تخفیف 70 درصدی نرم افزارهای نور
ویژه هفته پژوهش
https://noo.rs/off
....
@sharhehal_hoze
اگر خواستین نرم افزارهای نور رو خرید کنید چند پیشنهاد دارم خدمتتان:
1. کتابخانه جامعه احادیث شیعه و اهل سنت 2
این مجموعه غیر از جامع الاحادیث است و مجموعه قابل توجهی از روایات اهل سنت نیز در آن وجود دارد و برای آشنایی با احادیث اهل سنت و پیگیری برخی مباحث در منابع روایی آنها چه از باب اعتبار بخشی چه از باب کشف مرجحات روایی کارکرد خوبی دارد.
اگرچه نرم افزارهایی مثل مکتبة الشاملة برای کار تخصصی روی آثار اهل سنت بهتر است ولی محیط مکتبة الشامله چندان خوب طراحی نشده و کار با آن راحت نیست و به قدر نیاز ما در بررسی روایات اهل سنت در یک محیط استاندارد و آشنا در این نرم افزار فراهم شده است.
2. نرم افزار مجموعه آثار آیت الله اعرافی برای کسانی که بخواهند در امر خانواده و تربیت کار کنند مطالب خوبی دارد.
3. نرم افزار مجموعه آثار شهید بهشتی این نخبه انقلاب هم الحمد لله کار شده است و ان شاء الله با چنین اقداماتی مباحث این اندیشمند بزرگ و نخبه از مهجوریت بیرون بیاید.
4. مجموعه آثار امام یک تغییر خوب کرده است، بنده با اینکه نسخه 2 آن را داشتم و نسخه تبیان را هم جداگانه داشتم آن را خریدم. چون نسخه تبیان برای جستجوی موضوعی در آثار امام لازم است و مطالب مختلفی که امام در یک موضوع بیان کرده یا نوشتهاند در مجموعههای تبیان به صورت موضوعی کار شده است و در این نرم افزار مجموعه تبیان و آثار امام در یک نرم افزار جمع شده است. مزیت بعدی هم نسبت به نسخه قبلی این است که مجموعه آثار آقا مصطفی خمینی هم به آن اضافه شده است و مباحث ایشان هم بسیار قابل استفاده است.
@sharhehal_hoze
📖 مرور ادبیات ۳: افعال مدح و ذم
افعال مدح و ذم عبارت هستند از: نعم و حبذا برای مدح و بئس و ساء و لاحبذا برای ذم.
اصلیترین و پر استعمالترین اینها نعم و بئس است و بقیه هم تقریبا همان قواعد نعم و بئس را دارد.
نعم و بئس از افعال غیر منصرف هستند و جز به صورت ماضی نمیآیند.
این افعال هم مثل همه افعال رکن اصلی آنها وجود یک فاعل است و این فاعل در ۳ شکل میآید:
1. محلی به الف و لام باشد مثل: «نعم الرجلُ زیدٌ» که الرجل فاعل و زید اسم مخصوص است یعنی آنی که مدح مخصوص آن شده است اما نقش ترکیبی آن مبتدای مؤخر است.
نکته: در مورد اینکه «ال» بر سر فاعل (الرجل) چه معنایی میدهد؟ بحث زیاد شده است و متینترین معنا برای آن: «ال» جنس است مجازا، به این معنا که زید را مقابل جمیع آن جنس قرار دادهای یعنی چه خوب هستند مردان که این زید از جنس آنها است.
2. فاعل به شکل مضاف و مضاف الیه به اسم محلی به ال آمده باشد، البته ترتب اضافه در آن اشکال ندارد.
مثل: «نعم دارُ المتقین» یا «نعم ابنُ اختِ القومِ»
3. ضمیر مستتر هو که با یک تمییز تفسیر شده است. مثل: «بئس رجلاً زیدٌ»
اینجا هم مثل «بئس رجلٌ زیدٌ» اسم بعد از تمییز نکره (زید) را اسم مخصوص میگوئیم فقط نحوه تجزیه و ترکیب دو جمله در قسمت فاعل فرق میکند آنجا رجل فاعل بود اینجا هو مستتر در بئس فاعل است و رجل تمیز است.
میشود هم گفت نعم الرجلُ فارساً زیدٌ یعنی هم اسم ظاهر به عنوان فاعل آورد، هم تمیز اما باید بین تمییز و اسم فاعل یک تفاوت معنایی باشد. البته نمیشود اسم مخصوص را بر اسم ظاهر و تمیز مقدم کرد مطلقا.
نکته: ذکر اسم مخصوص اگر ما قبل از آن چیزی باشد که دلالت بر آن بکند لازم نیست مثل «زید نعم الرجل» یا «انا وجدناه صابرا نعم العبد»
نکته: گاهی بعد از نعم و بئس کلمه «ما» میآید که نقش آن همان اسم ظاهر و فاعل بودن است و معنای آن شیءٌ یا چیزی است از جنس اسم مخصوص است.
«نعم ما دارُنا» أی نعم الشیءُ دارُنا أو نعم الدارُ دارُنا
اگر هم بعد از «ما» اسم مخصوص نیامد بلکه جمله فعلیه آمد مثل «نعما یعظکم به» باز هم «ما» فاعل است فقط آن را به معنای موصولی باید ترجمه کرد. أی «نعم الذی یعظکم به»
نکته: در مورد «حَبَّذا» هم «ذا» فاعل آن است و لازم الافراد و التذکیر است. مثلا: «حبذا زیدٌ» و «حبذا الهندات» فرقی نمیکند.
اگر حَبَّ بدون ذا بیاید جایز است حُبَّ خوانده شود و با اسم ظاهر یا مجرور به جر بیاید، مثل: «حبَّ زیدٌ» و «حبَّ بزیدٍ»
نکته مهم: هر فعل ثلاثی که صلاحیت داشته باشد مدح و ذم از آن ساخته شود نیز بر وزن «فَعُلَ» میتواند به قصد مدح و ذم استفاده شود. مثل: «شَرُفَ الرجلُ زیدٌ» و «لَؤُمَ الرجلُ بکرٌ»
#ادبیات
@sharhehal_hoze
برای دوستانی که مطالب تبلیغی میخواهند و گاهی نیاز هست سریع مطالبی برای ارائه آماده کنند پیشنهاد میکنم نرم افزارهای نور زیر را تهیه کنند.
۱. مجموعه آثار حجت الاسلام و المسلمین قرائتی (عمومی)
۲. مجموعه آثار شهید دستغیب (عمومی)
۳. مجموعه حدیث اهل بیت (کتابهای مجموعه دارالحدیث - مرحوم ریشهری برای سطح نیمه تخصصی)
۴. مجموعه آثار محمدرضا حکیمی (نیمه تخصصی)
۵. نرم افزار مجله موعود برای ارائههای عمومی و نیمه تخصصی در فضای مهدویت.
@sharhehal_hoze
توی پنجرههای خونمون هرکدام یه گلدان آویز نصب کردم، توی این گلدان سه تا گل مرجان کاشتم، هفتهای یک بار عین هم بهشون آب میدهم، خاک و کودشون هم هیچ فرقی نمیکنه ولی دوتا از اونها همیشه گل دارن ولی یکیشون نه گل میده نه برگهاش سر حال هستند.
مرحوم حائری شیرازی میفرمودند: تربیت مثل درختکاری و کار پدر و مادر مثل باغبانی است. نور، آب، هوا و... که تأمین شد، گل کردن با خود درخت است، بسیاری خیال میکنند بچهها را باید گلاند! هیچ انسانی نمیتواند کاری کند که دیگری گل کند. تو آب و نور و هوایش را بده، گل کردنش با خودش است. عقل بچه هم مثل گل است، به درخت آب میدهند به انسان احترام، به درخت کود میدهند به انسان نصیحت میکنند، به درخت نور میدهند به انسان آزادی.
@sharhehal_hoze
📖 مرور ادبیات ۴: مقایسه بدل – عطف بیان – صفت – حال
یکی از شاخصهای تشخیص بدل – عطف بیان – صفت و حال، معرفه و نکره بودن صاحب آن ویژگی و جامد یا مشتق بودن خود ویژگی است.
معمولاً موقع خواندن از روی إعراب این تشخیص راحت میشود؛ ولی موقع نوشتن یا بیانکردن ممکن است کار سخت شود.
این موارد را در قالب یک مثال با ترکیب:
معرفه جامد – نکره جامد – معرفه مشتق و نکره مشتق؛ میآورم تا تشخیص آنها و تفاوتهایشان روشن شود.
اسم جامد بعد از معرفه بیاید:
جاء زید رأسُه (بدل جزء از کل) - جاء زید اخوک (بدل کل از کل) - ضربت زیدا جعفرا (بدل غلط) - سُلِبَ زیدٌ ثوبَه (بدل اشتمال)
جاء ابوالحسن علیٌ (عطف بیان است؛ چون اسم معرفه آمده؛ ولی برای ما نوعی از اجمال دارد و به همین جهت اسم بعد توضیح میدهد و روشنتر میکند که منظور از ابوالحسن چیست.)
اسم جامد بعد از نکره بیاید:
اگر اسم جامد بعد از نکره بیاید هم همان حالات قبل را دارد:
جاء رجل رأسه - سُلِبَ رجلٌ ثوبَه
الا اینکه ترکیب دیگر بشود کالکلمة الواحدة یعنی ترکیب اضافی شود که قواعد خود را دارد.
اسم مشتق بعد از معرفه بیاید:
جاء زید راکباً - مسروراً - حزیناً (وقتی امری معرفه است؛ یعنی ما آن را با اوصاف و ویژگیهای دائمش میشناسیم و قید موقتش یعنی بیان حالات فعل او برای ما موضوعیت دارد، اینجا حال و ذوالحال است.)
البته این مثالها غالبی است و مواردی هم داریم که حال و نکره باشد مثلاً: «ما جاء رجل راکباً» اینجا چون رجل با ادات نفی آمده مفید عموم است و حکم همان معرفه را دارد یا مثلاً: «وَ تَنْحِتُونَ الْجِبٰالَ بُيُوتاً» (الأعراف:۷۴) كه «بيوتا» جمع «بيت» با آنكه جامد است حال از «الجبال» است.
اسم مشتق بعد از نکره بیاید:
جاء رجلٌ راکبٌ - مسرورٌ - حزینٌ ( رجل نکره و راکب مشتق و اسم فاعل است، مسرور مشتق و اسم مفعول است و حزین مشتق و صفت مشبهه.
وقتی اسمی نکره است و نمیشناسیمش بازه ارتباط ما با او کوتاه میشود و ویژگیهایش هم در قالب صفت برای توصیف دقیقتر خود همان مجهول میآید بر خلاف حال که خود آن اسم برای ما معرفه و روشن بود و به بیان ویژگیهای موقت فعل او میپرداختیم.)
#ادبیات
@sharhehal_hoze
✍️ درخواست ماژیک از قائممقام حوزههای علمیه!
دیشب (شب یلدای ۱۴۰۲) در فضای مجازی نامهای منتشر شد که در آن خطاب به قائممقام حوزههای علمیه برای تدارکات یک برنامه، درخواست چند عدد ماژیک شده بود!
برخی خیلی خوشحال بودند که عجب سوژهای دستمان رسید تا ثابت کنیم مدیریت حوزه چقدر ناکارآمد است و این هم سندش، ببینید چه حجم عظیمی از بروکراسی در حوزه وجود دارد که برای گرفتن چند عدد ماژیک لازم است به قائممقام حوزههای علمیه نامه بزنیم؟!
برخی از این عزیزان که شروع بهنقد این سوژه کردند و آن را با کنجد روی بیسکویتها مقایسه کردند شکی در دلسوزی و خیرخواهی آنان نیست ولی آسیب کار رسانهای همینطور قضاوتهای سریع است.
اگر احوالات آیتالله بروجردی و امام خمینی را بخوانیم میبینیم هر دو بزرگوار همیشه چه قبل از مرجعیت و چه بعد از آن و در اوج مشکلات و مشغلههای مختلف نیز ریز مخارج خانه خود را چک میکردند، چه مقدار گوشت؟ چند عدد نان؟ و... آیا این مخارج کموزیاد میشود و چرا؟!
حالا اگر لیست آن هزینهها و تأیید امام را برای شما میفرستادند، اینطور این دو مرجع بزرگ را مسخره میکردید؟ آیا احتمال ندارد یک قضیه خاصی مثل مخارج خاص در میان باشد؟ بهتر نیست در چنین مواردی عوض اینکه سریع نامه را منتشر کنیم و نقدی بر آن بزنیم، یک بررسی کنیم تا معلوم شود وجه مطلب چیست؟!
بعد از انتشار آن نامه برخی دوستان که بنا داشتند زود قضاوت نکنند از بنده خواستند یک پیگیری کنم تا ببینیم اساساً اصل نامه صحت دارد یا خیر؟ اگر دارد وجه آن چیست؟ چرا در این سطح از کارها هم لازم باشد با قائممقام حوزه هماهنگی صورت گیرد و تفویض اختیار به سطوح پایینتر نمیشود. این از اولیات مدیریتهای کلان است.
حقیر پیگیر شدم و معلوم شد اصل نامه صحت دارد اما وجه آن چیست؟!
یک مراسمی وجود داشته با عنوان «دانشافزایی طلاب نخبه» که برنامه بسیار مفید و جالبی هم بوده اما روی اصل اجرای این برنامه هیچ کار خاص رسانهای صورت نگرفته اما در گوشهای از اجرای این برنامه بهظاهر لغزشی کوچک رخداده آن را بهسرعت رسانهای کرده و نقد میکنند.
در این برنامه مجموعی از هزینههای مختلف صورتگرفته و در لیست هزینهها، چند مورد فراموش شده و لازم شده است نامه جداگانهای بعد از آن ارسال شود تا بخش پشتیبانی به آن لیست اصلی هزینهها پیوست کند و جزو سند هزینههای آن برنامه شود. در امور غیرشخصی هم دادن صورت ریز هزینههای چیز طبیعی است.
اما چرا این صورت هزینهها چه کلی و چه جزئی خطاب به قائممقام حوزههای علمیه نوشته میشود؟!
با سؤالی که از مسئولین مربوطه انجام دادم فرمودند:
👈 «این قبیل نامهها توسط همکاران آموزش برای اقلام موردنیاز نوشته میشود و فقط با امضای مسئول بخش میرود و جز در نامههای اساسی حتی نیازی به هماهنگی با مسئول نیست و نامه از مبدأ باواسطه کم به مقصد میرسد تا نیاز کم یا زیاد تأمین شود. مقصد این نامه امور پشتیبانی بوده که به دلیل مشکلات اتوماسیون و قطعی ارتباط اتوماسیونی با معاونت پشتیبانی به طور موقت این قبیل نامهها به دفتر قائممقام نوشته میشود. در مقصد هم نه شخص قائممقام و نه شخص معاون پشتیبانی، نه درگیر این نامهها میشوند و نه حتی نامههای در این سطح را میبینند بلکه مسئول دفتر با یک تیک در سامانه به مسئول مربوطه ارجاع میدهد تا کالای موردنیاز که در این نامه خیلی جزئی بوده است را تأمین کنند.»
به نظر شما جا ندارد در قضاوت خودمان نسبت به دیگران و انتشار مطالبی که علیه دیگری است، در نقل عمومی و خصوصی بیشتر دقت کنیم؟! این یک نمونه کوچک از خطای به جهت تسریع در قضاوت و حکمکردن در فضای مجازی بود که دوستان خوب حزباللهی هم در آن افتادند.
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ»
📌 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
استاد وجدانی ج ۴ غرب شناسی.mp3
14.25M
🎙جلسه ۴ #شناخت_غرب و استعمار؛
📌مدرسه فقهی امام حسن عسکری علیه السلام.
....
🔻عناوین بحث شده در این جلسه:
دوره عبور از دوره اساطیری و رسیدن به دوره تفکر فلسفی.
در این دوره دو جریان وجود دارد: سوفیستها و فیلسوفها.
سوفیستها شکگرایی خود را با سه جمله کلیدی بیان میکنند:
یا حقیقتی وجود ندارد، یا دارد ولی برای ما در دسترس نیست، یا دارد و در دسترس است اما قابل انتقال در مقام تفهیم و تفاهم نیست.
فلاسفه یونان در مقابلش میگویند:
هم حقیقتی وجود دارد، هم قابل شناخت و در دسترس است هم قابل انتقال است.
در فلسفه اسلامی به آن این را اضافه میکنند که ما خطا هم میکنیم.
نهیلیستها با سوفیستها متفاوت هستند و آنها ذیل فلسفه هستند.
سقراط نقطه عطف فلاسفه یونان است و موضوع شناخت را از عالم هستی به خود انسان برمیگرداند.
فلسفه مدعی هست همه چیز را میخواهد به بیان آورد و هر چیز را نمیتواند به بیان بیاورد انکار میکند. هر آنچه واقعی است.
سقراط به دنبال یک حقیقتهای ثابت که شناخت بر پایه آن شکل بگیرد است و مهمترین حقیقت ثابت را خود انسان درمییابد. این جستجوی حقیقت ثابت در ارزشها و... مقابل سوفیستها است.
فرم پرسشگری و گفتگوی سقراط با عموم برای ترویج تفکر فلسفی.
سقراط فضیلت مبتنی برحقیقت و مساوی معرفت قرار میدهد.
بعد از سقراط شاگرد او افلاطون است.
مسیری که غرب از دوره اسطوره تا فلسفه و مراحل مختلف نقد آن طی میکند موجب میشود برخی مباحث را با قیاس به آن مراحل به راحتی کنار بگذارد و گوش نکند.
وضعیت تطورات فلسفه اسلامی پس از انقلاب.
🕰یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲.
👨💻 #استاد_وجدانی.
@sharhehal_hoze
برای استفاده از صوتهای غرب شناسی از هشتک #استاد_وجدانی و #شناخت_غرب استفاده بفرمایید.
این صفحه word من هست که دارم باهاش یک فایل متنی را ویرایش میکنم.
مرکز کامپیوتری نور یک نرم افزار عالی داره به اسم پاکنویس و با این نرمافزار میشه عملا یک ویراستاری نسبتا خوب را نسبت به متنهاتون انجام بدین.
دانلودش هم رایگان است.
به صورت برخط کار میکنه و به سرورهای مرکز نور متصل میشه و فایلتون رو از نظر املایی نشانهگذاری افعال متناسب و... ویراستاری میکنه.
بهتون گزینههای مختلف رو پیشنهاد میده و شما میفهمید اینجا درست نیست و یکی از گزینهها که به نظرتان درست هست رو انتخاب میکنید و میتونید بهش دستور بدید همه موارد مشابه رو اصلاح کن.
خلاصه که خیلی کار باهاش راحته و بسیار کارآمده از دستش ندید. خوبیش هم اینه که بر اساس مصوبات فرهنگستان دائما به روز میشه
@sharhehal_hoze
تکبیرهای خانمها موقع سخنرانی آقا رو داشتین؟!😁
یه جوری تکبیر میگفتن انگار اولین باره کسی این حقوق ضایع شده اونها رو بیان کرده.😉
@sharhehal_hoze
هدایت شده از احیاگری
✳️ مجمع ملی فعالان امربه معروف با همکاری ستاد راهبری امربه معروف و نهی از منکر حوزه علمیه برگزار می کند:
📽اکران مستند "عمامه صورتی" به همراه نقد و بررسی
👤با حضور کارگردان اثر، جناب آقای حسین شمقدری
⏱ دوشنبه ۱۱ دی ماه
اکران مستند به صورت حضوری ساعت ۱۵
پخش زنده نقد و بررسی نشست ساعت ۱۶
🤳 لینک پخش زنده در آپارات ↙️
https://www.aparat.com/ehyagari/live
💢 امکان شرکت حضوری در برنامه، به صورت محدود فراهم می باشد، لذا بزرگوارانی که قصد شرکت در برنامه را دارند، با شناسه @Ehyagaran2 در ایتا هماهنگی نمایند.
🔸 【به احیاگری بپیوندید 】🔸
🌐 کانال رسمی مجمع ملی فعالان امر به معروف و نهی از منکر 👇
╭┅────────┅╮
💎 🆔 @EHYAGARI_IR
╰┅────────┅╯
📖 مرور ادبیات ۵: اضافه
🔻وقتی میخواهیم دو اسم به هم مرتبط را به شکل یک کلمه مرکب بیاوریم از ترکیب اضافی مضاف و مضافٌالیه استفاده میکنیم.
✅ گاهی ارتباط این دو اسم از نوع ارتباط عامل و معمول است، مثل ارتباط اسمفاعل و مفعول و مصدر با معمول آنها که فاعل یا مفعول باشد. این قسم از ارتباط وقتی به شکل مضاف و مضاف الیه میآید به آن اضافه لفظی یا غیر محضة گوئیم. مثل:
👈اضافه اسمفاعل به مفعول: «بائعو الازهارِ» که بوده است: «بائعون الازهارَ» یا «ضاربُ زیدٍ» که بوده است «ضاربُ زیداً» یا «آکلُ الثمرِ» که بوده است: «آکلٌ الثمرَ»
👈اضافه فاعل به صفت مشبهه: «حسنُ الوجهِ» که بوده است: «حسنٌ وجهُه»
👈اضافه اسممفعول به نائب فاعل: «محمودُ السیرةِ» که بوده است: «محمود سیرتُه»
📌نکنه: اضافه لفظی عملاً اضافه صفت به موصوف است: سایه کوتاه «الظلٌ الخفیفٌ» حالت موصوف و صفت و شده است: کوتاه سایه «خفیفُ الظلِ» یا «خفَّ ظله» و یا مثلاً در مثال قبل بوده است «وجه الحسن» و شده «حسن الوجه» جای ترکیب موصوف و صفت با صفت و موصوف عوض شده.
📌نکته: در واقع کاربرد اضافه لفظی در زیبایی کلام است نه افاده معنای اضافی.
📌نکته: وقتی اسمی مضاف میشود مبنی میشود یعنی خالی از تنوین و ال میشود الا اضافه لفظی که در چند حالت آمدن ال بر سر مضاف جایز است. مثل: «أنت الطاهرُ القلبِ»
✅گاهی ارتباط از جنس عامل و معمول نیست و به اضافه معنوی یا محضه گوئیم مثلاً ترکیب اضافی عوض ارتباط دو اسم با حرف جر من (جنسیت) یا حرف لام (مالکیت) یا حرف فی (ظرفیت) میآید. بوده:
👈 «خاتم من ذهبٍ» شده: «خاتمُ ذهبٍ»
👈 «کتابٌ لزیدٍ» شده: «کتابُ زیدٍ»
👈«صلاةٌ فی العصرِ» شده: «صلاةُ العصرِ»
📌نکته: در این صورت اگر مضاف الیه معرفه باشد، مفید تعریف برای مضاف است و اگر مضاف الیه نکره باشد مفید تخصیص برای مضاف است. مثل: «اخوا زیدٍ» و «اخوا سفرٍ» اولی مشخص است اینها دقیقاً چه کسی هستند برادران زید ولی دومی مشخص است اینها همسفر هستند بیشتر مشخص نمیشود.
📌نکته: برخی از اسماء دائم الاضافه هستند مثل: «کل و بعض و جمیع و مثل و شبه و غیر و سوی و کلا و کلتا و نحو و قبالة و حذاء و ازاء و تجاه و تلقاء و سبحان و معاذ و مع و سائر و لعمر (فی القسم) و ذو و ذوات و أولو (جمع ذو) و أولات (جمع ذات) و بین و لدی و لدن و عند و وحد و وسط و أی»
اسمی که بعدازاین اسماء میآید همه مجرور است بنا به مضاف الیه بودن.
در مورد اعراب خود این اسماء دائم الاضافة (مضاف) هم آن مواردی که معرب هستند مثل: «مثل و نحو» اگر قبل از اتمام جمله بیاید اعراب آن بسته به نقشی که در جمله دارد میآید اما اگر بعد از اتمام جمله بیایند، جایز است نصب و یا رفع و در هر دو صورت هم باید تقدیرهایی گرفت. بهتر است یک حالت ثابت برای خودمان در نظر بگیریم که فراموش نکنیم مثلاً همیشه رفع دهیم بنا به خبر بودن برای مبتدای محذوف: (وذالک نحوُ) یا ( وهذا نحوُ)
📌نکته: اسماء «کل و بعض و جمیع و مع و أی» جایز است مضاف الیه آنها در نیت حذف شود و در این صورت اسم مضاف معرب میشود مثل: «جاؤوا جمیعاً» أی «جمیعُهم» و «ذهبوا معاً» أی «بعضُهم مع بعضٍ»
📌نکته: جهات ششگانه «خلف و امام و فوق و تحت و یمین و شمال» و آنچه مثل آن است مثل «دون و قبل و بعد» وقتی مضاف الیه آن حذف میشود جایز است:
مثل باقی نکرات معرب بیاید: «للّه الامرُ من قبلٍ و من بعدٍ» - همیشه مبنی بر ضم بیاید: «جاء قبلُ أو من قبلُ» - اعراب بگیرد ولی بدون تنوین: «جئت من قبلِ» و «جئت قبلَ»
📌نکته: برخی از ظروف گاهی به جمله اضافه میشوند، مثل: «زرتُ صدیقَک یومَ زارِه الاعیانُ» که یوم ظرف زمان است و اضافه شده به جمله «زاره الایانُ» و کل جمله مضاف الیه تأویل به مصدر میرود و در نقش یک کلمه واحد عمل میکند: «یوم زیارة الاعیان له» یا مثلاً: «جئتُ حینَ انقطعَ المطرَ» که بده است «حینَ انقطاعِ المطرِ»
📌نکته: اعراب یوم و حین اگر به جمله اسمیة اضافه شوند مبنی بر فتح است و اگر به جمله فعلیه اضافه شوند اگر صدر جمله فعلیه افعال مبنی باشد مبنی بر فتح و اگر معرب باشد اینها هم معرب هستند.
📌نکته: برخی از اسماء ظروف دائم الاضافه به جمله خبریة (مقابل انشائی) هستند و آنها عبارتاند از: «حیث و إذ و لمّا و إذا». این اسماء دائماً مبنی هستند مانند: «نزلت حیثُ الینابیعُ متفجرةً»
حیث را بهتر است مبنی بر ضم بخوانیم ولی فتح و جر آن هم جایز است.
📌نکته: در «اذ» وقتی مضاف به حین و یوم باشد و خودش مضاف الیه داشته باشد، جایز است مضاف الیه آن حذف و تنوین بهجای آن بیاید و مثلاً بشود: «حینئذ».
📌نکته: اسماء «مذ و منذ» گاهی به جمله اضافه میشوند، مثل «ما رأیته مذ رحلَ» و گاهی به مفرد مثل: «ما رأیته منذ یومین»
#ادبیات
@sharhehal_hoze
💠 دریافت نرم افزار اندرویدی مجموعه آثار دارالحدیث
↙️ ویژه
🔹آثار پژوهشگاه قرآن و حدیث
🔹و مرکز همایش های علمی و پژوهش های آزاد
↙️ مشتمل بر 284 عنوان در ۵۴۶ جلد کتاب
🔸 قابل استفاده در تلفن همراه
◀️ لینک دانلود مستقیم👇
https://noorsoft.org/fa/software/View/74153
🌐 اطلاع رسانی اخبار و برنامه های پژوهشگاه قرآن و حدیث 👇👇
http://www.riqh.ac.ir
@quran_hadith
دانلود نرم افزار مجموعه آثار آیت الله مصباح یزدی نسخه جدید(2)
لینک صفحه روی متن بالا آمده است.👆
📌 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
32.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ به ایرادات آقای اکبرنژاد به نظام و رهبری
🎤 ایمان اکبرآبادی
@sharhehal_hoze
هدایت شده از شیخ طناز و استاد شکمپرور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 پویش۳ 📣
🔸در ویدئو بالا از جناب اکبرنژاد ،چند مغالطه می یابید؟
💰جایزه ویژه : به ازای یافتن هر مغالطه، از طرف شیخ طنّاز ۵۰ گرم پسته خندان دامغان تقدیم خواهد شد. 💰
🕛 مهلت ارسال مغالطات: ساعت ۱۲ظهر سه شنبه
♦️ظرفیت این پویش ۱کیلو پسته بوده که بر اساس ارسال زودتر و کیفیت استدلالات تقدیم خواهد شد.♦️
✅قابل ذکر است، اهل فکر و منطق، در دو پویش قبلی ۱کیلو و ۷۵۰ گرم پسته برنده شدند.✅
#طنّاز
#مغالطه
#اکبرنژاد
#مغالطه_گر
@tannaze
کانال یکی از دوستان است که با سه پویش پستهای کلی از مغالطات آقای اکبرنژاد رو درآوردن.👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزاد آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن راه گریزی نیست
هر پارۀ ما نام ما را بر خود دارد
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
آنها که دوستشان میداشتی رفتهاند رفتهاند.
اکنون مساله بودن یا نبودن است
نقابها یکی پس از دیگری فرو افتاد
نقابها افتاده و جز تو هیچ کس نیست
در این گسترۀ گشوده به روی دشمنان و فراموشی
پس هر خاکریز را به شهری بدل کن
نه نه هیچکس نمانده است نقابها فرو افتاده است.
اعراب پی دشمنان دیرینشان رفتند.
اعراب روحشان را فروختند
اعراب گم شدند.
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
آنها که دوستشان میداشتی رفتهاند رفتهاند.
اکنون مسأله بودن یا نبودن است.
......
شعر بسیار زیبای
حاصِر حصارَک | محمود درویش
@sharhehal_hoze
29.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر دوممان
پدر شهدا
حاج قاسم.
@sharhehal_hoze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بقیه طبقات هم فیلم بگیرین.
از سفرهمونم بگیرید.
تازه با اتوبوسم اومدیم.
یک دوگانهای برای ما طلاب هست که در عین اینکه دعوت به گمنام کار خیر کردن و اخلاص و... میکنیم.
فکر میکنیم خوبه کار خیر و ساده زیستیمون و فضائل ما رو بقیه ببینند و بفهمند ما واقعا خوبیم و فکر میکنیم الان این تبلیغ اسلامه.
مطمئنا این عزیزان درون کلیپ هم برای دفاع از روحانیت و اثبات حقیقت این چیزها را میفرمایند.
ولی چیزی که از سیره حضرات معصومین میفهمم اینکه حضرات کار خیر میکردند ولی دنبال رزومه کردن و نمایشش حتی برای اثبات حقانیت خودشان نبودن، امیرالمؤمنین(علیه السلام) گمنام میرفت به فقرا کمک میکرد، امام سجاد(علیه السلام) گمنام میرفت بین حجاج خدمت میکرد.
این پرونده اثبات حقانیت و تبلیغ اسلام با نمایش فضائل و خیرات خودمان را بهتر است به خدا بسپاریم و بیخیالش بشویم.
جذابیت و دل نشینی این چیزا وقتی هست که شما پیش خودت عادی و وظیفه بدونی و تلاش کنی پنهان بمونه، اگر خدا خواست نشرش بده میدهد و اون وقت چون کار خدا هست، دل نشین هم میشه.
@sharhehal_hoze
29.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۰ دقیقه با حجت الاسلام رئوفی در مناظره با حجت الاسلام اکبرنژاد؛
📽 بخاطر مخالفت با جمهوری اسلامی، تاریخ را تحریف نکنید!
اگر فرصت مشاهده کل این کلیپ را ندارید، روی دقایق بزنید تا همان قسمت را مشاهده کنید:
🔺چون انبیا اکثر اوقات در موضع ضعف بوده اند، ما هم باید در ضعف باشیم؟! (00:33)
▫️امام حسن (ع) مگر وضعیت داخلی را درست کرده بود که با معاویه وارد جنگ شد؟! (02:08)
🔹آیا آغاز دعوت علنی پیامبر(ص) در دورانی که قدرتی هم نداشت، بدون تنش بود؟! (02:44)
▫️پیامبر(ص) در مدینه که هنوز اوضاع داخلی خود را سامان نداده وارد یک جنگ پیش دستانه با کفار می شود! (03:41)
🔺آیا کفار صبر می کردند پیامبر(ص) وضع امتش را اصلاح کند، بعد حمله کنند؟! (05:45)
▫️چرا پیامبر(ص) در سال ششم هجرت به سران کشورها نامه می نویسد؟! آیا نامه های پیامبر صرفا برای دعوت و کاملا رحمانی بود؟ (06:15)
🔹منم به روش شما بخواهم حرف بزنم میتوانم بگویم پیامبر(ص) چکار کرد در این ۲۳ سال که بعد او، آنطور ولایت را تنها گذاشتند؟ (07:33)
▫️همانطور که پیامبر(ص) لات و عزی را رد کرد، جمهوری اسلامی هم از همان اول گفت نه شرقی، نه غربی (08:53)
➕آقای اکبرنژاد، یک هفته فرصت می دهم پای مناظره حاضر شوید!
➕ پاسخ حجت الاسلام رئوفی به اظهارات حجت الاسلام اکبرنژاد در صدای حوزه
@sharhehal_hoze
آیتالله ریشهری در مقدمه کتاب خاطرات آموزنده خود مطلبی را از آیتالله بهجت نقل میکنند که آموزنده است.
ما ممکن است خواب صادقه بینیم و شهود داشته باشیم و شهود مصداقی از ادراک خود حقیقت است.
اما نکته اینجاست که تشخیص دهیم این شهود از چه منشائی صادر شده؟ ارتباط با عالم مثال حقیقی است یا خواطر شیطانی است؟ اگر حقیقت است چه میزان از حقیقت است و تفسیر آن چگونه است.
برای فهم این مطلب باید دین را به خوبی شناخت و مجتهد بود تا بفهمیم یک شهود موافق دین است یا مخالف آن.
@sharhehal_hoze
📖 مرور ادبیات ۶: سوال از تصور و تصدیق و اسلوب سوال با همزه...
👈«أضربتَ زیداً؟»، «أ انتَ ضربت زیداً؟»، «أ زیداً ضربتَ؟»
🔻 هر سه سوال مربوط به ضرب زید توسط شما است اما بسته به اینکه سوال از چه چیزی باشد، شکل سوال فرق میکند.
✅ در سوال اول: «أضربتَ زیداً؟» از اینکه اصل فعل واقع شده است یا خیر؟ سوال میشود و اصطلاحا میگویند: سوال از تصدیق است نه تصور. یعنی اصل وجود امری محل سوال است نه متعلقات آن، در چنین مواردی میتوانستیم بگوییم: «هل ضربتَ زیداً؟»
📌نکته: هل فقط برای تصدیق میآید و همزه برای تصور و تصدیق. جایی که سوال تصدیقی باشد میشود بجای همزه از هل هم استفاده کرد.
اما دیگر ادات استفهام (متی؟ من؟ أین؟ و...) برخلاف هل فقط برای استفاهم از تصور میآید و فقط جاهایی که سوال از تصور باشد از آنها استفاده میشود.
⁉️ از کجا بفهمیم سوال از چه چیزی است؟ آنچه بعد از همزه میآید سوال از آن است.
✅ در سوال دوم: «أ انتَ ضربت زیداً؟» سوال از اصل وقوع یا عدم وقوع فعل نیست بلکه میدانیم اصل ضرب محقق شده است همچنین میدانیم که زید مضروب واقع شده اما نمیدانیم که انتَ، شما او را زدهای یا خیر. اینجا چون سوال از تصور است، (اصل وقوع فعل معلوم است حواشی را سوال داریم)، اگر میگفتیم: «هل انت ضربت زیدا؟» اشتباه بود؛ چون سوال از تصور است و هل اختصاص به سوال از تصدیق دارد.
✅ در سوال سوم: «أ زیدا ضربتَ؟» معلوم است ضرب محقق شده و اینکه شما فاعل و زننده بودهای، فقط معلوم نیست چه کسی را زدهای؟ و به همین جهت زیدا پس از ضرب آمده است و چون سوال تصوری است نه تصدیقی، نمیشود گفت: «هل زیدا ضربتَ؟»
🔻 در قرآن کریم چندجا این الگو آمده است:
👈 «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي بِحَقٍّ ... (المائده:۱۱۶)»
خداوند تبارک و تعالی از حضرت عیسی علیه السلام سوال میکند: «أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ» آیا تو بودی که به مردم گفتی من و مادرم را عوض خداوند اله خود بگیرید؟
اصل اینکه این حرف به مردم زده شده است معلوم است ولی اینکه چه کسی گفته مشخص نیست و خداوند نیز عالم است و استفاهم او حقیقی نیست بلکه استفهام مجازی است برای پاسخ دادن حضرت عیسی علیه السلام و اثبات اینکه او چنین نگفته است. (اصطلاحا این اسلوب با استفهام برای تقریر گوییم.)
👈 «قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهيمُ (الانبیاء:۶۲)»
در ماجرای شکستن بتها توسط حضرت ابراهیم علیه السلام بزرگان بتپرستان میدانند که بتها شکسته است ولی نمیدانند چه کسی این کار را کرده است و از حضرت ابراهیم علیه السلام سوال میکنند: «أَ أَنْتَ فَعَلْتَ» آیا تو بودهای که این کار را کردهای؟!
#ادبیات
📌 با شرح حالی از حوزه همراه شوید.
@sharhehal_hoze
آیتالله مروی در دو جلسه اخیر خارج اصول خود بحث چرایی مرجح بودن مخالفت با اهل سنت در تعارض ادله را مطرح کردند.
بحث اعتقادی بسیار جالبی داشت توصیه میکنم حتما گوش کنید.👇