eitaa logo
شهید علی پیرونظر
464 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
389 ویدیو
0 فایل
دلاور مرد گردان زهیر .گروهان عاشورا . لشگر ۱۰ سیدالشهدا. عملیات بیت المقدس ۲ هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید @shahede_shayan ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
سالگرد شهادت جانباز شهید سیدمجتبی علمدار فرزند: سید مجتبی تاریخ تولد : ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ محل تولد: ساری وضعیت تاهل: متاهل مسئولیت: فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم تاریخ شهادت: ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ مزار شهید: گلزار شهدای شهر ساری 🌷🌷🌷🌷🌷 📝 گزیده‌ی وصیت‌نامه‌ی شهید: ☀️《شیعه‌ها!، مسلمونا!، حزب‌اللهی‌ها!، بسیجی‌ها! و ...! نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می‌باشد، باشند. چون دشمنا ن اسلام کمر همت بسته‌اند تا ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید، متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند.》 🌹 شادی روحش صلوات🌹
اهل آبادان بود. تو ساری سوار تاکسی من شد. گفت می رم آرامگاه. تا نشست داخل ماشین عکس سیدمجتبی را روی شیشه دید. دستی روی آن کشید و شروع به گریه کرد‼️ با تعجب پرسیدم: «آقا، قضیه چیه؟!» گفت: «من این سید را نمی شناختم. رفته بودم قم، داخل پاساژ چشمم افتاد به عکس سید، ناخودآگاه به سمت چهره معصومانه اش کشیده شدم. رفتم داخل مغازه. عکس و نوارهای مداحی سید را خریدم. شب و روزم شده بود گوش دادن به نوارهای مداحی سیدمجتیی علمدار.» ✳️او ادامه داد: «شبی در خواب سید را دیدم که به سمت من آمد. دعوتم کرد که سر مزارش بیایم و زیارت عاشورا بخوانم. به سید گفتم: من اصلا تا حالا شمال نرفته ام. چه جوری بیام و پیدایت کنم. گم می شوم. چند وقت بعد دوباره آمد به خوابم و گفت: چرا نمی آیی سر مزارم؟! از خواب که بلند شدم وسایلم را جمع کردم و راه افتادم. توی راه خوابم برد. ماشین هم داشت از ساری عبور می کرد. 🔆 سید آمد و تکانم داد و گفت: پاشو رسیدی. ناگهان چشم هایم را باز کردم. همان موقع راننده گفت: ساری جا نمونید.» وقتی فهمید که من پسر دایی و داماد خانواده سید هستم تعجبش بیشتر شد. رساندمش سرمزار سید، بعد ماندم و گفتم: «شما زیارت عاشورا بخوان من منتظرم. باید برویم منزل سید...» 📚برگرفته از علمدار، اثر گروه شهید هادی. تصویر بالا طرح جلد جدید کتاب علمدار.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ❣️ | این صدای زیبای سید مجتبی است.... 🎵 | چقدر سخت حال عاشقی که نمیداند..... •استوری 🔰سالگرد شهادت سید مجتبی علمدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو باش من تمام شب های تاریخ را تاب می آورم.
«والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد...!» یه دسته گل صلوات هدیه به روح بلند حاج قاسم عزیزمون💐💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌛🌞اَعمال شب و روز اول ماه مبارک رجب
دوستان امشب ساعت ۲۴ مطالب مربوط به اولین شهید چله در همین کانال ارسال میشود و چله نام‌نویسی ندارد.
اولین روز چله فردا به نیابت شهید سید جلال سپهسالار خواهد بود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی به حق الناس اهمیت می داد . چه از نظر مالی و چه اخلاقی . رفتارش همیشه با همه حساب شده بود . مراقب بود تا با زبان و رفتارش کسی را نرنجاند . به همه محبت می کرد و یاد ندارم از علی آقا شنیده باشم که غیبتی کرده باشد . از نظر مالی . حتی یه ریال هم برایش یک ریال بود و بارها می دیدم که چقدر مراقب است که خدای نکرده مالی به ناحق وارد زندگیمان نشود . در دوران دبیرستان با دوستش سید جلال سپهسالار که بعدها و قبل از علی آقا شهید شد به مغازه بستنی فروشی می روند و یک بستنی می خورند وقتی میخواهد حساب کند سید جلال به علی آقا می گوید اینجا مال پدرم هست لازم نیست پول بدهی . بیا برویم . علی آقا در اولین بار که به جبهه می رود در زمان مجردی . در وصیت نامه اش می نویسد که مقدار ۲۰ تومان به مغازه بستنی فروشی بدهکارم . پرداخت شود . وقتی از او پرسیدم که پسرش که با تو بوده . گفت پسرش که صاحب مغازه نیست . خوشا به حال شهدا که اول از خودشان مراقبت می کردند و با شرف زندگی کردند تا خدا خریدارشان شد