✅ #سلمان_از_ما_اهلبیت_است❗️
🌺حضرت آیت الله بهجت:
✍سلمان فارسی(رحمهالله) با اینکه در اول امر #مسلمان_نبود و میدانیم که #مقاماتش به خاطر #مسلمان بودنش بود بر قریش و بر تمام صحابه #مقدم شد، بهجز آنهایی که آنان را به عصمت میشناسیم.
💠شخصی گفت: خواب دیدم که #حضرت_سلمان رحمهالله #عمامهی #سیاه پوشیده، به او گفتم: شما که سید نیستید؟ چرا عمامه سیاه و نشانهی #سیادت به سر گذاشتهاید؟
🍃فرمود: مگر نشنیدهای که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «سَلْمانُ مِنا أَهْلَ الْبَیتِ؛ #سلمان، از ما #اهلبیت است». روایت مفصلی راجع به آخرالزمان از سلمان نقل شده است.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٢
❣ @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
💠سپاس گزاری از زحمات همسر❗️
🌷حضرت آیت الله امینی نقل میکند:
🔰زندگی خانوادگی علامه طباطبائی (قدس سره) بسیار با صفا و صمیمی بود. آن فیلسوف متّقی در فوت همسرش بر خلاف انتظار ما، بسیار اشک می ریخت و محزون و متأثر بود.
🍃روزی به ایشان عرض کردم: ما صبر و بردباری و تحمل مصایب را باید از شما بیاموزیم، چرا این چنین متأثر هستید؟ در جواب فرمود: آقای امینی! مرگ حق است، همه باید بمیریم، من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم؛ گریه من از صفا و کدبانوگری و محبت های خانم است. من زندگی پر فراز و نشیبی داشته ام.
🍃در نجف اشرف با سختی هایی مواجه می شدیم. من از حوایج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم، اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگی هیچ گاه به من نگفت: چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترک کردی؟
🍃شما می دانید که کار من در منزل است و همیشه در منزل مشغول نوشتن یا مطالعه هستم. معلوم است که خسته می شوم و احتیاج به استراحت و تجدید نیرو دارم. خانم به این موضوع توجه داشت. سماور ما همیشه روشن و چای آماده بود. در عین حال که به کارهای منزل اشتغال داشت، هر ساعت یک فنجان چای می ریخت و می آورد در اتاق کار من می گذاشت و دوباره دنبال کارش می رفت تا ساعت دیگر... من این همه محبت و صفا را چگونه می توانم فراموش کنم؟!
📚شناختنامه علامه طباطبائی، ص129
❣ @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
#اگر_بگوییمبعضی_راحت_میشویم❗️
#مراقب_حرفزدنهامان_باشیم❌❗️
🌹آیت الله سیّد عبدالله فاطمي نيا:
✍آدم #بعضـی نگوید میرود #جهنــم!
مثلاً بگوید تمام بقالها #متقلب هستند،
#تمــام کارمنــدهــا چنیــن هستنــد، در
#روزقیامت، یک بقال #خوب جلوی آدم
را میگیــرد، چنــدتـا کـارمنــد #خــوب
#جلــوی_آدم را #میگیرند، میگوینـد
اینطــور #نبودیــم چــرا گفتــی؟! اگـر
#بگوییم بعضــی #راحـت میشویــم،
بگوییم بعضی بقالها، بعضی کارمندها!
❣ @arefeen
🌺🍃☀️🌺🍃☀️🌺🍃☀️🌺🍃
👌داستان کوتاه و پندآموز
💠حکایت عاقبه بن یزید و استعفا از قضاوت❗️
💭شخصى به نام عاقبه بن یزید كه در عصر مهدى عباسى قاضى بود در بغداد یك روز هنگام ظهر نزد خلیفه آمد و تقاضا كرد كه یك نفر را بجاى او براى قضاوت منصوب نماید تا این كه اسناد و مدارك مربوطه را به او تسلیم كند.
💭مهدى عباسى چون سخن او را شنید خیال كرد یكى از رجال دولت به او به دشمنى برخاسته و او آزرده خاطر و خشمگین ساخته. از این جهت استعفایش را در خواست كرد و گفت: علت آزردگى تو اگر این است كه كسى با تو معارضه كرده بگو تا همین الان به تادیب او فرمان دهم.
💭قاضى گفت: چنین اتفاقى نیفتاده است. مهدى عباسى گفت: پس علت استعفا چیست؟ قاضى گفت: یك ماه پیش دو نفر از مراجعین در خصوص قضیهاى دشوار به محضر قضا حاضر شدند و هر یك ادلهاى و شهودى بر صدق اظهارات خود را در مورد نزاع اقامه كرد و حجتها آورد كه جاى تامل و مطالعه و تحقیق بود.
💭من در برابر این قضیه دشوار فروماندم چندین بار تجدید جلسه كردم و امید داشتم كه آن قضیه را به اصلاح میان طرفین پایان بدهم.
💭در بین یكى از طرفین دعوى خبر یافته بود كه من رطب دوست دارم از این رو براى جلب توجه من در چنین موسم كه فصل نوبر رطب است مقدارى از بهترین قسم آن را كه من هرگز نظیرش را ندیده بودم حتى براى خلیفه نیز در چنین فصلى میسور نیست فراهم آورده و با پرداخت چند درهم رشوه به توسط دربان آن طبق و درهم را نزد من آورد.
💭در این هنگام دربان طبق را در برابر من بر زمین نهاد و گفت: این هدیه فلان است من از مشاهده این وضع سخت ناراحت شدم چندان كه خشمگین شدم دربان را از خدمت براندم و ظرف رطب را به آورده آن باز گرداندم.
💭ولى روز دیگر چون متداعیان به دفتر قضا آمدند نتوانستم آن دو را به یك چشم بنگرم و در دل خود به یك منزلت قرار دهم زیرا طبق رطب هر چند كه من آن را مسترد داشته بودم اثر خود را در نفس من باقى گذاشته بود حالا فكر كنید تا اگر آن را پذیرفته بودم و كام خویش را با آن شیرین كرده بود حال من بر چه منوال بود.
💭بعد قاضى بالحن حاكى از تاثر بود گفت: روزگارى كه خلق آن روزگار براین گونه فساد كشیده شدهاند من بر دین خود مىترسم كه از غفلت به دام حیله ایشان در افتم و سرمایه تقوى و ایمان خود را بر سر كار قضا نهم پس مرا از این مسئولیت برهان و از ادامه این خدمت معذور دار خداوند عذر تو را بپذیرد.
📘عرفان اسلامى ج 10 ص 42
❤️حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
🔰در روز قیامت قاضى دادگـر را مى آورند و چنان حساب سختى از او کشیده مى شود که آرزو مى کند کاش هرگز حتّى درباره یک خرما میان دو نفر داورى نکرده بود.
📘کنزالعمّال/ ۱۴۹۸۸
📘منتخب میزان الحکمة/ ۴۷۰
❣ @arefeen
🌺🍃☀️🌺🍃☀️🌺🍃☀️🌺🍃
مداحی آنلاین - دارم می بینم پاهای تاول زده - محمود کریمی.mp3
3.43M
🔳 #واحد احساسی #اربعین
🌴دارم می بینم پاهای تاول زده
🌴پیاده مهمونم از راه دور اومده
🎙 حاج #محمود_کریمی
👌فوقالعاده زیبا
❣ @arefeen
#با_قرآن_که_معجزه_الهی_است
#و_هر_آیهاش_کپسولی_شفابخش
#برای_بشریت_است_مأنوسباشیم❗️
🌹علامه حسن زاده آملی:
✍با سـوره مـبارکــه #اخـــلاص بیشتـر
#مأنوس باش. #سـوره_قدر به #ولایت
#راهنمـایــی می کنــد، #ســوره_یـــس
#قلبقرآن است. آیه نور، #نور میدهد؛
آیــه #سخـره رفــع #وسـاوس_نفسـانی
می کنــد و #هفتـاد_بــار آن در کافــی
منصــوص اســت.
❣ @arefeen
#من_همچون_سگ_اصحاب_کهف_در #آستانهمزار_امامینکاظمین_زانوزدهام
‼️‼️
#درک_بالای_یک_دانشمند_بزرگ_جهان
#از_مقام_والای_اهلبیت‼️
🔰🔻خواجه نصیر الدین طوسی که خود بزرگ فیلسوف، منجم، ادیب، فقیه و ریاضیدان جهان اسلام است، وقتی خود را در آستانه مرگ می بیند، وصیت می نماید که مرا از جوار باب الحوائج، موسی بن جعفر(ع) بیرون نبرید و در آن حرم شریف دفن نمایید و برای احترام به مقام آن امام بزرگوار، هیچ یک از القاب مرسوم «آیت الله، علامه و...» بر قبرم ننویسید بلکه این آیه قرآن «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصید» را بنویسید.
💎این آیه که مربوط به داستان اصحاب کهف در قرآن است، نشان از فهم و درک خواجه نصیرالدین است که می گوید: «من همچون سگ اصحاب کهف در آستانه مزار امامین کاظمین(ع) زانو زده ام.»
❣ @arefeen
مداحی آنلاین - آداب نوکری.mp3
2.03M
♨️ آداب نوکری
💠امام حسین(ع) زود مُرخصی میده❗️
👌 #نماهنگ بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #دارستانی
✅حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
❣ @arefeen
#اگر_برای_سیدالشهدا_ع_تمام_عمر
#مجالس_عزاداری_برگزار_کنیم_بدانیم
#باز_هم_اندکاست_و_کمگذاشتیم❗️
💠☀️آیت الله بهجت می فرمودند: «استاد بزرگ ما مرحوم آیتالله کمپانی اصفهانی که از #لحاظ_علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضه اباعبدالله پایسماور مینشست و #چای میداد.»
♦️🔹مسئله #روضه_اباعبدالله(ع) برای آیتالله بهجت به حدی #مهم بود که حدود 50 سال #هر_هفته #مجلس داشتهاند و ایشان حاضر نبود. به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال #مریضی اصرار داشت که این مجلس باید #برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد.
❇️خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس #حضور داشته باشد. ایشان میگفت: اگر من در عمرم #50_سال مراسم #عزاداری برای امام حسین(ع) گرفتهام باز هم #کم است؛ بعد از من شما باز هم برایم #مراسم روضه اباعبدالله بگیرید.
❣ @arefeen