نباید دریغ کنی! جنازههایشان را دفن میکنی، به زخمیهای آنان رسیدگی میکنی و حمایتت را از آنها برنمیداری.
👈 «وَ لَمَّا انْفَصَلَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَنْ كَرْبَلَاءَ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ فَصَلَّوْا عَلَى تِلْكَ الْجُثَثِ الطَّوَاهِرِ الْمُرَمَّلَةِ بِالدِّمَاءِ وَ دَفَنُوهَا عَلَى مَا هِيَ الْآنَ عَلَيْهِ»
از همان بنی اسدی که یک پنجم سپاه عمر سعد بودند، آمدند و بر جنازههای کشته شدگان اهل بیت نماز خواندند و پیکرهای مطهر را به خاک سپردند.
(مقتل لهوف - سید بن طاووس)
🔻 «اسماء بن خارجه» از بزرگان کوفه و حاضر در سپاه عمر سعد از قبیلهای بود که خوله همسر امام حسن (علیه السلام)، مادر حسن مثنی (فرزند امام حسن و داماد امام حسین علیهما السلام) از آن قبیله بود؛ او در میان مجروحان جسم نیمه جان حسن مثنی را یافت و فریاد زد: «به خدا قسم کسی قادر به دستیابی بر پسر خوله (نام مادر حسن مثنی) نخواهد بود» و کسی نتوانست با او مخالفت کند و حسن مثنی را به کوفه برد و درمان کرد.
(مقتل لهوف - سید بن طاووس)
📌 حمایتکردن از هم خون، هم فکر، هم دین و نژاد بهخودیخود عیبی ندارد، آنجا عیب دارد که قوم و قبیله ملاک برتری و تقدم انسانها و موجب ضایع کردن حقوق باشد.
وقتی خداوند به شیطان دستور داد بر انسان سجده کند، این سجده اطاعت از انسان نبود اطاعت از خداوند بود؛ اما شیطان گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ» (ص:۷۶) من از قبیله اجنهام و جنس من از آتش است و از گل برتر است و من نباید مقابل انسان خلق شده از گل سجده کنم!
اولین پرچمدار ضایع کردن حق و حکم الهی با شعار «قوم من» شیطان بود.
👈 «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (حجرات:۱۳) ای انسان ما تو را از مرد و زن خلق کردیم و شما را از ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، دستهبندی، زن و مرد بودن و قوم و قبیله برای متمایزشدن شما از یکدیگر باشد نه برتری شما؛ آنچه موجب برتری شما نزد خداوند است تقوای شماست و خداوند بسیار دانا و آگاه است.
📌با شرح حال همراه شوید.
@sharhe_hal
سخنرانی شب نهم محرم، ۲۴ تیر ۱۴۰۳.mp3
32.75M
سخنرانی شب نهم محرم؛
موضوع: عبودیت و مظاهر آن در رفتار اباعبدالله و ابالفضل العباس علیهما السلام.
قم- هیأت جوانان قمر بنیهاشم.
۲۴ تیر ۱۴۰۳
@sharhe_hal
...
✍️مقامات صبر بر مصیبت...
🔻 در روایت نام دو نفر آمده است که ۳ روز پیش از آنکه اباعبدالله (علیهالسلام) از مکه به سمت کوفه حرکت کنند، نزد حضرت میروند و به ایشان گزارش میدهند از: «ضَعْفَ النَّاسِ بِالْكُوفَةِ وَ أَنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَهُ وَ سُيُوفَهُمْ عَلَيْه» مردم کوفه سست عنصراند و به اراده و عهدشان امیدی نیست و اگرچه قلبهای آنها با شماست؛ اما شمشیرهایشان علیه شما است.
🔻 آن دو راوی میگویند: حضرت پس از شنیدن این گزارش به سمت آسمان اشاره کردند و دربهای آسمان گشوده شد و فرشتگان بسيارى كه شماره آنها را جز خدا نمىداند نازل شدند، آنگاه امام حسين (علیهالسلام) به ما فرمود: «لَوْ لَا تَقَارُبُ الْأَشْيَاءِ وَ هُبُوطُ الْأَجَلِ لَقَاتَلْتُهُمْ بِهَؤُلَاءِ وَ لَكِنْ أَعْلَمُ يَقِيناً أَنَّ هُنَاكَ مَصْرَعِي وَ مَصْرَعَ أَصْحَابِي لَا يَنْجُو مِنْهُمْ إِلَّا وَلَدِي عَلِيٌّ ع»
اگر نزديكى امور به یکدیگر و تقدير خداوند بر سرآمدن اجلها نبود، با اين فرشتگان با دشمنان مىجنگيدم، ولى من بهیقین مىدانم كه قتلگاه من و اصحابم آنجا (كربلا) است، هیچکدام از يارانم باقى نمىمانند جز فرزندم على (امام سجّاد علیهالسلام).
(مقتل لهوف - سید بن طاووس)
🔻 عموی جانبازم میگفت: در جبهه که بودیم هر وقت از بچهها کسی دستهایش را حنا میگذاشت و خوشحالی میکرد، میفهمیدیم خبری است و به او وعده شهادت دادهاند و برخی دوستانش که اینطور شهید شده بودند را نام میبرد.
حاجقاسم سلیمانی مدتی قبل از شهادتشان کفن خود را نزد مراجع تقلیدی چون آیتالله نوری همدانی و سبحانی میبرند تا کفن او را امضا کنند و شهادتی بر ایمانش دهند؛ در فاطمیه قبل از شهادتشان نیز به حاج حسین یکتا گفته بودند: "فاطمیه بعد را درک نخواهم کرد."
🔻 شب عاشورا اباعبدالله نحوه شهادت همه یارانی که باقی مانده بودند را برای آنها گفتند و همه آنها میدانستند فردا چگونه به شهادت خواهند رسید.
خبردادن از شهادت و کیفیت و زمان آن در خاطرات شهدای دفاع مقدس نیز بسیار است و شاید از شنیدنیترینهایش وداع شهید چمران با دنیا و اعضاء و جوارح بدنش در آخرین دستنوشتهاش قبل از شهادت است:
👈 «ای حیات با تو وداع میکنم با همه زیباییهایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها، با همه وجود وداع میکنم. با قلبی سوزان و غمآلود بهسوی خدای خود میروم و از همه چیز چشم میپوشم... ای پاهای من سریع و توانا باشید، ای دستهای من قوی و دقیق باشید، ای چشمان من تیزبین و هشیار باشید، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحملکن، ای نفس، مرا ضعیف و ذلیل مگذار، چند لحظه بیشتر باقدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول میدهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید...»
📌 صبر بر مصیبت و سختی ناخواسته که از سر نداشتن راه فرار از مصیبت باشد، یکمرتبه از شکر و تسلیم بودن در مقابل قضای الهی است؛ اما آنگاه که بدانی در راه طاعت الهی مصیبت و سختی به انتظارت است و باز بر طاعت خود باقی بمانی و به استقبال مصیبت و سختی روی و از آن فرار نکنی، مرتبه بالاتری از صبر و تسلیم بودن در مقابل اراده الهی است؛ اما بالاترین مقام صبر و تسلیم در مقابل اراده الهی آن وقتی است که خداوند قدرت و اذن غلبه بر مصیبت و سختی را نیز به شما اعطا کرده باشد و نیاز به فرار از مصیبت نیست؛ بلکه مأذونی که با آن مواجه شوی و آن را با قدرت الهی دفع کنی؛ اما چون میدانی رضایت خداوند در تحمل مصیبت است، تسلیم و راضی باشی و آن را تحمل کنی.
«عَنْ مَوْلَانَا الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ لَمَّا الْتَقَى الْحُسَيْنُ ع وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قَامَتِ الْحَرْبُ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ حَتَّى رَفْرَفَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ ع ثُمَّ خُيِّرَ بَيْنَ النَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ بَيْنَ لِقَاءِ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّه»
«فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً»
(مقتل لهوف - سید بن طاووس)
📌با شرح حال همراه شوید.
@sharhe_hal
۱۵ ژوئیه، ۲۱.۳۱.mp3
38.71M
سخنرانی شب دهم محرم؛
موضوع: کبر و استکبار فردی و جمعی و موجبات آن.
قم- هیأت جوانان قمر بنیهاشم.
۲۴ تیر ۱۴۰۳
@sharhe_hal
هیأتی که امسال در قم برایشان منبر رفتم، مجموعهای از چند جوان مؤمن و با غیرت بودند که بدون هیچ پشتوانه خاصی پارکینگ دو آپارتمان، یکی برای آقایان و یکی هم برای خانمها را هیأت کرده بودند.
یک پارکینگ هیأت دائمی شده و در تمام طول سال در آنجا مراسم دارند.
از ساعت ۹ تا ۹:۳۰ زیارت عاشورا و ارائه بحثهای سیاسی و اجتماعی به عنوان پیش منبر داشتند، ۹:۳۰ تا ۱۰ هم منبر و بعدش هم روضه و سینه زنی و پذیرایی.
برای جزئیات برنامه هیأت مانند بچهها، نور پردازی، تبلیغات و پذیرایی و... با دقت و جدیدیت و غیرت برنامه داشتند و اجرا میکردند و اهل محل خود را به هیات دعوت میکردند.
آی دی کانال هیأت👇
@javanghamar
هیأت در منطقه متوسط رو به پایین از نظر قدرت اقتصادی مردم منطقه است و از نظر مالی دوستان تحت فشار هستند. اینطور که گفتند برای هزینههای هیأت قرض و وام گرفتهاند و قریب به ۲۰ میلیون تومان پول کم داشتند. اگر عزیزان برایشان مقدور است به شماره کارت زیر که مربوط به مسئول مالی هیأت است کمکهایی واریز کنند.👇
5892101352476713روی شماره کارت که بزنید کپی میشود. به نام آقای امید محمدی. اگر اشکال ندارد رسید کمکهای خود را برای بنده نیز ارسال بفرمایید.👇 @hamidreza_baghery خدا خیرتان دهد، همت کنید دغدغه و استرس بدهیها را همین امروز از روی دوش این عزیزان برداریم.🙏❤️ ..... @sharhe_hal
شرح حال
هیأتی که امسال در قم برایشان منبر رفتم، مجموعهای از چند جوان مؤمن و با غیرت بودند که بدون هیچ پشتوا
عزیزان ضرورتی ندارد حتما برای بنده رسید بفرستین و از کمکهای کوچک در حد ۲۰ هزار تومان هم دریغ نکنید.
رسید که گفتم برای این بود که خودم یک برآوردی از کمکهای که جمع میشود داشته باشم و وقتی به مقدار کافی جمع شد دیگر اعلام کنم کافی است.
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این صحنه شاید توجه خوبی باشد برای آنکه بفهمیم سکولاریسم وقتی دین را از صحنه سیاست جدا کرد، دین را فقط از سیاست و حاکمیت جدا نمیکند بلکه دین جدا شده از حکومت و سیاست به دین تساهل و تسامحی مبدل میشود که خود را با همه فرهنگ و قواعد خروجی حاکمیت جدید هماهنگ میکند.
@sharhe_hal
...
✍️قیام اباعبدالله پیش از دعوت کوفیان...
🔻 وقتی یزید به حکومت رسید، فوراً پیکی به مدینه راهی کرد و از ولید بن عتبه حاکم مدینه خواست که از مردم مدینه بهویژه حسین بن علی برای او بیعت بگیرد و تذکر داد که اگر حسين بن علی از بیعتکردن خوددارى نمود، گردنش را با شمشير بزن و سر بريدهاش را به نزد من بفرست.
🔻ولید، مروان بن حکم را که از بزرگان خاندان اموی بود نزد خود خواست تا با او مشورت کند. مروان به ولید گفت: «حسين بيعت بر يزيد را نخواهد پذيرفت و اگر من بجاى تو بودم گردنش را میزدم» اما ولید که راضی به این کار نبود گفت: ایکاش از مادر متولد نشده بودم و در این شرایط قرار نمیگرفتم.
🔻ولید پیکی نزد اباعبدالله (علیهالسلام) فرستاد و حضرت با ۳۰ تن از یاران خود نزد ولید آمدند. حضرت میدانستند که ولید چه قصدی دارد و به همین جهت با یاران خود هماهنگ نمودند که اگر زمانی گذشت و خبری از ایشان نشد و یا اگر علامتی به آنها داده شد، برای نجات ایشان وارد عمل شوند.
ولید از حضرت بیعت با یزید را خواست؛ اما ایشان بهانه آورد که: «اى امير بيعت پنهانى نتيجهاى ندارد، فردا كه همه مردم را براى بيعت دعوت نمودی ما را نيز با آنان دعوت نما»
🔻 مروان در مقابل حضرت با جسارت گفت: این امیر عذر او را نپذیر و اگر تن به بیعت نمیدهد، گردن او را بزن. حضرت خشمگین شده و به او گفتند: «واى بر تو اى پسر زن بدکاره، تو دستور میدهی كه گردن مرا بزنند؟ به خدا قسم دروغ گفتی و پستی خود را آشکار میکنی.» سپس رو به ولید کردند و گفتند:
«ای امير ما خاندان پيغمبر و كان رسالتيم آستانه ما محل آمدوشد فرشتگان است «وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ» خداوند دفتر وجود را به نام آغاز نموده و با ما به اتمام میرساند و يزيد مردى است گنهكار و میگسار و آدمکش و خیانتپیشه بیشرم و «مِثْلِي لَا يُبَايِعُ بِمِثْلِهِ» مانند من با مانند یزید بیعت نمیکند.»
🔻 معلوم بود که حضرت بنای بر بیعت ندارند و ولید نیز دنبال بهانه بود که دست خود را به خون حضرت آغشته نکند. به همین جهت حضرت باز بهانه آوردند تا ولید نیز بتواند راهی پیدا کند و ایشان را مرخص کند.
حضرت فرمودند: «وَ لَكِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَيُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ وَ الْبَيْعَةِ» بگذار تا صبح كنيم و شما نيز صبح كنيد و ما در اين كار بهدقت بنگريم و شما نيز بنگريد كه كدام يك از ما به خلافت و بيعت سزاوارتر است؟!
🔻 حضرت این کلام را گفتند و از مجلس وليد بيرون شدند، اما مروان حکم دستبردار نبود و چون سپیده صبح برخاست حضرت را یافت و به ایشان گفت: نصیحت من را بشنو و با یزید بیعت کن تا هم خیر دنیا را ببری و هم خیر آخرت!
اباعبدالله (علیه السلام) به او پاسخ دادند:
👈 «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَان» چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستی همچون يزيد دچار شدند پس بايد با اسلام وداع نمود كه از من جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه میفرمود: خلافت بر فرزندان ابیسفیان حرام است.
(مقتل لهوف - سید بن طاووس)
📌 حضرت عملاً همان روز قیام خود را با عدم بیعت آغاز کرده و بلافاصله مدینه را بهسوی مکه ترک کردند.
📌با شرح حال همراه شوید.
@sharhe_hal
سخنرانی شب شام غریبان ۲۶ تیر ۱۴۰۳.mp3
38.81M
سخنرانی شب یازدهم محرم (شام غریبان)؛
موضوع: پاسخ به برخی شبهات عاشورا (قیام حضرت ابتدائا بود یا به علت دعوت مردم کوفه؟! مقایسه قیام حضرت با نگاه امام خمینی در حرمت تقیه در چنین زمانی، آیا ما نباید قضاوتی در اختلاف صحابه و تابعین داشته باشیم؟! آیا امام حسین مطالبه حکومت و خلافت نداشتند؟! و...)
قم- هیأت جوانان قمر بنیهاشم.
۲۵ تیر ۱۴۰۳
@sharhe_hal
...
✍️ تنهایی مسلم با وجود توابین...
🔻 نقل است وقتی که اهل كوفه شنيدند اباعبدالله علیهالسلام از بیعت با یزید سر باززده و از مدینه به مکه رفتهاند، در خانه سليمان بن صرد خزاعى جمع شدند و آنگاه که همه آنها که بنا بود بیایند آمدند، سليمان بن صرد براى سخنرانى بپا خواست و در پايان سخنرانى چنين گفت:
👈 «اى گروه شيعه، حتماً شنيدهايد كه معاویه مرده است و بهجانب پروردگار خود شتافته، و به نتيجه كردار خود رسيده است و اكنون فرزندش يزيد بجاى او نشسته است و اين حسين بن على است كه با او مخالفت ورزيده و براى اينكه از شرّ ستمگران خاندان ابیسفیان محفوظ بماند گريزان به مکه آمده است و شمایید كه شيعه او هستيد و پیشازاین هم افتخار شیعهگری پدرش را داشتيد، امروز، حسين علیهالسلام نيازمند يارى شما است اگر میدانید كه یاریاش خواهيد نمود و با دشمنش خواهيد جنگيد؟ پشتيبانى خود را بهوسیله نامه به عرض برسانيد و اگر میترسید كه در انجاموظیفه سستى كنيد و رشته كار از دست بدهيد؟ چهبهتر كه مرد الهى را فريب ندهيد.»
🔻 پس از این سخنرانی سیل صدها نامه در هر روز با اسامی مختلف فردی و گروهی بهسوی اباعبدالله (علیهالسلام) روان شد، اما این افراد وقتی مسلم تنها ماند کجا بودند؟! وقتی اباعبدالله ندا میداند: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» وقتی ندا میدادند: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا» این جماعت کجا بودند؟!
(مقتل لهوف - سید بن طاووس)
🔻 باور نمیکنم که همه ترسیدند یا تطمیع شدند یا زندانی، از آن ۱۸ هزار بیعت کننده با مسلم، چند نفر را عبیدالله بن زیاد زندانی کرد؟! مگر چقدر نیرو داشت؟! چند نفر را ترساند و تطمیع کرد؟! حداقل ۴ هزار نفر از آنها یک سال بعد در قیام توابین شرکت کردند تا شاید با دادن جانشان توبه آنها پذیرفته شود! میگویند: بخشی از کسانی که نامه نوشتند، طمعکارانی بودند که وقتی عبیدالله غالب شد به سپاه او پیوستند، باشد، اما بقیه چه؟! میگویند: بخشی از نویسندگان نامه چون رهبر آنها مثل مختار را عبیدالله زندانی کرد فلج شدند، باشد ولی مگر آنها با مسلم بیعت نکرده بودند؟ مسلم که هنوز در صحنه بود، وقتی مسلم فقط با بخشی از نیروهایش دارالاماره را با ۴ هزار نیرو محاصره کرد، درون دارالاماره ۳۰۰ نفر بیشتر نبود، پس چه شد که پشت مسلم خالی شد؟!
🔻 در نقل است، سلیمان بن صرد وقتی مردم را برای قیام توابین دعوت میکرد، میگفت:
👈 «إنّا كنّا نمدّ أعناقنا إلى قدومِ آل نبيِّنا، و نمنِّيهم النّصرَ، و نحثّهم على القدوم، فلمّا قدِموا ونَيْنا و عَجزْنا، و ادّهنّا، و تربّصنا، و أنتظرنا ما يكون، حتّى قُتِلَ فينا وَلَدُ نبيِّنا»
ما برای آمدن فرزندان پیامبر بیتابی میکردیم و برایشان آرزوی پیروزی میکردیم و درخواست میکردیم که بیایند؛ اما وقتی آمدند، ناله کردیم و عاجز شده بودیم و سختش کردیم و تعلل میکردیم و منتظر ماندیم تا چه شود! تا اینکه به شهادت رسید فرزند پیامبر ما.
🔻 عمده آنها خریدنی نبودند! اهل ترس نبودند! آنها یک اشتباه داشتند؛ باور نداشتند حکم نایب حسین (علیهالسلام)، همان حکم حسین(ع) است، میگفتند: بگذار خود حسین بیاید تا او را یاری کنیم. شک داشتند که آیا مسلم اذن قیام دارد یا خیر؟! میگفتند: او که معصوم نیست، ممکن است خطا کند، ممکن است فریبخورده باشد و ما در قیام با او حجت نداشته باشیم!
آنها با نایب حسین (ع) قیام نکردند و امامشان به قتلگاه رفت، آنگاه ظاهراً بدون اذن و نایب برای پذیرش توبه قیام کردند!
📌با شرح حال همراه شوید.
@sharhe_hal