فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحاتی در مورد روش مطالعه در حوزه علمیه تربیت گرا.
اگر دوستان علاقه داشتند با این حوزه بیشتر آشنا شوند به بنده پیام دهند.
فایل متنی کتاب روش مطالعه که در این مدرسه آغاز تحصیل با آن شروع میشود را در ادامه میگذارم.
@sharhehal_hoze
هدایت شده از شرح حال
✍ تحریف امام این بار در موضوع «ولایت فقیه»
🔻یکی از کانالها از قول یکی از علما نقل کرده بود:
👈«خود امام نیز قبل از مرجعیت زمانی که قم بودند ... در ذهنشان این بود که مردم گناه کردهاند و امام زمان غیبت کردهاند، در عصر غیبت ما وظیفهای برای تشکیل حکومت نداریم»!
🔻اگر بخواهیم این حرف را حمل بر مطالب سخیف مثل انجمن حجتیه نکنیم بلکه به تناسب اسم عالمی که از آن نقل شده بود آن را بفهمیم، این مطلب مشابه همان حرفی است که مرحوم شیخ انصاری در مکاسب در بحث ولایت فقیه بر اموال و انفس میزنند و میگویند اینکه یک اموری مثل تشکیل حکومت و حاکمیت اسلام معروف است، دلیل نمیشود که بگوئیم پس حتما فقیه باید در زمان غیبت آنها را عهده دار شود:
👈 «فإنّ كونه معروفاً لا ينافي إناطته بنظر الإمام عليه السلام و الحرمان عنه عند فقده، كسائر البركات التي حُرمناها بفقده عجّل اللّه فرجه.»
بلکه باید ببینیم این مساله چطور معروفی است؟! اگر معروفی است که میدانیم شارع اراده وجود آن را در خارج کرده است و وظیفه شخص خاصی است، مثل وظایف پدر یا افتاء یا قضاوت که مسئولیت آن با همان شخص خاص پدر یا فقیه است، اگر واجب همگانی مثل امر به معروف و نهی از منکر است که با همه است، اما اگر نمیدانیم مسئولیت آن با کیست و احتمال میدهیم انجام آن مشروط به اذن گرفتن و نظر فقیه باشد، واجب است رجوع به فقیه:
👈 «و إن لم يُعلم ذلك و احتمل كونه مشروطاً في وجوده أو وجوبه بنظر الفقيه، وجب الرجوع فيه إليه.»
حالا که به فقیه مراجعه شد این فقیه است که باید بر اساس ادله تشخیص دهد که آن معروف از اختصاصات امام و یا نائب خاص ایشان است یا نیابت عامه در آن کفایت میکند؟ و اگر تشخیص داد که از اختصاصات امام معصوم است، دیگر نمیشود کاری کرد و مثل محرومیت از خود امام، مردم در این امور محروم خواهند بود.
📖 المکاسب (انصاری - کنگره)، ج ۳، ص ۵۵۳.
🔻مرحوم شیخ در بحث مکاسب خود یک مقدمه را نمیآورند و اگر میآوردند نتیجه بحث ایشان تفاوت زیادی میکرد و آن ضرورت عقلی لزوم حکومت و وجود حاکم است و ادله روایی مانند: «لابد للناس من امیر» مؤید آن است.
نتیجه این مقدمه این است که حکومت از ضروریاتی است که امکان ندارد شارع نسبت به آن اهمال کرده باشد و در زمان حضور معصوم، او متولی این معروف ضروری است و در زمان غیبت این ضرورت باقی است و حضور یک فرد ظاهر و مشخص برای تولی مسئولیت آن لازم است و روایات جانشینی فقها از انبیاء و معصومین را باید در این فضا فهم کرد.
🔻امام خمینی هرجا بحث از ولایت فقیه میکنند، از این مقدمه شروع میکنند. به طور مثال اولین جایی که امام ولایت فقیه را بحث میکنند، در سال ۱۳۲۳ وقتی در قم هستند و هنوز آیت الله بروجردی هم به قم نیامدهاند، در کتاب کشف اسرار در صفحه ۱۷۹ در پاسخ به این سوال که: «اینکه میگویند مجتهد در زمان غیبت نائب امام است، راست است یا نه؟ اگر راست است حدودش چیست؟» پاسخ میدهند:
👈 «عائلۀ بشر نیازمند به تشکیلات و نظامنامهها و ولایت و حکومتهای اساسی است و آنچه عقل خدا داده حکم میکند، آن است که در تأسیس حکومت به طوری که بر مردم به حکم خرد لازم باشد، متابعت و پیروی از آن کسی روا و بجا است که مالک همه چیز مردم باشد و هر تصرفی در آنها بکند تصرف در مال خود است و چنین شخصی که تصرف و ولایتش در تمام بشر به حکم خرد نافذ و درست است، خدای عالم است.{...} و اگر خدا به کسی حکومت داد و حکم او را توسط گفتۀ پیامبران لازم الاطاعه دانست بر بشر نیز لازم است از آن اطاعت کنند و غیر از حکم خدا و یا آنکه خدا تعیین کرده هیچ حکمی را بشر نباید بپذیرد. ... ما از گفتههای خدا در اینجا گواه میآوریم «وَ مَن لَّمْ یحْکم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئک هُمُ الظَّالِمُونَ(۴۵:مائده)» «وَ مَن لَّمْ یحَکم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئک هُمُ الْفَاسِقُونَ(۴۷:مائده)» ... شیخ صدوق به اسناد متصلۀ خود ... توقیع شریف امام غائب را نقل میکند، در آن توقیع است: (و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم)... پس تکلیف مردم در زمان غیبت امام، آنست که در تمام امورشان رجوع کنند به راویان حدیث و اطاعت از آنها کنند و امام آنها را حجت خود کرده و جانشین خود قرار داده. در معانی الاخبار شیخ صدوق ... از امیرالمؤمین نقل کرده است: (انه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله الهم ارحم خلفائی. قیل: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و من خلفائک؟ قال: الذین یأتون بعدی و یرون حدیثی و سنتی) ... پس معلوم شد آنهایی که روایت سنت و حدیث پیغمبر میکنند جانشین پیغمبرند و هرچه برای پیغمبر از لازم بودن اطاعت و ولایت و حکومت ثابت است برای آنها هم ثابت است، زیرا اگر حاکمی کسی را جانشین خود معرفی کرد، معنیش آن است که کارهای او را در نبودش، او باید انجام دهد. (همان صص ۱۸۱- ۱۸۸)
@sharhe_hal
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دنیای امروز و انتقاد از مخالفین تشکیل حکومت-استاد حسینی نسب.mp3
3.74M
توضیحات استاد حسینی نسب در مورد ضرورت حکومت و نگاه از این زاویه به بحث ولایت فقیه.
@sharhe_hal
هدایت شده از شرح حال
توضیح متن تحریف نگاه امام در بحث ولایت فقیه.mp3
10.13M
توضیح صوتی ادعای مطرح شده به نقل از استاد شهیدی در مورد تغییر نظر امام در بحث ولایت فقیه و نگاه ایشان در بحث حکومت در زمان غیبت وقتی در قم بودهاند.
لینک متن
@sharhe_hal
@mehrostad_ir | 980818 - ناشناس.mp3
3.3M
▫️ آیتالله جوادی آملی:
🔺️کسی که نمیداند دکارت چه گفته، هایدگر چه گفته، کانت چه گفته، مکتبها و ادیان غرب را نشناسد، این چگونه می تواند شاگرد امام زمان(عج) باشد و "لیظهره علی الدین کله" را محقق کند؟
🔺️الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه، به چه معناست؟
@sharhe_hal
از بحثهای خیلی مهمی که از ابتدای طلبگی در منطق میخوانیم و در علم اصول و فقه و فهم قرآن و روایت بسیار موثر است، فهم اقسام دلالت است.
برخی از امور منطوق الفاظ و کلام نیست ولی به دلالت عقلی یا طبعی یا وضعی از جنس (دلالت تضمنی و التزامی) ثابت میشود.
در دلالت منطوقی کلام خیلی بعید است کسی اشتباه کند و عمده اشتباهات در دیگر اقسام دلالت است.
#منطق
@sharhehal_hoze
صحت ایمان اهل سنت و مسائل غزه.mp3
1.6M
ایمان اهل سنت و اثبات مراتب پایین بهشت برای آنها در صورت جهل قصوری؛
درس خارج اصول آیتالله احمد عابدی
جلسه 37 دوشنبه 13-09-1402
@sharhehal_hoze
پبشنهاد میکنم نرم افزار دروس حوزوی ۲ را تهیه کنید. نسبت به نسخه قبلیاش خیلی قابل استفادهتر شده است و کتابهای زیادی به آن اضافه شده است به ویژه کتابهایی که طی این سالها در سطح ۱ تغییر پیدا کرده است مثل منطق و نحو و صرف و...
بسیاری از شروح که طلبه به آنها نیاز دارد در آن آمده است.👇
https://www.noorshop.ir/fa/product/74069
....
@sharhehal_hoze
تخفیف 70 درصدی نرم افزارهای نور
ویژه هفته پژوهش
https://noo.rs/off
....
@sharhehal_hoze
اگر خواستین نرم افزارهای نور رو خرید کنید چند پیشنهاد دارم خدمتتان:
1. کتابخانه جامعه احادیث شیعه و اهل سنت 2
این مجموعه غیر از جامع الاحادیث است و مجموعه قابل توجهی از روایات اهل سنت نیز در آن وجود دارد و برای آشنایی با احادیث اهل سنت و پیگیری برخی مباحث در منابع روایی آنها چه از باب اعتبار بخشی چه از باب کشف مرجحات روایی کارکرد خوبی دارد.
اگرچه نرم افزارهایی مثل مکتبة الشاملة برای کار تخصصی روی آثار اهل سنت بهتر است ولی محیط مکتبة الشامله چندان خوب طراحی نشده و کار با آن راحت نیست و به قدر نیاز ما در بررسی روایات اهل سنت در یک محیط استاندارد و آشنا در این نرم افزار فراهم شده است.
2. نرم افزار مجموعه آثار آیت الله اعرافی برای کسانی که بخواهند در امر خانواده و تربیت کار کنند مطالب خوبی دارد.
3. نرم افزار مجموعه آثار شهید بهشتی این نخبه انقلاب هم الحمد لله کار شده است و ان شاء الله با چنین اقداماتی مباحث این اندیشمند بزرگ و نخبه از مهجوریت بیرون بیاید.
4. مجموعه آثار امام یک تغییر خوب کرده است، بنده با اینکه نسخه 2 آن را داشتم و نسخه تبیان را هم جداگانه داشتم آن را خریدم. چون نسخه تبیان برای جستجوی موضوعی در آثار امام لازم است و مطالب مختلفی که امام در یک موضوع بیان کرده یا نوشتهاند در مجموعههای تبیان به صورت موضوعی کار شده است و در این نرم افزار مجموعه تبیان و آثار امام در یک نرم افزار جمع شده است. مزیت بعدی هم نسبت به نسخه قبلی این است که مجموعه آثار آقا مصطفی خمینی هم به آن اضافه شده است و مباحث ایشان هم بسیار قابل استفاده است.
@sharhehal_hoze
📖 مرور ادبیات ۳: افعال مدح و ذم
افعال مدح و ذم عبارت هستند از: نعم و حبذا برای مدح و بئس و ساء و لاحبذا برای ذم.
اصلیترین و پر استعمالترین اینها نعم و بئس است و بقیه هم تقریبا همان قواعد نعم و بئس را دارد.
نعم و بئس از افعال غیر منصرف هستند و جز به صورت ماضی نمیآیند.
این افعال هم مثل همه افعال رکن اصلی آنها وجود یک فاعل است و این فاعل در ۳ شکل میآید:
1. محلی به الف و لام باشد مثل: «نعم الرجلُ زیدٌ» که الرجل فاعل و زید اسم مخصوص است یعنی آنی که مدح مخصوص آن شده است اما نقش ترکیبی آن مبتدای مؤخر است.
نکته: در مورد اینکه «ال» بر سر فاعل (الرجل) چه معنایی میدهد؟ بحث زیاد شده است و متینترین معنا برای آن: «ال» جنس است مجازا، به این معنا که زید را مقابل جمیع آن جنس قرار دادهای یعنی چه خوب هستند مردان که این زید از جنس آنها است.
2. فاعل به شکل مضاف و مضاف الیه به اسم محلی به ال آمده باشد، البته ترتب اضافه در آن اشکال ندارد.
مثل: «نعم دارُ المتقین» یا «نعم ابنُ اختِ القومِ»
3. ضمیر مستتر هو که با یک تمییز تفسیر شده است. مثل: «بئس رجلاً زیدٌ»
اینجا هم مثل «بئس رجلٌ زیدٌ» اسم بعد از تمییز نکره (زید) را اسم مخصوص میگوئیم فقط نحوه تجزیه و ترکیب دو جمله در قسمت فاعل فرق میکند آنجا رجل فاعل بود اینجا هو مستتر در بئس فاعل است و رجل تمیز است.
میشود هم گفت نعم الرجلُ فارساً زیدٌ یعنی هم اسم ظاهر به عنوان فاعل آورد، هم تمیز اما باید بین تمییز و اسم فاعل یک تفاوت معنایی باشد. البته نمیشود اسم مخصوص را بر اسم ظاهر و تمیز مقدم کرد مطلقا.
نکته: ذکر اسم مخصوص اگر ما قبل از آن چیزی باشد که دلالت بر آن بکند لازم نیست مثل «زید نعم الرجل» یا «انا وجدناه صابرا نعم العبد»
نکته: گاهی بعد از نعم و بئس کلمه «ما» میآید که نقش آن همان اسم ظاهر و فاعل بودن است و معنای آن شیءٌ یا چیزی است از جنس اسم مخصوص است.
«نعم ما دارُنا» أی نعم الشیءُ دارُنا أو نعم الدارُ دارُنا
اگر هم بعد از «ما» اسم مخصوص نیامد بلکه جمله فعلیه آمد مثل «نعما یعظکم به» باز هم «ما» فاعل است فقط آن را به معنای موصولی باید ترجمه کرد. أی «نعم الذی یعظکم به»
نکته: در مورد «حَبَّذا» هم «ذا» فاعل آن است و لازم الافراد و التذکیر است. مثلا: «حبذا زیدٌ» و «حبذا الهندات» فرقی نمیکند.
اگر حَبَّ بدون ذا بیاید جایز است حُبَّ خوانده شود و با اسم ظاهر یا مجرور به جر بیاید، مثل: «حبَّ زیدٌ» و «حبَّ بزیدٍ»
نکته مهم: هر فعل ثلاثی که صلاحیت داشته باشد مدح و ذم از آن ساخته شود نیز بر وزن «فَعُلَ» میتواند به قصد مدح و ذم استفاده شود. مثل: «شَرُفَ الرجلُ زیدٌ» و «لَؤُمَ الرجلُ بکرٌ»
#ادبیات
@sharhehal_hoze
برای دوستانی که مطالب تبلیغی میخواهند و گاهی نیاز هست سریع مطالبی برای ارائه آماده کنند پیشنهاد میکنم نرم افزارهای نور زیر را تهیه کنند.
۱. مجموعه آثار حجت الاسلام و المسلمین قرائتی (عمومی)
۲. مجموعه آثار شهید دستغیب (عمومی)
۳. مجموعه حدیث اهل بیت (کتابهای مجموعه دارالحدیث - مرحوم ریشهری برای سطح نیمه تخصصی)
۴. مجموعه آثار محمدرضا حکیمی (نیمه تخصصی)
۵. نرم افزار مجله موعود برای ارائههای عمومی و نیمه تخصصی در فضای مهدویت.
@sharhehal_hoze
توی پنجرههای خونمون هرکدام یه گلدان آویز نصب کردم، توی این گلدان سه تا گل مرجان کاشتم، هفتهای یک بار عین هم بهشون آب میدهم، خاک و کودشون هم هیچ فرقی نمیکنه ولی دوتا از اونها همیشه گل دارن ولی یکیشون نه گل میده نه برگهاش سر حال هستند.
مرحوم حائری شیرازی میفرمودند: تربیت مثل درختکاری و کار پدر و مادر مثل باغبانی است. نور، آب، هوا و... که تأمین شد، گل کردن با خود درخت است، بسیاری خیال میکنند بچهها را باید گلاند! هیچ انسانی نمیتواند کاری کند که دیگری گل کند. تو آب و نور و هوایش را بده، گل کردنش با خودش است. عقل بچه هم مثل گل است، به درخت آب میدهند به انسان احترام، به درخت کود میدهند به انسان نصیحت میکنند، به درخت نور میدهند به انسان آزادی.
@sharhehal_hoze
📖 مرور ادبیات ۴: مقایسه بدل – عطف بیان – صفت – حال
یکی از شاخصهای تشخیص بدل – عطف بیان – صفت و حال، معرفه و نکره بودن صاحب آن ویژگی و جامد یا مشتق بودن خود ویژگی است.
معمولاً موقع خواندن از روی إعراب این تشخیص راحت میشود؛ ولی موقع نوشتن یا بیانکردن ممکن است کار سخت شود.
این موارد را در قالب یک مثال با ترکیب:
معرفه جامد – نکره جامد – معرفه مشتق و نکره مشتق؛ میآورم تا تشخیص آنها و تفاوتهایشان روشن شود.
اسم جامد بعد از معرفه بیاید:
جاء زید رأسُه (بدل جزء از کل) - جاء زید اخوک (بدل کل از کل) - ضربت زیدا جعفرا (بدل غلط) - سُلِبَ زیدٌ ثوبَه (بدل اشتمال)
جاء ابوالحسن علیٌ (عطف بیان است؛ چون اسم معرفه آمده؛ ولی برای ما نوعی از اجمال دارد و به همین جهت اسم بعد توضیح میدهد و روشنتر میکند که منظور از ابوالحسن چیست.)
اسم جامد بعد از نکره بیاید:
اگر اسم جامد بعد از نکره بیاید هم همان حالات قبل را دارد:
جاء رجل رأسه - سُلِبَ رجلٌ ثوبَه
الا اینکه ترکیب دیگر بشود کالکلمة الواحدة یعنی ترکیب اضافی شود که قواعد خود را دارد.
اسم مشتق بعد از معرفه بیاید:
جاء زید راکباً - مسروراً - حزیناً (وقتی امری معرفه است؛ یعنی ما آن را با اوصاف و ویژگیهای دائمش میشناسیم و قید موقتش یعنی بیان حالات فعل او برای ما موضوعیت دارد، اینجا حال و ذوالحال است.)
البته این مثالها غالبی است و مواردی هم داریم که حال و نکره باشد مثلاً: «ما جاء رجل راکباً» اینجا چون رجل با ادات نفی آمده مفید عموم است و حکم همان معرفه را دارد یا مثلاً: «وَ تَنْحِتُونَ الْجِبٰالَ بُيُوتاً» (الأعراف:۷۴) كه «بيوتا» جمع «بيت» با آنكه جامد است حال از «الجبال» است.
اسم مشتق بعد از نکره بیاید:
جاء رجلٌ راکبٌ - مسرورٌ - حزینٌ ( رجل نکره و راکب مشتق و اسم فاعل است، مسرور مشتق و اسم مفعول است و حزین مشتق و صفت مشبهه.
وقتی اسمی نکره است و نمیشناسیمش بازه ارتباط ما با او کوتاه میشود و ویژگیهایش هم در قالب صفت برای توصیف دقیقتر خود همان مجهول میآید بر خلاف حال که خود آن اسم برای ما معرفه و روشن بود و به بیان ویژگیهای موقت فعل او میپرداختیم.)
#ادبیات
@sharhehal_hoze
✍️ درخواست ماژیک از قائممقام حوزههای علمیه!
دیشب (شب یلدای ۱۴۰۲) در فضای مجازی نامهای منتشر شد که در آن خطاب به قائممقام حوزههای علمیه برای تدارکات یک برنامه، درخواست چند عدد ماژیک شده بود!
برخی خیلی خوشحال بودند که عجب سوژهای دستمان رسید تا ثابت کنیم مدیریت حوزه چقدر ناکارآمد است و این هم سندش، ببینید چه حجم عظیمی از بروکراسی در حوزه وجود دارد که برای گرفتن چند عدد ماژیک لازم است به قائممقام حوزههای علمیه نامه بزنیم؟!
برخی از این عزیزان که شروع بهنقد این سوژه کردند و آن را با کنجد روی بیسکویتها مقایسه کردند شکی در دلسوزی و خیرخواهی آنان نیست ولی آسیب کار رسانهای همینطور قضاوتهای سریع است.
اگر احوالات آیتالله بروجردی و امام خمینی را بخوانیم میبینیم هر دو بزرگوار همیشه چه قبل از مرجعیت و چه بعد از آن و در اوج مشکلات و مشغلههای مختلف نیز ریز مخارج خانه خود را چک میکردند، چه مقدار گوشت؟ چند عدد نان؟ و... آیا این مخارج کموزیاد میشود و چرا؟!
حالا اگر لیست آن هزینهها و تأیید امام را برای شما میفرستادند، اینطور این دو مرجع بزرگ را مسخره میکردید؟ آیا احتمال ندارد یک قضیه خاصی مثل مخارج خاص در میان باشد؟ بهتر نیست در چنین مواردی عوض اینکه سریع نامه را منتشر کنیم و نقدی بر آن بزنیم، یک بررسی کنیم تا معلوم شود وجه مطلب چیست؟!
بعد از انتشار آن نامه برخی دوستان که بنا داشتند زود قضاوت نکنند از بنده خواستند یک پیگیری کنم تا ببینیم اساساً اصل نامه صحت دارد یا خیر؟ اگر دارد وجه آن چیست؟ چرا در این سطح از کارها هم لازم باشد با قائممقام حوزه هماهنگی صورت گیرد و تفویض اختیار به سطوح پایینتر نمیشود. این از اولیات مدیریتهای کلان است.
حقیر پیگیر شدم و معلوم شد اصل نامه صحت دارد اما وجه آن چیست؟!
یک مراسمی وجود داشته با عنوان «دانشافزایی طلاب نخبه» که برنامه بسیار مفید و جالبی هم بوده اما روی اصل اجرای این برنامه هیچ کار خاص رسانهای صورت نگرفته اما در گوشهای از اجرای این برنامه بهظاهر لغزشی کوچک رخداده آن را بهسرعت رسانهای کرده و نقد میکنند.
در این برنامه مجموعی از هزینههای مختلف صورتگرفته و در لیست هزینهها، چند مورد فراموش شده و لازم شده است نامه جداگانهای بعد از آن ارسال شود تا بخش پشتیبانی به آن لیست اصلی هزینهها پیوست کند و جزو سند هزینههای آن برنامه شود. در امور غیرشخصی هم دادن صورت ریز هزینههای چیز طبیعی است.
اما چرا این صورت هزینهها چه کلی و چه جزئی خطاب به قائممقام حوزههای علمیه نوشته میشود؟!
با سؤالی که از مسئولین مربوطه انجام دادم فرمودند:
👈 «این قبیل نامهها توسط همکاران آموزش برای اقلام موردنیاز نوشته میشود و فقط با امضای مسئول بخش میرود و جز در نامههای اساسی حتی نیازی به هماهنگی با مسئول نیست و نامه از مبدأ باواسطه کم به مقصد میرسد تا نیاز کم یا زیاد تأمین شود. مقصد این نامه امور پشتیبانی بوده که به دلیل مشکلات اتوماسیون و قطعی ارتباط اتوماسیونی با معاونت پشتیبانی به طور موقت این قبیل نامهها به دفتر قائممقام نوشته میشود. در مقصد هم نه شخص قائممقام و نه شخص معاون پشتیبانی، نه درگیر این نامهها میشوند و نه حتی نامههای در این سطح را میبینند بلکه مسئول دفتر با یک تیک در سامانه به مسئول مربوطه ارجاع میدهد تا کالای موردنیاز که در این نامه خیلی جزئی بوده است را تأمین کنند.»
به نظر شما جا ندارد در قضاوت خودمان نسبت به دیگران و انتشار مطالبی که علیه دیگری است، در نقل عمومی و خصوصی بیشتر دقت کنیم؟! این یک نمونه کوچک از خطای به جهت تسریع در قضاوت و حکمکردن در فضای مجازی بود که دوستان خوب حزباللهی هم در آن افتادند.
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ»
📌 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
استاد وجدانی ج ۴ غرب شناسی.mp3
14.25M
🎙جلسه ۴ #شناخت_غرب و استعمار؛
📌مدرسه فقهی امام حسن عسکری علیه السلام.
....
🔻عناوین بحث شده در این جلسه:
دوره عبور از دوره اساطیری و رسیدن به دوره تفکر فلسفی.
در این دوره دو جریان وجود دارد: سوفیستها و فیلسوفها.
سوفیستها شکگرایی خود را با سه جمله کلیدی بیان میکنند:
یا حقیقتی وجود ندارد، یا دارد ولی برای ما در دسترس نیست، یا دارد و در دسترس است اما قابل انتقال در مقام تفهیم و تفاهم نیست.
فلاسفه یونان در مقابلش میگویند:
هم حقیقتی وجود دارد، هم قابل شناخت و در دسترس است هم قابل انتقال است.
در فلسفه اسلامی به آن این را اضافه میکنند که ما خطا هم میکنیم.
نهیلیستها با سوفیستها متفاوت هستند و آنها ذیل فلسفه هستند.
سقراط نقطه عطف فلاسفه یونان است و موضوع شناخت را از عالم هستی به خود انسان برمیگرداند.
فلسفه مدعی هست همه چیز را میخواهد به بیان آورد و هر چیز را نمیتواند به بیان بیاورد انکار میکند. هر آنچه واقعی است.
سقراط به دنبال یک حقیقتهای ثابت که شناخت بر پایه آن شکل بگیرد است و مهمترین حقیقت ثابت را خود انسان درمییابد. این جستجوی حقیقت ثابت در ارزشها و... مقابل سوفیستها است.
فرم پرسشگری و گفتگوی سقراط با عموم برای ترویج تفکر فلسفی.
سقراط فضیلت مبتنی برحقیقت و مساوی معرفت قرار میدهد.
بعد از سقراط شاگرد او افلاطون است.
مسیری که غرب از دوره اسطوره تا فلسفه و مراحل مختلف نقد آن طی میکند موجب میشود برخی مباحث را با قیاس به آن مراحل به راحتی کنار بگذارد و گوش نکند.
وضعیت تطورات فلسفه اسلامی پس از انقلاب.
🕰یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲.
👨💻 #استاد_وجدانی.
@sharhehal_hoze
برای استفاده از صوتهای غرب شناسی از هشتک #استاد_وجدانی و #شناخت_غرب استفاده بفرمایید.
این صفحه word من هست که دارم باهاش یک فایل متنی را ویرایش میکنم.
مرکز کامپیوتری نور یک نرم افزار عالی داره به اسم پاکنویس و با این نرمافزار میشه عملا یک ویراستاری نسبتا خوب را نسبت به متنهاتون انجام بدین.
دانلودش هم رایگان است.
به صورت برخط کار میکنه و به سرورهای مرکز نور متصل میشه و فایلتون رو از نظر املایی نشانهگذاری افعال متناسب و... ویراستاری میکنه.
بهتون گزینههای مختلف رو پیشنهاد میده و شما میفهمید اینجا درست نیست و یکی از گزینهها که به نظرتان درست هست رو انتخاب میکنید و میتونید بهش دستور بدید همه موارد مشابه رو اصلاح کن.
خلاصه که خیلی کار باهاش راحته و بسیار کارآمده از دستش ندید. خوبیش هم اینه که بر اساس مصوبات فرهنگستان دائما به روز میشه
@sharhehal_hoze
تکبیرهای خانمها موقع سخنرانی آقا رو داشتین؟!😁
یه جوری تکبیر میگفتن انگار اولین باره کسی این حقوق ضایع شده اونها رو بیان کرده.😉
@sharhehal_hoze
هدایت شده از احیاگری
✳️ مجمع ملی فعالان امربه معروف با همکاری ستاد راهبری امربه معروف و نهی از منکر حوزه علمیه برگزار می کند:
📽اکران مستند "عمامه صورتی" به همراه نقد و بررسی
👤با حضور کارگردان اثر، جناب آقای حسین شمقدری
⏱ دوشنبه ۱۱ دی ماه
اکران مستند به صورت حضوری ساعت ۱۵
پخش زنده نقد و بررسی نشست ساعت ۱۶
🤳 لینک پخش زنده در آپارات ↙️
https://www.aparat.com/ehyagari/live
💢 امکان شرکت حضوری در برنامه، به صورت محدود فراهم می باشد، لذا بزرگوارانی که قصد شرکت در برنامه را دارند، با شناسه @Ehyagaran2 در ایتا هماهنگی نمایند.
🔸 【به احیاگری بپیوندید 】🔸
🌐 کانال رسمی مجمع ملی فعالان امر به معروف و نهی از منکر 👇
╭┅────────┅╮
💎 🆔 @EHYAGARI_IR
╰┅────────┅╯
📖 مرور ادبیات ۵: اضافه
🔻وقتی میخواهیم دو اسم به هم مرتبط را به شکل یک کلمه مرکب بیاوریم از ترکیب اضافی مضاف و مضافٌالیه استفاده میکنیم.
✅ گاهی ارتباط این دو اسم از نوع ارتباط عامل و معمول است، مثل ارتباط اسمفاعل و مفعول و مصدر با معمول آنها که فاعل یا مفعول باشد. این قسم از ارتباط وقتی به شکل مضاف و مضاف الیه میآید به آن اضافه لفظی یا غیر محضة گوئیم. مثل:
👈اضافه اسمفاعل به مفعول: «بائعو الازهارِ» که بوده است: «بائعون الازهارَ» یا «ضاربُ زیدٍ» که بوده است «ضاربُ زیداً» یا «آکلُ الثمرِ» که بوده است: «آکلٌ الثمرَ»
👈اضافه فاعل به صفت مشبهه: «حسنُ الوجهِ» که بوده است: «حسنٌ وجهُه»
👈اضافه اسممفعول به نائب فاعل: «محمودُ السیرةِ» که بوده است: «محمود سیرتُه»
📌نکنه: اضافه لفظی عملاً اضافه صفت به موصوف است: سایه کوتاه «الظلٌ الخفیفٌ» حالت موصوف و صفت و شده است: کوتاه سایه «خفیفُ الظلِ» یا «خفَّ ظله» و یا مثلاً در مثال قبل بوده است «وجه الحسن» و شده «حسن الوجه» جای ترکیب موصوف و صفت با صفت و موصوف عوض شده.
📌نکته: در واقع کاربرد اضافه لفظی در زیبایی کلام است نه افاده معنای اضافی.
📌نکته: وقتی اسمی مضاف میشود مبنی میشود یعنی خالی از تنوین و ال میشود الا اضافه لفظی که در چند حالت آمدن ال بر سر مضاف جایز است. مثل: «أنت الطاهرُ القلبِ»
✅گاهی ارتباط از جنس عامل و معمول نیست و به اضافه معنوی یا محضه گوئیم مثلاً ترکیب اضافی عوض ارتباط دو اسم با حرف جر من (جنسیت) یا حرف لام (مالکیت) یا حرف فی (ظرفیت) میآید. بوده:
👈 «خاتم من ذهبٍ» شده: «خاتمُ ذهبٍ»
👈 «کتابٌ لزیدٍ» شده: «کتابُ زیدٍ»
👈«صلاةٌ فی العصرِ» شده: «صلاةُ العصرِ»
📌نکته: در این صورت اگر مضاف الیه معرفه باشد، مفید تعریف برای مضاف است و اگر مضاف الیه نکره باشد مفید تخصیص برای مضاف است. مثل: «اخوا زیدٍ» و «اخوا سفرٍ» اولی مشخص است اینها دقیقاً چه کسی هستند برادران زید ولی دومی مشخص است اینها همسفر هستند بیشتر مشخص نمیشود.
📌نکته: برخی از اسماء دائم الاضافه هستند مثل: «کل و بعض و جمیع و مثل و شبه و غیر و سوی و کلا و کلتا و نحو و قبالة و حذاء و ازاء و تجاه و تلقاء و سبحان و معاذ و مع و سائر و لعمر (فی القسم) و ذو و ذوات و أولو (جمع ذو) و أولات (جمع ذات) و بین و لدی و لدن و عند و وحد و وسط و أی»
اسمی که بعدازاین اسماء میآید همه مجرور است بنا به مضاف الیه بودن.
در مورد اعراب خود این اسماء دائم الاضافة (مضاف) هم آن مواردی که معرب هستند مثل: «مثل و نحو» اگر قبل از اتمام جمله بیاید اعراب آن بسته به نقشی که در جمله دارد میآید اما اگر بعد از اتمام جمله بیایند، جایز است نصب و یا رفع و در هر دو صورت هم باید تقدیرهایی گرفت. بهتر است یک حالت ثابت برای خودمان در نظر بگیریم که فراموش نکنیم مثلاً همیشه رفع دهیم بنا به خبر بودن برای مبتدای محذوف: (وذالک نحوُ) یا ( وهذا نحوُ)
📌نکته: اسماء «کل و بعض و جمیع و مع و أی» جایز است مضاف الیه آنها در نیت حذف شود و در این صورت اسم مضاف معرب میشود مثل: «جاؤوا جمیعاً» أی «جمیعُهم» و «ذهبوا معاً» أی «بعضُهم مع بعضٍ»
📌نکته: جهات ششگانه «خلف و امام و فوق و تحت و یمین و شمال» و آنچه مثل آن است مثل «دون و قبل و بعد» وقتی مضاف الیه آن حذف میشود جایز است:
مثل باقی نکرات معرب بیاید: «للّه الامرُ من قبلٍ و من بعدٍ» - همیشه مبنی بر ضم بیاید: «جاء قبلُ أو من قبلُ» - اعراب بگیرد ولی بدون تنوین: «جئت من قبلِ» و «جئت قبلَ»
📌نکته: برخی از ظروف گاهی به جمله اضافه میشوند، مثل: «زرتُ صدیقَک یومَ زارِه الاعیانُ» که یوم ظرف زمان است و اضافه شده به جمله «زاره الایانُ» و کل جمله مضاف الیه تأویل به مصدر میرود و در نقش یک کلمه واحد عمل میکند: «یوم زیارة الاعیان له» یا مثلاً: «جئتُ حینَ انقطعَ المطرَ» که بده است «حینَ انقطاعِ المطرِ»
📌نکته: اعراب یوم و حین اگر به جمله اسمیة اضافه شوند مبنی بر فتح است و اگر به جمله فعلیه اضافه شوند اگر صدر جمله فعلیه افعال مبنی باشد مبنی بر فتح و اگر معرب باشد اینها هم معرب هستند.
📌نکته: برخی از اسماء ظروف دائم الاضافه به جمله خبریة (مقابل انشائی) هستند و آنها عبارتاند از: «حیث و إذ و لمّا و إذا». این اسماء دائماً مبنی هستند مانند: «نزلت حیثُ الینابیعُ متفجرةً»
حیث را بهتر است مبنی بر ضم بخوانیم ولی فتح و جر آن هم جایز است.
📌نکته: در «اذ» وقتی مضاف به حین و یوم باشد و خودش مضاف الیه داشته باشد، جایز است مضاف الیه آن حذف و تنوین بهجای آن بیاید و مثلاً بشود: «حینئذ».
📌نکته: اسماء «مذ و منذ» گاهی به جمله اضافه میشوند، مثل «ما رأیته مذ رحلَ» و گاهی به مفرد مثل: «ما رأیته منذ یومین»
#ادبیات
@sharhehal_hoze
💠 دریافت نرم افزار اندرویدی مجموعه آثار دارالحدیث
↙️ ویژه
🔹آثار پژوهشگاه قرآن و حدیث
🔹و مرکز همایش های علمی و پژوهش های آزاد
↙️ مشتمل بر 284 عنوان در ۵۴۶ جلد کتاب
🔸 قابل استفاده در تلفن همراه
◀️ لینک دانلود مستقیم👇
https://noorsoft.org/fa/software/View/74153
🌐 اطلاع رسانی اخبار و برنامه های پژوهشگاه قرآن و حدیث 👇👇
http://www.riqh.ac.ir
@quran_hadith
دانلود نرم افزار مجموعه آثار آیت الله مصباح یزدی نسخه جدید(2)
لینک صفحه روی متن بالا آمده است.👆
📌 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
32.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ به ایرادات آقای اکبرنژاد به نظام و رهبری
🎤 ایمان اکبرآبادی
@sharhehal_hoze