🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#لقمان_حکیم
✨روزی ارباب لقمان به او دستور داد در زمینش،برای او کنجد بکارد.
ولی او جو کاشت.
وقت درو،ارباب گفت:چرا جو کاشتی؟؟
لقمان گفت:از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.
اربابش گفت:مگر این ممکن است؟!
لقمان گفت:
✨تورا میبینم که خدای متعال را نافرمانی میکنی ودر حالی که از او امید بهشت داری!
لذا گفتم شاید این هم بشود.
آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
دقت کنیم که در زندگی چه میکاریم
#هرچه_بکاریم_همان_رابرداشت_میکنیم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
احکام شرعی کاربردی
💢زندانی شدن حضرت علامه حسن زاده آملی(حفظه الله) در عالم مکاشفه 🔰ادامه در مطلب بعد👇👇 🌹 @arefeen
💢زندانی شدن در عالم مکاشفه
حضرت استاد #حسن_زاده_آملی در سحر شب یکشنبه 5 مردادماه 1348 بعد از ادای نافله شب و نافله و فریضه صبح در اربعینی که ذکر جلاله «الله» را هر روز بعد از نماز صبح به عددی خاص داشتم، بعد از این ذکر به توجه نشستم که ناگهان جذبه و حالتی دست داد و بدن طوری به صدا در آمد و می لرزید، آن چنان صدایی که مثلاً تراکتور روی سنگ های درشت و جاده ناهموار می رود، دیدم که جانم از بدنم مفارقت کرد و متصاعد شد ولی در بدنی مثل بدن عالم خواب قرار دارد، تا قدری بالا رفت.
دیدم در میان خانه ای مانند پرنده ای که در خانه ای در بسته گرفتار شده است و به این طرف و آن طرف پرواز می کند و راه خروج نمی یابد، تخمیناً در مدت یک ربع ساعت گرفتار بودم و به این سو و آن سو می شتافتم، دیدم در این خانه زندانیم، نمی توانم به در بروم، سخنی از گوینده ای شنیدم و خود او را ندیدم که به من گفت: این محبوس بودنت بر اثر حرف های زیاد و بیخود تو است، چرا حرف هایت را نمی پایی!؟
من در آن حال چندین بار خدای متعال را به پیغمبر خاتم(ص) برای نجاتم قسم دادم و به تضرع و زاری افتادم که ناگهان چشمم به طرف شمال خانه افتاد که دیدم دریچه ای که یک شخص آدم بتواند به در رود برویم گشوده شد، از آنجا در رفتم و پس از به در آمدن چندین به سوی مشرق در طیران بودم و دوباره به جانب قبله رهسپار شدم.
و هنگامی که از حبس رهایی یافتم، یعنی از خانه به در آمدم، آن خانه را بسیار بزرگ و مجلل دیدم، که در میان باغی بنا شده است و آن باغ را نهایت نبود و آن را درخت های گوناگون پر از شکوفه سفید بود که در عمرم چنان منظره ای ندیدم.
و می بینم که به اندازه ارتفاع درخت ها در هوا سیر می کنم به گونه ای که رویم، یعنی مقادیم بدنم همه به سوی آسمان است و پشت به سوی زمین و به اراده و همت و فرمان خود نشیب و فراز و بسیار خدای متعالی را به پیغمبر خاتم و همه انبیاء قسم دادم که کشف حقایقی برایم دست دهد و در همین حال به خود آمدم.
آن محبوس بودن چند دقیقه، بسیار در من اثر بد گذاشت به گونه ای که بدنم خسته و کوفته شده بود و سرم و شانه هایم همه سخت درد گرفت و قلبم به شدت می زد..!
🌹 @arefeen
🌺صابران و شاكران
💠يكی از بزرگان عرب كه به زشتی چهره و كريهمنظری معروف بود، زنی بسيار زيبا و خوشاخلاق داشت. روزی زن به او گفت: مطمئنم كه من و تو هر دو اهل بهشت هستيم!!
🔹گفت: از كجا میدانی؟
🔸گفت: از آنجا كه تو چهرهی زيبای مرا میبينی و سپاس میگويی و من چهرهی زشت تو را میبينم و صبر میكنم، و #صابران و #شاكران هر دو #اهل_بهشت هستند.
🌹 @arefeen
🌹☘✨🌹☘✨🌹☘✨🌹☘
🌹✨نکات ناب اخلاقی بزرگان✨🌹
🌺در هر زمان به یاد خدا باشید
🌸آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
🍃ما هر وقت گرفتار می شویم،
🍃می گوییم خدا...
🔸استاد ما شصت و دو سال پیش این شعر را می خواند:
🌷هر وقت که سرت به درد آید
🌷نالان شوی و سوی من آیی
🌷چون درد سرت شفا بدادم
🌷یاغی شوی و دگر نیایی
✨ما هر وقت با خدا کار داریم،
✨می گوییم "خدا"
✨چقدر خوب است وقتی هم که کار نداریم،
✨بگوییم "خدا"
🌹✨کانال معرفتی عارفین✨🌹
🌹 @arefeen
🌹☘✨🌹☘✨🌹☘✨🌹☘
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#داستان_آموزنده
🌺حکمت خداوند در آفرینش
روزي ملا نصر الدین به دهكده اي مي رفت. در بين راه زير درخت گردوئي به استراحت نشست و در نزديكي اش بوته كدوئي را ديد و ملا به فكر فرو رفت كه چگونه كدوبه اين بزرگي از بوته كوچكي بوجود مي آيد و گردوي به اين كوچكي از درختي به آن بزرگي؟
سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا ! آيا بهتر نبود كه كدو را از درخت گردو خلق مي كردي و گردو را از بوته كدو؟
در اين حال گردوئي از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهايش پريد و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت: پروردگارا ! توبه كردم كه بعد از اين؛ در كار الهي خالت كنم؛ زيرا هرچه را خلق كرده اي؛ حكمتي دارد؛ و اگر جاي گردو با كدو عوض شده بود من الآن زنده نبودم..
🌹 @arefeen
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌺کرامتی از حضرت آیت الله سیدعلی قاضی
#عنایت_آیت_الله_قاضی_به_همسرشان
🔹سید محمد حسن قاضی فرزند آیت الله قاضی در مورد مادرشان چنین نقل می کنند:
ایشان به آقای قاضی می گفـت که؛ آخر من سال های سال در منزل تو هستم، تو یک قرآن خواندن به من یاد ندادی! آخر تو چه آقایی هستی؟
(این قرآن یاد دادن برای کسی که اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد خیلی مشکل است)
🔸آقا فرمودند: تو قرآن را باز کن، مقابل هر سطر یک صلوات بفرست و بعد بخوان. و بعد ایشان به این صورت صلوات می فرستادند و قرآن می خواندند.
ما که بزرگ شدیم و خواندن و نوشتن یاد گرفـتیم، من می آمدم به مادر می گفـتم:
این آیه ای که من می خوانم کجای قرآن است؟ و ایشان پیدا می کرد و نشان می داد. یعنی خواندن و نوشتن بلد نبود، ولیکن اشاره می کرد که فلان صفحه است و سطر آن را هم تعیین می کرد..!
🌹 @arefeen
🌸امام علي عليه السلام فرمودند:
✨كسي كه در راه فرمانبرداري از خدا و دوري از نافرماني او با نفس خويش مبارزه كند؛ نزد خداي سبحان، منزلت شهيد را دارد.
🌹 @arefeen
💢آن روز به شما برادران تکیه کردم!!
🔹در روایتی می خوانیم که:
✴️زمانی که حضرت یوسف اشک می ریخت و یا به هنگامی که او را می خواستند به چاه افکنند، ناگهان یوسف شروع به خندیدن کرد.
🔰برادران سخت در تعجب فرو رفتند که این جای خنده است، گوئی برادر، مسئله را به شوخی گرفته است. بی خبر از اینکه تیره روزی در انتظار او است، اما پرده از راز این خنده برداشت و درس بزرگی به همه آموخت و گفت:
🔻فراموش نمی کنم روزی به شما برادران نیرومند با آن بازوان قوی و قدرت فوق العاده جسمانی نظر افکندم و خوشحال شدم، با خود گفتم کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد چه غمی از حوادث سخت خواهد داشت.
🔻آن روز بر شما تکیه کردم و به بازوان شما دل بستم، اکنون در چنگال شما گرفتارم و از شما به شما پناه می برم و به من پناه نمی دهید.
🔻خدا شما را بر من مسلط ساخت تا این درس را بیاموزم که به غیر او حتی برادران تکیه نکنم!
🌹 @arefeen