eitaa logo
احکام شرعی کاربردی
1.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
17 فایل
پاسخگویی به سؤالات شرعی👇 مقلدین مقام معظم رهبری و آیت الله سیستانی @Chnani313 مقلدین آیت الله مکارم و دیگر مراجع @h_babazadeh لینک کانال: @Sharia313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃مولای من مهدی جان🍃🌹 🌷آقا برای تو نه! برای خودم بد است 🌷هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا 🌷من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی 🌷وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا 🌷این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین 🌷شاید غلام خانه زهرا کنی مرا 🌻تعجیل در ظهور مولا صلوات🌻 💠 @arefeen
🌺🍃✨🌺🍃✨🌺🍃✨🌺🍃 💢تشرف جنگجوی غزوه صفین خدمت آقا امام زمان علیه السلام😳 🌷یکی از شیعیان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می گوید:  🍃روزی نزد پدرم بودم. مردی را دیدم که با او صحبت می کرد. ناگاه در بین سخن گفتن، خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد. اثر بر سرش ظاهر شد. از او سؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات شمشیر می ماند چیست؟  گفت: اینها از در است!! حاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقیناً تو در آن زمان نبوده ای، چطور چنین چیزی امکان دارد؟  گفت: بله. همین طور است که می گویید! 🍃من روزی به طرف مصر سفر می کردم و در بین راه مردی از طایفه غرّه با من همراه شد. با هم صحبت می کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین، یادی به میان آمد. آن مرد گفت: اگر من در آن جا حاضر بودم، شمشیر خود را از خون علی(ع) و اصحابش سیراب می کردم.  من هم گفتم: اگر من حاضر بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین می کردم. آن مرد گفت: علی و معاویه و آن یاران که الان نیستند؛ ولی من و تو که از یاران آنهاییم. بیا تا حق خود را از یکدیگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضی نماییم. این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود. من هم شمشیر خودم را از غلاف کشیدم و به یکدیگر درآویختیم.  درگیری شدیدی واقع گردید. ناگاه آن مرد ضربه ای بر فرق سرم وارد کرد که افتادم و از هوش رفتم. دیگر ندانستم که چه اتفاقاتی افتاد، مگر وقتی که دیدم مردی مرا با ته نیزه خود حرکت می دهد و بیدار می نماید؛ چون چشم گشودم، را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد. دستی بر جراحت و زخم من کشید، گویا دست او دارویی بود که فوراً آن را بهبودی بخشید و جای ضربه را خوب کرد. بعد فرمود: کمی صبر کن تا برگردم! آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید. طولی نکشید که مراجعت نمود و سر آن مرد را که به من ضربه زده بود، در دست داشت و اسب و اثاثیه مرا با خود آورد. فرمود: این سر، سرِ دشمن تو است؛ چون تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری نمودیم!! « ولینصرن الله من ینصره: یقیناً خدای تعالی، کسی که او را یاری کند، یاریش می نماید. سوره حج آیه 40 » وقتی این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم: ای مولای من تو کیستی؟  💠فرمودند: من محمد ابن الحسن، صاحب الزمان هستم. بعد فرمودند: اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند: بگو آن را در به سرم زده‌اند!! این جمله را فرمود و از نظرم غایب شد.! 🌹 @arefeen 🌺🍃✨🌺🍃✨🌺🍃✨🌺🍃
❗️ 🌺آیت‌ الله بهجت(ره): 🍃چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که می‌خواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت امام زمان (عج) را در نظر نگیریم و رضایت و خوشنودی او را جلب ننماییم.! 📚در محضر بهجت، ج1، ص89 🌹 @arefeen
💠چرا امام زمان (عج) منتظَر نامیده شده است؟ 🌻امام جواد(ع) درباره اینکه چرا حضرت مهدى(عج) «منتظَر» نامیده می‌شود فرمودند: 🔰او را غیبتى هست که زمانش زیاد است و پایانش به طول می‌انجامد.! پس چشم انتظار قیام او می‌مانند و به انکار او برمی‌خیزند و به استهزاى او می‌پردازند و مورد تکذیب قرار می‌گیرند و در آن هلاک می‌شوند و نجات می‌یابند.! 📚بحارالانوار ج51، ص158 🌹 @arefeen
🔆💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠 👌تلنگـــــ✨ــــــر 🌷اگر آقا اباالفضل العباس از ما سوال کنند: 🍂من برای یارے کردن امامم از آب گذشتم، 🍂دستهایم را دادم، 🍂چشمم را دادم، 🍂تیر را با چشمم خریدم، 🍂تیرها را با جان و دل قبول کردم؛ 💥ولے دست از یاری امام زمانم برنداشتم❗️ ⭕️شما برای امام زمانتان چکاری کردید⁉️ 🔻چہ جوابـے داریم بدهیم⁉️ ❌آیا بخاطر امام زمانمان از یک گذشتهہ‌ایم⁉️😔 🌹✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨🌹 🆔 @arefeen 💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠
❣✨❣✨❣✨❣ #لذت_شهیدشدن_حضرت_علی‌اکبر❗️ 🌻بهش گفتم: راضی‌ام شهیـد بشے ولی الان نه؛ تو هنــوز جوونی! ❣تو جــواب بهم گفت: 🍃لذتی که علی اکبر(ع) از شهــادت برد حبیــب ابن مظاهر نبرد.! 🌸 #همسر_شهید_محمد_خانی 🌹 @arefeen
🌷🍃🌷🍃🌷 🍎بوی سیب سرخ در قبرستان❗️ 🔹یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند: 🍃همراه شیخ به کاشان رفتیم. عادت شیخ این بود که هر جا وارد می شد به زیارت اهل قبور می رفت. هنگامی که وارد قبرستان کاشان شدیم شیخ گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله علیه السلام» 🍃چند قدم جلوتر رفتیم، فرمودند: «بویی به مشامتان نمی رسد؟»  گفتیم: چه بویی؟ فرمود: «بوی سیب سرخ استشمام نمی کنید؟»  قدری جلوتر آمدیم، به مسئول قبرستان رسیدیم، شیخ از او پرسید: امروز کسی را این جا دفن کرده اند؟ او پاسخ داد: پیش پای شما فردی را دفن کرده اند. آن گاه ما را سر قبر آن مرد برد و ما در آن جا بوی سیب سرخ را استشمام کردیم.  پرسیدیم: این چه بویی است؟  🌺شیخ فرمود:  وقتی این بنده خدا را در این جا دفن کردند، وجود مقدس سیدالشهدا علیه السلام به اینجا تشریف آوردند و به واسطه این شخص، عذاب از اهل قبرستان برداشته شد.! 🌺🍃✨کانال معرفتی ✨🍃🌺 http://eitaa.com/joinchat/57344004C7961b6a51a 🌷🍃🌷🍃🌷
💠بخشش را از بزرگان بیاموزیم❗️ 🍃مرحوم سيد رضي(ره) کتابهاي زيادي از کسي به ده هزار دينار خريد؛ وقتي آنها را به منزل آورد و کتابها را نگاه مي کرد ديد در حاشيه يکي از کتابها فروشنده يک بيت شعر نوشته که مضمون آن اين بود که من #محتاج بودم و احتياج مرا ناچار کرد که کتابهايم را بفروشم! 💐تا سيد اين مطلب را فهميد تمامي کتابها را به خانه فروشنده حمل کرد و قيمت آنها را هم به او بخشيد! 🌹 @arefeen
🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃 🌹🍃جملات ناب و زیبا🍃🌹 🍂وقتی ناراحتۍ، ❣ميگن خدا اون بالا هسٺ! 🍂وقتۍ نا اميدۍ، ❣ميگن اميدٺ به خـدا باشه! 🍂وقتۍ مسافرۍ، ❣ميگن خـدا پشت و پناهٺ! 🍂وقتۍ مظلوم واقع باشۍ، ❣ميگن خـدا جاۍ حق نشسته! 🍂وقتۍ گرفتارۍ، ❣ميگن خـدا همه چيو درست ميڪنه! 🍂وقتی هدفی تو دلٺ دارۍ، ❣ميگن از تو حرڪت از خـدا برڪت! 💠پس وقتی خـدا حواسش 💠به همه و همه چی هست..... ❌ديگه غصه چرا؟؟ 🌹 @arefeen 🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃
#برای_ترقی_و_پیشرفت #از_خانواده_شروع_کنیم❗️ 🌹آیت الله فاطمـی‌نیـا(حفظه الله): 🍃عزيزان اگر #لطيــف نباشيد هـيچ چـيز نصـيبتـان نمــي‌شود خود را معـــطّل نڪنيد!! 🍃به حضرت زهـرا سـلام‌الله‌عليها قســـم تا لطـيـــف نشــويد چيـزی گيرتان نمی‌آيد از #خانه شـروع ڪنيد و با #خشــــم و غـــضب تـــن #خانواده را نلرزانيد!! 🌹 @arefeen
💌💌💌 🍃هرجا دیدید خــدا 🍃کـارتونو راه نمیندازه.. 🍃بدونید رشــوه میخواد؛ 🍃خرجش دعــای مــادره.‌. 🌹 @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💢مسجد آدم کش در شهر ری 🌷علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید: یک حکایت گوش کن اى نیک پى مسجدى بود در کنار شهر رى هر که در وى بى خبر چون کور رفت مسجدم چون اختران در گور رفت 🍃در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که  امروز  به مسجد ماشاالله معروف است. هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می اوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد. غریبه‌ها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آن‌ها را بر مى داشتند. بالآخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازه‌اش را بیرون آورده‌اند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیده‌ایم و بلکه خود ما هم دیده‌ایم. پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند. پس یکى از آن‌ها که ظاهرا نامش ماشالله بود می‌گوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است. رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟ آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم. اگر مُردم که تو خبر را به خانواده‌ام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کرده‌ام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد. و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و وحشت زایى بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز‌‌ همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیب‌تر و هولناک‌تر بود. پس آن مرد برخاست و ایستاد و چوب دست خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و چوب دست خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلا‌ها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید. 📚امامزادگان و زیارتگاه‌های شهر ری صفحه ۲۱۸ الی ۲۲۰، ناشر، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث قم http://eitaa.com/joinchat/57344004C7961b6a51a 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺