فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️امام صادق عليه السلام :
☑️إِنَّ الرَّجُلَ لَیَخْرُجُ إِلَی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ- ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّی یَأْتِیَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَی فَقَالَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ ادْعُنِی أُجِبْکَ اطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ سَلْنِی حَاجَةً أقضیها [أَقْضِهَا لَکَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَ مَا بَذَلَ».
شخصی که به زیارت قبر حضرت حسین بن علی علیهما السّلام می رود، زمانی که از اهلش جدا شد با اولین گامی که برمی دارد تمام گناهانش آمرزیده می شود سپس با هر قدمی که برمی دارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد و هنگامی که به آنجا رسید حق تعالی او را خوانده و با وی مناجات نموده و می فرماید: «بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمایم، من را بخوان اجابتت نمایم، از من طلب کن به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم»، راوی میگوید، امام علیه السّلام فرمودند: «و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را که بذل نموده اعطاء فرماید».
@arefeen
📚 داستان کوتاه
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود.
با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد، با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است، من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای، او لابد غذا یا دارویی را نام می برد، آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید، حالت چه طور است؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم، ناشنوا خدا را شکر کرد.
ناشنوا پرسید چه می خوری؟ بیمار پاسخ داد زهر! زهر کشنده! ناشنوا گفت نوش جانت باشد، راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
@arefeen
#حکایت✏️
سلطانی دستور داد تا بگردند و یک نفر را که در حماقت از دیگران گوی سبقت را ربوده است ،پیدا کنند و به خدمتش بیاورند. ملازمان مدت ها گشتند تا بر حسب اتفاق شخصی را دیدند که بر شاخ درختی نشسته است و با تبری در دست به بیخ شاخه می زند تا آن را قطع کند.
ملازمان سلطان با خود گفتند از این شخص احمق تر یافت نمی شود. وی را گرفتند به خدمت سلطان بردند و عمل احمقانه اش را در مقابل خودش برای سلطان بازگو کردند.
آن شخص گفت: "احمق تر از من سلطان است که با دست خودش با تیشه ظلم و تعدی، رعیت خود را که بنیاد و بیخ درخت حکومتش هستند، قطع می
@arefeen
📚 داستان کوتاه
"ناامید نباش"
دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود؛ «خدا رو چه دیدی شاید شد»
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره...
دیگه مدرسه هم نیومد.
فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود.
همه گریه میکردیم و حالمون خراب بود.
گریهمون وقتی شروع شد که گفت: به درک که نمیتونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمیتونم بازیگر بشم.
آخه عشق سینما بود...
سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود.
سی دی 9 تایتانیک رو اون برای همهی ما آورده بود. معلم ریاضیمون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت...
« خدا رو چه دیدی شاید شد »
وقتی این رو گفت: همهی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره!!
امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته...
مثل همون روز تو مدرسه گریهم گرفت.
فکر میکنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
«خدا رو چه دیدی شاید شد» 👌
@arefeen
آدم خوشبین شخصیه که صبح از خواب بیدار میشه میگه : خدایا صبح بخیر ، سپاسگزارم
در مقابل، آدم بدبین کسیه که میگه : وای خدایِ من باز هم صبح شد
حق انتخاب با ماست و صبح برای همه یکیه
شاید حتی فرد خوشبین و بدبین در یک اتاق نشسته باشن و از یک دريچه به بیرون نگاه کنن
پس میبینیم که این بستگی به خود آدم داره
معمولاً انسانهای شاكر روزشون رو با انرژی مثبت و الهى آغاز میكنن
انتخاب کنیم که شااااد ، شکرگزار و مثبت اندیش باشیم
پیش به سویِ ساختنِ یه روزِ عااااالیِ دیگه الهی به امیدِ تو..
@arefeen
💚حال دلت را به خداوند بسپار💚
💗 _به قلبت بگو که آرام باش و آن را با اکسیر عشق و توکل به خداوند سیراب کن، توکل یک واژه نیست و هرگز هزینه ای ندارد، توکل یعنی اعتماد بینهایت به قدرتش، به توانایی و آگاهی پروردگاری که این جهان را بدون ذره ای خطا اداره میکند و میتواند ما را به هر خواسته ای برساند.
_با توکل کردن به نتایجی میرسید که فکرش هم شوقی بی اندازه در وجودتان ایجاد میکند زیرا در حالت آرامش کامل اتفاقات خوب از راه میرسد.
با خودت تکرار کن:
*من رابطه زیبا و عاشقانه ام را به خداوند می سپارم.
*من موفقیتهای مالی ام را به خداوند می سپارم.
*من آرامش روز و شبم را به خداوند می سپارم.
*من برکت روزیم را به خداوند می سپارم.
*امروزت و با توکل شاد و آرام
@arefeen
♥️﷽
✍🏻دزدی ، کیسه زر ملّانصرالدین را ربود ، وی شکایت نزد قاضی برد
تا خواست ماجرا را شرح دهد! مردی وارد شد و نزد قاضی نشست..
ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد؛
روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام ... کیسه ام را یافتم ،
از او سوال کردند که چطور بدون حکمقاضی کیسه را یافتی ؟!
ملّا خنده ای کرد وگفت :
«در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد »
بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم
منزل رفته و نماز خواندم و از خدا کمک خواستم
امروز در بیاباندیدم که داروغه از اسب افتاده گردنش شکسته و کیسه زر من به کمر بسته... !
پس
@arefeen
✨﷽✨
✍🏻دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت: چرا به جای تحصیل علم،چوپانی می کنی؟
✍🏻چوپان در جواب گفت :
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
دانشمند گفت :خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت :پنج چیز است:
•☜تا راست تمام نشده دروغ نگویم
•☜تامال حلال تمام نشده، حرام نخورم
•☜تاازعیب وگناه خودپاک نگردم،عیب مردم نگویم
•☜تاروزیِ خداتمام نشده،به درخانهٔ دیگری نروم.
•☜تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
✍🏻دانشمند گفت : حقاً که تمام علوم را دریافته ای ،هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده
@arefeen
#خاطرات_شهدا 💌
.
روحالله نه فقط در حرف بلکه در عمل نیز عاشق و دلداده امیرالمومنین علی(ع) بود.✨
این شیفتگیاش در رفتار او با دیگران خیلی مشخص بود.🍃
رفتارش با همسرش، پدرش، مادر مرحومش، خواهر و برادر و رفقایش.
همه از او به عنوان یک «مردِ واقعی» یاد میکنند.🌿
غیرت و جوانمردیش حیدری بود.
سن زیادی نداشت اما بلد بود چطور علیگونه رفتار کند.
در جای جای زندگیاش ردِ علوی بودن را میتوان یافت.
عشق و محبت به خانواده
کار و تلاشش در راه اسلام
جان دادنش در راه خدا
همه و همه از او یک مرد بزرگ ساخت.
نه فقط اسم جهادیش «علی» بود که رفتار و کردارش هم «علیگونه» بود.✨🌱
#شهیدمدافعحرم
#شهیدروح_الله_قربانی
@arefeen
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
صاحب دلى، براى اقامه نماز به مسجدى رفت
نمازگزاران همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید.
صاحب دل پذیرفت که جماعت را پندی دهد…
نماز جماعت تمام شد، چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود،
آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم! هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسى برنخاست !
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد!
باز کسى برنخاست !!!
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!
@arefeen
📚سقراط و مرد رنجیده
روزی سقراط مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: "در راه که میآمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بیاعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.”
سقراط گفت: "چرا رنجیدی؟”
مرد با تعجب گفت: "خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است.”
سقراط پرسید: "اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود میپیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده میشدی؟"
مرد گفت: "مسلم است که هرگز دلخور نمیشدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمیشود."
سقراط پرسید: "به جای دلخوری چه احساسی مییافتی و چه میکردی؟"
مرد جواب داد: "احساس دلسوزی و شفقت؛ و سعی میکردم طبیب یا دارویی به او برسانم."
سقراط گفت: "همهی این کارها را به خاطر آن میکردی که او را بیمار میدانستی، آیا انسان تنها جسمش بیمار میشود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمیشود؟ بیماری فکر و روان نامش “غفلت” است و باید به جای دلخوری و رنجش، نسبت به کسی که بدی میکند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی میکند، در آن لحظه بیمار است."
@arefeen
ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ،ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ...
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ،ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ...
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ،ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﻢ
"ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ..."
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ،ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ،ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ...
ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ...
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ!...
ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ:
"ﻭﺭﻭﺩ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻣﻤﻨﻮﻉ "
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ،
ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ،
ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ...
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ...
"ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ"
@arefeen