فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در چنین روزی احساس می کردم خوشبخت ترین دختر دنیا هستم . حاضر نبودم حالم را با هیچ چیز عوض کنم . لحظات زیبایی که پای سفره عقد مردی نشستم که از همنظر کامل بود . و من یک دنیا احساس خوشبختی می کردم .
علی آقای مهربون سالگرد عقدمون مبارک
@sharikerah
روز ۲۵ تیر ماه بود . وقتی آمد آرایشگاه دنبالم . چادر سرم بود و لباس عروس بر تن داشتم . صورتم پوشیده بود . طوری که جلو پایم را نمی دیدم . عمه اش گفت دستش را بگیر از پله ها نیفتد . گفت هنوز عقد نکرده ایم . گوشه چادرم را گرفته بود و مدام زیر لب می گفت مراقب باش . مراقب باش ....
@sharikerah
کوتاه زندگی کرد . اما زیبا
تنها ۲۳ سال داشت که به شهادت رسید و خدا خریدارش شد .
در این مدت کوتاه زندگی اش،. هرگز دروغ نگفت . تهمت نزد . تحقیر نکرد . خودش را برتر از دیگران نمی دانست . زن و فرزندش اولویت اول زندگیش بودند . تظاهر به دینداری نمی کرد . اهل رشوه دادن و رشوه گرفتن و زیر پا گذاشتن حق مظلوم نبود .
برای منفعت خودش دیگران را زیر پا نمی گذاشت . دل رحم و مهربان بود . شجاع و نترس فقط خدا را در نظر داشت .
مردانگی در قامتش موج می زد . دل بسته به دنیا نبود . نماز شبش ترک نمی شد .
و چقدر حیف که مؤمنین در آسمان ها و مومن نما ها در زمین جولان می دهند .
خون شهدا دامان منافقین و متظاهر ین به دین و انقلاب را بگیرد . کسانی که نان به نرخ روز می خورند . کسانی که پشت ریش و یقه شیخی دست به هر کاری می زنند .
@sharikerah
🥀میگفت چشمان شهدا
به راهی استکه از خود به یادگـار گذاشتهاند
اما چشم ما به روزی است
که با آنان رو به رو خواهیم شد !🥀
@sharikerah
عاشق شهدا بود . هر شهیدی را که می آوردند به معراج شهدا می رفت و با او وداع می کرد . یک بار از او پرسیدم دیدن بدن زخمی شهدا چه لذتی دارد که تو هر شهید را که از منطقه می آورندبرای دیدنش می روی . گفت می روم در گوشش چیزی می گویم و بر می گردم. وقتی علی آقا شهید شد وقتی بالای سرش رسیدم سرم را پایین آوردم و گفتم رفیق من را یادت نره . یک آن یاد علی آقا افتادم که در طول این مدت در گوش شهدا چه می گفته .
به نگاهت سخت محتاجیم
پ . ن . عکس فوق خواندن مقاله شهید توسط علی آقا در مراسم گردان زهیر منطقه عملیاتی غرب دو هفته قبل از شهادت
دانشجو معلم شهید علی پیرونظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روزی میاد
غریب . غریب ......
تنها یک محرم از او خاطره دارم .
لباس بلند مشکی می پوشید . با پای برهنه . زنجیر می زد . حتی زخم های پشت کمرش را از همسرش پنهان می کرد . در حسینیه شهدا موقع سینه زنی پشت ستون می ایستاد تا کسی او را نبیند . عشق او به امام حسین علیه السلام قابل وصف نبود . موقع اعزام به همسرش می گوید اگر فرزندمان پسر بود نام او را محمد حسین بگذارید و اگر دختر بود ریحانه . او نمونه یک انسان کامل بود .
تنها ۲۳ سال داشت که آسمانی شد . این عکس سه ماه بعد از دوران عقد می باشد که در منطقه جنگی در سال ۶۴ گرفته شده .
شهدا اهل عمل بودند
#شهید_علی_پیرونظر
@sharikerah
#خاطره
شب ها با برادرم علی هیات می رفت . هر چقدر التماس می کردم من را با خودش نمی برد می گفت شلوغ هست برای وضعیت تو خطر ناک است . یکی از،شب ها با اصرار من را با خودش برد . موقع رفتن بهم گفت اگر هیات ما وارد حسینیه شد یه لحظه پاشو . من ببینمت تا با هم برگردیم . اون موقه ها موبایل که نبود . قبول کردم . هیات امام رضا علیه السلام که وارد حسینیه شد با دیدن علی از جا بر خواستم . علی یک لحظه نگاهم کرد و بعد سرش را زیر انداخت . با خودم گفتم نکند علی آقا من را ندیده . دوباره بر خواستم . توی مسیر علی اصلا صحبت نکرد . گفتم علی چیزی شده ؟ گفت نه . خیلی اصرار کردم . گفت توی حسینیه بهت گفتم یه لحظه پاشو من ببینمت نه کل هیات .
فهمیدم علی آقا همون بار اول من را دیده .
#شهید_علی_پیرونظر
@sharikerah
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلا .
اکبر جوان من چه شد ؟
پ. ن ارسالی از خواهر محترمه شهید جواد عبدی 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر بار صدات کردم
به دادم رسیدی
@sharikerah