⭕️تذکرنامه ستاد طبقه سه یزد پیرامون اعتصاب کامیونداران
🔺مخاطب: برخی از نهادها و مسئولین بالاخص نهادهای قضایی، نظارتی، امنیتی، انتظامی و ائمه جمعه
↙️اندکی دستگاه محاسباتی خود را مورد بازنگری قرار دهید؛ اینکه هر اعتراض در کشور را برابر با بازی در زمین دشمن بدانیم یعنی دستگاه محاسباتی ما دچار اختلال است و اینکه به جای مقابله با برخی ساختارها و متولیان فاسد خود را در مقابل معترضین به فساد تعریف کنیم و مسیر اعتراض آنها نسبت به فساد را به سمت مخالفت با خودمان و نظام سوق دهیم یعنی کار دستگاه محاسباتیمان از اختلال گذشته است.
البته دغدغه شما عزیزان پیرامون فشارهای داخلی و خارجی و دامن نزدن به این فشارها دغدغه مقدسی می باشد اما باید بدانید:
1⃣مطالبه اصلاح نظام حمل و نقل و حذف رانت و فساد از این نظام، فشارهای اجتماعی، اقتصادی و... را نمی افزاید بلکه اصلاح این نظام کاهش فشارها را در پی خواهد داشت.
2⃣اینکه نهادهای انتظامی و امنیتی محترم به جای مطالبه اصلاح حمل و نقل از دست اندرکاران نظام حمل و نقل و دستگاههای قضایی و نظارتی، علیه معترضین به فساد، دست به اقدامات امنیتی، تهدید و در مواردی تطمیع بزنند و یا با اقدامات انتظامی چون فک پلاک کامیون معترضین با ایشان برخورد نمایند، یا اینکه خود به عنوان متولی حمل و نقل ایفای نقش نموده و با راه اندازی کامیون های خود به عنوان جایگزین کامیون داران معترض نیازهای بازار را به صورت موقت برطرف نمایند این یعنی پشت پا زدن به بخش عظیمی از نیروی انسانی کشور که نقشی اساسی در حیات کشور دارند و نفس این کار بازی در زمین دشمن محسوب می گردد چرا که این اقدام یعنی هل دادن معترضین و مصلحین دلبسته کشور و نظام به دامن دشمن و تبدیل آنها به مخالفین نظام.
3⃣کافیست به جای نسخه پیچیهای کوتاه مدت، سلبی و با اثرات منفی فقط و فقط یک بار برای همیشه یک نظارت همراه با ضمانت اجرا را بر سامانه حمل و نقل حاکم نماییم، نظارتی که مبتلا به دور باطل ناظر و مجری یکسان نگردد.
4⃣مطالبات کامیونداران مطالبات کم هزینه ایست که می شود با مدیریتی صحیح آنها را به احسن وجه برطرف کرد و با اتمام اعتراضات و پایان هزینه دادن برای مقابله با اعتراضات و همچنین با اصلاح نظام حمل و نقل و حذف رانت ها به مرحله شکوفایی سامانه حمل و نقل برسیم.
اقتضای چنین اصلاح نیز این است که مسئولین محترم امنیتی، نظارتی و قضایی به جای اینکه خود را مقابل کامیونداران تعریف کنند در کنار آنها و در مقابل ساختارهای فساد زا و برخی متولیان فاسد نظام حمل و نقل تعریف کنند.
🔺پی نوشت:
◀️گلایه ای از ائمه محترم جمعه ای که معترضین را در ردیف دشمنان خارجی قرار دادند و با این اقدام خود به نحو احسن و بنابر استدلال بند دوم، پازل دشمن را تکمیل نمودند و تشکر از ائمه محترم جمعه ای چون حجج اسلام آل هاشم و دژکام که با تشخیص صحیح کوشیدند معترضین را لااقل محترم شمرده و به اصلاح امیدوار نمایند.
⏪اگر میخواهید معنای بازی در زمین دشمن را متوجه شوید بهتر است سرتیتر رسانه های معاند خارجی پس از بازداشت دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در پایانه بار تهران، درست دو روز پس از دیدار با رهبر انقلاب و سپس موضع گیری ناسنجیده ریاست محترم دادگستری تهران پیرامون انکار بازدشت دبیر جنبش عدالتخواه را چک نمایید.
شرح حال
⭕️تذکرنامه ستاد طبقه سه یزد پیرامون اعتصاب کامیونداران 🔺مخاطب: برخی از نهادها و مسئولین بالاخص نهاد
بعضی میگویند: شما چرا اینقدر بیتناسب خبر منتشر میکنی، شب قدر، روز چهارده خرداد باید از امام و امیرالمؤمنین گفت...
اگرچه ان شاء الله از امیرالمؤمنین و امام هم میگویم ولی بدبختی ما و رسانههایمان اتفاقا همین است که بیشتر از امام و امیرالمؤمنین میگویند و مبارزه با بیعدالتی و خلاصه آن چه روحالله را امام و پسر ابیطالب را امیرالمؤمنین کرد را کنار میگذارند.
✍توضیحی در مورد لقب امیرالمؤمنین...
📝طبق آنچه در روایات ذکر شده است، لقب امیرالمؤمنین خاص حضرت امیر(علیه السلام) میباشد و حتی به سایر اهل بیت نیز گفته نشده است.
👈در روایتی یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان سؤال میکند آیا قائم اهل بیت با لقب امیرالمؤمنین سلام داده میشود؟
حضرت پاسخ میدهند: «لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمْ يُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ- وَ لَا يَتَسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِرٌ»
🔹نخیر این اسمی است که خداوند امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به آن نامیده است و هیچ کس را قبل از آن به این نام ننامیده است و بعد از ایشان هم، کسی به این نام نامیده نشود الا اینکه کافر باشد. (۱)
📝معمول ما تصورمان این است که لقب امیرالمؤمنین به معنای فرمانده و أمیر مؤمنان است و در توضیح علت اتصاف این عنوان برای امیرالمؤمنین گفتهاند چون ایشان جانشین بلافصل پیامبر میباشند و در مقابل کسانی که سایر خلفای چهارگانه را امیرخود میدانستهاند، این لقب به ایشان تعلق گرفته است. اما باید گفت اگرچه حضرت، فرمانده و زعیم مؤمنان هستند ولی سایر اهل بیت نیز چنین هستند و آنچه در روایات گفته شده است اشاره به معنای دیگری است.
⁉️اما معنای خاص امیرالمؤمنین که لقب حضرت شده است، چیست؟
👈در روایتی از کتاب شریف کافی یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان میپرسد:
«لِمَ سُمِّيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع)»
🔹چرا امیرالمؤمنین به این لقب نامیده شدهاند؟ حضرت پاسخ میدهند: «لِأَنَّهُ يَمِيرُهُمْ الْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ فِي كِتَابِ اللَّهِ- وَ نَمِيرُ أَهْلَنا»
🔹چون حضرت روزی میدهد، علم را، آیا در قرآن نشنیدهای «نمیر أهلنا». (۲)
📝«میر» به معنای روزی است و در سوره مبارکه یوسف برادران یوسف وقتی میخواهند به حضرت یعقوب بگویند ما به واسطه کمکهای عزیر مصر خانواده خود را روزی میدهیم، عبارت «نَمِيرُ أَهْلَنا» را بکار میبرند. بنابراین صیغه متکلم وحده ماده «میر» میشود «أَمِیِرُ» یعنی روزی میدهم.
👈در روایت دیگری نیز در مورد چرایی نامیده شدن حضرت به این لقب گفته شده است: « لِأَنَّ مِيرَةَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ عِنْدِهِ يَمِيرُهُمُ الْعِلْمَ.» چون حضرت روزی میدهد مؤمنین را از نزد خودش، روزی میدهد علمرا. (۳)
منابع:
1. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص411.
در روایت دیگری گفته شده است هرکس به این لقب نامیده شود و راضی باشد در سرونوشتت چنین میشود که مفعول واقع خواهد شد.
2. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص412
3. همان.
☺️ابتکاری بسیار زیبا از تولیت حرم حضرت علی(علیه السّلام):
روی نوشته زیر بزنید: 👇👇👇
www.imamali.net/vtour.
هرجای حرم را که خواستید زیارت کنید.
📝باز انتشار خاطرات جلسه با روحانی پاکستانی، سید جواد نقوی به مناسبت روز قدس و خناسی خناسان...
قسمتهایی از سخنان سید جواد نقوی که متن کامل آن را در وبلاگم باز نشر دادهام:👇
http://sharhhal.blog.ir/
◀️به خدا پناه میبرم از کسی که خناس است، خناس کسی است که شبهه می اندازد, خناسان کمرعلی(علیه السلام) را شکستند، آنان علی(علیه السلام) را در جنگی که پیروز بود, در صفین مغلوب کردند, آنان کاری کردند که امام حسن(علیه السلام) در مناجات خود میگوید، پروردگارا من از این مردم خسته شدهام و آنان نیز از من ,آنان امام را هم خسته کردند.
◀️ماجرای پارا چنار و قتل عام شیعیان را به یاد دارید؟ این خبر چه زمان در ایران پخش شد؟ در زمان جنگ غزه و صدور پیام حساس آیتالله خامنه ای در حمایت از مردم غزه, خناسان این خبر را آن زمان پخش کردند و گفتند که شیعیان را رها کردهایم و به سراغ سنیهای وهابی رفتهایم! در حالی که ماجرای پارا چنار مربوط به یک سال قبل بود و به هیچ وجه اینگونه که بیان کردند نبود و شیعیان مناطق خود را پس گرفته بودند و حتی اسیرانی از وهابیها داشتند که ولی امر مسلمین آیت الله خامنهای هم وارد این قضیه نشدند، چون همان ورود به جبههی ساختگی جنگ شیعه وسنی بود؛...
✍انگار خدا هم برای راهپیمایی قدس بیانیه داده است...
آیات سوره توبه را میخواندم، چقدر این آیات ساده با ما سخن میگویند:
👈لا یُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ (120)توبه
📝 «لا یُصيبُهُمْ ظَمَأٌ» هیچ تشنگی در راه خدا نمیکشند و « وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ» و نه هیچ رنج و گرسنگی را در راه خدا تحمل نمیکنند، «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ» و نه هیچ جایی که کفار را ناراحت کند پای نمیگذارند، « وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً» و از دشمنان هیچ سختی به آنها متحمل نمیشود؛ «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» جز اینکه برای این تشنگی، سختی، گرسنگی، راه رفتن در مسیری که کفار را ناراحت میکند و مشکلاتی که برایشان درست میشود، خداوند عمل صالحی برای تک تک آنها برای او مینویسد. «إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» بله خدا نمیگذارد تلاش اینها هدر رود و این تلاش اثر خودش را در عالم میگذارد.
✅ انگار خدا برای راهپیمایی قدس بیانیه داده است.
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/17/
✍این جمعه را برای قدس فریاد نمیزنیم....
📝نوشته بود:
👈این جمعه را برای ایران که به خاک نشسته، برای بیسرانجامی و عاقبت نداشتمان فریاد میزنیم، برای فرزندانمان که تن ظریفشان به تجاوز آلوده شده، برای اختلاسهای میلیاردی و از دست رفتن حقمان فریاد میزنیم، برای قبض آب و برق و گاز که نرخهای سر به فلک کشیده دارند، فریاد میزنیم، برای بیکاری و بیسرو سامانی جوانانمان. برای نداشتن یک ماه اجاره خانه و پیشنهاد نابهنجار صاحب خانه به زن مستأجرش و هزاران مشکل دیگر را فریاد میزنیم. قدس را رها کنید و یک صدا آوارگی مردم ایران را فریاد بزنیم.
📝کمی هم من مینویسم:
👈خوب است تاریخ را ورق بزنیم ببینیم، این ایران به خاک نشسته وضعش در چندصدسال گذشته چطور بوده است؟ خوب است این عزیزان بدانند زمانی با یک تَشر اجنبی نیمی از کشور را دو دستی تقدیم دشمنان میکردند، خوب است دوستان بدانند فقط در یک قحطی ۱۲۹۷ه.ش به علت اقدامات انگلیسیها و عدم مدیریت شاهان و بیصاحبی مملکت نزدیک به نیمی از مردم ایران یکجا کشته شدند،(به همین سادگی😳)، خوب است بدانند در همین زمان پهلوی در سال ۱۳۲۰-۱۳۲۴ نیروهای اجنبی کشور را قبضه کرده بودند و جمع زیادی از مردم کشور به علت قحطی و گرسنگی تلف شدند.
👈اگر در اینجا، در یک جا مسأله تجاوز در یک دبیرستان مطرح شده است یا حتی بیشتر، خوب است خاطرات دوره پهلوی را بخوانند که در تهران در ایامی دختران صف میکشیدند تا کامیونهای آمریکایی آنها را سوار کنند و به باشگاه آمریکاییها ببرند. خوب است خاطرات اهدا کردن دختران ایرانی به عربها را بدانند، خوب است خاطرات شهر نو را بخوانند، البته خوب است این عزیزان آمارهای کشورهای پیشرفته دنیا که مدینه فاضله آنهاست را هم یک بررسی کنند که مثلا در دانمارک ۴۶ درصد از زنان نه با تجواز بلکه با رضایت با غیر از شوهر خود ارتباط دارند! در ایتالیا و آلمان ۴۵ درصد و در فرانسه ۴۳ درصد و همینطور بخوان قصه مفصل از زندگی کثیف، سایر مردم اروپا...؛
📌در مورد آب و برق و بیکاری و... هم یک سؤال میپرسم اگر به آن جواب دهید هم ماجرای آنها حل میشود هم بقیه مسائل؛
⁉️کی و کجا، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی و سیاسی ما بوده است که به سوی اطاعت از امر خدا برویم و نتیجه نگیریم؟ یک مصداق حتی یک مصداق بیاورید که پشیمانی به بار آورده باشد؟
👈اگر امروز مشکلات اقتصادی داریم، به این علت است که ایستادن روی پای خودمان را فراموش کردیم و خواستیم مشکلاتمان را دیگری حل کند، به این علت است که اولویت کشور را بر مبارزه با فساد و بسط عدالت در جامعه نگذاشتیم، مگر همین شما که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را سر میدادید، به این دولت چهار درصدیها رأی ندادید؟!
ظاهرا مجددا حالا هم سعی دارید مثل ایام انتخابات که با عوض کردن جای جلاد و شهید مردم را فریب دادید، مسأله را عوض کنید و مردم را فریب دهید.
📌اما ما برعکس شما راه اصلاح کشور را جور دیگر میبینیم، شعارمان هم غزه و هم لبنان جانم فدای اسلام است و از این راه است که ایران هم آباد خواهد شد.
http://sharhhal.blog.ir/
✍آموزش واژگان سیاسی همراه با دو گاو...
✅احمدی نژادیسم: دو گاو دارید شیر آنها را سهمیه بندی میکنید, از پهن آنها سوخت تولید میکنید, شورای امنیت شما را پشت سرهم محکوم میکند و بر علیه شما قطع نامه صادر میکند، اما شما به کار خود ادامه میدهید، بعد از مدتی هوس میکنید کنار گاوها دو شغال هم بیاورید تا شیر شغال هم تولید کنید اما شغالها گاوهایتان را میخورند و شیر هم نمیدهند و خودت میمانی و شغالهایت.
✅اقتصاد آزاد: دو گاو دارید شیر آنها را به فروش میگذارید و دو مرغ هم میخرید سپس با پول فروش تخم مرغها و شیرها سایر لوازم کشاورزی پیشرفته را تهیه میکنید و یک مزرعه میزنید، با هر کلکی شده گاو داریها و مرغداریهای رقبا را زمین میزنید و خودتان به قیمت مفت آنها را میخرید، البته اگر نتوانستید با چندنفر از آنها شریک میشوید بعد بقیه را نابود میکنید.
✅اصلاحطلب: دو گاو دارید، شروع میکنید به شعار اصلاحات و آزادی دادن و برای ریاست صنف گاودارها ثبتنام میکنید، سعی میکنید همه گاودارها را مستبد نشان دهید الا خودتان، اعلام میکنید، اگر ما رأی نیاوریم همه گاوها را دار میزنند و درون گاوداریها دیوار میکشند، خلاصه رأی میآورید ولی هیچ اتفاقی نمیافتد، شروع میکنید نق زدن که دستهایی درکار است که ما نمیتوانیم کاری کنیم.
✅اصولگرا: دو گاو دارید هرکاری میخواهید میکنید ولی در عوض یقه خود را تا بالا میبندید و از اسم آرمان شهدا و رهبری هم دفاع میکنید.
ادامه👇
http://sharhhal.blog.ir/
✍فرار رو به جلو این بار به سوی کمیته امداد...
✅فرار رو به جلو مربوط به وقتی است که شما یک اشتباه میکنی، اما برای فرار از اشتباه خود، بیشتر برآن تأکید میکنی.
👈ماجرای صحبت سردار جعفری با تلفن در کرمانشاه را که یادتان هست، گفتند سردار جعفری فیلم بازی میکرده است و سندش اینکه هنگام صحبت تلفنش زنگ خورده، ما هم برای بررسی مدعایشان امتحان کردیم و دیدیم، هنگام صحبت با تلفن سامسونگ وقتی نفر دوم تماس بگیرد، همانطور که در فیلم سردار جعفری بود، نام نفر پشت خط روی صفحه میآید و تهمت آنها بیاساس بوده است.
✅اما با همه این توضیحات که حتی با فیلم هم نشان داده شد، طرف مقابل عوض پذیرش اشتباه، بیشتر دست به انکار زد و به اشکال مختلف بر تکرار اشتباه خود تأکید کرد.
✅این بار این فرار رو به جلو در مورد صندوقهای کمیته امداد رخداده است، تصویری منتشر میشود که در غزه از طرف کمیته امداد افطاری تهیه شده است، جریانی که معمولا بدون فکر صرفا دنبال اتهام زدن به طرف مقابل خود است، شروع میکند به تهمت دزدی زدن نسبت به کمیته امداد و انتشار این تصویر به عنوان سند مدعای کذب خود.
✅هرچقدر به مخاطب توضیح میدهی که کمیته امداد بخش بینالملل دارد و همیشه با برند و عنوان تهیه کمک برای مردم غزه، یمن، سومالی، پاکستان و هرجای دیگر که نیاز باشد، کمکهایی را جمع میکند و تصاویر صندوقهای مختلف کمیته امداد که با تفکیک کمک برای مردم فلسطین، کمک به ایتام و... به صورت مشخص قرار گرفته است را نشان میدهی، اما مخاطب شما مثل گذشته عوض پذیرش اشتباه خود، فرار رو به جلو میکند و کمپین نه به کمیته امداد راه میاندازد، کاریکاتور میکشد و...
◀️تصاویر صندوقهای کمیته و کاریکاتورهای علیه کمیته و فیلم سردار جعفری👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/18/
✍توضیح FATF به زبان ساده...
📝امروز در مسجد بیانیهای خواندند که قرار است، در اعتراض به تصویب قرارداد استعماری FATF، جلو دفتر لاریجانی تجمعی صورت گیرد، مردم هم که بیشترین هزینهها را برای انقلابداده و همیشه انقلاب را نجاتدادهاند، بانگرانی میپرسیدند این FATF چیست؟
📝قرار شد بنده برای این مسأله صحبت کنم و اگرچه با اصل تجمع مقابل دفتر لاریجانی، به علت سوء استفاده موافقان تصویب FATF از این فضا برای غیر منطقی نشان دادن حرفهای رقیب، مخالف بودم، اما سعی کردم به صورتی مردم فهم لااقل FATF را توضیح دهم.
✅معنای FATF یعنی گروه ویژه اقدام مالی، این گروه قدرت اجرایی ندارد، پس چهکارهاست؟ بازوی مشورتی سازمان ملل و شورای امنیت و نهادهایی از این دست است، یعنی اگر مثلا شورای امنیت بخواهد، قطع نامهای صادر کند از FATF اطلاعات خود را میگیرد.
✅این نهاد از کجا آمده و کارش چیست؟
👈یک سیاست اصلی و حاکم بر نظام سلطه در دنیا خصوصا آمریکا که سالهاست به کمک آن رقبای خود و مخالفان خود را از صحنه خارج کرده است، دو قطبی سازی است.
مثلا زمانی دو قطبی کمنیست، لیبرالیسم دو قطبی حاکم بر دنیا بود و آمریکاییها هر فرد و کشوری را که رقیبشان بود و میخواستند او را نابود کنند با زدن عنوان کمونیست و توجیه افکار عمومی، هر جنایتی در حق او میخواستند بدون هیچ دادگاهی و به صِرف عنوان کمونیست، در مورد او انجام میدادند.
👈بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا در راستای همین سیاست و برای برچسپ زدن به رقبای خود بحث تروریسم را مطرح کرد و با طراحی حمله به برجهای دوقلو، آن را آغاز کرد.
دو قطبی جدید دنیا شد «آمریکا و تروریست»، بعد از آن جرج بوش اعلام کرد هرکس با ما نیست با تروریستها است.
👈سیاست دوقطبی سازی و از بین بردن فضای منطقی برای امکان برچسپ زدن به رقیب و توجیه افکار عمومی برای هرنوع آسیب زدن به مخالف خود در اصطلاح سیاسی «مک کارتیسم» نام دارد و امروز سیاست اصلی نظام سلطه برای کنار زدن رقبای خود است.
👈بعد از طراحی نظام دو قطبی جدید که تروریسم یک طرف و آمریکا و همپیمانانش هم یک طرف آن باشند، نهادی راهافتاد به اسم FATF که قرار است با تامین مالی تروریستها مبارزه کند.
✅چه کشورهایی عضو این FATF هستند⁉️
👈مثلا عربستانی که پدر جد حمایت از تروریسم است چون همپیمان آمریکا است، عضو این نهاد است و قرار است با تروریسم مبارزه کند.
✅مشکل اصلی ما تعریفی است که آنها از تروریست ارائه میکنند که مثلا حزبالله لبنان و الحوثیهای یمن و سپاه ایران تروریست هستند ولی مثلا گروهک مجاهدین خلق تروریست نیست.
فعلا کاری به ثمرات عملی این عضویت ندارم ولی از نظر نظری عضویت ما در FATF یعنی همپیمان شدن با آمریکا در مقابله با تروریستهایی که آمریکاییها مشخص میکنند، مثل سپاه، الحوثیها، حزبالله و...
✅سوال بعد این است که ما اگر FATF را تصویب کنیم چه اتفاقی میافتد⁉️
👈آمریکاییها یک لیست دادهاند که سپاه، وزارت دفاع، بانک صادرات، بانک انصار و خلاصه بسیاری از نهادها و حتی افراد مثلا قاسم سلیمانی و... جزو این لیست هستند و گفتهاند شما باید آنها را تحریم کنید؛ یعنی تا ما مطمئن نشویم پولی به دست اینها نمیرسد، شما نمیتوانید پول فروش محصولات خود را دریافت کنید. به نوعی خود تحریمی اعمال کنید.
✅سوالی که پیش میآید چرا دولت با همکاری مجلس میخواهند این قرارداد را تصویب کنند⁉️ مگر خائن هستند⁉️ یا عقلشان را از دست دادهاند⁉️
👈نه خیر نه خائن هستند نه عقلشان را از دست دادهاند، آنها میگوید یک نظام سلطه در عالم هست که یک سری قواعد و حرفهایی میزند و ما هم میدانیم زور است ولی چون آنها گردن ما را گرفتهاند و راه تنفس ما را بستهاند ما مجبوریم به قواعد آنها تن دهیم و جلو آنها کوتاه بیاییم تا منابع مالی و رزق مردم ما قطع نشود.
📌 مناظره زیر در مورد این قرارداد بین نماینده دولت و سید یاسرجبرائیلی از شبکه خبر را مشاهده بفرمایید.
http://www.ansarclip.ir/component/dima_video/video/7371_
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19
ادامه👇
✅میپرسیم به چه قیمتی⁉️ به قیمت اینکه از حرف حق خود کوتاه بیایید و سپاه، وزارت دفاع و الحوثیها و حزبالله را خودت با دست خودت تحریم کنی⁉️ پس امنیت ما چه میشود⁉️ پس ظلم به مسلمانان و مبارزه با ظالمان چه میشود⁉️
👈میگویند اولا ما مجبوریم برای اینکه خودمان از بین نرویم جلو دشمنان کوتاه بیاییم و اصطلاحا تنش زدایی کنیم، ثانیا ما تعریف آنها را از تروریسم نمیپزیریم.
👈میگوئیم چطور میخواهید تعریف جدیدی از تروریست ارائه کنید و این قرارداد را بپذیرید، حال آنکه هویت اصلی این مجموعه برای مبارزه با تروریسم با تعریف خودش است.
✅مشکل ما با کسانی که پی تصویب این قرارد هستند این است که آقا جان! رزق و روزی ما دست خداست، پیشرفت ما در گرو ایستادن روی پای خودمان و تکیه برخداست، مثلا در دولتهای قبل ما تحریم بودیم ولی به اشکال مختلف نفت خودمان را با پرچم فلان کشور و... میفروختیم و خود اوباما و هیلاری کلینتون اعتراف کردند که نظام تحریمها در مرز فروپاشی بود که در ایران یک گفتمان سازش رویکار آمد و ما توانستیم قدرت خودمان را حفظ کنیم.
البته این اشکال را هم داریم که سابقه نشان دادهاست شما برخلاف آنچه به ما میگوئید برای آنها خیلی خوش رقصی میکنید مثلا در ماجرای موشکی چه خیانتهایی که صورت نگرفته است.
📌برای مشاهده مدعاها و خیانتهای مذکور، به صورت رایگاه مستند فروشنده ۲ را دانلود بفرمائید.
https://www.fardanews.com/fa/news/813918
✅ما میگوئیم اگر قرار بود به این نحو که شما میگوئید از مقابله به نظام ظالم سلطله کوتاه بیاییم؛ خوب مگر مرض داشتیم انقلاب کردیم⁉️ مگر کاپوتلاسیون چه بود که برایش مردم ریختند در خیابان؟⁉️مگر ماجرای قرارداد تنباکو چه بود که ملت قیام کردند⁉️
✅این سلطهای که شما میگوئید، ما یک قائده فقهی صریح داریم که از قیام تنباکو بگیر تا قیام علیه کاپوتلاسیون و برسد به انقلاب بر اساس آن شکل گرفت «وَلَن یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا» یعنی حکم صریح خداست که شما موظف هستید اگر جایی سلطه کافران بر شما پدید میآید، زیر بار آن نروید.
📌خلاصه اینکه دعوا اینجاست که ما باید به سمت خدا برویم و خدا منشاء روزی در عالم است یا آمریکا و FATF هم یک مصداق آن است.
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه سید محمد خاتمی...
✅ از جمله اقسام اعتقاد به توحید، توحید در حاکمیت به معنای انحصار حق قانونگذاری و فرماندادن برای خداوند میباشد.
👈به طور مثال در آیه 57 انعام گفته شده است: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ» «حکم نمودن منحصر به خداوند است او حق را بیان میکند و بهترین داوران است.» بر اساس این آیات به طور مثال فرمان دادن و قانونگذاری برای امام معصوم در جامعه و یا به طور مثال پدر در خانواده، چون خداوند این اجازه را دادهاست، مشروع و فرمان دادن برای پادشاه یا هرکس دیگری که غیر مأذون از خداوند است، جایز نیست و مصداق طاغوت است.
✅ قسم دیگری از توحید، توحید در اطاعت به معنای انحصار حق اطاعت کردن در خداوند میباشد و به این مهم با «اطیعوا»های مکرری که در قرآن آمدهاست، تصریح شده است.
👈به طور مثال در آیه ۲۰ سوره مبارکه انفال میخوانیم: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ» «اى كسانى كه ايمان آوردهايد فرمان بريد خدا و فرستادهاش را و برنگرديد از او با اينكه مىشنويد.»
بر اساس این آیات اطاعت از رسولان و انبیاء چون در طول و به اذن خداوند است، مشروع و جایز است اما اطاعت از هر نهاد، قانون یا فردی که مورد تأئید خداوند نباشد جایز نیست و مصداق شرک میباشد.
✅از جمله شئون انبیاء که در ادامه توحید در حاکمیت و اطاعت، بحث میشود، شأن مَصدَر قانون و قانونگذاری بودن و برپایی حکومت و اجرای قسط برای انبیاء و ائمه (صلواتالله علیهم اجمعین) است که در آیات و روایات مختلفی نیز به این شئون اشاره شده است.
👈از جمله این آیات، آیه ۷ سوره مبارکه حشر میباشد: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «آنچه پيغمبر برايتان آورده بگيريد و آنچه نهى كرده رها كنيد»
✅سکولاریسم در حوزه سیاست، به معنای مطالبه خارج شدن دین از نهاد حاکمیت و قانونگذاری و نیز عدم پذیرش حاکمیت رهبران الهی و در تقابل مستقیم با اقسام مذکور از توحید و شئون انبیاء و ائمه اطهار(صلواتالله علیهم اجمعین) میباشد.
باوجود تفاوتهای بسیار اسلام ناب و مسیحیت و نیز رهبران وارسته اسلام با اربابان کلیسا، برخی از روشنفکران مسلمان غربزده به تبعیت از جریان سکولاریسم در غرب و در تقلید طوطی وار از آرمانشهر بیخدای خود، سودای سکولاریم در اسلام را نیز سر دادهاند، حال آنکه خاستگاه جریان سکولاریسم در غرب، ارائه دینی تحریف شده و پر از تناقضات توسط کلیسا و همچنین ظلم و ویژه خواری اربابان کثیف کلیسا بود و مردم غرب در مقابل این جریان و خلاء ارائه اندیشه ناب دینی به رهبری انسانهایی وارسته، ایده جدایی دین از شئون اجتماعی و حکومتی و محدود نمودن دین به امور فردی را سردادند.
در این بحث به بررسی اندیشه و آرای سید محمد خاتمی در راستای ترویج اندیشه سکولاریسم در دو دهه اخیر خواهیم پرداخت.
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
لینک این مطلب در خبرگزاری فارس:
http://tehran.farsnews.com/news/13970319001211
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش اول):
✅خاتمی تقریری از امامت مردم آخر الزمان و جایگاه معصوم ارائه میکند که در آن بشر در آخر الزمان نیازی به امام در شئون اجتماعی خود ندارد و معصوم برای او صرفا معلم و الگویی بیش نمیباشد:
👈در قرآن آیهای است که شما زیاد آن را شنیدهاید « وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ» خداوند میفرماید: «من اراده کردهام که من بگذارم بر کسانی که در تاریخ مورد ستم و رنج و حقارت واقع شدهاند و آنان را امامان و میراث بران زمین قرار دهم.» تعبیر «امام قرار دادن» افرادی که مورد ستم قرار گرفتهاند بسیا رمهم است. در حالی که امام مورد نظر که مدار، محور، الگو و معلم جامعه است، حضرت بقیة الله الاعظم (عجه الله تعالی فرجه) است، ولی تعبیر در این آیه این است که خود مردم امام میشوند و از مأمومیت و تابعیت خارج شده و آزاد میشوندکه البته این امر با محوریت امام معصوم (علیه السلام) منافات ندارد.(۱)
✅خاتمی بدون توجه به استفاده اشتباه خود از لفظ ائمه که بارها در قرآن حتی برای پیشوایان کافران نیز استفادهشده است(۲) مردم را در جایگاه امام معصوم قرار میدهد اما توضیح نمیدهد که مردمی که از نظر وی از تابعیت امام خارج شدهاند و آزاد میشوند، این آزادی در چه حد و حدودی است؟
..........................................................
منابع:
۱. جبرائیلی، سید یاسر، سودای سکولاریسم، رمزگشایی از زندگی زندگی سید محمد خاتمی، چاپ چهارم، تهران،خبرگزاری فارس، ۱۳۹۰، ص 35 به نقل از: وب سایت خاتمی (www.khatami.ir/fa/news/1025.html )
۲. واژه امام به معنی پیشوا میباشد و در آیه مذکور معنای آن منافاتی با امامت امام معصوم ندارد، به طور مثال در آیه ۱۲ سوره توبه خداوند دستور به مقاتله با ائمه کفر را میدهد و این هیچ ربطی به لفظ ائمه به معنای اهل بیت ندارد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ»
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش دوم):
✅خاتمی در یکی از مشهورترین منابع موجود از خودش به نام «نامهای برای فردا» مینویسد:
👈«امروز در چشم انداز اصلاحات و پذیرش موازین و ضرورتهای آن، کسانی باید پاسخگو باشند که ولایت را در برابر آزادی و ارزشها را در برابر پیشرفت، و خشونت را در برابر منطق قرار دادند. به هر حال طرح و پذیرش شعارهای اصلاحات را از هرسو باید به فال نیک گرفت، ولی باید به جد از طرح کنندگان آن خواست که به درستی منظور خود را از این مفاهیم بیان کنند تا جامعه دچار سؤ تفاهم نشود. مگر گروهی همواره در برابر دعوت مردم به آزادی فریاد برنمیآورند که دعوتکنندگان به آزادی یا "نفاق جدید" خواستار بیبند و باری، ولنگاری، غرب زدگی و برهم خوردن هنجارهای دینی و اخلاقی جامعهاند؟ در حالی که وقتی ما شعار آزادی را میدادیم و میدهیم مرادمان آزادیهای سیاسی، آزادیهای مشروع و مدنی و آزادیهای فکری است.»[۱]
✅اگرچه خاتمی آزادی به معنای ولانگاری را نفی میکند اما تصریح میکند که یکی از مصادیق آزادی مورد نظر وی آزادی در ساختار سیاسی است، وی در ادامه همین نامه مینویسد: «ما تقابل میان انسان و خدا را باور نداریم و خدایی را میپرستیم که انسان را آزاد آفریده و او را بر سرنوشت خود حاکم گردانیده است.»[۲]
✅باید به این دقت داشت که حاکم شدن بشر بر سرونشت خود تعبیر دقیقی میباشد و در ادبیات سیاسی معنای خاص خود را دارد، و معنای دقیق آن عدم دخالت خداوند در مساله حاکمیت بشر و نفی توحید در حاکمیت و شأن حاکمیت رسول و امام به عنوان خلیفة الله و بازگشت معیار مشروعیت حاکمیت به بشر است؛ خاتمی در دیدار با دانشجویان در مورد آزادی سیاسی مد نظر خود میگوید: «اگر دین دربرابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی»[۳]
...............................................
منابع:
۱. سید محمد خاتمی نامهای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص ۲۳
۲. سید محمد خاتمی نامهای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص ۲۲
۳. سخنرانی در سالگرد دوم خرداد ۱۳۸۷/۰۳/۰۲دانشگاه تهران
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش سوم):
✅دوگانهای غیر واقعی را میسازد و قید اسلامیت، در جمهوری اسلامی را به این نحو توضیح میدهد که صرفا چون مردم این اسلامیت را خواستهاند، این قید معنا یافته است:
👈« تصور اینکه با حذف جمهوری اسلامی، یک جمهوری مردمی غیر وابسته پدید خواهد آمد، تصوری باطل است که شواهد سیاسی و اجتماعی بطلان آن فراوان است. تصور اعمال حاکمیت دین از راه اجبار و استبداد و نادیدن خواست و رأی مردم نیز نادرست و نامیسر است. بنیاد و پشتوانه هر نظامی مردمند و مردم ما خواستار جمهوری بیگانه با دین و لائیک نبوده و نیستند. متأسفانه برخی مفاهیم غربی هم، وقتی به یک فضای استبداد زده پای مینهند، تحریف میشوند و این که در این مسیر سکولاریسم نیز مبدل به دین ستیزی میشود از این قاعده برکنار نیست. برای بهروزی ملت ما تنها یک راه وجود دارد: استوار کردن مردمسالاری برپایه اعتقاد و فرهنگ مردم و نوسازی فرهنگ دینی و اجتماعی در جهت سازگاری با مردم سالاری و تقویت بنیادهای مردمسالارانه که در انقلاب اسلامی و در قانون اساسی نیز منعکس شده است.»[1]
✅خاتمی امتیاز بزرگ امیرالمؤمنین را در این میداند که ایشان با اینکه از سوی خداوند منصوب بود اما جز با خواست و رضایت مردم حاضر به حکومت نمیشوند:
👈امتیاز بزرگ علی(ع) با همه شایستگیهایش و با این که از جانب خدا و پیامبر منصوب بود، این بود که جز به رأی و رضایت مردم، حاضر نشد حکومت را بپذذیرد. در روزگار ما مساله دموکراسی و مردم سالاری مطرح است و محور و مبنای حکومت، با رای مردم است یا باید باشد، شگفت انگیز آن که در هزار چهارصد سال پیش امیرالمومنین(ع) تنها زمانی که رضایت و خواست و رای مردم را دید حکومت را پذیرفت و فرمود: اگر حضور مردم نبود و آنان نمیخواستند و با رای و حضور خود اعلام پشتیبانی نمیکردند و البته اگر نبود همان عهدی که عالمان با خدا دارند که در برابر ستم ستمگر و مظلومیت مظلوم آرام ننشیند، من در آخر کار یعنی امروز همان کاری را میکردم که در اول کار میکردم و افسار شتر خلافت را برگردن او میانداختم و رهایش میکردم.[۲]
✅اما باید پرسید چگونه امام در عین نصب از سوی خداوند، حکومت را فقط با رضایت خداوند میپذیرد؟ یا باید خداوند رای مردم را در نصب خود دخیل دانسته باشد یا اینکه اصلا خداوند امام را در امر حکومت نصب نکرده باشد بلکه صرفا در سایر شئونی همچون تبلیغ دین و... نصب نموده باشد؛ با توجه به قید آقای خاتمی که محور و مبنای حکومت با رای مردم است، ایشان احتمال دوم را میپذیرند.
..........................................................
منابع:
۱. سید محمد خاتمی نامهای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص 19-20
۲. مقاله اخلاق قربانی سیاست سید محمد خاتمی مجله زاویهای دیگر ش بیست و چهارم و بیست و پنجم ص ۴۵ برگرفته از متن سخنرانی در سالروز عید غدیر ۱۳۸۸ خانه هنرمندان
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش چهارم):
✅خاتمی سعی میکند در کنار حفظ امام معصوم به عنوان الگوی جامعه، غرب را به عنوان آرمانشهر خود و محور رشد و تعالی بشر و به تعبیری علت امامت بشر معرفی کند:
👈امروز به جرأت میتوان در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد، مگر آنکه از متن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی، آشنایی با تمدن غرب و لمس روح آن تمدن یعنی تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. توسعه به معنای امروزش میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که میگویند ابتدا باید خِرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خِرد و بینش غرب باید منش غرب متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.[1]
✅یکی از صریحترین مصاحبههای خاتمی که در آن وی آرمانشهر دینی خود را معرفی میکند، مصاحبه او با شبکه cnn در سفر به آمریکا است، خاتمی در این مصاحبه جامعه آمریکا را به عنوان یک جامعه سکولار که حاکمیت دین در آن کنار رفته و دینداری مردم به عرصه شخصی محدود میباشد و آزادی مردم با دینداری آنها به اصطلاح تعارض ندارد، به عنوان یک جامعه الگوی دینداری معرفی میکند و میگوید:
👈«در آمریکا هیچگاه آزادی و دینداری روبروی هم قرار نگرفته بودند و حالا هم نگاه کنیم، مردم آمریکا اغلبشان دیندار هستند و دین ستیزی در آمریکا کمتر است. در عین حال آن نگاهی به دین که مایه و پایه تمدن «آنگلو آمریکن» شده، آن دینی است که با آزادی سازگار است و من معتقدم که بشر اگر بخواهد خوشبخت شود باید کاری کند که هم معنویت دین را داشته باشد و هم شرافت و آزادی را»[۲]
..................................................................
منابع:
۱. جبرائیلی، سید یاسر، سودای سکولاریسم، رمزگشایی از زندگی زندگی سید محمد خاتمی، چاپ چهارم، تهران،خبرگزاری فارس، ۱۳۹۰، ص ۱۳۵ به نقل از: روزنامه سلام، ۳۰/۲/۱۳۷۵
۲. جبرائیلی، سید یاسر، سودای سکولاریسم، رمزگشایی از زندگی زندگی سید محمد خاتمی، چاپ چهارم، تهران،خبرگزاری فارس، ۱۳۹۰، ص ۱۷۹ به نقل از: http://www.cnn.com/world/9801/07/iran/interview.html
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش پنجم):
✅خاتمی در چالش پایبندی به اسلام و الگو قرار دادن غرب برای پیشرفت برای مقابله با نصوص متعدد مخالف خود، به بحث نسبی بودن فهم دین و نصوص دینی و عینی و تجربی بودن مسیر تعالی غرب میپردازد و مینویسد:
👈به هر حال تمدن جدید تمدنی است که بر مفهوم آزادی استوار است و به نسبیبودن امور انسانی قائل است و قدرت سیاسی را مشروط به نظارت و کنترل مردم میداند. ممکن است که برداشتهای غرب و مصادیق مورد نظر او مورد قبول نباشد، ولی این مفاهیم دستاوردهای بزرگ تجربه بشری است که هرکس در آینده بخواهد زندگی کند، نمیتواند اینها را نادیده بگیرد.[1]
✅وی در جای دیگری در این رابطه چنین میگوید:
👈دور از حکم خرد و انصاف است که این تجربه عظیم (غرب) را نادیده بگیریم و به خاطر تعارضهایی که با آن داریم یکسره کنارش بگذاریم. از سویی دیگر این که میگوئیم مبنای گذشته ما حق است و ما حق را از دست نمیدهیم، بنده میپرسم کدام حق؟ لابد میگویند اسلام، بنده سوال میکنم کدام اسلام؟ اسلام بوعلی سینا یا اسلام غزالی؟ اسلام صلاحالدین ایوبی یا اسلام ابن عربی؟ اسلام اخوان الصفا یا اسلام سربداران؟ اسلام اهل حدیث و جمود یا اسلام کسانی که برای عقل هم اعتبار قایلند؟ اسلامی که همه چیز آن در فقه خلاصه شده است یا اسلامی که فقه را پوسه دین میداند و حقیقت دین را در ورای این پوسته میبیند؟ یا اسلام عرفان؟ کدام حق؟ میبینید که تلقیهای مختلفی از حق وجود دارد. در گذشته گاهی این برداشت و تلقی غلبه داشته است و گاهی دید و برداشتدیگری از اسلام، ولی واقعا آیا درست است که چون پدران ما برداشت خاصی از دین داشتند و براساس آن تمدنی را ساختند ما سفت و سخت به همان برداشت بچسپیم و بگوئیم حق همین است و باید آن را حفظ کرد؟ من معتقدم میشود در عین وفاداری نسبت به حق در برداشتهایی از اسلام هم بازنگری کرد و در عین این که حق یکی است، میتوان تصور برداشتهای متفاوتی از این حق یگانه داشت. [۲]
..............................................................
منابع:
۱. مصاحبه سید محمد خاتمی با مجله «چشمانداز ایران» شماره ۵ با عنوان «دین در دنیای معاصر» ص ۳۸
۲. مجله «چشمانداز ایران» شماره ۵ با عنوان «دین در دنیای معاصر» ص ۳۵ اصل این سخنرانی در تاریخ ۱۱/۳/۷۳ در جریان سلسله مباحث «انسان و توسعه» در دانشکده علوم اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی ایراد گردیده است.
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش ششم):
✅خاتمی در تلاش برای اثبات نسبی بودن دین و فهم بشر مطالب زیادی را در سخنرانیها و مقالات خود مطرح میکند، به طور مثال وی با کنار نهادن تمام قواعد منطقی فهم و استنباط از دین که مورد اتفاق منطقیون و فقها است، در یکی از مشهورترین سخنرانیهای خود با عنوان «دین در دنیای معاصر»، میگوید:
👈شما در عقلانیت بشر تحول میبینید در اعتقادات بشر تحول میبینید، حتی ما که مسلمانیم دقیقا عین همان تفکر دینی که پدرانمان داشتند نداریم. در رفتار دینی ما که به صورت شریعت تجلی پیدا میکند، تحول میبینید، این خودش دلیل بسیار مهمی است بر اینکه بالاخره انسان نسبی است یا لااقل نسبیت در زندگی او جدی است. خوب، بین این امر نسبی که انسان است و آن امر متعالی که ذات و جوهر دین است چه رابطه ای باید برقرار شود؟ انسان در این جهان ابزاری دارد به نام عقل و فهم که عقل و فهم این جهان است و طبعا اگر جهاتی نسبی است، راهی جز این ندارد که اولا کتاب هستی و طبیعت را که کتاب تکوین و آفرینش است با همین عقل و خرد و فهم انسانی بفهمد و کتاب شریعت را هم که وحی است با همین فهم بفهمد و فهم انسانی تحول پذیر است. یکی از مشکلات بزرگی که جامعه دیدندار با آن روبرو است، همین جاست. یعنی گاه این انسان قداست علو و اطلاقی را که در ذات دین است سرایت داده و برداشت محدود نسبی محکوم زمان و مکان خود از دین را مطلق میپندارد. بالاخره انسان نگاه میکند این ماده را پدران من طوری میدیدند که من طور دیگر میبینم. نگاه میکنم به کتاب وحی و قرآن و دین آن را طوری میفهمم و بعدیها طور دیگر. بیشتر برداشتهایی که ما داریم برداشتهای نسبی و تحول پذیر است، درحال یکه جوهر دین متعال و مطلق است. یکی از مشکلات عمده جامعه دینداران سرایت دادن اطلاقی است که در ذات دین است به برداشت انسان از دین که امری نسبی است و بسیاری از مطالب از اینجا پیدا شده است. یک عده برداشتی داشتهاند و آن را عین دین دانستهاند و بعد گفتهاند همه باید این را بپذیرند اگر نه دین را نپذیرفتهاند و در نتیجه قداست و تعالی را زیر پاگذاشتهاند تکفیرها، تفسیقها و زد و خوردها از اینجا ناشی شده است.[۱]
.............................................................................
منبع:
۱. مصاحبه سید محمد خاتمی با مجله «چشمانداز ایران» شماره ۵ با عنوان «دین در دنیای معاصر» ص ۳۷-۳۸
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
✍قسمتی از مقاله تقابل عقائد اساسی اسلام و سکولاریسم در اندیشه خاتمی (بخش هفتم):
✅از جمله لازمههای اثبات ادعای سکولاریسم اسلامی، و پذیرش درستی مسیر غرب، مسیحیت و پاپ انگاری نسبت به اسلام و رهبران آن میباشد و این خط در جریان اصلاحات به قوت و مستمر به اشکال گوناگون ادامه مییابد؛ در واقع واژه اصلاحات که همان ترجمه رفرمیسم غرب و اصلاحات ساختاری است، سرلوحه گفتمان اصلاحات یا همان سکولاریسم اسلامی قرار گرفته میشود و حیات این گفتمان متکی بر اثبات ناکارآمدی حکومت دینی و رهبری مبتنی بر دین میشود. خاتمی در جزوه «نامهای برای فردا» با متهم کردن جامعه دینی ایران به استبداد زدگی مینویسد:
👈«استبداد زدگی درد مزمن و مشترک جامعه ما است. عدم تأمل در این درد بزرگ تاریخی همه ما را به بیراهه خواهد برد. {...}آنچه بر جان و جهان انسان استبداد زده غلبه میکند غفلت از حق خود و احساس تکلیف در برابر آن است که قدرت دارد. حتی خدا در چهره جبار خود تجلی مییابد که فقط باید از او ترسید و اسم جلال حضرت حق اسم جمال او را تحت الشعاع قرار میدهد.» [1]
✅او برای اثبات استبداد و جو خفقان اشاره غیر مستقیمی به ماجرای آقاجری که از در توهین به مقدسات و نفی ضروریات دین وارد شده بود، میکند و با حمله به قاضی پرونده و نفی اعتراضات بسیار علماء به آقاجری و مطرح کردن سوابق انقلابی آقاجری برای تطهیر وی، مینویسد:
👈امروز گرچه هنوز این درد و مصیبت را داریم که انسانی دانشمند که شاید سابقه حضورش در انقلاب و جبهه, بیش از سابقه تصدی فلان قاضی بی تجربهای باشد که گشاد دستانه حکم ارتداد صادر میکند و مبارزی که پا و سلامت خود را برای انقلاب داده و همواره از موضع دین خواستار اعتلای آزادی بوده است ولو در برداشت و نظر خود دچار خطا شده باشد به ناحق به ارتداد متهم و براساس آن محکوم میشود ولی این نیز دستاورد کمی برای جامعه ما نیست که جز معدودی از افراد، هیچ کس از حوزههای علمیه گرفته تا دانشگاهها و تا سطح مسئولان این برخورد و حکم را پذیرا نمیشوند. امروز دخالت در امور و احوال اشخاص به مراتب کمتر از گذشته شده است، گرچه حتی یک مورد آن نیز ناحق و نابجاست. [2]
✅خاتمی برای اثبات این نکته که با هرگونه سرکوب، مخالفت و یا حتی اعتراضی از سوی دینداران نسبت به هتاکان به دین مخالف است، در فروردین ۱۳۸۸ در حالی که بیش از ۱۵۰ نفر از مسلمانان کشورهای مختلف در اعتراضهای جهانی به دانمارک و نخستوزیر این کشور «راسموسن» کشته شده بودند و نفرت عمومی نسبت به این شخص در جهان اسلام به علت حمایت از توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به اسم آزادی بیان شدت گرفته بود؛ در دیداری که در اجلاس «اتحاد تمدنها» در ترکیه با «راسموسن» داشت، حقیرانه درحالی که دست راست «راسموسن» در گچ بود به گرمی دست چپ وی را فشرد و بر او لبخند زد.
.......................................................
منابع:
۱. سید محمد خاتمی نامهای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش، ص ۶
ذکر این توضیح نیز مناسب است که جبار به معنی بسیار جبران کننده میباشد و استفاده دکتر خاتمی از این صفت بزرگ خداوند برای رساندن مفهومشان نیز اشتباه است.
۲. سید محمد خاتمی نامهای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص ۲۸
دانلود کامل مقاله 👇
https://eitaa.com/sharh_hal/136
مشاهده کامل مقاله در وبلاگ شرح حال👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/19/
📝میان متنهای درگذشت حجتالاسلام دکتر احمدی متن محسن کدیور از جمله جالبتوجه ترین متنها بود:👇
◀️درگذشت دکتر احمد احمدی
دکتر احمد احمدی (۱۳۱۲-۱۳۹۷) از اساتید اینجانب در دانشگاه تربیت مدرس دار فانی را وداع گفت.
دکتر احمدی مؤمنی پاکنهاد، انسانی متخلق و استادی پرکار و خدوم بود، و عمرش سراسر در تعلیم و تربیت گذشت.
ایشان استاد راهنمای من در پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان «وجود و ماهیت زمان در فلسفه اسلامی» و استاد مشاور رساله دکتری من با عنوان «تحليل انتقادي آراء ابتكاري آقا علي مدرس در حكمت متعاليه» با راهنمایی دکتر دینانی بود.
در تابستان ۱۳۷۸ برای برگزاری جلسه پیش دفاع، دادگاه ویژه روحانیت اجازه نداد، در عوض از زندان احضار شدم و دکتر احمدی را در دفتر محسنی اژه ای (دادستان کل دادگاه ویژه روحانیت) دیدم. اژه ای بلافاصله ما را تنها گذاشت.
انتظار داشتم دکتر احمدی در مورد رساله دکتری بحث کند که برای ایشان به عنوان استاد مشاور ارسال شده بود.
اما او ترجیح داد که یکسره به نصیحت من بپردازد و تمام قد از عملکرد جمهوری اسلامی دفاع کرد.
تحت تاثیر ضداطلاعاتی بود که توسط بخش آلوده وزارت اطلاعات در مورد قتلهای زنجیره ای توزیع شده بود.
روی کاغذ نوشتم آقای دکتر این جلسه دارد ضبط می شود!
لطفا درباره مسائل سیاسی صحبت نفرمائید که مجبورم پاسخ دهم و شما نمی پسندید.
ایشان اعتنایی نکرد و با حرارت ادامه داد و من نیز به دفاع از مواضع سیاسی منتقدانه خود پرداختم که می دانستم اژه ای و دیگر اذناب دادگاه ویژه دارند گوش می کنند!
ایشان با دلخوری فراوان بعد از حدود دو ساعت جلسه را ترک کرد و گفت ظاهرا تو نمی خواهی سر عقل بیایی!
لبخند زدم و از ایشان تشکر کردم و به زندان بازگردانده شدم.
البته از حق نمی توان گذاشت که ایشان علیرغم میلش در جلسه دفاعیه من شرکت کرد.
دکتر احمد احمدی عاشق آقای خمینی و نظام جمهوری اسلامی بود و به آقای خامنه ای ارادت داشت.
ما با هم در أمور سیاسی اختلاف نظر عمیق داشتیم.
اما رابطه استاد و شاگردی دوستانه ای داشتیم.
ناگفته نماند همت ایشان مصروف خدمات گسترده آموزشی و کمک آموزشی بود و فرصت کافی برای مطالعه برای تدریس، تحقیق و تفلسف نداشت.
سادگی و یکرنگی به عنوان مهمترین صفات اخلاقی وی را فراموش نمی کنم.
دکتر احمد احمدی بخشی از گذشته من، فلسفه در دانشگاههای ایران و آموزش عالی کشور است.
برای دکتر احمد احمدی رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.
حضرت امام در نامه به شهید آیتالله سعیدی:
من از افرادى مثل شما آن قدر خوشم مىآيد كه شايد نتوانم عواطف درونى را آن طور كه هست ابراز كنم. من قادر نيستم عواطف امثال شما را جواب بدهم لكن خداوند تعالى قادر است كه شماها خدمتگزاران به ديانت را مشمول عنايات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهرهمند فرمايد.
صحيفه امام ؛ ج2 ؛ ص: 202
✍به مناسبت شهادت آیتالله سعیدی...
✅تا قبل از شهادت آیتالله سید محمدرضا سعیدی، نامههای مختلفی بین ایشان و حضرت امام رد و بدل شده است، در اکثر این نامهها آنچه مشهود است، فضای سنگین مشکلات و تلاش حضرت امام برای آرامش دادن به ایشان علی رغم همه سختیها و امیدبخشی به پیروزی نهایی است.
حضرت امام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۶ در اوج مشکلات و در اوایل تبعید خود به نجف در پاسخ نامه شهید سعیدی مینویسند:
👈آنچه مهم است آن است كه انسان با هر منطقى كه بتواند خدمت كند و اداى وظيفه نمايد كه پيش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به مقاصد و عدم آن، بسته به اراده الهيه و به ما تكليفى نيست. و آنچه مسلّم است اين جولهها(۱) پايان دارد، و خداوند تعالى حفظ كيان اسلام را خواهد فرمود.(۲)
✅ اصالت داشتن ادای تکلیف در مقابل خداوند، غایت نبودن پیروزی در مبارزات و سپردن عواقب امور به خداوند در عین امید به وعده قطعی خداوند برای حفظ جریان حق و غلبه نهایی جریان حق بر باطل، مکررا در نامههای حضرت امام به آیتالله سعیدی تکرار شده است و باید از خود پرسید با ایمان به این شاخصهها آیا میشود خسته و مضطرب شد؟!
✅حضرت امام در نامهی دیگری در ۱۴ آبان ۱۳۴۷، در اوج یأس از پیروزی در مبارزات، در پاسخ آیتالله سعیدی مینویسند:
👈در هر صورت سنگرها را حتى الامكان نبايد از دست داد و قيام به وظايف به مقدار امكان لازم است، و اگر كوتاهى در آن نكنيم باكى نيست؛ فرضاً با شكست ظاهرى مواجه شويم، لكن رضاى خداى تعالى را اگر موفق شويم جلب كنيم، امور ديگر سهل است. اين جانب لحظات آخر عمر را مىگذرانم و از اوضاع عمومى و خصوص حوزههاى علميه نگران و نمىدانم با آن تندرويهاى آنها و اين سهل انگارى ماها امر به كجا منجر مىشود؟ « وَ الَّذى يُوجِبُ التَّسْكين فى الجمله: انَّ لِلْبَيْتِ رَبّاً»(۳) و اين رشته بحمد اللَّه گسستنى نيست، هر چه باريك شود. شما طبقه جوان مأيوس نباشيد و با اراده و عزم راسخ مهياى خدمت و فرصت باشيد.(۴)
......................................
ارجاعات:
1. اشاره به روایت امیرالمومنین که «للباطل جولة و للحق دولة» باطل جولانی بیش ندارد و دولت و حقیقت مربوط به حق است.
2. صحيفه امام ؛ ج2 ؛ ص171.
3. آنچه اجمالًا باعث آرامش مىشود اينكه: «خانه كعبه را صاحبى است». جمله حضرت عبدالمطلب هنگام حمله سپاه ابرهه به مکه. بحار الأنوار، ج 15، ص 145.
4. صحيفه امام ؛ ج2 ؛ ص208
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/23/