سلام بر آنان که
ساکنان خاکریزها بودند و
آوارهی کوی حسین (ع) ....
#سلام_بر_شهدا
#زائران_کربلا
#دفاع_مقدس
ادامه ماجرا
علی آقا متوجه می شود که پنج روز پیش پدر شده است
××××××××××××××××××××××××××××××××
گفت که ساوه آزاد نمی شود و شماره شما گرفته نمی شود .بعد رفتیم حمام سپاه دیدیم که آب قطع است برگشتیم مخابرات هر کاری کردم شماره تلفن سکه ای نگرفت علی آقا و اکبر در مخابرات بودند و من در باجه . دیدم اکبر آمد وگفت علی گرفتم . دویدم دیدم که اشتباه گرفته است دوباره قرار شد بگیرد بعد از چندی ناامید شده بودم دیدم دوباره گرفت و بعد آقای شایان خیلی سریع گوشی را برداشت گفت از کجا تلفن می زنی گفتم میاندوآب . گفت نمی آیی ؟ گفتم نه . گفتم چه خبر ؟ گفت مبارک باشه چون صاحب یک دختر شده ای . خیلی خوش حال شدم . سریع سراغ شاهده را گرفتم گفت نگران نباش صحیح و سالم است و بچه فقط مقداری زردی دارد گفت بگویم بیاید گفتم مگر می تواند ؟ گفته بله . مقداری خیالم راحت شد بعد از چندی مادرم گوشی را گرفت و تبریک گفت و بعد شاهده آمد و حالش را پرسیدم گفت خوب است . پرسیدم کی بدنیا آمد گفت ۱۲ آذر ساعت ۶ صبح . از حال دخترم پرسیدم گفت خوب است مقداری زردی دارد باید بستری شود بعد از کمی صحبت کردن و گفتن اینکه چندین روز دیگر مرخصی خواهم گرفت خدا حافظی کردم و آمدیم و رفتیم حمام ساعت ۵ بود که از حمام آمدیم و چند کیلو شیرینی خریدم . هوا تاریک شده بود و یک نفر هم به ما اضافه شده بود تا اول جاده خاکی آمدیم و بعد مقداری پیاده روی کردیم و با یک وانت به مقر آمدیم ساعت ۸ شب بود که رسیدیم و تا بچه ها شیرینی را دست علی آقا دیدند فهمیدند . پرسیدند و فهمیدن کار تمام شده است ودختر هم هست گفتند مادر رزمنده است و با خود رزمنده فرقی ندارد تمامی بچه های چادر من را بوسیدند و تبریک گفتند و بعد از خوردن شیرینی شروع کردیم به دوختن تجهیزات . چون قرار بود ساعت ۱۱ رزم باشد و تا ساعت ۱۱ کار را تمام کردیم و خوابیدیم و خبری هم از رزم شبانه نبود
#شهید_علی_پیرونظر
#گردان_زهیر
#دوست_داشتنتی_ترین_پدر
@sharikerah
خاطرات خود نوشت شهید علی پیرونظر از لحظه اعزام تا چند روز قبل از شهادت 👆👆
هر آمدنی رفتنی دارد..
جز شهــ🌷ــادت...
شهید که شدی میمانی؛
یعنی خدا نگهت میدارد برای همیشه...
#ٱنس_با_شهداء 🌷
#صبحتون_شهدایی
@sharikerah
34.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زیارت زیبای اربعین
فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت 🖤🖤🖤التماس دعا
ای ڪه گفتی عشــق را
درمان به هجران میڪند
ڪاش میگفتی ڪه هجران را
چه درمان میڪند؟
#ٱنس_با_شهداء
#شهید_علی_پیرونظر
چهارشنبه ۶۶/۹/۱۸
صبح بعد از نماز گفتند موقع صبحگاه با تمام تجهیزات در حسینیه به خط بشوید . و صبحانه را خود گردان می دهد . بعد از صبحگاه . صبحانه را همانجا دادند ساعت نزدیک ۸ بود که بعد از یک ساعت پیاده روی به چند دهکده رسیدیم و همگی به ستون یک حرکت کردیم و به چندین قله خیلی بلند رسیدیم هواخیلی سرد بود و باد سوزانی می آمد و کوه پر از برف بود شروع به بالا رفتن کردیم ساعت ۱۰/۵ بالای قله بودیم کمی استراحت کردیم وشاه محمدی از گروه عکس گرفت و دوباره حرکت کردیم و از آن طرف کوه پایین آمدیم و خلاصه تا ساعت ۱۳/۵ در کوهستان مشغول پیاده روی بودیم و صلوات بود که پشت سر هم فرستاده می شد بعد در یک جای باصفا ماشین های تدارکات ایستاده بودند . نماز خواندیم و بعد از ناهار ساعت ۳ حرکت کردیم بعد آمدیم مقر و قرار شد بچه ها چای درست کنند من هم پایم پیچ خورده بود و درد می کرد کمی خوابیدم و بعد برخواستم و وضو گرفتم و نماز را به جماعت خواندیم بچه ها بعد از شام کشتی گرفتند ودر آخر کلاس ستاره شناسی . قرار بود آخر شب بچه ها را ببرند بیرون . پایم را چرب کردم و با باند بستم مقداری دفترچه را نوشتم و ساعت ۱۱/۵ صدای تیر اندازی بلند شد اکثر گردان ها در بیابان پراکنده بودند و صدای تیر اندازی می آمد بچه ها در حالت آماده باش کامل خوابیده بودند
#شهید_علی_پیرونظر
@sharikerah